#نکات_سلامتی 🍎
#درمانهای_خانگی
#جایگزین_آنتی_بیوتیک
🍃 درمان انواع عفونت ها مثل عفونت ریه، گوش، چشم، گلو، رحم، مثانه، لگن، عفونت ادراری و ...
🍂 جوشانده سیر؛ سه عدد سیر را نصف کرده و نیم ساعت جوشانده و روزی سه بار میل کنید؛ از بین برنده قوی عفونتهاست
همچنین میتوانید دو عدد سیر خام حلقه شده، به همراه جوشانده سیر میل کنید تا اثر آن بیشتر شود
🍂 جوشانده پیاز قرمز؛ یک عدد پیاز قرمز را یک ساعت بجوشانید و روزی دو بار میل کنید
⛔️در ایام بارداری ممنوع است.
🍂 یک عدد پیاز قرمز را ورق ورق کنید و داخل عسل بزنید و میل کنید؛ پیاز زرد و سفید نیز مفید است.
🍂 یک لایه نمک در قابلمه بریزید و سه عدد شلغم را روی نمک بگذارید و با شعله ملایم بپزید و هر روز میل کنید
🍂 سیاهدانه و عسل هر هشت ساعت یک قاشق
🍂 یک مشت تخم شنبلیله و یک مشت انجیر را نیم ساعت بجوشانید و آب آن را میل کنید
🍂 روزی سه قاشق مرباخوری آویشن و نمک بخورید؛ یک سوم نمک با دو سوم آویشن
🍂 جوشانده یک قاشق نعنا، پونه و کمی آویشن روزی دو بار
🍂 میتوانید کمی اویشن و نمک را به همراه پیاز یا سیر یا شلغم بپزید و میل کنید
🍂 دود دادن اسفند، کندر، آویشن و گلپر در درمان عفونتها بسیار مفید است
🍂 شربت آبلیمو عسل به همراه نمک فراوان روزی سه بار
🍂 استفاده موضعی از نمک؛ به صورت استنشاق، غرغره، ضماد نمک، کیسه نمک گرم، شسشتوی با آب نمک و ...
🍂 استفاده از پشم به صورت کلاه یا شال و ...
🍂 قرار دادن پیاز نصف شده در کنار متکا بسیار مفید است
🍂 جوشانده دو تا از این گیاهان: مریم گلی، پر سیاوش، اسطخودوس و زوفا
✅ پرهیزات از همه موارد مذکور مهمتر هستند. به دلیل اینکه بخش زیادی از عفونتها ناشی از بلغم هستند، ترک بلغم زاها مثل لبنیات و آب فراوان، بسیار ضروری هست.
✅ میتوان یک یا دو مورد از نسخه های بالا را برای درمان عفونت استفاده کرد. همچنین میتوان میزان استفاده از موارد پیشنهادی را زیادتر کرد. مثلا به جای سه تا سیر، پنج عدد سیر استفاده کرد.
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
اگر سرفه خلط دارد
، یعنی عفونت، ریه یا گلو: دود عنبر نسارا، و بخور کاه جو، تخم گشنیز،در آبجوش, یا بخور یک ملاقه ماست شیرین، و یک قاشق چایخوری نمک اسید بوریک در آبجوش و بعد بخور صورت خشک شود, و سشوار بگیرید, ریه را با حوله گرم،( پشت و جلو) ، گرم نگه دارید،ولی بقیه دستورات با سرفه خشک مشترک است،
سرفه خشک:
چهار تخم(دو نوع قدومه, تخم مروی, بارهنگ) صمغ عربی دار، یک قاشق مرباخوری در یک لیوان آبجوش، ولرم شد, با کمی عسل گون بخورید، شکرتغار50گرم, پودر شود, و سپستان50گرم, خردخرد شود, با 100 گرم قدومه شیرازی, در یک شیشه بریزید, روزی یک قاشق مرباخوری,با یک لیوان آبجوش در قوری دم شود, کم کم بخورید, ماساژ ریه با روغن زیتون، اول زیر سینه حرکت افقی، بعد کل قفسه سینه رو به بالا، و گرم نگه دارید،
حریره شیر، اردجو یک قاشق غذاخوری، به کمی آبسرد حل کنید با یک لیوان شیر, و یک قاشق چایخوری پودر شکرتغار,
با شعله کم هم بزنید حریره شود, بخورد،
برگه هلو خشک را مثل چای دم کنید
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
💫💫کسانی که کنجد میخورند کمتر دچار ریزش مو، چروک پوست و کم خونی می شوند.
