شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 💚 سلام وقت همگی بخیر توروخدا راهنمایی کنید کسایی که در مورد مشکل من تجربه دارید راهکار
#پاسخ_اعضا ❤️
سلام. دوست عزیزی که پدرشون اهن شون بالا رفته و خارش دارن ایشون اول یکی دوتا صاف کننده از داروهای طب اسلامی مصرف کنند بعد حجامت عام انجام بدن. اگه به صاف کننده دست رسی ندارن قبل از حجامت از کاهو روزانه و کاسنی و شاطره و دم کرده عناب و اب زرشک استفاده کنن بعد حجامت انجام بدن.
💚💚💚💚💚
سلام وقتتان بخیر برای آن عزیزی که پدرشان چربی خون داشتند وآهن بدنشان زیاد است فرمودند اگر طب اسلامی دراصفهان سراغ دارید بگویید با این شماره تلفن تماس بگیرید حاج آقا باقری یکی از شاگردان استاد تبریزیان است که بنده چند مرتبه همسرم برای معالجه پیشش رفتیم ونتیجه دیدیم زنگ بزنید وشرایط پدرتان رابگویید آن شا الله که زود نوبتتان بدهند ووقتی زنگ زدید ونوبت گرفتید حتما آدرس راهم بپرسید آخه همیشه یکجا نیستند وبیشتر در حسینیه مساجد طبابت میکنند هزینه ویزیت هم نمیگیرند موفق باشید ان شا الله که پدرتان سلامتیش باز گردد وسایه اش سالیان سال بالای سرتان باشد
💚💚💚💚💚
در رابطه با اون خانمی که پدرشون مشکل آهن دارن و بدنشون خارش و ورم داره
پیشنهاد میکنم که پیش دکتر سنتی حسین خیراندیش برن
ان شاء الله که مشکلشون حل بشه🙏🌷
💚💚💚💚💚
سلام وخسته نباشید .درمورد اون خانمی که گفتند پدرشون تحت شرایطی بیمار بودند والان کمرشون خارش داره .عرض کنم که هر روز صبح تا ۴۰ روز عرق شاطره رو ولرم کنند یعنی دما بدند و۲تا قاشق غذا خوری خاکشیر رو داخلش بریزن وصبح ناشتا با عسل یا که بدون عسل فرقی نمی کنه قاشق قاشق میل کنند وتا ۳۰ دقیقه چیزی نخورند .احتمالا پدرتون کبدش پاکسازی میخواد واین خارش هم از سودای زیادی که توی بدنش هست ایجاد شده .واین که حتما لباسهایی که الیاف پلاستیک دارند نپوشن واگه میتونن شیر الاغ پیدا کنند وروی جاهایی رو که خارش داره بمالند .
💚💚💚💚💚
سلام،به اون خانم یا آقایی که کمرشون خارش شدید داره ،میخواستم بگم منم به همین بیماری دچار شدم،هر چه هیدروکسی زین میخوردم،به طور موقت خوب میشدم دوباره شروع میشد،به دکتر سنتی مراجعه کردم،رب انار شیرین تجویز کرد ،دوبار حجامت ساقین کردم، له اضافه یه سری پرهیزات مثل قند و شکر وچای،بعد از چند ماه به کلی برطرف شد، انشاالله پدر شما هم خوب میشن البته با طب سنتی.
💚💚💚💚💚
سلام
بنده درمان گر طب اسلامی هستم در البرز
در رابطه با کسی که پرسیده بود که پدرشون راننده کامیون هست و کمرش خارش داره......
