4_5962842786553139910.mp3
2.47M
عشق شیرین!❤️
به سر می پرورانم عشق شیرین! باز سودایت
تجلّی کن نگارا! در دلم با ماه سیمایت
صبا کی آورد بویت؟ گُذار کیست از کویت؟
کجا یابم تو را آخر؟ نگردد از چه پیدایت؟
اگر دورم، چه غم دارم؟ مجسّم در دلم هستی
چه شب هایی که می دوزم نگاهم را به لب هایت!
صنوبر قامتا! سروا! خِرامان می شوی پس کی؟
ببینم چهره ی ماهت، ببینم قدّ رعنایت؟
بیا دیگر امید من! بیا یاس سفید من!
فدای ساق سیمین ات! فدای چشم شهلایت!
اگر مُردم ز هجرانت، به امید وصال تو
دوباره زنده می گردم ز انفاس مسیحایت
به عشقت تا سحر هر شب غزل ها گفته، دُر سفتم
غزل هایم نمی خوانی چرا با صوت زیبایت!؟
#محمد_رضا_قاسمیان
۱۴۰۱/۱۰/۱۷
#آوا__بیتا
کرده ای افسون مرا، با آن که افسون نیستی
همچو جانی در تنم، یک لحظه بیرون نیستی
کیستی؟ آتشفشانی؟ شعله های قلب من!
در دلم توفان به پا کردی، تو هامون نیستی!؟
گلشنم! باغم! بهارم! ای هماره سبز سبز!
آبی دریای من! آیا تو گلگون نیستی!؟
عاشقی؟ معشوقی آیا؟ لیلی ام! مجنون من!
عاشق و شیدای عالم! کی تو مجنون نیستی!؟
خلق عالم جملگی، روزی خور خوان تواند
عالمی مدیون تو، اما تو مدیون نیستی
عذر خواهم، غفلتم خون کرده گر قلب تو را
کاش! می دانستم از دستم تو دلخون نیستی
خواستم وصفت کنم، ای برتر از مدح و ثنا!
ای کتاب عشق! در قاموس و مضمون نیستی
با منی، اما کجایی؟ خویش را بنما به من
هرکجا کردم نظر، آنجا تویی، چوُن نیستی!؟
#محمد_رضا_قاسمیان
#جمعیت_شاعران_آزاد_ایران
#هم_سرایی
🟣@hamsora94
کد اختصاصی شاعر در سایت همسرائی 👇
🟣http://hamsoraei.com/6911
سمبل (نماد) و استعاره
Symbol = نماد ، رمز ، مظهر ، نشانه
سمبل (نماد ) هم مثل استعاره است ؛ يعنی مشبه به را ذكر مي كنند و مشبه را اراده می نمايند . با اين تفاوت كه مشبه به در سمبل صريحاً به يك مشبه خاص و مشخص دلالت ندارد ، بلكه به چند مشبه نزديك به هم و به اصطلاح هاله يی از مفاهيم و معانی مربوط به هم است . مثلا زندان در شعر عرفانی نماد يا سمبل ۱- تن ۲- دنيا ۳- تعلقات مادّی و دنيايی ۴- اميال نفسانی است :
(دلا تا كی در اين زندان فريب اين و آن بينی يكی زين چاه ظلمانی برون شو تا جهان بينی )
اما در مصراع ( ماهم اين هفته برون رفت و به چشمم سالی است ... ) ماه مشبه بهی است كه فقط و فقط بر يك مشبه خاص دلالت دارد و نه بيشتر و آن ، محبوب حافظ است . يعنی ماه استعاره از محبوب است .
علاوه بر اين ، در استعاره ، حتماً بايد مشبه به را در معنای ثانوی دريابيم . ما در استعاره هرگز كلمه را در معنای اصلی و لغوی در نظر نمی گيريم چنانكه در شعر فوق (ماهم اين ... )هرگز ماه را در معنای ماه آسمان در نظر نمی گيريم (به دليل وجود قرينهی صارفه - قرينهی صارفه در استعاره به كلمهای می گويند كه ذهن را از معنای اوليه و اصلي كلمه منصرف كرده و متوجه معنای استعاری مي كند )
اما در سمبل (نماد ) با اينكه معنی ثانوی مورد نظر است ، ولی معنی لغوی هم ميتواند مطرح باشد . مثلا وقتی فروغ ميگويد: «تمام روز در آيينه گريه می كردم ... تنم به پيلهی تنهايی ام نمی گنجيد ... » آيينه نماد خاطرات ، دل ، ذهن و فكر شاعر است اما در ضمن معنی اصلی آيينه را هم دارد و ما می توانيم فروغ را تصور كنيم كه در مقابل آيينه ايستاده و با حزن و اندوه به ياد آوری خاطرات خويش مشغول است .