✍ در صبحانه کنجد و عسل را جای دهید و برای طبخ غذاها از روغن کنجد استفاده نمایید.
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
💊معجزه طب سنتی برای دیابتی ها💊
❌️ باور غلط دیابت درمان نشدنیه ❌️
✔️ باور درست دیابت به روش گیاهی درمان میشه ✅️
💣 طی یک ماه تمام داروهای شیمیایی کنار میذاری و قندت زیر ۱۰۰ میاد.💫
👈 فقط کافیه نترسی و شروع کنی،
طی ۳ دوره قطعی درمان میشی بدون بازگشت ✅️
👈برای مشاوره رایگان همین الان پیام بده و شماره ات برام بذار🙂 👇
https://eitaa.com/joinchat/323224406C5490bfcf3a
و یا فرم مشاوره را پر کنید 👇
https://survey.porsline.ir/s/6NSVGTP7
⭕️سنگسار شدن یک زن توسط شوهرش
ساعت 7:30
#واقعی 😔
دیروز تو تهران میخواستن حکم رو اجرا کنن، خیلی وحشتناک بود!
زن رو گذاشته بودن تو چاله و تا سینه زیر خاک بود
به شوهرش التماس میکرد که ببخشتش، اما مرد دستش را پر از سنگ کرده بود و منتظر دستور قاضی بود و با تمام انزجار نگاهش میکرد و میگفت که باید قصاص بشه
زن التماسش میکرد، اما مرد فقط دنبال قصاص بود و فریاد میزد و به زن لگد میزد... کاملا دچار جنون شده بود و میگفت مگه من چیکارت کرده بودم و خودش رو میزد.
خیلی دردناک بود... ترس در چشمان زن موج میزد و با صدای بلند داد میزد که منو ببخش، بخاطر دختر کوچیکمون منو ببخش، قول میدم که جبران میکنم...
عده ای داد میزدن ببخشش و عده ای دیگر میگفتن بکشش!
شوهر رو به قاضی کرد و گفت حکم رو اجرا کن، قاضی به زن گفت که وصیتی نداری؟
زن گفت فقط به من اجازه بدید یک بار دیگه بچه ی خودم را شیر بدم...
بچه ی ۲۰ ماهه را براش آوردن و زن را از خاک بیرون کشیدن تا به بچه شیر بدهد.
اما در عین ناباوری ....👇🔞
https://eitaa.com/joinchat/3033399661Cce36688bbf
چه صبری داری خدا😭👆
#درد_دل 💜
سلام به روی ماهتون بنده های عزیز و مهربون خدا
ایام به کام
این روزا خیلی حالمون خوب نیست
یعنی شاید بگم چند ماهه که حالمون خوب نیست
آه از غمی که تازه شود با غمی دگر
نمیدونم چیه
ابتلاس
امتحانه چیه ولی هرچی هست از خدا صبر میخوایم و مدد
یه مفر ،یه راه نجات
گرچه همیشه دست خدا بالای سرمون بوده اما اینروزا انگار آغوششو میخوایم
بغلمون کنه بگه غصه نخورید
بگه ان مع العصر یسرا
اما داغ سخته
مخصوصا اونایی که قبلا داغ عزیزشونو دیدن بیشتر اینو درک میکنن
بعد از شهادت اقای رییسی ،مدام یه بغضی توی گلومه
دنبال راهی ام که حالم خوب بشه اما نمیشه
نه با سفر
نه با کار
نه با خواب
میدونم ایشون حالا حالش خوبه
آرومه
رفت جایی که دوست داشت
حال بد ما برای اینه که دیگه نداریمش
جای خالیه آدمای بزرگ با هیچی پر نمیشه
خبر شهادت سید حسن نصرالله هم داغ دلمونو تازه کرد
دو روزه فکر میکنم کدوم یک از این داغ هایی که دیدیم سنگین تر بود
نمیدونم چی باید توی کانال بزارم که حق مطلبو ادا کنم
نمیدونم چی باید بنویسم که کامل باشه
هرچی فکر میکنم میبینم نمیتونم
فقط از خدا میخوام بهمون صبر و نصرت عطا کنه
مارو ببخشه و از تقصیرات و گناهانمون بگذره
و به خاطرش نعمتاشو ازمون نگیره
فقط میگم خدایا همیشه یاریمون کردی بازم بکن
در مقابل ظلم
در مقابل کفر
در مقابل کسانی که بویی از انسانیت نبردن
و انسان و حیوان براشون یکیه
خدایا بغلمون کن
الهی امین🤲
أَمَّن یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیَكْشِفُ السُّوءَ وَیَجْعَلُكُمْ خُلَفَاء الْأَرْضِ أَإِلَهٌ مَّعَ اللَّهِ قَلِیلًا مَّا تَذَكَّرُونَ : یا [كیست] آن كس كه درمانده را- چون وى را بخواند- اجابت مىكند، و گرفتارى را برطرف مىگرداند، و شما را جانشینان این زمین قرار مىدهد؟ آیا معبودى با خداست؟ چه كم پند مىپذیرید.)
