eitaa logo
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
165.6هزار دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
1.3هزار ویدیو
13 فایل
داستان زندگی آدمها👥 شما فرستاده ایید⁦👨‍👩‍👧‍👦⁩📚⁦ کانال تعبیر خوابمون 👇🤍 https://eitaa.com/joinchat/1319240024C241ce5aee0 تبلیغات پربازده👇✅ https://eitaa.com/joinchat/3891134563Cf500331796 ادمین گرامی کپی از مطالب کانال حرام و پیگرد دارد❌❌❌
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️🍃 شهید احمد افشار 💜🍃
وصیت نامه شهید احمد افشار🌻🍃. بسم الله الرحمن الرحیم امروز که این وصیتنامه را می‌نویسم امکان دارد که همین امرزو یا فردا و یا حداکثر تا 5 روز دیگر به منطقه رفته و عملیاتی کنیم به همین دلیل تا امروز وصیتنامه ننوشته بودم ولی چون امروز مشخص شد وصیتنامه خویش را می‌نویسم. خطر قلم بیشتر از خطر سلاح است چون خطر قلم بیشتر از خطر سلاح است لذاست که باید تفکر کنم و بعد بنویسم هرچند که این نوشتن یک وصیتنامه باشد به همین دلیل از تو برادر و خواهری که این وصیتنامه را می‌خوانی تقاضا دارم اشتباه مرا به حساب اسلام نگذاری و ناقص بودن عملم را به حساب منحرف بودن از خط امام که وصل به حکومت حجت‌الله و بقیه‌الله است نگذاری. انسان مومن باید برای اسلام جهاد کند نه برای شهادت راجع به شهادت باید بگویم که هرچند از عسل شیرین‌تر است اما دوست من! من، به جبهه نیامدم که شهید بشوم چه بسا لیاقتش را هم نداشته باشم، انسان مومن باید برای اسلام جهاد کند نه برای شهادت. آن وقت اگر خدا خواست و طلب کرد که انسان شهید بشود آن را دیگر نمی‌شود کاری‌اش کرد و انسان شهید می‌شود. همانطور که امام حسین در روز عاشورا در سرزمین کربلا به خدای خود گفت الهی رضم به رضائک و تسلیمم به امر تو. امروز که گفته‌اند ساک‌ها را به تعاون بدهید یک قدم دیگر به حمله نزدیک شده‌ام شاید یک قدم به شهادت در راه خداو انشاءالله می‌رویم که قدمی برای پیروزی اسلام برداریم و با خود کاری نداریم داور آن بالاست هرچه مصلحت دانست. اسلام و هدایت اسلام را احساس کرده‌ام/خدا تکلیف معاندان را روشن می‌کند اگر می‌بینید انقدر از پیروزی دم می‌زنم من احساس کرده‌ام اسلام را و هدایت اسلام را. چون خود را به وسیله ولی‌عصر و نائب بر حقش هدایت شده می‌بینم برای گسترش اسلام و هدایت انسان‌های کره زمین از گمراهی که این گمراهی یا از روی نادانی و جهالت و یا از روی لجبازی و عناد است. آن‌ها عناد می‌ورزند و در شب حمله رو در روی ما هستند و خدا تکلیف‌شان را روشن خواهد کرد. ما پس از آنکه از سد این‌ها به یاری خدا گذشتیم برای هدایت و ارشاد نادانان و یا مردم دربند و مستضعف عراق حرکت خواهیم کرد و این حرکت را آنقدر ادامه می‌دهیم تا هدایت کلیه انسان‌ها و تا فرج آقا امام زمام عجل الله تعالی فرجه الشریف. نوشته شده در تاریخ 28 بهمن‌ماه سال 62 درباره شهید🌸🍃 پاسدار شهید «احمد افشار»، فرزند عزت‌الله متولد 1343 تهران است. او در سن 19 سالگی وقتی برای دومین بار به جبهه اعزام شده بود، طی عملیات خیبر و در جزیره مجنون بر اثر اصابت ترکش به سرش در روز چهارم اسفندماه 62 به شهادت رسید. شهید لشگر 27 محمد رسول الله(ص) تهران به مدت 30 سال پیکرش در منطقه باقی ماند و در عملیات تفحص برون مرزی اخیر که در خاک عراق انجام شد، پیکرش کشف و طی تبادل در 7 بهمن ماه 92 به کشور بازگشت. خانواده شهید افشار 3 اسفندماه با حضور در معراج شهدای تهران بعد از گذشت 30 سال با پیکر شهیدشان دیدار کردند. احمد از همان دوران کودکی با مکتب اهل بیت(ع) آشنا و نسبت به انجام فرایض دینی متعهد و مقید بود با شرکت در نمازهای جماعت مسجد مهدوی و فعالیت‌های فرهنگی محل و همچنین جلسات هیئت عشاق الحسین با آیات الهی قرآن کریم مأنوس گشت. در دوران دبیرستان مشغول به تحصیل بود که انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی به وقوع پیوست و او نیز همراه با سیل خروشان امت حرلب‌الله در راهپیمایی‌ها و تظاهرات برعلیه رژیم منحوس پهلوی فعالانه شرکت می‌کرد. پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی موفق به اخذ دیپلم ریاضی با معدل عالی شد و در کنکور سراسری سال 62 شرکت و دررشته مهندسی پذیرفته شد. کلیه دوستان و بستگانش او را به ادامه تحصیل تشویق می‌کردند لکن او عارفانه و عاشقانه دانشگاه خود را برگزیده و در آن ثبت‌نام کرده بود و آن دانشگاه جز جبهه نبرد حق علیه باطل نبود که استادی همچون حسین‌ابن علی(ع) سرور و سالار شهیدان داشت، انتخابی آگاهانه و به جا کرد. احمد در دوران دفاع مقدس ابتدا به مدت دو ماه از طرف کمیته انقلاب اسلامی منطقه 12 به عنوان پاسدار افتخاری راهی جبهه جنوب شد و در منطقه کوشک مستقر گردید و در طی دوران مأموریت بر اثر اصابت ترکش از ناحیه ابرو مجروح و به تهران مراجعت کرد. در بازگشت صورتش را نورانیتی فرا گرفته بود که هرکس به راحتی می‌‌توانست آیات الهی و آرام بخش قرآن را در چهره معصوم و مطلومش بخواند. احمد پس از بازگشت از جبهه جهت ادامه خدمت به انقلاب اسلامی به عضویت سپاه پاسداران درآمد مدتی از حضورش در جبهه جنوب نگذشته بود که عملیات خیبر آغاز شد احمد نیز عاشقانه و ایثاگرانه با دیگر هم رزمانش در گردان مالک اشتر لشکر 27 حضرت رسول در عملیات فوق شرکت کرده و حماسه علی اکبر امام حسین را دوباره زنده کرد.
🌸🍃 سلام من علی هستم از خوانندگان کانال شما موضوعی رو لازم دونستم بنویسم ممنون میشم دوستان عزیز بالاخص خانم های محترم هم در بحث من شریک باشند.  من عمیقا فکر می کنم در جامعه ای زندگی می کنیم که جنس آقایون شناخت ناقصی از جنس خانم ها دارن؛ به عنوان مثال زیاد می بینیم که پسرهایی که قبل از ازدواج یک چیزی در مورد خانم ها ( و بالاخص گزینه روبروی خودش ) فکر می کنند و بعد از ازدواج تازه می بینن توی چه فکرهایی بودن! این دلایلش زیاد می تونه باشه؛ من که برای خودم یک قاعده ای گذاشتم که شناختی که یک آقا از یک خانم داره با شناختی که دوستای اون خانم ازش دارن خیلی فرق می کنه. بذارید یک مثال بزنم براتون که مشابهش رو شما می تونید دور و بر خودتون زیاد ببینید. من در شرکتی کار می کنم که عمه من سه سال زودتر از من اونجا شاغل شده بود و دخترهای دور و برم رو بخوبی میشناسه. جالبی اش وقتی بود که یک بار از همکارای خانم خودم پرسید و گفتم کی هستند، صحبت هایی کرد که من اصلا فکرش رو نمی کردم! غیبت ن ها! در مورد خود آدمش و اینکه دختر رو اگه بخوایم بشناسیم باید از دوستان دخترش پرسید؛ جلوی اونها واقعی تر رفتار می کنه تا جلوی همکارای آقاش. مشابه همین مساله رو میشه بین خانم ها هم دید. از اون چی که من در این جا دیدم تازه متوجه شدم که چقدر خانم های این جامعه ( یا شاید خانم های این کانال ) تو شناخت جامعه دور و بری خودشون مشکل دارن. انگار کلا مردها رو موجودات بد، غیر قابل اعتماد، بدون تقیدات دینی، علاف و ... می دونن. انگار هر چی خصلت بد هست رو جمع کردن یک جا و گفتن اینا مال آقایونه!!! مثلا می خوندم در یکی از این پست ها که آقایون ازدواج رو فقط برای مسایل جن سی می خوان ولی خانم ها برای آرامش و عشق!😐 مشابه این طرز فکرها رو زیاد میشه دید تو این کانال . بگذارید به عنوان یک آقا پسر که تجربه تعامل با هزاران نفر رو در قالب زندگی خوابگاهی ( به مدت 7 سال )، همکاران، همسایگان، دانشجویان، هم رزمان در پادگان و... دارم این رو به شما بگم که بر خلاف طرز فکر شما، بیشتر پسرانی که من دیدم اهل تقیدات دینی بودند و در زمان هایی که اختیار با خودشان بود، خیلی ها خودشان بلند شدند و به واجبات شون پرداختند، بیشتر پسرانی که دیدم تنها بودند و دوست دختر برای خودشون نداشتند، اونها هم در ازدواج به دنبال آرامش بودند و گفتند که از ازدواج به دنبال رسیدن به چیزهای مختلفی هستند مثل آرامش، داشتن همدم و برآورده شدن نیازهای جن سی شون؛ دقیقا مثل شما خانم ها. پس این نشون میده که خانم های زیادی هستند که درست دور و بر خودشون رو نشناختند؛ مشابه وضعی که برای طرف مقابل هم هست. اکثر دیدگاه ها متاسفانه از اقایون دیو ساخته و از خانم ها فرشته ممنون میشم کمی بهتر و منصفانه تر و عاقلانه تر بنویسیم و ببینیم و بخوانیم ارادتمند علی