ایشون اول حجامت عام
و بعد 3 بار حجامت کعب حجامت کنار قوزک انجام بدهند
انار و رب انار بخورد
💚💚💚💚💚
باسلام وممنون به خاطر برنامهی خوبتون اون خانمی که نگران باباشون به خاطر حساسیت پشت کمرشون هستن. من خودم این مشگلات رو داتم. فقط به ایشون یه مدت خنکی بدید خوب می شه مثلا شربت خاکشیر با آبلیمو. هندوانه. ماست واگه چن روز صبح ناشتا خاکشیر وعرق کاسنی داخلش بریزن خوبه
💚💚💚💚💚
سلام خسته نباشید در جواب دختر گلی که نگران پدرشون هستن عزیزم ایشون باید حتما حجامت عام انجام بدن سکنجبین استفاده کنن حتما خوب میشن
💚💚💚💚💚
سلام دررابطه بااون دوست عزیز که پدرشون کامیون داره و خارش شدیدکمرگرفتن مادر منم هم همینطور شدفهمیدن توکیسه ی صفراشون سنگ دارن خلاصه مجبور شدن با عمل کیسه ی صفراشون دربیارندالبته به این نکته خیییییییللللللییییی توجه کنیدکه شش ماه بعدازعمل بایدمیرفتن گازگیری که مامانم پشت گوش انداخت دورازجون پدرتون بعدازیکی دوسال هرچی میخوردبالامیوردومتاسفانه فوت کردن حالا اگرتشخیص دادن کیسه شون سنگ برداشته اگر عمل کردن حتما شش ماه بعدش برم گازگیری کنند
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#بخش_سوم سودابه اخم کرد و گفت باشه برو اما من میرم خونه مامان بپرسه تو کجایی میگم داری با رضا حرف م
#بخش_چهارم
این حرفاش قند تو دلم آب میکرد، بعد گفت صفیه دیگه هم با پسرا حرف نزن، من خوشم نمیاد ناراحت میشم
گفتم باشه باهاشون حرف نمیزنم هرچی تو بگی
بعد سودابه صدام کرد و زود رفتم بیرون، سودابه بهم گفت باید بریم خونه، منم گوش دادم و یه راست رفتم خونه خودمون
سودابه گفت ببین صفیه تو دیگه زیادی داری با این پسره گرم میگیری، من میخوام جریانو به بابا بگم تا کمتر آبرومون تو محل بره
خیلی ترسیدم گفتم توروخدا به بابا نگو، بخدا من دیگه کمتر باهاش حرف میزنم، اصلا هرچی تو بگی گوش میکنم فقط منو لو نده
گفت باشه نمیگم اما حواستو جمع کن میدونی که بابا رو آبروش حساسه
از اون به بعد عشق و عاشقی یواشکی ما شروع شد، دیگه هروقت سودابه پیشم نبود باهم میرفتیم تو کوچه حرف میزدیم، هربارم یه گل برام میاورد منم گلو زیر لباسم قایم میکردم و میبردم یواشکی توی کتابم قایم میکردم تا سودابه نبینه
هر کسم تو محل اذیتم میکرد از رضا یه کتک حسابی نوش جان میکرد، جوری شده بود که هیچکس جرات نداشت بهم بگه بالای چشمت ابروعه چون رضا باهاش گلاویز میشد
کم کم رابطم با رضا صمیمی تر شد حاضر بودم جونمو براش فدا کنم تا اینکه رسید به سن خدمتش
یه روز بعد از مدرسه منو صدا کرد تو کوچه، با سودابه بودم بهم گفت صفیه نرو پیش رضا یکی ببینه زشت میشه
گفتم نه تو سر کوچه وایسا حواستو جمع کن کسی نیاد مارو ببینه
سودابه گفت مگه من کلفت جنابعالیم که وایسم سر کوچه نگهبانی بدم؟ من میرم خونه توام باید باهام بیای وگرنه به مامان میگم با رضا قرار مدار میزاری
وقتی دیدم باهام همکاری نمیکنه حرفشو گوش کردم و پیش رضا نرفتم
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
29.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 کلیپ
#ویژه_عید_غدیر 🔴
شماره 8⃣
✨امروز به هر کوچه اذان باید گفت
🌺دروصف علی ز آسمان باید گفت
✨چون عید امیر مؤمنین است
🌺تبریک به صاحب الزمان باید گفت 😍
💠عید غدیر مبارک 💠
#خطبه_غدیر 🌸🍃
#فضیلت_حضرت_علی_(ع)
#فقط_حیدر_امیرالمومنین_است 🌸🍃
#تغییر_نگرش 💚
#سبک_زندگی 🌱
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
#عاشقانه 🌱
مامان هیچوقت لباس عروس نپوشیده بود،
حتی روز عروسیش!
