eitaa logo
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
164.9هزار دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
1.3هزار ویدیو
13 فایل
داستان زندگی آدمها👥 شما فرستاده ایید⁦👨‍👩‍👧‍👦⁩📚⁦ کانال تعبیر خوابمون 👇🤍 https://eitaa.com/joinchat/1319240024C241ce5aee0 تبلیغات پربازده👇✅ https://eitaa.com/joinchat/3891134563Cf500331796 ادمین گرامی کپی از مطالب کانال حرام و پیگرد دارد❌❌❌
مشاهده در ایتا
دانلود
🌞روزی یک صفحه بخوانیم 🌞 سوره ❤️ صفحه ی ۲۱۲🌹 @azsargozashteha💚
4_452715601975052681.mp3
1.11M
🌞روزی یک صفحه بخوانیم 🌞 سوره ❤️ صفحه ی ۲۱۲🌹 @azsargozashteha💚
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 🧡 سلام وقت بخیر ،خواستگاری دارم که طلبه هستن و انشاءلله در اینده نزدیک باهم ازدواج می کن
💚 برای خانمی ک گفتن لک صورت حاملگیشون هر کار کردن درمان نشده.کرم ضدلک رزالیا رو روزها ۲ بار ب صورت بزنین قیمت ۱۶۰ . و شبها سرم ضدلک اریکه ۲۷۰ . فقط این دو کرم جواب میده .بیخودی راههای دیگری و امتحان نکنین. 💚💚💚💚💚💚 سلام به اوعزیزی که باردارهستن نگران لک صورتشون هستن نگران نباشیدوقتی زایمان خواستی کنی عرقی که توصورتت هست بادست پاکش کن تالکها پاک بشن 💚💚💚💚💚💚 سلام به اون عزیزی که بهم گفتن برافیبرم ومیومت دکترعوض کن همدان رفتم پیش صغری ربیعی این جواب بهم گفت چیز مهمی نیست شرمنداگه توهمدان دکترفوق تخصص خوب سراغ دارید شماریااسمش برام بفرستیدممنون ازاینکه به حرفهام دردلهامون توجه میکنید 💚💚💚💚💚💚 دخترم بجای اینکه بپرسی چرا نمیتونم نماز بخونم پاشو همین الآن نماز بخون همین الآن ها همین الآن نگو الآن وقت نماز نیست قضای نماز قبلی رو بخون مشکل فقط شروع به نماز خوندنه وقتی شروع کردی مشکل حل میشه همه مشکلات عالم همینجوریه فقط شروعش سختته شروع که کردی تمام شد ده دقیقه قبل از اذان وضو بگیر سجاده رو پهن کن بشین منتظر اذان تا گفت الله اکبر پاشو نمازت رو بخون بببن چه کیفی داره 🧡🧡🧡🧡🧡 سلام.برای خانمی ک شوهرشون ارماتوربند هستن و کار در عسلویه میخوان من ی شماره دارم از شخصی ک مدام تبلیغات کارمیکنن در واتساپ اتفاقا خیلی هم ارماتوربند و کارگر درعسلویه میخوان شماره رو براتون میفرستم بهشون بدید بگین ذخیره اش کنه و بهشون پیام بدن ک اونم شمارتونو ذخیره کنه وضعیتهاشو درواتساپ ببینید. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 🧡 سلام وقت بخیر ،خواستگاری دارم که طلبه هستن و انشاءلله در اینده نزدیک باهم ازدواج می کن
💚 سلام درجواب خانمی که نامزدش طلبست ببین عزیزم‌ من ۱۸ سالمه ویه ساله که ازدواج کردم‌ چون بخاطر شرایط کرونا پیش خانواده مادرشوهرم این یسال زندگی کردم گاهی اوقات اذیت شدم ولی همیشه شوهرم پشتم بوده الانم که مستقلیم خداروشکر هیچ گونه محدودیتی ندارم طلبه ها خیلی خوب خانمشون رو درک میکنن و واقعا توکار خونه هم کوتاهی نمیکنن امیدوارم خوشبخت شی دوست عزیز 🧡🧡🧡🧡🧡🧡🧡 در جواب خانومی که می خوان با یه طلبه ازدواج کنن. بهتون تبریک میگم منم همسرم طلبه هست و وااافعا از ایشون راضی هستم..