14.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🗯توجه بیش از حد به اقوام درجه یک و نرسیدن به خانواده خود حق الناس است. 🗯تعهد،و مسئولیت اگر در حیطه ی انسانی و اخلاقی باشه چه بهتر که زن و شوهر تو این قضیه کنار هم باشند.😉 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🍎 🟢ویار بارداری🟢 ♦مثل هر مساله ای در طب سنتی، ابتدا باید به سمت اصلاح مزاج رفت. در بسیاری از موارد اگر اصلاح مزاج به درستی انجام شود، مساله تهوع های حاملگی هم رفع می شود یا به ندرت اتفاق می افتند. به عنوان مثال فرد با مزاج گرم و خشک بایستی از مواد با مزاج گرم و خشک و بالعکس فرد با مزاج سرد و تر از مواد با مزاج سرد و تر بایستی پرهیز کند . ♦به همین علت است که افراد مختلف با مزاج های متفاوت به مواد غذایی مختلف ویار پیدا می کنند. ویار می تواند مربوط به تجمع اخلاط و مواد زائد در معده همچون صفرا، سودا یا بلغم باشد. ♦در تجمع صفرا دهان تلخ بوده، رنگ و رو نسبتا زرد و احساس داغی در بالاتنه وجود دارد و درمان آن، مصرف سکنجبین ملس، آب انار یا غوره یا آلبالو است. در تجمع سودا، حالت گسی و بد طعمی دهان وجود داشته و درمان آن، مصرف ماءالعسل، سکنجبین نعنایی شیرین، حریره و شیره بادام، ماءالجبن افتیمونی است. ♦در تجمع بلغم، احساس سنگسنی سر و معده و پف آلودگی و امدن آب از دهان وجود داشته و درمان آن، مصرف عسل یا کمی زنجبیل یا مربای به یا کمی دم کرده نعنا یا بابونه است. 🍉🍉🍉🍉🍉🍉🍉🍉🍉 👂🏼:(سنگینی گوش) 💥علت سنگینی گوش در برخی مواقع داخل گوش است‌. : 💊روغن بنفشه کنجدی یا بادام تلخ یا روغن ریحان( کمی روغن گرم شود) ۸_۷ قطره از این روغن داخل گوش ریخته شود نیم ساعت بخوابد و بعد از نیم ساعت برگردد و حوله‌ی گرم یا کیسه‌ی نمک گرم یا کیسه‌ی آبگرم گذاشته شود و بعد روی گوش دیگر بخوابد تا جرم تخلیه شود ۸_۷ شب استفاده شود. ✅انفیه زدن نیز بسیار در درمان‌ کمک کننده می‌باشد ❗️درمانهای تهاجمی و یکدفعه‌ای تخلیه گوش به گوش آسیب می‌رساند. ❗️اگر بعد از تخلیه گوش باز فرد احساس نشان می‌دهد که سردی به عضو غالب شده باید :👇 💊روغن بادام تلخ و عسل داخل گوش ریخته شود؛ بصورت یک شب درمیان، یک شب عسل (یک تا دو قطره)یک شب بادام تلخ و یک شب عسل گرم این کار حداقل ۲ ماه انجام شود. ✅زالو اندازی پشت گوش( استخوان ماستوئید) ۵_۴هفته هر بار ۲عدد زالو 🍋🍋🍋🍋🍋🍋🍋🍋🍋 ✅ سروصــــدای روده علت ‌⇦ از سردی معده هست ✍️استفاده از عرق نعنا، زنیان، و.... عسل، رعایت اصول تغذیه، و آداب غذا خوردن که واجب است ❶شبی یک قاشق مرباخوری بارهنگ رو توی یک لیوان آب و کمی نعنا خشک به مدت 10 دقیقه بجوشون ولرم شد با عسل شیرین کن و نیم ساعت بعد شام بخور به مدت 40 شب ❷ترک آب بین غذا و اطرافش ❸ترک آب خوردن وسط خواب و اطرافش ❹ترک آب بعد ورزش ❺خوردن نمک طعام و آویشن قبل و بعد غذا 🔻منع خوردن خیار و گوجه و ماست و فست فود وسس وهر نوع نوشیدنی گازدار 🍊🍊🍊🍊🍊🍊🍊🍊🍊 درمان چربی خون 🔹️کلسترول چربی گرم است وتری گلیسرید چربی سرد است. 🔹️کاهش کلسترول با حجامت ماهی یک بار ومصرف روزانه سرکه انگبین یا سرکه شیره یا هر گس مزه دیگر مثل آب گریپ فروت ،آب پرتقال وآب نارنج امکان می پذیرد. 🔹️ تری گلیسیرید بیشتر در سرد مزاجها بالا میرود که میتوان از ترکیب (۳ واحد عسل ۱ واحدسیاهدانه نیم کوب) هر ۱۲ ساعت یک قاشق مرباخوری میل شود. 🔹️ارده با شیره انگور روزی یک پیاله میل شود. 