ژرف ساخت ( اساس و پايه ) سمبل ، تشبيه است ؛ مشبه حذف مي شود و مشبه به می ماند (مثل استعارهی صريح ) مثلا ابتدا عدالت از نظر استقرار برابری و راستی به ترازو تشبيه می شود و بعد ،عدالت (مشبه) حذف شده و فقط مشبه به (ترازو)باقی ميماند .
برخي از نمادها ( مخصوصا نمادهای عرفانی ) به علت كثرت تكرار و تقليد و آشنايی ذهن ها با آن ها ، صريح و مشخص شده اند مانند خر نمادتن ، عيسی و يوسف نماد روح و ... از اين رو مي توان اين نماد ها را به عنوان استعاره تلقی كرد.
نمادها بر دو نوع است ۱- نمادهاي قراردادی يا عمومی (public symbol) كه به سبب تكرار حالت عادی به خود مي گيرد و غالبا مانند استعاره بر يك مشبه خاص دلالت می كند. مانند كبوتر نماد صلح و آشتی، آب نماد نور و روشنی ، سرو نماد جاودانگی، برف و زمستان نماد مرگ و ويرانی ،عقاب نماد بلند پروازی و غرور ۲- سمبل های خصوصی و شخصی (personal symbol) غالبا فهم آنها دشوار است و زمان می خواهد تا اندك اندك در ذهن مردم جاي بگيرد چرا كه مسبوق به سابقه نيست و حاصل تخيّل فردی شاعر و نويسنده است مثلا مولانا به ابتكار خود خورشيد را سمبل شمس تبريزی و خدا قرار داده يا زنبور طلايی در بوف كور صادق هدايت سمبل عاشق است يا گل نيلوفر كه به تبع فرهنگ هندی در ادبيات جهان رمز روح عارف قرار گرفته كه از مرداب جهان سر بر می آورد آما به آن آلوده نمی شود.
به نام خدای جهان آفرین
خداوند دنیا، خداوند دین
خداوند رحمت، خداوند نور
خداوند شعر و خداوند شور
خدایی که عالم چو می آفرید
به دست هنر مُلک ایران کشید
فعولن فعولن فعولن فَعَل
چه خوش گفت فردوسی بی بدل:
«هنر نزد ایرانیان است و بس
نگیرند شیر ژیان را به کس»
که ایرانیان، چون خدا باورند
به علم و هنر، مهر جان پرورند
به اخلاق نیکو همه شهرهاند
فروزان چو مهراند و چون زهرهاند
چو ایرانیان را نباشد بدیل
گرامی گهرهای پاک و اصیل
همانند فردوسی اهل ذوق
چو سعدی و حافظ پر از شور و شوق
به هنگامهها، همچو رستم، دلیر
نبیند کس ایرانیان را نظیر
#محمد_رضا_قاسمیان
گروه ادیبانه
۴ بهمن ۱۴۰۱
کانال ادبی از سبوی عشق سرودههای محمد رضا قاسمیان_ بشرویه
قابل توجه شاعران و اعضای گرامی : 📚🍇☘🌺☘🍇📚 #بداهه_سرایی_واژگانی #امشب از ساعت : ⏰ 22
فصل شکفتن آمده
ظلمت شب، تمام شد، اختر روشن آمده
خنده به لب، رسید مه، چون مهِ بهمن آمده
چشمه روان ز کوه شد، سبزه به دشت می دمد
سرو چمان این چمن، باز به گلشن آمده
شاخه به رقص آمده، با وزشِ نسیمِ خوش
غنچه رسد ز هر طرف، فصل شکفتن آمده
بر سر قلّهها ببین، پرچم فتح، لاله را
نرگس و یاس و یاسمن، سنبل و سوسن آمده
محکم و استوار ما، یار بوَد کنار ما
سیل فنا چه می کند؟ کوه چو آهن آمده
از پس آن ستمگری، ضجّهی اهرمن ببین
آنکه ربوده خواب از دیدهی دشمن آمده
دیو فرار می کند، تا که فرشته میرسد
فجر وطن دمیده تا آیهی متقن آمده
کوچ خزان نگاه کن، فصل بهار می رسد
چون که امام لالهها باز به میهن آمده
#محمد_رضا_قاسمیان
۱۴۰۱/۱۱/۰۵
خورشید بهمن
برآمد از افق، خورشید بهمن
فروزان اختر توحید بهمن
بزن مطرب! به آهنگ عراقی
که دارد خلق ایران، عید بهمن
عجب حالی! عجب روزی! چه عیدی!