یعنی عمه کوچیکه م نذاشته بود که بپوشه، گفته بود ما مادرمون مریضه و جا واسه این تشریفات نداریم فعلا و با همین بهونه ی الکی، یه عمر حسرت رخت سفیدِ عروس پوشیدنو گذاشته بود به دلِ مادرِ تازه عروسِ من!
بچه تر که بودم، موقع بافتن موهام برام از اون موقعا می گفت که حتی نذاشته بودن بره آرایشگاه و براش مشاطه گر آورده بودن خونه...
دست می کشید توی موهامو با خنده تعریف می کرد که چقدر دلش میخواسته روز عروسیش موهاشو شینیون کنه و تاج عروس بذاره، اما مشاطهگر پیر و اختصاصی خانواده ی پدری بلد نبوده و کلی با اتوی موی قدیمی کف سرشو سوزونده بوده تا موهای موج دارشو فرتر کنه!
یه وقتایی که به شوخی می گفتم مامان بذار از نو برای تو و بابا یه عروسیِ مفصل بگیریم که لباس عروس و شینیون و تاج عروس و آرایشگاه و کلی مهمون و بزن بکوبم داشته باشه، می خندید و می گفت:
دیگه خیلی دیره!
میگفت:
توی زندگیِ هر آدمی یه حسرتای کوچیکی هستن که هیچوقت از یاد نمیرن، هیچوقت آتیششون توی دل آدم خاموش نمیشه، دردشون فراموش نمیشه، تا ابد حسرت میمونن...
می گفت:
درسته الان دیگه اون جوون ۱۸ ساله نیستم که واسه یه لباس سفید اونقدر ذوق و شوق داشته باشم و برام مهم باشه اما بعد این همه سال، بار حسرتِ اون یه روز رو دوشِ دلمه هنوز!
میگفت:
بعضی حسرتا شاید خیلی کوچیک و سطحی به نظر بیان،
اما اندازه ی یه اقیانوس عمیقن،
غرق می کنن آدمو!
راستشو بخوای این روزا بیشتر فکر می کنم به مامان و حسرتاش،
به عمه ی کوچیکم و کاراش،
به خودم،
به تو،
به حسرتای کوچیکی که تا ابد به دلم میمونن،
به حسرتای کوچیکی که خیلی بزرگن...
مثل جانم شنیدن از لبات،
مثل ترکیب اسمم با صدات،
مثلِ...
مثلِ گرفتن دستات!
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
#حرف_اعضا ❤️
سلام. به خواهری که دنبال یه جایی میگردن برای دختر خواهر شون پیشنهاد میکنم اگر شرایطش رو دارند حوزه علمیه قم یا مشهد.... ثبت نامشون کنند اونجا هم امنیت برای یک دختر زیاده وهم استاد ها مادرانه برای حل مشکلاتشون کمک میکنن انشاالله. برای سلامتی و ظهور امام زمان صلوات.
💚💚💚💚💚
سلام در رابطه با اون خانمی که گفته خواهرزادش جایی نداره.😔
من پیشنهاد میدم پرستار یه آدمی بشه که ازش مراقبت کنه اینجوری بهش جای خواب میدن.
