eitaa logo
کانال ادبی از سبوی عشق سروده‌های محمد رضا قاسمیان_ بشرویه
210 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
97 ویدیو
21 فایل
#از_سبوی_عشق #اشعار #قصیده #غزل #ترکیب_بند #ترجیع_بند #قطعه #دو_بیتی #رباعی #مثنوی #سه_گانی #شعر_ولایی #شعر_مقاومت #سپید #سپکو #سروده #شاعر #محمد_رضا_قاسمیان #شهرستان_بشرویه #خراسان_جنوبی #عضو_جمعیت_شاعران_آزاد_ایران #تصاویر #کلیپ #مطالب_ارزشمند
مشاهده در ایتا
دانلود
موضوع: جنگل ناهید شاعر: آقای کربلایی محمد میرشاهی مکان: جوادیه بشرویه زمان: ۱۴۰۲/۰۱/۰۶ همزمان با پنجم ماه مبارک رمضان سالروز ولادت حضرت قاسم بن الحسن علیه السلام 👇
4_5841270893971509715.mp3
2.48M
موضوع: شعر جنگل ناهید با گویش محلی شاعر: آقای کربلایی محمد میرشاهی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از مقلب‌القلوب‌ والابصار خواستم تا قلبم را سرشار از عشقت کند و چشمانم را غرق در تماشایت و از مدبراللیل و النهار خواستم تا روز و شبم را لحظه‌ای فارغ از یاد تو نباشم از محول‌الحول و الاحوال خواستم که چنان مرا دگرگون کند که تو می‌خواهی و از او احسن‌الحال را خواستم یعنی فقط با تو بودن را ۱۴۰۲/۰۱/۰۱
درون سینه، گنج عشق، پنهان از چه باید کرد!؟ به لب هایم گذار از مهر، آن یاقوت لب ها را ۱۴۰۱/۱۱/۲۰
در خیالم با غمت، پیوسته سازش می‌کنم آبشار گیسوانت را نوازش‌ها کنم ۱۴۰۱/۱۱/۲۰
خراسان دلم، لبریز از لبخند آهوهاست عجب شیر گرفتاری که خود در بند آهوهاست ۱۴۰۱/۱۱/۲۰
آگه شود ز حال دل من اگر دلت راضی دلت، به حال دل من نمی شود ۱۴۰۱/۱۱/۲۰
از لطف خدا، لیله‌ی میلاد آمد احیاگر عدل و الگوی داد آمد از دامن پر مهر حسین بن علی نور دل او امام سجاد آمد ۱۴۰۱/۱۲/۰۷
ای سراپا حُسن و خوبی! کز همه خوبان سری نیست همتایت کسی، ای دلبرا! در دلبری گوی سبقت برده ماه رویت از رخسار ماه می زند صد طعنه رخسار تو بر حور و پری در لطافت چون گلی، ای زینت فصل بهار! چشم بد دور از تو بادا و خزان و  پرپری حق تعالی می‌کند عالم گلستان از تو گل! حق تو را بخشیده بر خلق جهانت سروری برکنی از بُن بنای ظلم و ظالم در جهان شیوه‌ات مهر و وفاداری، عدالت گستری از خدا خواهم کند تعجیل در امر فرج حجت حق! مهدی موعود! یابن‌العسکری(عج)! ۱۴۰۱/۱۲/۱۱
ای از تو خجل، جلوه‌ی خورشید! بیا ای اختر تابنده‌ی توحید! بیا برگرد دگر یار سفر کرده‌ی ما! با آمدنت عید شود، عید، بیا ۱۴۰۱/۱۲/۱۵
ای از تو شکوفا گل امّید! بیا باید ز لبت، بوسه‌ی تر چید، بیا نادیده شود عاشق دیدار تو، گل! صد دل شده عاشق، که تو را دید، بیا ۱۴۰۱/۱۲/۱۶
بی تو ای دوست! چه بی پشت و پناهیم، بیا خستگانی همه گمگشته‌ی راهیم، بیا کوه هجران تو سنگین شده بر شانه‌ی ما ما که ناچیزتر از یک پر کاهیم، بیا بس که کاری شده هجران تو و درد فراق غرق اندوه و غم و ناله و آهیم، بیا دورمان، گرگ صفت‌ها همه جمع‌اند و چنین گشته تنها، همه بی یار و سپاهیم، بیا بین ما فاصله تا کی بکشد ظلمت شب؟ ما دگر منتظر دیدن ماهیم، بیا کاش! می‌شد بنوازی به نگاهی دل ما ما که دلخوش به همین لطف و نگاهیم، بیا هر که بینی به دلش آرزویی مانده و ما از تو ای یار! به غیر از تو نخواهیم، بیا ۱۴۰۱/۱۲/۱۶