( سوره نمل : 62
#ارادتمند
#حبیبه
Hamed Zamani - Ma Bordeim (1).mp3
11.09M
این اهنگو بیشتر وقتا گوش میدم و گریه میکنم
هم سبک میشم
هم یه دلگرمی میگیرم
به یاد همسرم
به یاد همه ی اونایی که به خاطر وطن رفتن❤️
برای شادی ارواح مطهر شهدا #صلوات ❤️
چه تصویری گویاتر از این برای جنایتهای رژیم صهیونیستی در غزه؟
۵۹۵ شهید در یک گور جمعی
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#درد_دل_اعضا ❤️🍃
سلام...
من یه دخترم که مدت هاست احساس میکنم راه ازدواج تو زندگی برام بسته است. از خودم بخوام بگم، بیست و چند سالمه، قد و وزنم میشه گفت متناسبه اما قدم بلند نیست. قیافم بد نیست بنظرم متوسط رو به بالاست. حداقل تا حالا هیچ کس بهم نگفته زشتی. خودمم قیافمو دوست دارم. با حجاب و مانتویی هستم، با وجودی که سعی میکنم جلب توجه نکنم اما همیشه خوش پوش و مرتب از خونه بیرون میرم.
با مردا سر سنگینم ولی با دوستام شوخ و بگو بخندم. تو مهمونیام رفتارم خانومانست. خانواده خوب، با وضع مالی معمولی دارم. درسته پول دار نیستیم ولی همه خانوادمونو قبول دارن. تا الان دوست پسر نداشتم. موقعیتشو داشتم اما اول برای رضای خدا با هیچ کس دوست نشدم، دوم برای اینکه میخواستم عشق اولو اخرم همسرم باشه.
میخواستم پاک و دست نخورده بمونم تا زمانی که مردی که برای منه و واقعا دوستم داره پاشو توی زندگیم بذاره. اون وقت همه چیزمو بپای اون بریزم. عاشق کارای هنری به خصوص تو درست کردن غذا و دسرم. دست پختمم همه تعریف میکنن. خلاصه حوصله واسه اینجور کارا زیاد دارمو سعی میکنم غذاها و دسرای مختلفو جدیدو درست کنم. اخلاقمم سعی میکنم همیشه با ادب و مهربون ومنطقی باشه. نمیدونم چقد موفق بودم اما تا حالا پیش نیمده دوستام بخوان ازم دوری کنن یا دوستیمونو بهم بزنن. البته خدا رو شکر دوستای خوبیم دارم. بارزترین خصوصیتی که دیگران بهم میگن مهربون بودنمه.
تو زندگی همیشه توکلم اول به خدا و بعد به ائمه بوده. خیلی دوسشون دارم.
اینا رو گفتم که یه پیش زمینه کلی از من داشته باشین.
اما با وجود همه اینا تا حالا حتی یه خواستگارم نداشتم. نمیدونم چرا... واقعا نمیدونم اشکال کار کجاست. هیچ کس تا حالا بهم پیشنهاد ازدواج نداده. هیچ کسم تا الان کسی رو بهمون معرفی نکرده. با وجودی که ما تقریبا خانواده اجتماعی هستیم. مثلا با فامیلا و همسایمونو حتی همکارای پدرم رفت و امد داریم.