💚💚💚💚💚
سلام
مدد زه غیر تو ننگ است یا علی مددی عیدتون مبارک🌹🌹🌹
برای خانمی که مشکل ریزش موی شدید دارن، یه آزمایش بدین، ممکنه از کم خونی یا تیروئید یا کمبود زینک باشه
قرص یونی زینک هم ریزش رو قطع میکنه هم پرپشت میکنه موها رو
البته کسانیکه مشکل کلیوی یا کبدی دارند نمیتونن استفاده کنن
💚💚💚💚💚
سلام
خواستم درباره اون آقایی ک خانومشون را میزدن و سرشون را شکوندن و بنده خدا را فراری دادن بگم دنیا اینطور نمیمونه و روزی تقاص کارهاش را پس میده تو را خدا چرا اینطور میکنید با زنهاتون منم شرایطم مشابه شماست همسرم از نطر روانی مشکل داره و بیماریش تایید شده ولی حاضر ب درمان نیست منو میزنه فحشهای بد میده دست منو شکونده هفته پیش مشت کوبیده چشمم مویرگهاش پاره شده کاری با من کرده ک فقط آرزوی مرگ دارم چون شرایط طلاق را ندارم مجبورم وایسم لام تا کام هم نمیشه حرف یا اعتراضی بکنم چون سریع میگ طلاقت را بگیر اما تو خودم میریزم و از ته دل نفرین میکنم آه میکشم تو خلوتم اشک میریزم و ب خدا شکایتشو میکنم چند بار خواستم خودکشی کنم ولی از خدا خجالت میکشم مخصوصا الان ک چهل روزه زایمان کردم و بچه دار شدم اما همسرم حتی تو بارداری هم کتکم میزد
آقای محترم بدون اون خانم هم خدایی داره و روزی انتقامش را میگیره
لطفا این پیام را بذارید تو گروه با اشک چشم نوشتم جیگرم برای همسر این آقا آتش گرفت ک معلوم نیست تو این جامعهی گرگ ب کی پناه برده😔😔😔😔
💚💚💚💚💚
در مورد اون شخصی که فهمید دوستش اعتیادداره اصلا به خانواده او و همسرش نگید با خود طرف صحبت کنید از مضرات اعتیاد و خانمانسوزیش بگید از اواره شدن و به ذلت و بدبختی شدنش بگید، از افرادی که رفتند سمت اعتیاد و چه گرفتاریها برا خودشون و خانواده هاشون که درست شد بگید، و بهش حتما بگید بلاخره خانواده ات و همسرت از اعتیادت دیر یا زود مطلع خواهند شد و ممکنه خانمت جدا بشه و اونوقت چقد ضربه بخاطر یه ذره هوای دلت و یه ذره لذت الکی و خیالی پرازضرر، به خودت و دیگران زدی، از مضرات جسمی و روحی اعتیاد بهش بگید که چقد خود بدن اسیب خواهد دید .فعلا با محبت و مدارا و متعدد نه یکبار دوبار باهاش صحبت کنید بلکه ترک کند اگه مثلا بخاطر نبود شغلی دس به اعتیاد زده کمکش کنید شاغل بشه یا اگه علت خاصی باعث شده دس به اینکار بزنه اون علت رو رفع کنید یا بگید اون علت نباید باعث اعتیاد بشه و زندگی رو بخاطرش خراب کردو..... بهش کمک کنبد و راهنمایی کنید که بره سمت ورزش کردن ، گفتن بخانواده اش فعلا صلاح نیست و ممکنه باعث جدایی بشه و شما دچار گناه و اه و ناله اونها بشید
در اخر خداوند در قران فرموده .....ومن احیاها فکانما احیاالناس جمیعا اگه یه شخصی رو زنده کردی مثل این است که تمام مردم رو زنده کردی و اینقد ثواب بزرگی داره لذا شما هم تلاش کنید که او رو از اعتیاد نجات بدی که علاوه بر خودش خانواده اش و بچه هاش هم نجات پیدا خواهند کرد و چقد اجر زیادی داره
💚💚💚💚💚
سلام ببخشید یه خانمی پیام دادن و گفتن
که صفاتمون رو باید رشد بدیم و گرنه دچار مشکل میشیم
مثلا من احساسی هستم خدا همسر بی احساس نصیبم می کنه
من می خوام بدونم منبع حرفشون از کجاست
مگه نعوذ بالله خدا یه بچه ی سرتق و لجبازه که بخواد با بنده هاش لج کنه و هر چی اونا طلب کنن خلافش بهشون بده
این حرفا بر اساس چه فلسفه ایه آخه
پس دعا برای چیه