که سرو آید به رقص از بید بهمن
یقین دارم که مهرش، دلنشین است
ندارد هیچ کس، تردید بهمن
جهان بگشوده چشم از خواب غفلت
گرفت امّید از امّید بهمن
اگر امنیتی داریم امروز
بوَد از برکت تمدید بهمن
چراغ لاله در دستان رهبر
نوای وحدتش تأیید بهمن
بیا با لالههایش، مهربان باش
بوَد این تا ابد، تأکید بهمن
که جمهوری اسلامی ایران
بوَد سرمایهی جاوید بهمن
#محمد_رضا_قاسمیان
۱۴۰۱/۱۱/۰۵
4_5963289029360225779.mp3
2.47M
عشق شیرین!❤️
به سر می پرورانم عشق شیرین! باز سودایت
تجلّی کن نگارا! در دلم با ماه سیمایت
صبا کی آورد بویت؟ گُذار کیست از کویت؟
کجا یابم تو را آخر؟ نگردد از چه پیدایت؟
اگر دورم، چه غم دارم؟ مجسّم در دلم هستی
چه شب هایی که می دوزم نگاهم را به لب هایت!
صنوبر قامتا! سروا! خِرامان می شوی پس کی؟
ببینم چهره ی ماهت، ببینم قدّ رعنایت؟
بیا دیگر امید من! بیا یاس سفید من!
فدای ساق سیمین ات! فدای چشم شهلایت!
اگر مُردم ز هجرانت، به امید وصال تو
دوباره زنده می گردم ز انفاس مسیحایت
به عشقت تا سحر هر شب غزل ها گفته، دُر سفتم
غزل هایم نمی خوانی چرا با صوت زیبایت!؟
#محمد_رضا_قاسمیان
۱۴۰۱/۱۰/۱۷
#آوا__بیتا
ای غنچه! بیا که همچو گل، وا بشویم
بر شاخه بیا باز شکوفا بشویم
در گلشن عشق اگر صفا می خواهی
بر چهرهی گل، بلبل شیدا بشویم
#محمد_رضا_قاسمیان
#رباعی
۱۴۰۱/۱۱/۱۰
خواهی که ز غم، پاک و مبرّا بشویم
باید که ز شور و شوق احیا بشویم
ای یار! بیا که جمع با هم گردیم
از هر چه که غیر ماست، منها بشویم
#محمد_رضا_قاسمیان
#رباعی
#بداهه_سرایی
۱۴۰۱/۱۱/۱۰
ای کاش! که ما، ماهی دریا بشویم
تا بی خبر از خشکی صحرا بشویم
آن خار که می خَلَد به پایی، نشویم
ای کاش! که چون لاله شکوفا بشویم
#محمد_رضا_قاسمیان
#بداهه_سرایی
#رباعی
۱۴۰۱/۱۱/۱۰
این قبیله، چقَدَر گشته علَم، پرچمشان!