🔹️خوردن گرمیها مخصوصا مویز زیتون ـ انجیر ـ گوشت گوسفندی ـ کره حیوانی ـ انگور و کاهش جدی سردیها توصیه میشود. 🔹️معمولا افراد دموی مزاج هم کلسترول وهم تری گلیسیرید خونشان بالا است که با درمانهای ترکیبی ذکر شده خوب می شود. 🔹️کاهش سردیها و افزایش گرمیها را بسته به میزان سردی مزاج تنظیم نمایید.مثلا اگر کسی غلبه شدید بلغم دارد پس باید برای مدت حداقل ۴۰ روز سردیها را ترک کند وسپس تا ۳ الی ۴ ماه سردیها را بسیار کم بخورد. ضمنا این برنامه غذایی را بسته به فصل باید تنظیم کنید، مثلا در فصل تابستان نیاز به ترک سردی برای همان فرد ذکر شده بالا نیست. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 🌻🍃 سلام به همه اعضای گروه.وقت بخیر وایام به کام.راستش مشکلم اینه که ما چندتاخواهرهستیم
❤️🍃 سلام خواهر گلم که وزنشون86 کیلو هست میخوان وزن کم کنن..... وزنتون استپ خورده... ورزش به تنهایی کافی نیست، رژیم نادرست هم غلطه، من هم چندسال پیش همین مشکلُ داشتم، چقدر ورزش میکردم رژیم میگرفتم، یه روز درمیون روزه میگرفتم😢 هرروز ورزش سنگین وبالا وپایین پریدن که چون وزنم بالا بود(80کیلو با قد 165) تازه کم کاری تیروئید هم دارم فقط هرروز بیشتر کمردرد و زانو درد میگرفتم😔دیگه کلا ناامید بودم، ولی کالری شمار نصب کردم توی گوشی، الان بدون ورزش سنگین وبالا وپایین پریدن، طبق کالری شمار غذا میخورم، هم غذای اصلی هم میان وعده بدون اینکه خیلی گرسنگی بکشم، وزن کم میکنم الحمدلله 🙏😍حتی پنجشنبه وجمعه ها به خودم استراحت میدم کالری شماری تعطیل، غذاهای پرکالری مثل پیتزا میخورم، ولی در طول هفته کالری رو رعایت میکنم،، شما هم ناامید نباشید، وضیعت تون بدتر از من نیست اگه من تونستم شما هم میتونید💪کالری شمار نصب کنید وزن هر غذایی که می‌خورید رو بزنید توی گوشی کالری رو حساب کنید، فقط یادتون باشه، برای محاسبه کالری روزانه از این فرمول استفاده کنید.... وزن×20 منهای 100 مثلا شما که 86 کیلو هستید با این فرمول میشه 1620 کالری روزانه، ولی سعی کنید یه روز 1600 کالری، یه روز 1550 کالری ویه روز 1650 کالری دریافت کنید اینجوری به بدن شوک وارد میشه وبهتر وزن کم میکنید... یادتون باشه به هیچ وجه کمتر از 1500 کالری نگیرید چون بدن تون مقاوم میشه ودوباره استپ میکنه🙏امیدوارم به نتیجه دلخواه برسید🙏 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸 در جواب خانمی که میخواستی ابروها ت پر بشه با روغن سیاه دانه یا روغن خرگوشک همیشه ابروهاتونوخلاف رویش مو ماساژ بدین از اعطاری بگیرن خیلی تاثیر داره من خودم کلا ابرو هام ریخته بود استفاده کردم خدارو شکر ابروها م پر شده هر کس میبینه ازم سوال میکنه که ابرو کاشتم☺️ ان شا الله که برا شما هم جواب بده زمان می‌بره حوصله کنید🙏🙏 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸 سلام وقت خوش کارشناس محترمی که در مورد خیانت آقایون اعلام نظر فرمودید واکثرا هم با نظرتون مخالف بودن منم خیانت دیده هستم شوهرم به هیچ یک از وظایف شرعی وقانونی که بعنوان مرد وپدر داشته عمل نکرد متم هیچی کم نزاشتم وخیانت کرد بدتر از خیانت مردان نظریات کارشناسی شما و امثال شما هست خیانت یعنی دروغ ،یعنی مرگ تدریجی وشکنجه انسان ،خیانت یعنی زیر پا گذاشتن عواطف ،احساس،اعتماد،آبرو،اعتبار،شخصیت یک زن من حاضر بودم بمیرم خیانت نبینم حاضر بودم بدون هیچ حق وحقوقی حتی گرفتن فرزندانم طلاقم بدن ولی خیانت نبینم من وامثال من تشنه کوچک ترین توجه و محبت هستیم زمینه هم از طرف مردان هوسباز مهیاست چون مردان خائن بهمون محبت نکردن پس چرا خیانت نمیکنیم مرد میل جنسی شدید داره باید سیر بشه وخیانت هم کرد زن سیرش نکرده اما زن کمبود عاطفی داشته باشه نفقه بهش ندهند اگه خیانت کن حقش بمیره اصلا هم مردش مقصر نیس این چه نظرکارشناسی هست که شما میدهید 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸 خانمی