پس اون جا که قرآن گفته لیس للانسان الا ما سعی معنیش چیه یعنی اگر جایی قرار گرفتی که در اثر اشتباهاتت مشکلی برات بوجود اومد تلاش کن شرایط رو عوض کنی نه دست رو دست بذاری
و بگی تقدیرم همینه
مثلا من یه جایی کار می کنم صاحب کارم بداخلاقه یا حقمو می خوره بگم من صفاتمو تغییر بدم اون خوب میشه ؟؟
خب باید از حقم دفاع کنم و خودم تقدیرم رو عوض کنم
خیلی جاها اصلا خود ائمه هم راضی به این نیستن که زنی گرفتار مرد سفاک شد تو زندگیش بمونه البته ثوابه صبر کردن تو مشکلات اما مردی که مثلا شرب خمر می کنه اگر اثبات شده برای دادگاه باشه طلاق می دن
البته من اینجا نمی گم زنا بدو بدو برن هر مشکلی داشتن جدا بشن من فقط با حرف این خانم موافق نیستم مگر اینکه برا حرفاشون منبع یا کتابی بگن
#پرسش_اعضا 💚
سلام ستاره خانم
امیدوارم پیام منم هرچندهیچوقت نمیزاری ایندفع به خاطرعیدغدیرزودبزار
ماتوبروجردزندگی میکنم
اگرلطفالطفاکاردرمنزل مثل بسته بندی لباس وامثال این کارهاسراغ دارین میشه بهم معرفی کنید
نیازمندم
٠٠/۵/۶
اگرسراغ داشتین ایدیم روازستاره خانم بگیرید
❤️❤️❤️❤️
سلام
اگه میشه سریع تر راهنمایی کنید🙏🏻
گوشه ی ابرومو اشتباهی زدم اضافه رفت
الان جاش سفید شده
اصلا نمیخواستم ابرومو بزنم
نمیخوام مادرم بفهمه
بگید چیکارکنم زودتر دربیاد
الان جاش سرمه کشیدم که مشخص نباشه
❤️❤️❤️❤️❤️
سلام.خسته نباشید.یه سوال داشتم.من۳۸سالمه و۳تا بچه دارم.سه هفته پیش کرونا گرفتم وبعدازیک هفتش بایدپریودمیشدم که نشدم.الان۱۰روزازپریودم گذشته...بیبی چک هم دادم وباردارنبودم.داروهایی مثل تخم شویدوسیاه دانه ورازیانه وبابونه وزنجبیل روهم استفاده کردم.حالاسوالم اینه امکان داره ازکروناباشه؟واینکه داروگیاهی خاصی سراغ ندارین که زودترپریودیم باز شه.اگرتجربه ای دراین مورددارین لطفاراهنمایی کنید.
پیشاپیش ممنونم.
❤️❤️❤️❤️❤️
سلام خوبین ستاره خانم چهارماه عروسی کردم وقصد بچه دارشدن دارم قبل از عروسی همه آزمایشی انجام دادم هیچ مشکلی برای بچه دار شدن ندارم تااینکه چند روز پیش رفتیم پیش دکتر شوهرم آزمایش داد اسپرم شوهرم به شدت ضعیفه وحرکت نداره و ضفرهست و فکر طبیعی از سرت بیرون کن حتما باید بری کاشت اما پول هزینه ش رو ندارم خواهش می کنم آدرس دکتر خوبی و طب اسلامی چیزی ندارین کمکم کنین خواهش می کنم ازتون
ایدی ادمین 👇🏻🌱
@habibam1399
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 💚 سلام ستاره خانم امیدوارم پیام منم هرچندهیچوقت نمیزاری ایندفع به خاطرعیدغدیرزودبزار مات
#پاسخ_اعضا 💚
سلام خسته نباشید واسه اون خانومی ک قصد بچه دار شدن دارن ولی اسپرم همسرشون صفره من شماره یه خانم دکتر طب اسلامی رو دارم ک کارشون خیلی خیلی عالیه هیچ کس دست خالی از پیش ایشون برنگشته من شمارشو میدم ایشون اهل خوزستان هستن ولی اگر تماس بگیرن مشکلشون رو بگن داروهم براشون پست میکنن ان شاالله ک مشکلشون حل بشه
💚💚💚💚💚💚
سلام خوبین
در رابطه با اون خانومی که گفتن اسپرم شوهرشون ضعیفه و یا صفره
یکی از اعضای خانواده ی شوهرم همین مشکل رو داشتن ی نفر ی دکتر طب سوزنی بهشون معرفی کرد
ایشون هم رفتن در عرض دوماه با کوچکترین هزینه خدارو شکر نتیجه گرفتن
دکترشون هم مطبش اردکان یزد هست دکتر محبوبی
ولی شماره یا آدرسی ازش ندارم میتونید سرچ کنید تو گوگل همه ی اطلاعات رو در اختیارتون میزاره
واقعا کارشون عالیه ان شالله شما هم نتیجه بگیرید
💚💚💚💚💚💚
