eitaa logo
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
165.5هزار دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
1.2هزار ویدیو
13 فایل
داستان زندگی آدمها👥 شما فرستاده ایید⁦👨‍👩‍👧‍👦⁩📚⁦ کانال فروشگاهیمون☘️👇 https://eitaa.com/joinchat/2759983411Cdc26d961b4 تبلیغات پربازده👇✅ https://eitaa.com/joinchat/3891134563Cf500331796 ادمین گرامی کپی از مطالب کانال حرام و پیگرد دارد❌❌❌
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️ ❤️ سلام خدمت شما لطفا پیام منو هم تو کانالتون بذارید من یه مادر25ساله ام یکی از شهرستانهای خوزستان زندگی میکنم یه پسر چهار ونیم ساله دارم خداروشکر زندگیم خوبه وخودمو وشوهرم باهم خوبیم وخیلی هم همو دوست داریم الان مشکل من اینه که بعد پسرم دوتا بچه از دست دادم واین خیلی حالمو بد کرده سقط اولی بهمن ماه 98بود که گفتن قلبش تشکیل نشده وبا درد شدید سقط شد باور کنین اونجا نه گله کردم نه ناراحت شدم گفتم حتما قسمتش نبوده بعد هفت یا هشت ماه دوباره باردار شدم آخ با چه استرسی سنو تشکیل قلب رفتم گفتن خوبه وروز بعدش خونریزی داشتم اما موند من وشوهرم عاشق دختر بودیم بخدا شب وروز دعا میکردیم دختر باشه ودختر هم بود اینم بگم که من خودم میگرن دارم وسردردای افتضاحی که سر بارداریا دارم همراه با ویار این همه زجر ودرد تا رسید به همین سه هفته پیش قندمم یکم بالا بود دوروز پشت سرهم دور آزمایش وسنو بودم همون روزی که سنو رو دادم واومدم خونه یه سبزی های کوهی که گفتن واسه قند خوبه خوردم یکم خوابیدم وقتی بیدار شدم شکم درد شدید داشتم😭 بخدا اصلا شبیه درد زایمان نبود فک میکردم مسمومم چون قبلا هم از این سبزیا خورده بودم ومسموم شده بودم سنوهم که گفتم همون روز انجام دادم هیچ مشکلی نبود فقط بچه بریچ(به پا)بود رفتم دکتر شخصی گفتم مسمومم اونم یه سرم وآمپولایی زد اومدم خونه ولی اصلا از دردم کم نشد تا روز بعد صبح مجازی کلاس داشتم شوهرم گفت ببرمت دکتر دوباره سنو بگیرن گفتن نه کلاس دارم تاشب ببینم چه میشه😭😭 دیگه تحمل کردم تاشب که رفتم نوار قلب گرفت خوب بود حتی همون موقع قشنگ توشکمم تکون میخورد معاینه هم کرده بود گفت برو سنو بده رفتم سنو دادم اومدم یهو دیدم گفت آماده شو برو اتاق عمل خدا به روز هیچکس نیاره بخدا شوکه شدم فقط می لرزیدم من بچه اولم طبیعی بود فقط گریه میکردم بهشون گفتم شما که دستگاه ندارین اگه بچم مشکلی داشته باشه چی من هنوز32هفتم خودمو بفرستین اهواز سزارینم کنن ولی قبول نکرد ساعت یک شب میلاد امام حسن سزارینم کرد گفت مشکلی نیست فقط چن روزی تو دستگاه بمونه آخ که هنوز صدای گریش تو گوشمه😭😭 اما بچمو دیر فرستادن تا پنج بعدظهر رسید بیمارستان سینا اهواز همونجا دکتر گفت هم دیر فرستادنش هم تو راه به خاطر اینکه زیاد تکون خورده هم ریه ش پاره شده وهم به مغزش آسیب رسیده بخدا دارم با بغض براتون مینویسم من داغونم سخته بچتو حتی نبینی ونتونی هم باهاش بری گفتم که فقط صدای گریشو شنیدم چون سزارینم بودم نتونستم برم بخش اطفال ببینمش😭😭 بیستم رمضان دیگه بچم تموم کرد آخ وقتی زنگ زدن چه حالی شدم فقط جیغ میزدم همه همسایه ها دورمو گرفته بودن وگریه میکردن من نمیتونم کنار بیام پسرم هر روز میگه مامان کو آجیم آتیشم میزنه همه ی دردم اینه که فقط یه روز قبل بدنیا اومدنش واسش لباس خریده بودم لباساشو که میبینم جیگرم آتیش میگیره یه بار خودمو دلداری میدم آروم میشم یه بار به هم میریزم فقط گریه میکنم خودمو سرزنش میکنم میگم نکنه اون سبزی کوهی باعث شده زایمان زود رس بگیرم یه بار