معمولا همسر طلبه بودن خیلی خوبه چون بنا به دستورات دین هوای خانوم هاشون رو دارن و کمک کارن( البته به رفتار شخصی ایشون و خودتون هم قطعا برمی گرده) اما خب چند تا نکته وجود داره. اول اینکه اصولا با وجود دریافتی کم اما باید حرف مردم رو تحمل کنید که فلان قدر شهریه میگیرد و راحتید و فلان و اینها. یعنی در عین اینکه باید باید اهل قناعت باشید باید این فکر مردم و کنایه ها شون رو که چهقد وضعتون خوبه رو تحمل کنید😁 نکته دوم اینکه زندگی طلبه ها به چند دسته تقسیم میشه. بعضیا فقط کلاس شون رو شرکت می کنند که اینها اصولا نصف روز رو خونه هستن. بعضیا نصف روز کلاس میرن و نصف دیگه رو مباحثه و مطالعه فردی دارن پس تا حد زیادی سرشون شلوغه. بعضیا نصف درس و نصف کار. بعضیا هم نصف درس و باقی رو مشغول فعالیت های فرهنگی بدون حقوق. یعنی همسرتون سر کار می‌ره ولی یا حقوقی نمیگیره و یا خیییلی کم. همسر من و اطرافیان شون اینجور هستن. اگر شهر غریب هم باشید خب باید تحملش رو داشته باشید. هم اینکه همسرتون بی حقوق وقت بگذاره( که خب بعضا تعطیل رسمی ها هم معنایی ندارند و اصولا در مناسبات مذهبی سرشون شلوغه تره) و هم اینکه حضورشون کنار خونواده کم باشه. بعضی از طلبه ها هم تبلیغ زیاد میرن و که بعضا باید دائم خونواده رو بذارن و برن. بعضیا هم کم میرن و بعضیا هم اصلا نمیرن. زندگی طلبگی برکت داره. امیدوارم خوش بخت بشید. 🧡🧡🧡🧡🧡🧡🧡 سلام خدمت اون آقای مذهبی که در حال اقدام برای طلاق هستند نکته اول اینکه چرا دوران عقد رو گذاشتید این قدر طولانی بشه همون طور که گفتید دوسال اول خوب بود وبعد از اون بهانه گیریها شروع شد پیشنهاد مشاورین مذهبی برای دوران عقد ۶ماه تا نهایتا یکسال هست لطفا همه دقت کنیم تا دچار این مشکلات نشیم. و نکته دوم اینکه تا دیدیم به اختلاف خوردیم بریم پیش مشاور و مشاوره بگیریم البته مشاوره مذهبی بهتر هست تا هنوز کار خراب نشده راحت میشه درستش کرد احتمالا اگه این آقا بلافاصله ازدواج میکرد ن و محل زندگیش رو از اون محل به جای دیگه میبردن دیگه اون خانم با دوستانش ارتباطی نداشت و پایه های زندگیش قشنگ‌شکل میگرفت بعد بر میگشتند به محل خودشون .انشاالله مشکلشون حل بشه با توکل به خدا و استعانت از ائمه علیهم السلام
💚 🌱 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#بخش_سیزدهم فریبا همین که شهناز و فرحناز رو دید به کل منو فراموش کرد و از یاد برد برای هر چیزی نظر
یه روز عصر که تو خونه نشسته بودیم فریبا سراسیمه اومد خونمون و با خوشحالی به هاشم گفت مژده بده و هنوز هاشم چیزی نپرسیده فریبا فرصت حرف زدن نداد و نفسشو با خوشحالی بیرون داد و گفت شهناز سه قلو بارداره جنسیت دوتا بچه ها هم مشخص شده یکی دختر یکی پسر وقتی خبر رو شنیدم باتمام وجودم براش خوشحال شدم و از ته دل برای توراهی هاش ذوق کردم و دعا کردم که صحیح و سالم به دنیا بیان اما هاشم سکوت کرد وربه وضوح اشک تو چشم هاش جمع شد فریبا تازه به خودش اومد و