می رسد حور و پری کی به یکی آدمشان!؟
قدرشان بس که رفیع است و بوَد ریشه عمیق
هیچ کس پی نبرد هیچ به زیر و بمشان
شأن شان از همهی خلق خدا گشته اجلّ
که خدا کرده اَعَز از همه و اَعلمشان
ما که بر شانه به جز بار غم خود نکشیم
غم مردم همه دم، دغدغه گشت و غمشان
گر چه از آتش هجران، دلمان میسوزد
التیام دل ما نیز بُوَد مرهمشان
هست در دست یَدُاللهی شان معجزهها
عالمی زنده شود بار دگر از دمشان
دُرّ دریای حقیقت، همه بحر کَرَم اند
کار دریای خروشان بکند شبنمشان
کاش! می شد که قدم بر روی چشمم بنهند
تا فشانم دل و جانم همه در مقدمشان
#محمد_رضا_قاسمیان
۱۴۰۱/۱۱/۱۱
میزان، علی(ع)
خورشید علی(ع) و ماه علی(ع) و زحل، علی(ع) است
مرآتِ حقْنمایِ جمیعِ ملل، علی(ع) است
تنها همایِ رحمتِ پروردگارِ ماست
چون «قُل هُوَاللَهی» که بُوَد بی بدل، علی(ع) است
حق با علی(ع) بُوَد، و علی(ع) با حق است و بس
میزان، علی(ع)، و عدل، علی(ع)، مستدَل، علی(ع) است
سلطانِ «لافتیٰ» است علی(ع)، میرِ« ذوالفقار»
شیر اُحد و خندق و شیرجمل، علی(ع) است
صدق و صفا و مهر و وفا وخلوص و نور
مصداق هرچه خوبی و ضربالمثل، علی(ع) است
بی حُبّ او، اذانِ مؤذن، اذان که نیست...
«حَیِّ علیٰ» که گفته و «خیرالعمل» علی(ع) است
ماه رجب، ز یُمن علی(ع) گشته محترم
شیر و شراب و شربت و شهد و عسل، علی(ع) است
ای عقل و فهم! بیهده، آزارِ خود مده
کز عقل و فهم، برتر و شأنش اجلّ، علی(ع) است
روز پدر، ز نام علی(ع)، جان گرفته است
تا روز حشر، الگوی ما از ازل، علی(ع) است
عشقِ خدا و جانِ رسولِ خدا(ص) بُوَد
شعرم، علی(ع)، قصیده، علی(ع) و غزل، علی(ع) است
#محمد_رضا_قاسمیان
۱۴۰۱/۱۱/۱۵
نازت خریدارم
نازنینا! ناز کن، نازت خریدارم هنوز
مشتریات بودهام، گرمیّ بازارم هنوز
ای بدهکار! از دلم خواهی رَوی بیرون؟ کجا!؟
از لبانت بوسهها، هر دم طلبکارم هنوز
تا ربودی عقل ما را، کار دادی دست دل
زآن گره پیوسته می افتد به هر کارم هنوز
موی من چون برف شد رخسار من شد پرچروک
همچنان در حسرت یک لحظه دیدارم هنوز
می زنی با تار مویت تار در رگهای من
از تو دارم زندگی در خواب و بیدارم هنوز
نیستم لایق که بردارم ز دوشت بار غم
دلخوشم از آنکه هستی همچنان یارم هنوز
بامدادا! نرگس مستت به رویم باز کن
عاشقم، دلدادهی آن چشم بیمارم هنوز
#محمد_رضا_قاسمیان
۱۴۰۱/۱۱/۱۶
دُردانه
ای جان من! جانان من! جانانه هستی
ای مهر من! ماهی در این کاشانه هستی
در خانهی دل، مهربانا! جا گرفتی
دل، خانه است اما تو صاحبخانه هستی
شمعی تو و ما در طواف شمع رویت
محور برای گشتن پروانه هستی
دلها کبوتر گشت و می آید به سویت
از بهر صید هر دلی چون دانه هستی
از شوق دیدارت، هماره بیقراریم
آرامش صدها دل دیوانه هستی
جانا! برای ما دعا کن، گنج باشیم
ای آنکه در نزد خدا دُردانه هستی
#محمد_رضا_قاسمیان
۱۴۰۱/۱۱/۱۶
هدایت شده از آخرین خبر خراسان جنوبی
▪️فراخوان شرکت در بیستمین جشنواره بینالمللی فرهنگی و هنری امام رضا علیهالسلام با محوریت تبلیغ جلوههای فرهنگ رضوی
در بخشهای:
🔸شعر (فارسی، عربی، ترکی-آذری، کودک و نوجوان)
🔸ادبیات داستانی (داستان، داستان کودک و نوجوان)
🔸جلوههای فرهنگ رضوی در رسانههای کشور
🔸هنرهای تجسمی (خوشنویسی، گرافیک، عکس)
🔸آواهاونماها (سرود، آواهاو نواها)
🔸هنرهای نمایشی (تئاتر کودک و نوجوان، تئاتر خیابانی، تئاتر بزرگسال)
🔸سینمایی (فیلم کوتاه)
علاقهمندان و هنرمندان میتوانند برای شرکت در جشنواره آثار خود را در بخشهای مختلف به سامانه جشنواره به آدرس http://portal.shamstoos.ir/login.axd ارسال نمایند.
http://www.shamstoos.ir
ای همنفسم! چه خوش نگاری هستی!