دکترو نفرین میکنم میگم چرا خودمو نفرستاد چرا بچمو دیر فرستادن شاید با معاینه دهانه رحممو باز کرده باشن اصلاحالم داغونه کلافه شدم از بس فکر وخیال کردم بخدا سخته هفت ماه ونیم سختی بکشی بعد هیچ نتیجه ای نداشته باشه برام سخته هضم اینکه قسمتم بود من سر سقط اولیم چن ماه جلوگیری کردم وباز این شد زن پسرعموی شوهرم با منم سقط کرد یه روزم جلوگیری نکرد والان دخترش شش هفت ماهشه من واقعا نمیدونم چیکار کنم برم زیر نظر یه دکتر خوب ودوباره جلوگیری کنم یا نه وقتی فک میکنم دوباره باردار شم روانی میشم میترسم دوباره همین اتفاق بیفته التماستون میکنم دعام کنین وبگین چیکار کنم از یه طرف دوست دارم زود باردار شم از این حال وهوا دربیام از یه طرف به شدت میترسم اگه دکتر خوب تو اهواز می شناسین معرفی کنین واینکه آیا میتونم دوباره طبیعی زایمان کنم خیلی عذر میخام طولانی شده ایدی ادمین 👇🏻🌹 @habibam1399
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#داستان_جدید 😍✅ داستان زندگی صنم و یوسف✅ جذاب و هیجان انگیز و پر از استرس❤️ از #فردا ✅ ‌‌‌‌‌
داستان جذابمون😍 از دست ندید❤️ سال ۱۳۱۰✅ اسد در حجره رو باز کرد و مثل همیشه با خنده و خوش رویی با کارگرها حال و احوال کرد و وقتی از کنارشون میگذشت سر به سرشون گذاشت .. صدای خنده ی کارگرها بلند شد .. فهمیدم که باز از اون شوخیهای زشتش که من متنفر بودم کرده .. از همون بالا که دفتر حجره بود گفتم اسد زود بیا بالا کار داریم ... پله ها رو دو تا یکی اومد بالا و به شوخی کلاهش رو از سرش برداشت و خم شد و گفت سلام بر جناب یوسف الممالک .. روزتون عالی .. در خدمت هستم امر بفرمایید .. پشت میزم نشستم و گفتم فقط یک بار ، محض رضای خدا یک بار مثل آدمیزاد بیا و برو .. روی صندلی نشست و سیگاری روشن کرد و دودش رو به سمتم فرستاد و گفت تقصیر منه که میخوام حال همه رو خوب کنم ، خوبه مثل تو برج زهرمار بشم .. دفتر حساب و کتاب رو باز کردم و گفتم وقت کار برج زهرمار شو ... دستش رو گذاشت روی چشمش و حرفی نزد ... سرم رو بالا آوردم و گفتم هر وقت سیگارت تموم شد ایشالا شروع میکنی .. سیگار رو زیر پا انداخت و با کفشش له کرد و گفت ای خدا دقیقا مثل کنیز دده مطبخ ، هی غر بزن ... کنارم نشست و مشغول حسابرسی شدیم .. همونطور که سرش پایین بود گفت راستی ... اومدنی همایون رو دیدم .. گفت بهت خبر بدم قراره فردا برن شکار .. تو هم باهاشون بری .. سرم رو بالا آوردم و گفتم نگفت با کیا میاد؟ بی تفاوت شونه اش رو بالا انداخت و گفت چه فرقی به حال تو میکنه آخه ؟ تو برو خوش بگذرون .. صاف نشستم و گفتم چطور فرق نمیکنه .. یادت نیست اوندفعه منوچهر و دار و دسته اش اومده بودند هر کار میکردند به غیر از شکار... اسد به سمتم چرخید و گفت بابا دست بردار .. تو فرنگم رفتی و برگشتی عوض نشدی ؟ چیکار کردند انگار... ابروهام رو گره دادم و گفتم اولا دین و ایمون چه ربطی به فرنگ و ایران داره در ثانی اینو یادت باشه حرومی حرومیه .. من دوست ندارم دور و برم آدم حروم خور ببینم .. اسد صداش رو تغییر داد و گفت صلواااات ... از لحنش خنده ام گرفت .. ولی تصمیم داشتم با همایون به شکار برم .. احتیاج داشتم به تفریح .. از دو سال پیش که از روسیه برگشته بودم هیچ مسافرتی نرفته بودم و فقط سر گرم کار بودم ‌... وقتی بابا زنده بود رتق و فتق حجره به عهده ی خودش بود و من برای گسترش تجارتمون به روسیه یکی دوباری سفر کرده بودم اما از وقتی که بابا مرد .... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