حال هاشم رو که دید بغلش کرد و شروع کرد به قربون صدقه رفتن و گفت بمیرم که تو هیچی شانس نداری و عاشق بچه هستی و نمیتونی بابا بشی و همه این حرف ها رو جلوی من می زد و راحت متلک بارم میکرد فریبا بی توجه به حال من گفت و گفت که من نتونستم تحمل کنم و رفتم توی آشپزخونه شب فریبا برای شهناز جشن گرفت و هاشم رو هم دعوت کرد، و وقتی هاشم به من گفت آماده شو فریبا سرشو زیر انداخت متوجه شدم که نمی خواد من حضور داشته باشم برای همین قبول نکردم و سردرد رو بهانه کردم و خواستم تنهایی شرکت کنه هاشم هم عصبانی شد و کمی باهم بحث کردیم و به حالت قهر با فریبا از خونه زد بیرون متوجه نبودم واقعا رفتارهای خواهرشو نمی دید و با من دعوا میکرد برای بار هزارم دلم شکست، تمام شب گریه کردم آخرهای شب بود که هاشم برگشت و من هم خودمو به خواب زدم از وقتی شهناز فهمیده بود بارداره اونم سه قلو بیشتر متکبر شده بود و جوری منو نگاه می کرد که هر کس ندونه فکر می کرد من بیماری نا علاجی دارم نمی دونستم چرا خدا اینطور رقم زده بود و حکمتش چی بود که باعث شده بود این آدمها بیشتر عذابم بدن روزها همینطور می گذشتن تا اینکه یه روز شنیدم شهناز به فریبا گفت تنها راه هاشم اینه که این زن بدقدم اجاق کور رو طلاق بده و دوباره ازدواج کنه.... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
🧡 سلام. من حدود سی و خورده ای سال پیش ازدواج کردم. خودم ۵۰ سالمه همسرم ۵۵. شوهرم خیلی آدم خوبی بود و ما هیچ مشکلی نداشتیم اما بچه دار نمیشدیم به هر دری زدیم نشد که نشد. چندین و چند جا رفتیم به چندین پرورشگاه سر زدیم اما بخاطر شرایط سختی که داشت ما نتونستیم بچه ای رو به سرپرستی قبول کنیم یعنی ندادن بهمون. اون موقع هم وضع مالی زیاد جالبی نداشتیم. خلاصه یه روزی یه نفر گفت یکی از فامیلای دورمون بچه دار شدن اما نمیخوان بچشونو. اگر میخواید شما برید و بچه رو بیارید اونا چندتا بچه دارن وضع مالی خوبی هم ندارن. خلاصه ما هم رفتیم و این بچه رو آوردیم و پول هم تا اونجا که در توانمون بود دادیم بهشون و خلاصه این پسر کوچولو مال ما شد. خیلی عاشقانه بزرگش کردیم همه دوستش داشتن و ما به خانوادش که از اقوام پدریم بودن ، از لحاظ مالی میرسیدیم. این بچه بزرگ شد و تو سن هفت هشت سالگیش از جانب خدا در کمال ناباوری خدا یه دختر به ما داد که همه گفتن پاقدم اون پسره که خدا دامنتو سبز کرد. ما روز به روز خوشبخت تر میشدیم، خداروشکر وضع مالیمونم روز به روز بهتر میشد. این دوتا خواهر و برادر هم خیلی بهم وابسته بودن خلاصه خاله ها و عمه ها و دایی ها و.... خیلی عاشق پسرم بودن اصلا فکر نمیکردیم ازمون جداست. این راز سالها تو سینه ی همه مونده بود حدود یه سال پیش وضع مالی ما خیلی خوب شد و ما کلی از همین آشناها و فامیلا که ادعای دوستیشون میشد، دشمن پیدا کردیم. نمیدونم چرا مردم ما اینطورین و نمیخوان کسی از خودشون بالاتر باشه کم کم از اینور و اونور صدا شنیدیم که این بچه باید بدونه بچه ی شما نیستو فردا بزرگ شه ارث میخواد...
