eitaa logo
کانال ادبی از سبوی عشق سروده‌های محمد رضا قاسمیان_ بشرویه
209 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
97 ویدیو
21 فایل
#از_سبوی_عشق #اشعار #قصیده #غزل #ترکیب_بند #ترجیع_بند #قطعه #دو_بیتی #رباعی #مثنوی #سه_گانی #شعر_ولایی #شعر_مقاومت #سپید #سپکو #سروده #شاعر #محمد_رضا_قاسمیان #شهرستان_بشرویه #خراسان_جنوبی #عضو_جمعیت_شاعران_آزاد_ایران #تصاویر #کلیپ #مطالب_ارزشمند
مشاهده در ایتا
دانلود
ای که هستی همه دم، در دل و در جان و خیال! مرغ دل می‌زند اینک به هوایت، پر و بال واژه‌ها از پی توصیف تو گر صف بکشند کی به توصیف جمالت برسد مرغ خیال!؟ گر ببیند رُخ ماه تو خجل می‌گردد ماه، حیران شود از دیدن آن ماه‌جمال حیف باشد که تو باشی و نبینم رُخ تو! بی تماشای تو گیرد دل من گرد ملال کوه اندوه تو را سخت به شانه بکشم الف قامت من، شد ز فراق تو چو دال تاب دوری تو از همچو منی ساخته نیست داغ هجرت شده بر گردن من سخت وبال بی‌تو ای گل! چه بهاری!؟ همه جا گشته خزان سرو قدّا! قدمی نِه، به گلستان وصال
دستی که علیه دشمنان می‌جنگید امروز جدا اگر چه از پیکر ماست آن دست، هنوز هم بر سر ماست
سردار که در راه خدا می‌کوشید از خوف خدا تمام شب، گریان بود با دیده و دل، نور خدا را می‌دید
voice.ogg
460.3K
دستی که علیه دشمنان می‌جنگد دستی که همیشه بر سر ملت ماست دستی‌ست که در دست خداست
voice.ogg
404.7K
چشمان تو در راه خدا می‌کوشید از خوف خدا تمام شب، گریان بود چشم تو فقط نور خدا را می‌دید
حال مرا شاخه‌های بی‌برگ هم نمی‌فهمند احوالم را از برگ‌هایی بپرسید که بازیچه‌ی بادند
۱)ای قاصدک! که غمگین در گوشه‌ای نشستی دلواپس چه هستی؟ ۲) غمت چون رهگذر، از دل گذر کرد همان دم در دلم افتاد مهرت خیالت قلب ما را شعله‌ور کرد ۳)وقتی که یورش باد برگ از درخت انداخت کار درخت را ساخت ۴)با یار، پادشاهم وقتی که نیست پیشم یک پادشاه کیشم ۵)امشب زمین و آسمان مهمان سر خوان شماست چشمم به احسان شماست
ای قاصدک که خسته‌ای! در گوشه‌ای نشسته‌ای بار سفر نبسته‌ای!؟
امشب بیا که با تو کمی گفتگو کنم دست دلم، برای تو باید که رو کنم آن عاشقم، که پای دلم، گیر زلف توست آن تشنه‌، کز شراب تو پُر این سبو کنم از دل غبار غم، چو بشویم به آب چشم با اشتیاقِ کعبه‌ی رویت، وضو کنم آمد نسیم و از تو نیاورده بوی گل در این خزان، تو را ز چه باید که بو کنم؟ تا کی به شوق گلشن رویت، نگار من! باید که خار هجر تو در جان، فرو کنم؟ یک آرزوست در دلم اینک، و آن تویی تا کی تو را امید دلم! آرزو کنم؟ ای ماه من! برآی، گرفتار ظلمتم تا کی؟ کجا؟ چگونه تو را جستجو کنم!؟ ۱۴۰۳/۱۰/۱۳