سلام خسته نباشید خانمی که شوهرشون مشکل داره نمیدونم کجایی هستین ولی اصفهان خانم دکتر شهناز فشارکی خیلی خیلی دکتر خوبیه خیلیا نا امید بودن از بارداری من خودم به شدت ضعیف بودم برا بارداری با چندبار استفاده از داروهاش باردار شدم ولی خیلیای دیگه پیشش نتیجه گرفتن از همه جا هم میان پیشش یکی از اقوام خودمونم شوهرش مشکل داشت پیش همه دکترا رفت من اینو بهش معرفی کردم ۶،۷ جلسه رفت پیشش الانم یه دختر دارن اگه براتون امکان داره بیاین مطبش ادرسشم اصفهان سه راه سید علی خان خیابان فردوسی روبه روی خیابان عافیت دکتر شهناز فشارکی امیدوارم که مشکلتون حل بشه دارو گیاهی هم عرق رازیانه خیلی خوبه حتما شوهرتون استفاده کنن
💚💚💚💚💚💚
سلام در مورد خانمی که گفتن شوهرشون اسپرم صفر هست نمیدونم شما کدوم شهرستان هستید ولی یزد دکتر افلاطونیان هستن برای نازایی خیلی عالی هستش
💚💚💚💚💚💚
سلام اون خانمی که اصفهان هستند یه دکتر طب اسلامی هستند به نام دکتر موسوی خیلی دکتر خوبین ولی آدرس ندارم میتونید بهش مراجعه کنید
💚💚💚💚💚💚
سلام خدمت خانمی که برای بارداری شوهرش ضعیفه..
لطفا به شوهرتون بگید حداقل هفته ای دو بار تخم مرغ محلی و پیاز بخورن. که طبق فرموده امام رضا علیه السلام نطفه مرد را زیاد و قوی میکنه.
دوم متخصص طب اسلامی در قم آقای سعید مهدوی که با نسخه هاشون خیلیا باردار شدن و کانال دارن و ویزیت آنلاین هم انجام میدن. لطفا اقدام کنید.
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#بخش_چهارم این حرفاش قند تو دلم آب میکرد، بعد گفت صفیه دیگه هم با پسرا حرف نزن، من خوشم نمیاد ناراح
#بخش_پنجم
هفته بعد مادرش اومد جلوی خونمون و دعوتمون کرد برای پختن آش پشت پا، اونجا بود که فهمیدم رفته سربازی
خیلی ناراحت شدم چند روز با سودابه قهر کردم که نزاشته بود قبل از رفتن برم ببینمش
خدمت رضا افتاده بود بندرعباس، سه ماهی ازش خبر نداشتم، تو اون سه ماه داشتم دیوونه میشدم ذره ذره آب میشدم، حتی مامانم جریانو فهمیده بود همش سعی میکرد آرومم کنه اما نمیشد
بعد از سه ماه از سربازی اومد، وقتی فهمیدم برگشته خیلی خوشحال شدم زود رفتم تو حیاط یه توپ پرت کردم توی حیاطشون، بعد به بهانه گرفتن توپ رفتم جلوی در خونشون
برادرش درو باز کرد تا منو دید فهمید بخاطر رضا رفتم سریع صداش زد، وقتی اومد جلوی در قلبم پر کشید براش...
وقتی اومد جلوی در قلبم پر کشید براش، اولین عشقم بود همه چیزم بود
توپ و بهم داد و گفت فردا همون ساعت برم کوچه رو به روی مدرسه، منم قبول کردم
فردای اون روز به بهانه رفتن به خونه دوستم رفتم اونجا
وقتی اومد پریدم جلوش، دلم میخواست بغلش کنم اما خب اون موقع حجب و حیا مانع شد
اونم خیلی خوشحال شد و گفت صفیه من تو خدمت چندبار میخواستم برات نامه بنویسم اما نشد ترسیدم به دست بابات برسه عصبانی بشه اما خیلی حالم بد بود همش میترسیدم تورو قبل از تموم شدن خدمتم شوهر بدن، حالا به مامانم گفتم بیاد تورو برام خواستگاری کنه تا خیالم راحت باشه مال منی دیگه راحت خدمت کنم
انقدر خوشحال شدم که میخواد بیاد خواستگاریم بلند جیغ زدم
گفت آروم باش کسی میبینه
گفتم باشه پس زودتر بگو مامانت بیاد جلو همین فردا بگو بیاد
گفت باشه میگم
بعد خداحافظی کردیم و برگشتم خونه، البته اینم بگم ما دوست داشتیم بیشتر باهم حرف بزنیم اما خب اون موقع فضا بسته تر بود نمیشد راحت حرف زد همین دوتا کلمه هم با هزار بدبختی و ترس بهم گفت.