💚 من تو یه شهر دیگه ازدواج کردم و از خانواده ام دورم و الان باردارم میخام برم سیسمونی بخرم برای دختر نازم ولی از اونجایی ک هیچ تجربه ای ندارم نمیدونم چی باید بگیرم؟مثلا نمیدونم لباس بایدچطور بگیرم چند دست و تا چند ماهگی خرید کنم یک ماه دیگه ب زایمانم مونده و هیچ کاری نکردم خیلی استرس دارم؟ از خانومها میخوام راهنماییم کنن ک چند دست لباس تا ۳ ماهگی وتا۶ ماهگی و اینکه چجور لباسایی بگیرم چون بچه ام پاییز بدنیا میاد وهوا سرد میشه چ لباسایی مناسبه😊🌹🌹🌹 ممنون بابت نظراتتون 💚🧡💚🧡💚🧡 سلام خدمت دوستان وادمین عزیز خداقوت راهنمایی میخواستم من ۲۹سالمه متاهلم ویه دختر دارم وتصمیم به بارداری دیپلم گرفتم ممتاز بودم. برخلاف میلم دیگه نتونستم درس بخونم دوس دارم در زمینه عقاید،دین وحجاب اطلاعات بدست بیارم اونم با استدلال. میگن دروس حوزه مطالب متفرقه هم داخلش هست مثل اموزش زبان عربی وقواعدو...که علاقه دارم ولی اینقدر وقت ندارم. کسی رشته ای،یاجایی میشناسه که حضوری یا مجازی تدریس کنه این مطالب رو دوره آموزشش طولانی باشه ولی کم حجم اشکال نداره زیاد فشرده نباشه وحجم درسی بالا نباشه که همه وقتمو بگیره چون متاهلم نمیتونم خیلی ممنونم ازتون اگر میشناسید راهنمایی کنید دنیا دنیا ممنون میشم ازتون.خیلی نیاز وعلاقه دارم ساکن قم هستیم 💚🧡💚🧡💚🧡💚 سلام مشکل من از جایی شروع شد که سردرد بسیار شدیدگرفتم و رفتم طب اسلامی گفتن روغن بنفشه پایه زیتون بریزداخل بینی وقتی ریختم شبش کلی خلط از گلوم اومد فکر کردم که شاید اولین باره این طورشده ولی دفعه های بعدی شدیدترشد طوری که از شدت خلط وعوق زدن تمام گلوم زخم شده بود دیگه روغن بنفشه پایه زیتون استفاده نکردم تا دیگه خلط نیادگلوم وبهتربشه اما بهترکه نشد بدترهم شد اینقدر خلط میاد از گلوم که گاهی میشینم زارو زار گریه می کنم مامانم همش بهم می گه چرا اینقدر فشارگلو خودت میاری اما واقعا نمیشه چون انگار این خلط ها راه نفسم رو می بنده و دهنم رو خشک می کنه خواهش می کنم ازتون اگر کسی راهکاری بلده تا این خلط ها تموم بشه بگه دیگه خسته شدم آب دهنم هم خیلی چسب ناک شده 💚🧡💚🧡💚🧡💚🧡 سلام ستاره جان من دوباره پیام رو میزارم شاید شمام زحمت کشیدی گذاشتی توی کانال.خواهرم آدم باایمانی هستش و وضع مالیشون دچارمشکل شده از کسی هم کمک قبول نمیکنه آدم مذهبی و خداشناسیه خیلی عزت نفس داره از اعضاکانال خواهش میکنم اگرواسه امواتشون ختم قران یا ختم ادعیه میخوان از خواهرمن بخوان و با دستمزد منصفانه.