بارالها! بشنو نالهی جانکاهم را
چون فلک کر شد و نشنید، گلم، آهم را
خستهام، خسته از این ظلمت شبها، ای ماه!
کاش! روشن کنی از جلوهی خود راهم را
گر نهد لحظهای آن یار قدم بر چشمم
میدهم جان به رهش، ثروت خود، جاهم را
تاب هجرم نبوَد، کاش! نباشم دیگر
یا کنارم برسان، دلبر دلخواهم را
میرسد کی سحر؟ این شام، عجب جانفرساست!
بارالها! برسان در شب غم، ماهم را
دست من گیر که محتاج عطایت هستم
آفتابا! منگر سایهی کوتاهم را
#محمد_رضا_قاسمیان
#بداهه_شعر_پارسی
۱۱ شهریور ۱۴۰۲
۱۱ شهریور ۱۴۰۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ما کجا این همه شور این همه احساس کجا!؟
عطر و بوی حرم و دسته گل یاس کجا!؟
جانم ارزانی یک لحظه حضور و حرمش
ما کجا و حرم حضرت عباس(ع) کجا!؟
#محمد_رضا_قاسمیان
۱۱ شهریور ۱۴۰۲
عشق تو سوزان است
قلب، آدم برفی
من ندارم حرفی
#محمد_رضا_قاسمیان
۱۳ شهریور ۱۴۰۲
نیازی به تیر نیست
دروازهی قلبم را باز کرد
گلی که به سینهام زدی
#محمد_رضا_قاسمیان
#خوشه_خوشه
۱۳ شهریور ۱۴۰۲
عشقت
گرانبهاترین گنجینهای است
که در صندوقچهی قلبم دارم
بگذار
کلاغ بیخبر باشد
#محمد_رضا_قاسمیان
#خوشه_خوشه
۱۳ شهریور ۱۴۰۲
۱۳ شهریور ۱۴۰۲
۱۳ شهریور ۱۴۰۲
با کسی درد دلم را گر نگویم بهتر است
گر نریزم پیش مردم آبرویم بهتر است
#محمد_رضا_قاسمیان
۱۳ شهریور ۱۴۰۲
ای طبیب دردمندان! درد من، از عشق توست
از طبیبان گر شفایم را نجویم بهتر است
#محمد_رضا_قاسمیان
۱۳ شهریور ۱۴۰۲
جز تماشایت ندارم، آرزویی در دلم
گر تو باشی لحظه لحظه رو به رویم بهتر است
#محمد_رضا_قاسمیان
۱۳ شهریور ۱۴۰۲
شاخه از اصلش جدا گردد، خوراک آتش است
گر نگردد مثل آتش خُلق و خویم بهتر است
#محمد_رضا_قاسمیان
۱۳ شهریور ۱۴۰۲