ک گفتن مادرشون پسر دوست و ارثی از پدر بهشون ندادن خانم اگ پدر شما وصیت نامه داشت و ذکر کردن اموال به شما تعلق نگیرد فایده نداره چون پدر خودش وصیت کرده ولی اگ وصیت نداره برادر و مادر خودشون باهمدستن شما برو شکایت کن اصلا نیازی به وکیل نیس برین دادگاه بگین ارث پدرمو میخام وارث هستم دادگاه برحسب اموال پدرتون بین ورثا تقسیم میکنه چراازنفرین مادرت میترسی مگر مال حرام میخوری بچه پدرتون هستی ارث بهتون میرسه حقتونه چرا باید کنار بکشین بزارین برادر و مادر ازتون ناراحت و کنار بکشن وقتی اهمیت نمیدن چ نیازی داری بهشون درسته همه چی پول نیس ولی اونا وقتی شما رو در نظر نمیگیرن شما هم بیخیال ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🌱 بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ ثقه با فضيلت جناب حاج شيخ محمد تقى لارى كه چند سال مقيم در نجف اشرف بودند نقل نمودند روزى در بازار كربلا درب مغازه بزازى كه با او رفاقت داشتم نشسته بودم ناگاه نظرم افتاد به وسط بازار ديدم سكه طلايى است و عبور كنندگان آن را نمى بينند بدون اينكه با كسى بگويم به سمت آن رفتم دست دراز كردم آنرا بردارم ديدم اشتباه كرده ام طلا نيست بلكه آب بينى منجمد است ، از حركت خود بدم آمد، برگشتم جاى خود نشستم و كسى هم نفهميد. مرتبه ديگر نظر كردم ديدم سكه طلاست ، دقت زياد نموده يقين كردم باز حركت نموده به سمت آن رفتم چون خواستم آن را بردارم ديدم آب بينى است ، پشيمان شده برگشتم جاى خود نشستم باز به آن نظر كردم ديدم سكه طلاست ، اين مرتبه حركت نكردم و به حالت حيرت به آن نگاه مى كردم پس ديدم سيد محترمى از اهل علم با حالت پريشانى به اطراف زمين بازار نگاه مى كند و مى آيد تا رسيد به آن سكه طلا، فورا آن را برداشت و در جيب گذارده و رفت پس به سرعت خود را به او رساندم و احوالش را پرسيدم و گفتم آن سكه طلا چه بود؟ در جواب گفت : امروز مولود تازه اى خدا به من داده و از جهت مخارج منزل هيچ نداشتم ، رفتم نزد فلان شخص و از او قرض خواستم اين سكه را به من قرض داد، به بازار رفتم مقدارى اشياء لازمه خريد كردم چون خواستم آن سكه را صرف نموده و وجه آن را بدهم نديدمش ‍ دانستم كه گم شده پس در همان محل عبور خود فحص مى كردم تا آن را يافتم . غرض از نقل اين داستان آن است كه خواننده عزيز بداند كه حضرت آفريدگار كه رب و مدبر امور بندگانست يك لحظه از اداره امور آنها جزئى و كلى غفلت نمى فرمايد و در اين داستان مى بينيد چگونه سكه طلا را بر جناب شيخ مزبور مشتبه فرمود تا آن را بر ندارد چون اگر برمى داشت و مى رفت سيد بيچاره مى آمد و آن را نمى ديد و مى رفت و سخت در فشار قرار مى گرفت . پس بايد شخص موحد هميشه در حال توكل و اعتمادش به پروردگارش ‍ باشد و هو نعم الوكيل . 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ و نيز جناب مولوى مزبور نقل كردند كه در كويته بلوچستان (اكنون جزء پاكستان است ) تقريبا در سى سال قبل زلزله اى واقع شد و تمام شهر خراب و در حدود 75000 نفر هلاك شدند، دختر شش ماهه ميرزا محمد شريف پسر ميرزا محمد تقى به نام ((حميرا)) هنگام زلزله در گهواره بوده است پس از گذشتن هفت روز، حكومت انگليس حكم كرد تمام اجساد از مسلمانان و هندو و ساير فرقه ها هرچه هست با هم بسوزانند، مادر بچه به نام ((زمرد)) دختر رجبعلى ، به شوهرش التماس مى كند كه به محل خانه رود و از روى نشانه جنازه بچه اش را بياورد تا با هنود يكجا سوخته نشود، وقتى كه محل راحفر مى كنند مى بينند دو تير آهن به شكل چليپا بالاى گهواره قرار گرفته و مانع ازريختن سقف بر روى بچه شده و كلوخى ميان دهان بچه مى باشد وآن را مى مكد و تنها مقدارى از پيشانى بچه در اثر اصابت كلوخى به آن زخم شده و تا كنون كه زنده است آثار آن زخم در پيشانيش نمودار مى باشد و خانواده مزبور از بستگان ماست .