مربیان❗️ مادران ❗️ 🔴 دوره های و 🔴 🔷 آیت الکرسی با اشاره 🔶 طنز کوچولوها 🔷 یوگای کودک 🔶 نهج البلاغه کودکانه 💟 مربیان و مادران خلاق 👇 https://eitaa.com/joinchat/3164012568Cd68195cb8b ‼️ فقط روزی 10دقیقه بیا اینجا 👆 ⁉️ اوج خلاقیت 👆
همه بهم میگن چکار کردی بچه ات اینقدر ازت داره 😳 نمیدونن من از جلسات 😍 استفاده میکنم 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3164012568Cd68195cb8b
❤️ سلام خواهش میکنم اگه میدونید کمکون کنید.راستش داداشم تو سن 25سالگی عاشق ی دختره میشه و تا قبل از رسمی شدن خاستگاری و تا حدود دوسال با هم صحبتاشونو کرده بودن ولی یهویی بینشون خراب شد و حتی ب کسی هم اجازه ندادن ک مشکلشون حل بشه و متاسفانه الان سه ساله که زندگی هم واسه داداشم تلخ شده و هم واسه ما سه ساله ک زندگی راحت نداریم و تو این مدتم دختره ازدواج کرد اوایلش بشدت مریض شد تا جایی که مجبور شدیم بستریش کنیم هر دکتری ک رفتیم هم میگفتن تا دارو مصرف نکنه خوب نمیشه پیش دکتر روانشناس و روانپزشک و دکتر طب سنتی هم رفتیم ولی هیچکدومشون جواب نداد چون هیچکدوم داروهاشونم نمیخوره ولی بشدت لجباز و حواسپرت و زودرنج شده الانم هرچی به داداشم دختر معرفی میکنیم میگه هر چی شما میگین فکر میکنیم هنوز تو تصمیم گیریش دچار تناقض شده و نمیشه الکی هم ی دختر دیگه رو وارد زندگیش کرد الانم میترسیم ک خدای ناکرده بلایی سرش بیاد و متاسفانه قدرت نه گفتنشم کم شده خلاصه ما همه راه ها رو هم رفتیم تو رو خدا اگه میدونید کمک کنید. ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام خسته نباشید❤️ ممنونم از کانال خوبتون خیلی مطالب و‌راهنمایی های آموزنده و مفیدی داره. همسر من به شدت ب مادرش وابسته است طوریکه یه جعبه شیرینی یا شکلات بخوایم بخریم زنگ میزنه به مادرش میگه.واسه هیچی سلیقه منو قبول نداره حتی یه لباسم واسه بچمون بخوایم بخریم باید مادرشم با ما بیاد جوری شده که مادرشم به خودش اجازه میده تو همه کارای من نظر بده تو لباس پوشیدن ارایش کردن و حتی تغییر دکوراسیون خونمون.واقعا این رفتاراش دیوونم کرده یچیز با سلیقه خودم نمیتونم انتخاب کنم جرأت هم ندارم چیزی بگم چون تهش دعواست و هیچوقت طرف خونوادشو ب من نمیده.نمیدونم چیکار کنم تا همسرم دست ازین بچه ننه بازیاش برداره ومستقل بشه. ایدی ادمین 👇🏻🌹 سلام خواهش میکنم اگه میدونید کمکون کنید.راستش داداشم تو سن 25سالگی عاشق ی دختره میشه و تا قبل از رسمی شدن خاستگاری و تا حدود دوسال با هم صحبتاشونو کرده بودن ولی یهویی بینشون خراب شد و حتی ب کسی هم اجازه ندادن ک مشکلشون حل بشه و متاسفانه الان سه ساله که زندگی هم واسه داداشم تلخ شده و هم واسه ما سه ساله ک زندگی راحت نداریم و تو این مدتم دختره ازدواج کرد اوایلش بشدت مریض شد تا جایی که مجبور شدیم بستریش کنیم هر دکتری ک رفتیم هم میگفتن تا دارو مصرف نکنه خوب نمیشه پیش دکتر روانشناس و روانپزشک و دکتر طب سنتی هم رفتیم ولی هیچکدومشون جواب نداد چون هیچکدوم داروهاشونم نمیخوره ولی بشدت لجباز و حواسپرت و زودرنج شده الانم هرچی به داداشم دختر معرفی میکنیم میگه هر چی شما میگین فکر میکنیم هنوز تو تصمیم گیریش دچار تناقض شده و نمیشه الکی هم ی دختر دیگه رو وارد زندگیش کرد الانم میترسیم ک خدای ناکرده بلایی سرش بیاد و متاسفانه قدرت نه گفتنشم کم شده خلاصه ما همه راه ها رو هم رفتیم تو رو خدا اگه میدونید کمک کنید. ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام خسته نباشید❤️ ممنونم از کانال خوبتون خیلی مطالب و‌راهنمایی های آموزنده و مفیدی داره. همسر من به شدت ب مادرش وابسته است طوریکه یه جعبه شیرینی یا شکلات بخوایم بخریم زنگ میزنه به مادرش میگه.