سرسبزتر از باغ بهاری هستی
حقا! که برای پیکرم چون روحی
در رگرگ من چو خون جاری هستی
#محمد_رضا_قاسمیان
چون چشمه زلال و پاک و جاری هستی
شاداب چو غنچهی بهاری هستی
دلگرم، کسی که تکیه گاهش باشی
چون کوه نماد پایداری هستی
#محمد_رضا_قاسمیان
در اوج، چنان باز شکاری هستی
گه در قفسی، گاه فراری هستی
آهو صفتی و صید هر کس نشوی
ای عشق! که گفته اختیاری هستی
#محمد_رضا_قاسمیان
#رباعی
#بداهه_سرایی
۱۴۰۱/۱۱/۱۷
سایهی لطف خدا بر سر بگیری بهتر است
از شراب عشق حق، ساغر بگیری بهتر است
در قفس، زانوی غم، تا کی بگیری در بغل!؟
در مسیر عاشقی، گر پر بگیری بهتر است
گر چه تاج زر بُوَد زیبندهی زیبارُخان
از عبادت بر سرت، افسر بگیری بهتر است
بندهی شیطان مشو، خوار و ذلیلت میکند
تاج کرّمنا اگر بر سر بگیری بهتر است
با مواساتی بیا قلبی ز خود خشنود کن
با محبّت دست یک مضطر بگیری بهتر است
میرود سرمایه از کف، بگذرد چون ابر، عمر
توشهای بهر صف محشر بگیری بهتر است
تشنه جان دادن به از نوشیدن از دست عدو
جام اگر از ساقی کوثر بگیری بهتر است
دشمن دین در کمین صید ایمانت بُوَد
بهر حفظ دین خود، سنگر بگیری بهتر است
خنده بر لب، گرگ میآید به استقبال میش
گر خبر از خنده وز خنجر بگیری بهتر است
لالهها ما را سفارشها به دین کردند و بس
درس عشق از لالهی پرپر بگیری بهتر است
تا رساند پرچم نهضت به دست صاحبش
دمبدم، دستور از رهبر بگیری بهتر است
#محمد_رضا_قاسمیان
۱۴۰۱/۱۱/۱۸
کرده خدا نصیب ما، دلبر خوب و ماهرو
لنگ، کمیت واژهها، کی برسد به وصف او!؟
نام نمیشود بری، گر همه عمر بِشْمُری
دسته به دسته خوبیاش، تا چه رسد که مو به مو
قامت سرو شد خجل، دید چو سروِ قامتش
از رُخ همچو ماه او، ماه گرفته آبرو
سنبله و ظلام شب، گیسوی موج موج او
لبش عقیقی از یمن، گونه نگو، بگو هلو
غرق خیال می شوم، در هوس نگاه او
لحظه به لحظه دم به دم، چهره به چهره رو به رو
معدن علم و معرفت، کان صفا، جود و سخا
کشفِ محاسنش کنم، لایه به لایه تو به تو
من چو کویر تشنهام، او چو زلالِ چشمهها
بادهی عشق می چَشَم، از لب او، سبوسبو
دست محبتش کشد، کاش! به روی سینهام
تا دل پاره پاره را دلبریش کند رفو
#محمد_رضا_قاسمیان
۱۴۰۱/۱۱/۱۸
ماه من! تا به حضورت نرسم، دلتنگم
تا رُخت سیر نبینم، همه دَم، دلتنگم
گشتهام همچو خزان، بی گل رویت، ای گل!