اجرتون باخدا 💚🧡💚🧡💚🧡💚🧡 سلام عزیزم میشه لطفاپیام من روبذارین زندگی داداشم داره ازهم میپاشه داداش من متولد۶۳هست ودرحال حاضرساکن قم هست ولی دراصل منزل پدریمون کرمانشاهه برادرم باهمسرش که ازآشناهابودازدواج کردوبه خاطربیکاری مجبورشدبره قم زندگی کنه چون خانومش ساکن اونجاست وگفتن اینجاکارهست توی این چندسال توی چندتاشرکت وکارخونه مشغول شد(لیسانس حسابداری داره)وبنده ی خداهرکاری بودروبه خاطرزندگیش انجام دادولی متاسفانه به خاطرمشکلات جامعه وتعدیل نیرووکروناکارخونه هاجمع شدوداداشم الان بایه بچه ی دوساله بیکارشده وبه قول خودش دست ازپادرازتربرگشته شهرخودمون خیلی عصبیه وحالش بده وباخانومش همش مشاجره داره وزندگیش درشرف ازهم پاشیه میخواستم خواهش کنم به خاطرجلوگیری ازهمپاشیدگی زندگیش پیامم روتوی همه ی کانالاتون بذارین که اگه کسی کاری سراغ داشت(هرکاری باشه انجام میده)(شماروبه خدا)توی کرمانشاه،قم،تهران ویااطراف این شهرهامنت بذاره وبه خاطررضای خداوبچه ی کوچیکش بهش رحم کنه واطلاع بده وازدوستان میخوام به خاطررفع مشکلش براش یه صلوات بفرستن. ممنونم ازهمگیتون ان شاالله سلامت وشادباشین🙏 ایدی ادمین👇🏻🌱 @habibam1399 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻 سلام خانم مشاور،شاید باور نکنید ولی من با یه کار اشتباهم باعث شدم مادرم سکته کنه، خیلی حالم بده و تا ابد خودمو نمیبخشم 😔😭 یک هفته بود بابام خیلی مشکوک رفتار میکرد هی گوشیشو چک میکرد خاموش میکرد همشم با یکی چت میکرد ،منم بهش شک کردم یواشکی رفتم سروقت گوشیش دیدم اون شخص خالمه ،خاله ی مومن و باخدا ،عروس و داماد داره من. حالم خراب شد زدم زیر گریه رفتم همه چیو به مامانم گفتم. گفت چی داری میگی دختر .گفتم به خدا یه هفته س زیر نظر گرفتمش مطمئنم خاله عاطفه س ،یهو مامانم حالت تهوع پیدا کرد بعدشم افتاد زمین،با اورژانس مامانو بردیم بیمارستان،بابام که اومد وقتی حواسش نبود پیاماشو چک کردم دیدم واسه خالم نوشته جا جور شد شما فقط تا اون روز احتیاط کن زنگ زدم آماده باش،اینو که دیدم ازصفحه ی چتش عکس گرفتم فرستادم واسه دخترخالم اونم زنگ زد با خنده گفت عه توام فهمیدی؟ گفتم مامان من به خاطر کثافت کاری مادر تو سکته کرده الان بیمارستانه بعد تو میخندی👇🏻👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/1073086497C706b877c24
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#دردو_دل_اعضا 💚 #پرسش سلام من به تازگی با کانالتون اشنا شدم یه موضوعی بود میخواستم بگم خیلی دوست
💚 سلام من همون جوان 25 ساله مذهبی ام که چند روز پیش پیام دادم که زنم به حرف دوستاش فقط گوش میده و طلاق میخواد و اعضا راهنماییم کردم ،الان داشتم از اول پیام ها کانال رو میخوندم به پیام یکی از اعضا رسیدم که به فالگیر زنگ زدن و زندگیشون سرد شده اینو که خوندم یاد یه چیز افتادم، ما قبلا به اصرار خانومم رفتیم پیش یه پیرمرد که خیلی قیافه ترسناکی داشت و گفتن برامون دعا بنویسن این از این ، همونجور که گفتمم یه سال درگیر دادگاهیم حدود دو ماه پیش میخواستیم در حیاطمون رو جابجا کنیم بعد همسایمون یه برگه ای رو بالا سر در حیاط لای بلوک ها