با اینکه رابطمون با هم خیلی خوبه اما اونام تاحالا کسی رو معرفی نکردن. به خصوص همسایمون که هم پسر مجرد تو فامیل زیاد دارن هم شغل مرده جوریه که با پسرا خیلی در ارتباطه. نمیگم توقع دارم برام چنین کاری کنن ولی تعجبم از اینه که دوستام همه خواستگار از در و همسایه و اینور و اونور بهشون معرفی میشه اما من نه. حتی من واقعا تعجب میکنم از اینکه میبینم دختری میگه تو مترو یا تو خیابون خانومی منو برای پسرش خواستگاری کرد.
در صورتی که من تا حالا رنگ خواستگارو به چشمم ندیدم. نمیفهمم چرا... هر چی تو خودم جست و جو میکنم نمیفهمم مشکل از چیه که هیچ کس از من خوشش نمیاد. مغرور نیستم. نمیگم همه چی تمومم ولی انقدم بد نیستم که هیییییچ پیشنهادی نباشه!
واقعا چه جوریه که همه دوستام این همه خواستگار دارن ولی من نه. اونام از نظر سطح مالی یا فرهنگی یا قیافه خیلی با من فرق ندارن. ولی مدام یا بهشون پیشنهاد ازدواج داده میشه یا کسی بهشون پسر معرفی میکنه. خیلی از دوستامم متعهل شدن که اونام تو دوره مجردی خواستگار زیاد داشتن.
من همیشه میگم اگر مردی که میخوام پیدا کنم تا اونجا که میتونم اسون می گیرم. ولی از کجا باید چنین مردی رو پیدا کنم. بقیه حداقل چند تا خواستگار داشتن یکی رو که خوششون اومده انتخاب کردن. ولی منی که اصلا خواستگار ندارم باید چه کنم؟ منی که اهل دوستی نیستمو توکل به خدا کردم تا مردمو سر راه زندگیم بذاره الان چرا باید انقدر تنها باشم؟
خواهش میکنم برام از وضع بد جامعه و بالا رفتن سن ازدواج نگین چون نه تو اطرافیانم چنین چیزی نمود داشته زیاد چنین چیزی دیدم، اکثر دخترا از خواستگاراشون میگن. خواستگاراشون بد بوده یا خوب اما بازم داشتن. ولی من...
منفی نگر نیستم. اینایی که میگم وضع زندگیمه.
همه زندگی رو تو ازدواج نمیبینم. اما تا الان به اندازه کافی مجردی کردم. میخوام تا وقتی شور و نشاط دارم زودتر ازدواج کنم، تا وقتی سنم بالا نرفته بچه دار شمو همه عشقمو به پای همسرمو بچم بریزم. اما نمیدونم چرا راه برای ازدواج من بسته است.
تو رو خدا کمکم کنین. راهی بهم نشون بدین. دعا هم زیاد کردم اما به هیچ نتیجه ای نرسید. با همه وجودم ازتون میخوام اگه راهی به ذهنتون میرسه بهم بگین. منتظر نظراتتون هستم. تو رو خدا شمام تنهام نذارین....