لب خشکم بنگر، چشم ترم، دلتنگم
چون صبا چند به دنبال تو باید گردم؟
تا نیایی صنما! خود به برم، دلتنگم
چون هما کاش! تو بر شانهی من بنشینی
نیست بالی که به سویت بپرم، دلتنگم
باز گرد ای گل نرگس! که بهارم باشی
بی تو چون برگ خزانم، چه کنم؟ دلتنگم
اشتیاق تو به من شوق غزلخوانی داد
ور نه از خویش و ز لوح و ز قلم، دلتنگم
#محمد_رضا_قاسمیان
۱۴۰۱/۱۱/۱۹
طایر قدسی
(تقدیم به ساحت قدسی برترین بانوی عالم، حضرت فاطمهی زهرا سلاماللّٰه علیها)
«ای آسمان! خون گریه کن»، آرام جانم می رود
آن اختر تابان دگر، از آسمانم می رود
کو مهر من!؟ کو ماه من!؟ کو دلبر دلخواه من!؟
زیباترین کوکب دگر، از کهکشانم می رود
گفتم روم در سایهی لطفش، دمی مأوا کنم
ای خاکمان بر سر، ز سر، آن سایبانم می رود
ای چرخ! ای نامهربان! کردی بهارم را خزان
کز این چمن، دیگر چنین، سرو چمانم می رود
سرد است دیگر خانهام، ویرانه شد کاشانهام
کآن طایر قدسی دگر، از آشیانم می رود
از ما بپوشد رو دگر، جای ملامت، کو دگر؟
بر آسمانها گر چنین، آه و فغانم می رود
#محمد_رضا_قاسمیان
#گروه_عاشقانه_شاعران
۱۴۰۱/۱۱/۰۷
هر کسی دارد ز حال نت، سؤالی می کند
حال ما می گیرد این نت؛ خوب حالی می کند
#محمد_رضا_قاسمیان
کاش! روزی برسد شاد دگر دل بشود
باز هر عقده و حل هر چه که مشکل بشود
#محمد_رضا_قاسمیان
با این نت داغون دگر از شعر نگویید
بر دل چه نشیند؟ که جز از غصّه نیاید
#محمد_رضا_قاسمیان
مشکل از نت نبود از دل پر غصه ی ماست..
این چه روزیست که اینگونه نفسگیر هواست..
#بداهه
کاش! روزی برسد شاد دگر دل بشود
باز هر عقده و حل هر چه که مشکل بشود
نت اگر باز نشد، نت نبوَد، چیست دگر!؟
گر نفس گیر هوا گشته، هوا نیست دگر
#محمد_رضا_قاسمیان
#مشاعره_واژگان ( بداهه یا انتخابی ) 👇
چو یعقوب ار بخواهی از دل و جان
برآید از افق، آن #ماه #کنعان
به #یوسف گر کند یارم، نگاهی
ز #چاه اش می برد تا تخت شاهی
اگر در سینه داری #عشق رندان
نه از مرگ ات بوَد پروا، نه #زندان
#محمد_رضا_قاسمیان
۱۴۰۱/۱۰/۱۰
ای همنفسم! چه خوش نگاری هستی!
سرسبزتر از باغ بهاری هستی
حقا! که برای پیکرم چون روحی
در رگرگ من چو خون جاری هستی
#محمد_رضا_قاسمیان
چون چشمه زلال و پاک و جاری هستی
شاداب چو غنچهی بهاری هستی
دلگرم، کسی که تکیه گاهش باشی
چون کوه نماد پایداری هستی
#محمد_رضا_قاسمیان
در اوج، چنان باز شکاری هستی
گه در قفسی، گاه فراری هستی
آهو صفتی و صید هر کس نشوی
ای عشق! که گفته اختیاری هستی
#محمد_رضا_قاسمیان
آرام برگرد مانند سایه
این رهگذر را دیگر نفس نیست
عقاب را حوصلهی قفس نیست
#محمد_رضا_قاسمیان
#سه_گانی
4_5992218206784196114.ogg
75.8K
رهگذر
#آرام برگرد مانند #سایه
این #رهگذر را دیگر #نفس نیست
عقاب را #حوصلهی #قفس نیست
#محمد_رضا_قاسمیان
🎤 خوانش: #سرکار_خانم_المولّی
#سه_گانی
۱۴۰۱/۱۱/۲۰
4_5999188023877569548.ogg
1.13M
صبح
صبح است و شراب مشرقی پیدا شد
گلشن ز جمال روی گل، زیبا شد
یک بار دگر جهان ما شد احیا
تا نرگس شهلای تو ای گل! وا شد
#محمد_رضا_قاسمیان
🎤خوانش: #سرکار_خانم_سارگل
سلام و درودها نثارتون.
صبح تون درخشان و سایه تون مستدام 🌹🙏🌹
۱۴۰۱/۱۰/۲۹
4_5929463116772413087.ogg
1.13M
صبح_شاعر محمد رضا قاسمیان_آوا__سارگل
4_5850341405339159997.ogg
1.87M
تو اختری_شاعر محمد رضا قاسمیان_آوا__سارگل