تنها چنین نه قلب مرا کرده منقلب بر پا کند دومینوی عشق تو انقلاب #محمد_رضا_قاسمیان

آیا شود به وصل تو این جاده منتهی!؟ یا می‌کشد به سوی سرابم امید آب!؟ #محمد_رضا_قاسمیان

تا گل دهد شکوفه‌ی عشقت، بهار من! بر ما ببار از سر رحمت، چنان سحاب! #محمد_رضا_قاسمیان

جولان بده هر آنچه که خواهی شبا! ولی سر می‌زند دوباره از آفاق، آفتاب #محمد_رضا_قاسمیان

خوردم کبوترانه بسی آب و دانه‌ات ای کرده هر دعای من از لطف، مستجاب! #محمد_رضا_قاسمیان

هر چند با تبر سر ما را جدا کنند جاری شویم در رگ هستی چنان گلاب #محمد_رضا_قاسمیان

گشتم برای وصف تو قاموس را بسی شعری نبود در خور وصف تو در کتاب #محمد_رضا_قاسمیان

ای پرسش نیاز مرا وصل تو جواب! خوبم که کرده باده‌ی عشقت مرا خراب تنها چنین نه قلب مرا کرده منقلب بر پا کند دومینوی عشق تو انقلاب آیا شود به وصل تو این جاده منتهی!؟ یا می‌کشد به سوی سرابم امید آب!؟ تا گل دهد شکوفه‌ی عشقت، بهار من! بر ما ببار از سر رحمت، چنان سحاب! هر چند با تبر سر ما را جدا کنند جاری شویم در رگ هستی چنان گلاب جولان بده هر آنچه که خواهی شبا! ولی سر می‌زند دوباره از آفاق، آفتاب گشتم برای وصف تو قاموس را بسی شعری نبود در خور وصف تو در کتاب خوردم کبوترانه بسی آب و دانه‌ات ای کرده هر دعای من از لطف، مستجاب! تا دیده‌ام بگیرد از رخ ماه شما فروغ ای جلوه‌ی جمال خدا! همچنان بتاب #محمد_رضا_قاسمیان

هم با من و هم بی منی ای یار! کجایی!؟ سخت است برایم دگر اینقدر جدایی! از دیده‌ی ما ماه رخت، از چه نهان است؟ کی می‌شود از پرده‌ی غیبت بدر آیی!؟ از دوری تو من همه دردم، همه داغم بر درد دلم، قوّت قلبم! تو دوایی در مکه‌ای ای کعبه‌ی دل؟ یا به مدینه؟ یا در نجفی!؟ سامره؟ یا کرببلایی؟ ای گل! من شوریده، چنان بلبل محزون تا کی کنم از دوری تو نوحه سرایی!؟ شد روز من از دوریت ای ماه! چنان شب کی از افق ای صبح امیدم! تو برآیی!؟ بازآ و بزن بر سر بیدادگران داد ای منتقم خون شهیدان خدایی! یک عمر به امید تو هر جمعه شمردم ای کاش! همین جمعه، همین جمعه بیایی #محمد_رضا_قاسمیان #از_سبوی_عشق #آوا_سرکار_خانم_پروانه