#ایدی_ادمین 👇🌸
@adminam1400
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 🌻🍃 سلام شوهرم خدا رو شکر خلقیات خوب خیلی زیاد داره و مذهبیه، اما خیلی دقیق و زود رنج
پاسخ اعضا 🌙🌺
با سلام وخدا قوت خدمت همه عزیزان الهی به حق اسم جلاله ات تمام عزیزان حاجت روا شن
دوستان یه خاطره ومعجزه از امام رضا بگم خیلی قشنگ وجالب اومدم به نظرم
چند سال پیش تاسوعا وعاشورا رفته بودیم مشهد وداشتیم با خواهرم وشوهرش وشوهرم وبچه ها میرفتیم سمت حرم خیابون ها خیلی شلوغ بود وچند جا شربت نذری میدادن منم خیلی شله زرد دوست داشتم از هتل که بیرون زدم گفتم امام رضا قربونت برم با وجود این همه زعفرون چرا هیچ کی شله زرد نمیده وخیلی دلم میخواست وقتی رسیدیم نزدیک میدون آب نزدیک حرم دیدم خیلی پایین تر از اون خیابون دارن شله زرد میدن وهر کاری کردم همسرم نرفت بگیره وما هم سمت حرم داشتیم میرفتیم واقعا اون اطراف حرم من ندیدم که دست کسی شله زرد باشه گفتم یا امام رضا من شله زرد میخوام انشاالله که یکی نذری به من شله زرد بده دوستان شوهر خواهر من قدش حداقل ۲ متر هست ودختر سه ساله من روی شونه هاش بود جوری نبود که کسی بخواد به دخترم شله زرد بده وقتی که رسیدیم توی حرم دامادمون دخترم رو از رو شونش آورد پایین دیدیم یه ظرف شله زرد دست دخترم هست همون جا اشکم دراومد از این همه بزرگی امام رضا ومعجزاتشون
پس هیچ وقت ناامید نشید ودر خونه ائمه رو بزنید مطمئن باشید هیچ وقت دست خالی برنمیگردین همه چی سر وقت وبه موقع هیچ وقت ناامید نشوید دوستان عزیز
برای سلامتی وظهور آقا امام زمان وگره گشایی از تمام مشکلات عزیزان صلوات🤲🤲🌹
🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸
سلام وخدا قوت
برای دوست عزیزی که خواستگار دخترشون نظامی هست طبق تجربه خودم وخیلی از دوستان واقعا خیلی ازنظامی ها سخت گیر هستن واقعا از دستشون آرامش نداریم وچون نظامی بودن تو خونه هم فکر میکنند باید مثل پایگاه رفتار کنند وشاید سال های اول رفتارشون نشون داده نشه ولی کم کم به همه چی گیر میدن پس به دخترتون بفرمایید حواسشون رو بیشتر جمع کنند
برای سلامتی امام زمان وگره گشایی مشکلات تمام عزیزان صلوات🤲🤲🌹
🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸
سلام به همه هم گروهی های عزیز وبا تشکر از ادمین گرامی در جواب خانمی که پسر ۸ سالتون دندون های جلوش شکسته خانم عزیز این که دیگه انقدر ناراحتی نداره چون دندان بچه ها تا ۱۳ سالگی دوباره جایگزین میشه شما دندان های شکسته رو بکشید دوباره در میاد دختر من هم در ۱۰ سالگی دندانش خراب شد دندانپزشک گفت باید ترمیم کنید چون دیگه در نمیاد وهزینشم زیاد می شد ولی ما دندان رو کشیدیم دوباره دندان جدید در آورد امیدوارم توانسته باشم کمک کرده باشم
🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹
دوستان در مورد عشق به همسر سوره مزمل بخونید،رام شدن و ساکت شدن سوره تحریم و جن بخونید ،باطل شدن طلسم و دعا و عزت و آبروی دنیوی سوره تکویر بخونید ،برای اصلاح امور زندگی تون به دست خداوند ،سوره های حشر ،قاف و ذاریات بخونید ،برای رزق های غیبی هفت روز ،روزی ۱۱۰بتر سوره عادیات به ظرف آبی بخونید و بخورید و به در و دیوار و آسمون و در کوچه بپاشید و معجزه ببینید و یه دفتر بی خط با خودکار سبز بردارین و هر صبح و اگر تونستید شب از خدا تشکر کنید ،مثلا خونه نداری ،بنویسید خدایا از بابت خانه ی زیبایی با فلان مشخصات تورا سپاس و از قانون تحریر و طبق آیه ی ن و القلم ،یعنی قسم به قلم و هر آنچه مینویسد استفاده کنید ،من خودم به تمام خاسته هام از طریق شکر گزاری و نوشتن و شادیودن از داشتن نعمت هایی که دیگران دارن رسیدم ،حالتون