کانال مخصوص متاهلامون🙈👇🔞 https://eitaa.com/joinchat/3033399661Cce36688bbf مجرد اصلااااااا نیاد براش خوب نیست❌♨️😡😡😡
❤️🍃 سلام دوستان من ی دختر ۲۴ ساله ام ، که تا حالا هیچ رابطه ای با جنس مخالف نداشتم ، چادری ام ، محجبه ، نه مثل بعضیاشون که چادر رو خراب کردن ، دیگه اینکه تو رفتار با نامحرم بسیار مواظبم ، خیلی سنگین رفتار میکنم خیلی ، برای همین در برخوردای ضروری باهاشون خیلی معذبم ، اصلا کلا با نامحرم جوون خیلی خیلی معذبم ، اصلا راحت نیستم . دانشگاه لیسانسمم دخترونه بوده، الانم دارم برای ارشد میخونم . دوستان من تو برخورد با نامحرم مخصوصا اگر فامیل نباشه اونقدر سرسنگینم که میتونم بگم خشک خشکم ، در حالی که ویژگی اخلاقیم اینطور نیست و با دخترا خیلی راحتم ، شوخی میکنم ، خنده ، شادی. خب من تا حالا فکر میکردم این کار من درسته ، تا اینکه الان دارم کلاسی میرم که هم پسرای جوون داره هم استادش جوونه. ببینین الان از کلاسمون خیلی میگذره و تقریبا همه همو میشناسیم ، ولی من بازم وقتی داخل کلاس میرم اولش که هنوز شروع نشده و هرکی میاد به بقیه سلام میده ، من هنوزم نمیتونم تو چشمای پسرا نگاه کنم و سلام بدم ، یه نگاه که کردم رومو سریع برمیگردونم ، حتی استادمون که جوونه وقتی درس میده البته متاهله ، چون تعداد اعضای کلاس زیاد نیست ، مثلا به من که نگاه میکنه یه کم نگاهش که طولانی میشه من دوست ندارمو دوست دارم سریع نگاهمو برگردونم ازش . حالا یا به کتاب نگاه کنم یا جای دیگه ، خلاصه به ارتباط چشمی نامحرما هم حساسم ، البته ناگفته نماند که فکر و خیال نمیکنم خوشبختانه ، تا یکی نگاهش یه کم بهم بیشتر شه خیال پردازی نمیکنم که چه خبره . برای همین گاهی خییییلی اذیت میشم ، اصلا میگم من اینطور معذبم اوضاع رو بدتر نمیکنه ؟ مثلا بعضی جاها شوخیای کوچیک کنم بهتر نیست ؟ از این حالت ناراحتی در نمیام ؟ یا خدا دوست نداره ؟ من واقعا دوست دارم کاری کنم که خدا راضی باشه ، بعد به خودم میگم من در این حد معذب بازی درمیارم تا جایی که سلام نمیکنم به پسرا بی ادبی نیست ؟ یا اونا پیش خودشون نمیگن این فکر کرده اگه ما جواب سلامشو بدیم یا سلامش کنیم خیال میکنه میخوایم بریم خواستگاریش ؟ یا نمیگن پیش خودشون این دیگه خیلی اوموله ؟ واقعا گیج شدم نمیدونم چی درسته چی غلط ؟ تنها چیزی که برام مهمه رضای خداست ، همش یاد اون روایتی میفتم که امام علی میگفتن من به همه سلام میدم جلوتر الا زنهای جوان چون از خدا میترسم. راهنماییم بفرمایید لطفا   👇🌻🌻 @adminam1400 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
7.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥چرا اهل‌بیت در مورد سفیانی به ما اطلاع دادند؟! ⚠️معنای این هشدارهای مکرر چیست?? ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 🌻🍃 سلام به همه اعضای گروه.وقت بخیر وایام به کام.راستش مشکلم اینه که ما چندتاخواهرهستیم
❤️🍃 سلام بزرگوار خسته نباشی به عنوان یک بزرگتر به شما پیشنهاد میکنم به یک دکتر روانشناس خیلی مجرب و حرفه ای مراجعه کنید تا کاملا شما رو راهنمایی کند و مسئله دوم اینکه با یه نامحرم ارتباط داشتن یه نوع ضربه به خانوادت میزنی ومهمتر ازهمه به شخص خود جنابعالی ضربه جبران ناپذیری وارد میکنی که به هیچ وجه قابل جبران نیست ودوم اینکه ازدواجهای عاشقی خیلی کم پابرجا بوده که درنهایت خدایی نکرده به جدایی انجام شده که درجامعه امروزی ما اثبات شده است التماس دعا 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 وقت همگی بخیر .برای خانومی می‌نویسم که از رفتار فرزندان پیر مرد ناراحتن ..دمت گرم که انسانی واحساس داری واز اعماق قلبم غصه خوردم برای پیر مرد 😭😔..