پیدا کرده که مث دعا میمونه و جالب اینه اسم من و مادرمم توش نوشته یعنی نوشته فلانی پسر فلانی و یه پارچه سبزم روش بود ، الان که پیام اعضا رو خوندم میگم نکنه مال دعای اون پیرمرد و این دعایی که بالا سر درمون بوده زنم دیگه منو نمیخواد و فقط میگه طلاق ،البته بگم من همون روز با مشورت یه حاج اقا اون دعا رو انداختم تو جوب اب ، از اون لحظه به بعدم درامدم الحمدالله بهتر شد بعد یه مدتی که واقعا در امد نداشتم ،ولی هنوز زنم میگه طلاق، میگم نکنه دعا نوشتن ما از هم جدا بشیم برا همین حرف دوستاشو گوش میده و نکنه اثر اون دعا و سحر هنوز باطل نشده، دوستان بگین چیکار کنم؟ اینم بگم ما بعد یه سال دادگاه رفتن و چندتا مشاوره درخواست طلاق توافقی دادیم و دوشنبه 11 مرداد اخرین جلسه دادگاهمونه، خیلیا گفتن طلاق بده شاید پای کسی دیگه درمیون و از حالا اگه بخواد به حرف دوستاش گوش بده فایده نداره خودمم به همین فک میکنم ولی نمیدونم با اون همه خاطرات چیکار کنم ؟ اگه کسی وکیل هست بهم بگه ایا میشه تو جلسه اخر بگم من از طلاق توافقی منصرف شدم شاید بتونم با نظراتی که گفتین باز باش حرف بزنم بعد اگه قانع نشد دیگه جدا بشیم، ایا میشه تو جلسه اخر بگم طلاق توافقی رو پیشیمون شدم ازش؟ ایدی ادمین 👇🏻🌱 @habibam1399 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#بخش_چهاردهم یه روز عصر که تو خونه نشسته بودیم فریبا سراسیمه اومد خونمون و با خوشحالی به هاشم گفت م
وقتی این حرف ها رو شنیدم دنیا برام تیره وتار شد، با تمام وجودم شکستم و متلاشی شدم می دونستم با شنیدن اون حرف دیگه هیچ وقت حالم خوب نمیشه سعی کردم به روی خودم نیارم و برگشتم خونه و تو تنهایی خودم گریستم و به خدا شکایت کردم که چرا به من یه بچه نداد تا اینطور عذاب نکشم و این حرف ها رو نشنوم دلم از عالم و آدم گرفته بود روزگار همینطور می گذشت تا یه روز که خونه پدر هاشم بودیم دیدم یه اس ام اس رو گوشی شهناز اومد که اسم منو خطاب کرده بودن.. کنجکاو شدم نگاهی به دور واطرافم کردم دیدم کسی حواسش نیس گوشی را برداشتم و رفتم دستشویی، وقتی پیام رو باز کردم دیدم از سمت شهرزاد خواهر شهناز که نوشته بود پس کی برادر شوهرت ماله من میشه؟؟ هاشم و برام جور کن دیگه.. و یه استیکر خنده هم فرستاده بود شهناز نوشته بود با فریبا حرف زدم قرار با هاشم حرف بزنه چون زنش بچه اش نمیشه هاشم هم عاشق بچس به زودی یه اردنگی به گلی می زنه پرتش میکنه از زندگیش بیرون اون موقع تو میشی جاری من، فقط قول بده برام جاری بازی درنیاری ها.. شهرزاد خواهر کوچک شهناز بود و تازه از شوهر معتادش جدا شده بود و الان هم چشمش دنبال شوهر من بود با هرکلمه ای که خوندم دلم میریخت پایین تمام بدنم گر گرفته بود سرم داغ شده بود سریع از دستشویی اومدم بیرون و گوشی رو گذاشتم سر جاش و به بهانه سردرد