ناخوش هست عود و شمع دود کنید ،مخلوط آب و سرکه و نمک در چهارگوشه منزل و قانون فنگ شویی استفاده کنید، از خداوند شاکی نباشید و همیشه از او تشکر کنید و فراوانی نعمت و استجابت دعا رو ببینید ،مجرب هست،نگویید خدایا مثلا آبرویم را نریز ،بگید خدایا بابت آبرویی که لطف کردی توراسپاس ،یه مراجعه کننده داشتم میگفت ،دائم میگفتم خدایا آبروی برادرم را نریز و بعد از چند ماه برادرش در نظام و فرار یه متهم از دست اون ،راهی زندان شد و به جرم همکاری محکوم شد و تا توانست ثابت کنه ،خلاصه آبرویی واسش نموند،پس در دعا کردن جوری باشه که انکار اون نعمت رو داریم ،و یادتون باشه که دریافت از طریق کائنات شعور ندارن و عکس جواب میدن،پس همیشه حتی برا درخواست نداشته هامون از قانون حال که خدایا به پسرم مثلا شغل خوب و عالی دادی شکرت استفاده کنید ،بعد بببینید چجوری به ارزوهاتون میرسید،و یادتون باشه خداوند در قرآن از بنده های شاکر ،بعنوان بهترین ها نام برده
من به آرزوهایم قول رسیدن دادم💚
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
شیعه واقعی وقتی با ۷۲ نفر مقابل لشکر ۳۰ هزار نفری قرار میگیره، جوری میجنگه که دشمن برای از پا درآوردنش هزاران تیر و نیزه و سنگ و... پرتاب کنه
شیعه بهدرد بخور برای امام زمان یعنی کسی که نمیگه من چند نفر، چند سلاح، چقدر پول و... دارم و دشمن چقدر؛
به جاش جوری میجنگه که برای حذفش باید ۸۵ بمب پرتاب کنند
حکایت شیعه و گودال قتلگاه، جاری در همه زمانها و مکانهاست.
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#داستان_زندگی_اعضا ❤️🍃 نجمه خوب نبودم ، همه دارو ندارم تو کیفم بود، پولم، مدارکم.. بالاخره به خود
#داستان_زندگی_اعضا ❤️🍃
، نرگس گفت حیف شد مرد خوبی بود، با خانم جون حرف میزد اما مخاطبش من بودم، قدرشو ندونستیم
انقدر گفت تا صبرم تموم شدگفتم روزی که
منو به زور نشوندین پای سفره عقد به این روزا باید فکر میکردین نرگس برگشت طرف من، سحر بین ما نشسته بود
گفت اصلا خوب کاری کرد طلاقت داد تو لیاقتشو نداشتی، تو اگه خوب بودی، اگه زن زندگی بودی که بچت اینشکلی خودشو درست نمیکرد و از الان پی قِرُ و فِر نبود... همه حواسم رفت پِیِ سحر که لبشو به دندون گرفته بود تا گریه نکنه، نمیدونستم چی بگم، هر حرفی میزدم نرگسم ادامه میداد و همه چی بدتر میشد، دست دخترمو گرفتمو رفتیم تو حیاط، بغلش کردم، گفت مامان مگه من چیکار کردم، گفتم غصه نخور مامان خاله نرگستو میشناسی که، همینجوری یه چیزی میگه، فردا صبح میریم یه جای خوب، یه جایی که دوسمون داشته باشنو واقعا هم همین شد، امام رضا صدای شکستن دل دخترمو شنید و طلبیدمون...آقاجون اومد، تا دیدمش همونجا تو حیاط بغلش کردم و زدم زیر گریه خیلی وقت دلم میخواست رو شونه های یه نفر گریه کنم، بی کسی خیلی بهم فشار آورده بود، اشکام بند نمیومد.. خیلی پیر شده بود، اما هنوز همونقدر مهربون بود..
گفت بابا جون نمیگی من یه بابای پیر دارم که چشم انتظارمه، نمیگی دلم واسه سحر تنگ میشه... اشکامو پاک کردم، نمیدونستم چی بگم، دنبال بهونه میگشتم، گفتم ببخشید آقاجون سرکار میرم بهم مرخصی نمیدن قانع نشد، از چشماش معلوم بود ولی هیچی نگفت، رفتیم تو، تا موقع خواب کلی باهم حرف زدیم و من سعی کردم خوب نگاش کنم تا وقتی دلم تنگ شد، دقیق و واضح به خاطر بیارمش. افتاب نزده ساکمونو جمع کردیمو بی سرو صدا رفتیم..نزدیک شهر بودیم، نمیدونستم باید کجا بریم،میدونستم اگه برگردیم تهران سحر خیلی ناراحت میشه، از شیشه ماشین چشمم به تابلو مشهد خورد، همه دلم پر از امید شد، رفتیم ترمینال و سوار اتوبوس های مشهد شدیم، برادر بزرگم اونجا زندگی میکرد، هرچند خیلی وقت بود سراغی ازم نگرفته بود.