خدا بهشون رحم کنه امید وارم تا دیر نشده سر عقل بیان وبفهمند چه جهنمی هم تو این دنیای فانی هم اخرتشون برای خودشون میخرند ...واقعا متاسفم ...من خودم پدر شوهرم بالای هشتاد سن داره وخدا حفظش کنه 🤲واز تمامی خانواده ی شوهرم بیشتر دوستش دارم اونم منو دوست داره سر سفره حواسش هست چیزی کم نداشته باشم و....کلا پدر شوهر و عروس از قدیم می‌گفتند همدیگرو دوست دارند برعکس مادر شوهر و عروس که اونم اگر انسان باشند دو طرف زندگی خوبی داشته میشن....وقتی پای ارث وسط میاد بعد از فوت پدر شوهر بچه ها بجون هم می افتند الآنم که این بنده ی مظلوم خدا قبل از فوتش ارث تقسیم کرده باهاش مثل شی بی مصرف رفتار میکنند 😔😔😔 خواهر محترم از ما چه راهنمایی بر میاد مگه همگی ما نمی‌دانیم دنیا دار مکافاته چقدر هم همگیمون نشونهاشو دیدم اما چه کسی که باور کنه باید بدونیم مرگ فقط برای همسایه نیست....بیشتر حواسمون باشه خدای نکرده در حق مظلوم و پناهی ظلم نکنیم که توان سنگینی داره وجبران نخواد شد ..الان وقته اذان از خدای مهربونم می‌خوام که فرزندان این پیر مرد رو به راه راست هدایت کنه انشالله...بدون خیلی قلبم به درد اومد ....با یکدیگر مهربان باشیم دنیا پر از خداحافظی های غیر منتظرست💝 وخانومی که سه برادرشون زمین رو شش میلیارد فروختن....همسر بنده وکیل یکی از ادارات هستند مشکل شمارو برای همسرم نشان دادم ....گفته های شما کامل نبود و اینجوری نمیشه راهنمایی کرد ...حالا شما با توجه به اینکه امکان هزینه ی وکیل ندارید ..در دادگاه قسمتی است بنام واحد معاضدت قضایی دقت کن....حتما حتما کمکت میکنند و وکیل رایگان به شما معرفی میکنند ...البته در صورت واجد شرایط بودن شما....حالا با توکل بخدا این کارو انجام بده ..انشالله نتیجه درست میگیرید....دوباره تکرار میکنم گفته های شما اصلا کامل نیست...توکلت به خدا باشه. ... 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام عزیزی ک گفتن از دماغ مادرشون خون میاد اولا اینکه حتما دکتر برن ... بله خون دماغ بخاطر فشار خون و بعضی از داروها مپل اسپرین یا پروفن اینا هستش یابخاطر سرماخوردگی طولانی مدت 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام خانمی ک گفتن دست پسرشون بخاطر تصادف لک افتاده پماد زینگ عالیه ازداروخانه تهیه کنین ردزی ۳با۴ بار بزنین 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام خانمی ک باسن ۵۰ سال دوست دارن باردار بشن خانم اولا اینکه خوشحالیتونو درک میکنم نمیخام تو ذوقت بزنم عزیزم ایا شما میتونی بااین سن بابچه ت بازی کنی یااا شوهرت میتونه شب بیداری ها تحمل کنه من خودم ۴۰ سالمه دخترم کوچیکم ۵ سال همش ناراحتم بذا مدرسه ش چون همه مادرت جونن من بااین سن میدونم باعث خجالت بچه م میشم بچه های الانم ک میدونین همه چی رو به جونی زیبایی میبینن شما صبر کنین ان شالله نوه دار شدین میشه سوگلی خونتون .. بچع تون به مادر جون با روحیه خوب و سالم احتیاج داره نه اینکه وقت عروسیش یا زایمانش مادر مریض همراهش باشه ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#داستان_زندگی_اعضا ❤️🍃 زهرا بچه ها تا حد ممکن سعی کردم خلاصه بگم دست ب قلمم خوب نیس نتونستم رنجای
❤️🍃 زهرا اومدن خاستگاری شد تمام . من از همون لحظه دیگه سعی کردم ب علی فکر نکنم چون فکر میکردم خیانته در حق رضا ( البته اینم بگم ب رضا گفتم التماسش کردم پا پس بکشه بهش گفتم من عاشق علی پسر خالمم تو رو خدا دست از سرم بردار تا بابام اذیتم نکنه تو پس بکش ولی انگار برا دیوار حرف زدم )     رضا بشدتتتت زبون باز بود ی سال عقد بودیم من دیگه هیچ وقت علی رو ندیدم چون از بعد نامزدیم رضا اجازه نداد برم خونه پدر بزرگم منو برد خابگاه ثبت نام کرد و کلاس نهممو تو خابگاه با غذاهای بد و گند خابگاه و بی کسی گذروندم اون ی سال ی ماه قهر بودم با رضا ی روز آشتی اینقدر دو دل بودم که این عقدو ب هم بزنم یا ن ک خدا میدونه ن راه پس داشتم ن پیش از ی طرف دلم با رضا نبود مخصوصا ک اختلاف سنیمون بازم تو دید بود و رضا بعد عقد خیلی بد تیپ و شلخته تر شده بود  از ی طرف دلم برلش میسوخت چون ادعا میکرد ک خیلی عاشقمه و من هر چ سعی میکردم نمیتونستم عاشقش بشم از وقتی ازدواج کردم روز ب روز وابسته تر میشدم ب رضا ی عادت و ی حس وابستگی ن دوست داشتن بود و ن علاقه ن عشق فقط عادت بیمارگونه.  