خداحافظی کردیم و رفتیم خونه انقدر ناراحت بودم که با هاشم دعوای بدی کردم و هاشم برای اولین بار حرفایی زد که از درون شکستم حتی وقتی دست روم بلند کرد انقدر داغون نشدم وقتی بهش گفتم می خوام بمیرم تا از تو و این زندگی راحت بشم گفت کاش زودتر بمیری تا من هم از دستت نجات پیدا کنم همون موقع چمدانمو جمع کردم و راهی خونه مامان شدم مامان وقتی شنید چی شده تو فکر رفت.... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 💚 من تو یه شهر دیگه ازدواج کردم و از خانواده ام دورم و الان باردارم میخام برم سیسمونی بخ
❤️ در جواب اون خواهر گلم که در مورد سیسمونی نظر خواستند باید بگم که بستگی به وضع مالی شماداره ، اما لباس برای سایز یک و دو خیلی کم بگیرید چون بچه بیشترین رشد رو در سایز سه می‌کنه و در این سایز هم رشد می‌کنه و هم راه میفته و دندان در میاره و چاق و لاغر میشه ، اسباب بازی خیلی نگیر چون بچه های این دوره زمونه خودشون میدانند چطور پدر و مادرها رو مجبور به خرید این وسایل بکنند و بعضی چیز ها اصلا استفاده نمیشه مثلاً کریر ، که کم مصرفه، بنظر من وسایل ضروری رو بخر چون خیلی جا گیر میشن ، من خودم یک اتاق پونزه متری رو پر کرده بودم ، بعد ها دلم می‌سوخت که اصلا کاربری ندارن. 💚💚💚💚💚💚 سلام اون خانمی که گفت می خوادسیسمونی بخره اول بچه توماهای اول تندتند بزرگ میشه پس بایدلباس دوداشته باشه کافی لباس سایزه صفریه دست بخره اغوشی نخره کریربخره وکالیسکه خیلی خوبه برای اینکه کولئک نکنه بچش ازگهواره ننوبخره خیلی خوبه تخت خواب نخره خرج اضافه است 🧡🧡🧡🧡🧡🧡🧡 سلام در جواب او عزیزی ک میگن سردرد شدید داشتن و رفتن پزشک طب اسلامی بهشون روغن بنفشه دادن و وقتی استفاده کردن خلط از گلوشون اومده خب عزیزم شما چرا ناراحتی اینکه خیلی خوبه وقتی چرک و خلط تو سر جمع بشه مشکل پیش میاد اینا باید تخلیه بشه 💚💚💚💚💚💚💚 سلام میخواستم به اون خانم که گلوش خیلی خلط داره و خیلی اذیته خواستم بگم عزیزم منم همینطوری بودم مثل شما ی راه حل ساده که زودم جواب مبگیری هر روز روزی دوبار اخر شب و صبحها اب نمک قر قر کن و بکش تو دماغت توی دماغ کشیدن خیلی مهمه اگه این کاری انجام بدی سه چهار روزه خوب خوب میشی مطمئن باش اگه خوب شدی انشالله ی صلوات برای سلامتی و ظهور عشقم اقا امام زمان بفرست 🧡🧡🧡🧡🧡🧡 خانم گلی که به دروس دینی علاقه مندند جامعه الزهرا قم دروس غیر حضوری هم قبول میکنه به سایت جامعه مراجعه کنید 💚💚💚💚💚💚💚 درمورد سوال این خانوم دوره هایی هست که کتب رهبری رو تدریس میکنند ، تحت نظرمنظومه فکری رهبری و با اساتید مجرب 💚💚💚💚💚💚 سلام مجدد...این پیام منو خواهشا بزارید در کانال...خانمی که گفتن متاهلن و دوست دارند قواعد عربی رو یاد بگیرن‌.‌.اگر مایل باشن‌.‌‌...بنده حاضرم قواعد صرف و نحو رو به ایشون از طریق مجازی اموزش بدهم...