خلاصه فردای اون روز مادرش اومد خونمون منو از مادرم خواستگاری کرد، مامانمم به بابام گفت، بابامم گفت باید خدمتش تموم بشه تا بتونن بیان حلقه بیارن
سودابه وقتی فهمید بابام قبول کرده داد زد و دعوا راه انداخت گفت بابا یعنی چی؟ من خواهر بزرگترم، من باید اول شوهر کنم نه صفیه، زشته همسایه ها حرف درمیارن
مامانم گفت خب سودابه حالا حلقه نیاوردن و خطبه نخوندن که ناراحتی، رضا یک سال و نه ماه دیگه خدمتش تموم میشه تا اون بیاد حلقه بیاره انشالله تو شوهر کردی رفتی
سودابه با ناراحتی رفت تو اتاق و درو محکم کوبید، منم زود رفتم حساب کتاب کردم ببینم چه تاریخی خدمتش تموم میشه و بهم میرسیم.
دوباره رضا رفت خدمت، این دفعه زود به زود میومد خونشون و منم هروقت خبردار میشدم توپ مینداختم تو حیاطشون میرفتم میدیدمش.
یک سال از سربازیش گذشته بود که جنگ ایران و عراق شروع شد، دیگه مملکت ریخته بود بهم...
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
#تجربه_اعضا 🧡
سلام امیدوارم حالتون خوب باشه
ادمین جان خواهشا داستان زندگی منو بزارید که درس عبرت باشه فقط همین
من چند سال پیش دوستی داشتم که وضعیت مالی خوبی نداشت و بیکار شده بود و بعد از مدتی سر یه بیماری که داشت متاسفانه فوت شد.
ایشون بچه نداشت و فقط یه همسر داشت که تو خرج و مخارج زندگی مونده بود و خیلی اذیت میشد.
من تا مدتی ایشون رو حمایت مالی میکردم که اذیت نشه تو تنهایی چون شغلی هم نداشتن.
بعد از مدتی تصمیم گرفتم که با این خانم ازدواج کنم ولی به صورت مخفی چون خانوادم خیلی حساس بودن و میدونستم ناراحت میشن مخصوصا دخترم و مشکل پیش میاد.
خلاصه من از این خانم خواستگاری کردم و قبول کردن و ازدواج کردیم ولی کسی نفهمید.
من چون مغازه دار هستم و بار میزنم بعضی از شبا از خونه نمیرفتم، و خیلی وقتا هم به این بهونه خونه زن دومم میموندم و خانمم نمی فهمید.
یه شب از شانس من همسر دومم مریض شده بود و تنها بود بعد زنگ زد بهم ولی من خواب بودم دخترم گوشی رو برداشته بود و فهمیده بود که یه زن دیگه دارم.
دخترم ۱۹ سالشه و خواستگار داره و میخواد ازدواج کنه سر این موضوع خیلی بهم ریخته شده بود چون خجالت میکشید از خانواده خواستگارش.
دخترم موضوع رو به مادرش گفته بود و یه چند وقتی دعوای شدیدی داشتیم که باعث شده بود مراسم عقد دخترم هی عقب بیفته.
بعد از مدتی خانواده خواستگارش تماس گرفتن و گفتن که پشیمون شدن. دخترم هم خیلی پسره رو دوست داشت و سر این یه افسردگی شدید گرفت.
به حدی افسردگیش زیاد شده بود که ایست قلبی کرد
خدا منو لعنت کنه
بخدا گریم گرفته نمیتونم درست بنویسم
سر من لعنتی و ازدواجم تک دخترم رو از دست دادم
ای کاش من زنده نباشم دیگه ای کاش این غم رو هیچکس نکشه
فرستادم فقط آقایون فکر همه چیز رو بکنن همین
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••