جوری ک  خیلی پا پیچش میشدم.   بعد ازدواج حالا اونی که دوری میکرد رضا بود و من بودم ک در پی اون بودم  بخداوندی خدا قسم هر شب هر شب گریه میکردم اصلا نمیدونم چرا ولی الکی گریم میومد و اونم بهم میگفت تو روانیی.  ( غافل از اینکه من افسرده شده بودم افسردگی هاددد ) از پونزده تا ۱۸ سالگی با رضا زندگی کردم تمام این سه سال رو من با سختی گذروندم با اینکه هنوز عاشق علی بودم اما هیچوقت بهش فکر نمیکردم ک مثلا ب رضا خیانت نکرده باشم حتی یادمه ی بار علی بهم پیام داد ب عنوان پسر خالم حالمو پرسید اون پشت کنکور بود من با اینکه دلم براش خون بود دلم براش تنگ بود اما خیلی سرد جوابش دادم ک خیانت نکردع باشم ک دیگه سراغمو نگرفت. اون سه سالی با رضا زندگی کردم با محدودیتاش ساختم با فقرش ساختم با قدر نشناسیاش ساختم و بیش از خد فداکاری کردم ب حدی اعتماد ب نفسمو اورده بود پایین و خودشو در برابرم بالا میدید که من از خودم متنفر بودم از قیافه خودم بدم میومد و اونو میپرستیدم .   ( راستی من بعد از عقد و ازدواجم بر عکس بچگی  قد بلند و تو پر و خییییلی خوش اندام شده بودم طوری ک الان از همه همون دختر دایی و خاله هام ک مسخرم میکردن قد بلند ترم  ) نمیدونم سالهایی با افسردگی ، سختی،  وابستگی و عادت بیمارگونه ب رضا و عشق و حس قشنگ علی توی دلم.   حس های عجیبی بود وابسته رضا بودم با اینکه میدونستم دوستش ندارم و عاشق علی بودم همون حس قشنگ اینا رو هم بگم ک من مجبور بودم مث ادم بزرگا رفتار کنم چون ازدواج کرده بودم حتی یک بار هم بچگی نکردم جوونی نکردم همش مجبور بودم بین زن های ۳۰ ۳۵ ساله دوستای رضا بشینم با سن ۱۶ ۱۷ سال . هر چقدر بزرگتر میشدم و ب سن ۱۸ نزدیک میشدم میدیدم ک رضا اصلا معیارای منو نداره من اهل مطالعه بودم من دختر آگاهی شده بودم من اعتقادات خاص خودمو پیدا کرده بودم تازه داشتم خودمو میشناختم اصلا اعتقادات و سلیقه و طرز فکر من و رضا مثل هم نبود و من نمیتونستم بازم مث قبل با هر چیزی ک اون میگه موافقت کنم اون مرد سالار بود با افکاری پوسیده راجب جنس مونث اون ب فکر خونه خریدن بود من ارزو داشتم ی دست لباس شاد بخرم یا موهامو چتری بزنم اون مسخره میکرد دغدغه هامو و .... خلاصه هر چقدر میگذشت میفهمیدم رضا اصلااااااا معیارهای منو نداره ولی بازم ترس داشتم از جدایی از تنهای از طلاق و خودمو توجیح میکردم ک من رضا رو دوست دارم اشکال نداره میسازم باهاش ی مدت بود ب رضا شک داشتم میشه گفت ی سال بود شک داشتم ولی نمیدونستم چطور از کارش سر در بیارم چون رمزشو بهم نمیداد ی سال اخر  تا اینکه ی روز هکش کردم ( بخدا یادم رفته لطفا نپرسین چطوری )و شب ک اون سر کار بود تو گوشی خودم داشتم چکش میکردم ساعتای دو شب تنها خونه بودم    یهو خیلی چیزا رو فهمیدم از تو پیاماش با دوستش و با اون زن فهمیدم رضا با زن مطلقه از اقوام دورمون ک قبلا خاستگار دختره بوده حرف میزنه زنه براش عکس از خودش میفرسته از درد دلای رضا با دوستش فهمیدم ک رضا عاشق یکی از دختر عمه هامع ( خاستگار همین دختر عمم هم بوده گویا قبل من ) و داشت راجب اینکه عاشقشه حرف میزد  قلبم داشت از حرکت وایمیستاد ... ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