3 ساعت طول کشید تا برسیم مشهد... سحر سرشو گذاشته بود رو پامو خوابیده بود... تو راه چند بار شماره هادی(داداش بزرگم) رو گرفتم اما جواب نداد.. دلشوره گرفته بودم، اگه جوابمو نمیداد، اگه میگفت نیا خونم، چیکار میکردم... کنار اتوبوس، راننده های تاکسی هایی که مستقیم میرفتن حرم داشتن داد میزدن... سوار یکیشون شدیم.. وارد خیابونی شدیم که آخرش گنبد های طلایی حرم معلوم، بغض کرده بودم ، انگار یه بچه بودم که همه اذیتم کرده بودن و میخواستم برم پیش بزرگترم شکایت کنم... نتونستم جلوی اشکامو بگیرم، سحر با غصه نگام میکرد... رسیدیم دم در حرم. از قسمت ورودی بانوان خواستیم بریم تو که اجازه ندادن، گفتن سحر هم باید چادر سرش کنه، خودشون هم چادر نداشتن...یکی از خانما یه آدرس همون نزدیکی ها داد بهم و گفت اونجا ارزونه چادراش... با پرس و جو مغازه رو پیدا کردیم یه چادر سفید برای سحر خریدم... بالاخره وارد حیاط حرم شدیم، دلم خیلی پر بود، فقط میخواستم برم کنار ضریح بشینمو حرف بزنم... دو سه ساعت تو حرم نشستیم. انقدر حرف زدمو گریه کردم که سبک شدم، بیشتر از صد دفعه به گوشی برادرم زنگ زدم و جواب نداد، موقع ناهار بود، یه دفعه یادم اومد نرگس دیشب نذاشت ما شام بخوریم و از صبحم هیجی نخورده بودیم، رفتیم یه ساندویچی نزدیک حرم ودوتا ساندویچ خوردیم.وقتی اومدیم بیرون واقعا نمیدونستم باید کجا برم، پول هتل و مسافر خونه نداشتم... گوشیم زنگ خورد، باورم نمیشد هادی بود، احوال پرسی کردیم وگفتم مشهدم و اونم آدرسو گرفت که بیاد دنبالمون، هادی یه تاکسی پیکان زرد داشت و شغلش مسافر کشی بود..
.رسیدیم خونشون، سعی میکردن گرم و مهربون باشن اما خیلی مصنوعی بود، مشکل هادی با من از اونجایی شروع شد که فهمید مهریه م رو گرفتم و بهم گفت پولتو بده من ماشینمو عوض کنم، کار میکنم یه درصدی بهت میدم، وقتی فهمید نمیخوام بهش بدم کلا قطع رابطه کرد باهام...
دو روز موندیم خونشون و بعدم برگشتیم تهران...پشت چرخ تو خیاطی بودم که گوشی زنگ خورد، سرپرستمون خیلی بدش میومد موقع کار با گوشی حرف بزنیم، منم گذاشتمش رو بی صدا، کارم که تموم شد رفتم خونه،سحر خواب بود، از وقتی رفته بودم خیاطی سحر خودش میومد خونه... گوشیمو درآوردم و دیدم چندتا تماس از یه شماره ناشناس دارم، خواستم بهش زنگ بزنم ولی دیدم شارژ ندارم و بیخیال شدم...عصر بود که دوباره زنگ خورد گوشیم، جواب دادم، صدای یه آقایی بود، فامیلیمو گفت که مطمئن بشه درست گرفته، از کلانتری زنگ زده بود و گفت فردا صبح برم کلانتری برای همون ماجرای دزدی کیفم، گفت پرونده هنوز بازه..
#ادامه_دارد...
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
✍ با آب سرد بشویید
برای جلوگیری از سرما خوردگی بعد از حمام کافیست قبل از خروج از حمام ، پاهایتان را با آب سرد شست و شو دهید تا سرما نخورید . این کار از واریس هم جلوگیری می کند.
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