واسه هیچی سلیقه منو قبول نداره حتی یه لباسم واسه بچمون بخوایم بخریم باید مادرشم با ما بیاد جوری شده که مادرشم به خودش اجازه میده تو همه کارای من نظر بده تو لباس پوشیدن ارایش کردن و حتی تغییر دکوراسیون خونمون.واقعا این رفتاراش دیوونم کرده یچیز با سلیقه خودم نمیتونم انتخاب کنم جرأت هم ندارم چیزی بگم چون تهش دعواست و هیچوقت طرف خونوادشو ب من نمیده.نمیدونم چیکار کنم تا همسرم دست ازین بچه ننه بازیاش برداره ومستقل بشه. ایدی ادمین 👇🏻🌹 @habibam1399 لطفا راهنمایی بفرمایید🌹👆🏻🙏🏻 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
اینکه من شعر بگویم تو بخوانی،عشق است یا بگویم که برو،اینکه بمانی عشق است... حرف های دل من را فقط از چشمانم از نگاهم تو بخوانی و بدانی،عشق است آنکسی را که دل شاعر من می خواهد اینکه فهمیده ام ای عشق!همانی ،عشق است گشته بودم همه جا را، همه ی دنیا را من به دنبال تو بی نام و نشانی ،عشق است اینکه از عشق تو شد باغِ بهاری جانا حس پاییزیم و حال خزانی، عشق است عاشقی گرچه بلد نیستم ، اما اینکه من برای تو بگویم غزل و اینکه بخوانی عشق است.. ‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎◍⃟💛◍⃟💜◍⃟💚💚💚 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#دردو_دل_اعضا ❤️ #پرسش ❤️ سلام خدمت شما لطفا پیام منو هم تو کانالتون بذارید من یه مادر25ساله ام یک
❤️ سلام وقت بخیر درمورد خانمی که گغتن بچشون هفت ماه و نیم بدنیا اومده وفوت شده تو اهواز دکتر سارا مسیح عالیه تو کیانپارس من خودمم دوتا سقط داشتم سر پسرم رفتم پیشش بهش بگید حتما حتما چکاپ کامل بکنه قبل بارداری و متاسفانه دیگه نمیتونه طبیعی زایمان کنه مگه اینکه هفت سال بگذره از سزارینشون ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام در جواب خانم خوزستانی که سقط داشتن عزیزم مطئن باش حکمت خدا بوده.حتما پیش یه مشاور برو و حال روحیتو خوب کن.شهرستان باغملک یه دکتر داره خانم اعظم علیزاده خیلی خوبه پنجشنبه و جمعه ها باغملکه و بقیه روز های هفته اهواز حتما برو پیشش و همه چیو بهش بگو.برات دعا میکنم هر چه زودتر خوب شی😊 ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام.وقت بخیر،برا اون خانمی ک گفتن سقط کردن و بچشون 7ماه و نیمه از دست دادن،میگم بهشون برن پیش خانم کبری شجاعی،توی اهواز حرف اولو میزنه ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام وقتتون بخیر خانمی که بچه اشو سقط کرده و دوست داره باردار بشه خدا بهتون صبر بده خیلی سخته ولی به خدا توکل کنید حتما حکمتی بوده.... در جواب سوالتون که پرسیدین میشه بعدا زایمان طبیعی داشته باشید ؟ باید بگم نه نمیشه منم سزارین اورژانسی بودم بعد بهم گفتن تا دوسال نباید باردار بشی چون خطرناکه و زایمان های بعدی هم به صورت سزارین هستن و نباید بیشتر از سه تا بچه باردار بشی برای دکتر خوب هم دکتر سارا مسیحی که کیانپارس اهواز مطب دارن تو گوگل سرچ کنید آدرس دقیقش رو پیدا می کنید. انیس مامان معصومه کوچولو👼🏻 ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام عزیزم.... در جواب اون خانمی که از خوزستان پیام دادن.. و دچار سقط و مرده زایی شدن....من پیامشون رو که خوندم همیجوری اشکم سرازیر شد.. من خودم هم از خوزستان هستم و معلم... من سال 97 یه مرده زایی در 34 هفته پسر و یه مرده زایی هم بهمن 99 در 28 هفته اون هم پسر داشتم... اولی طبیعی و دومی سزارین... کاملا درکتون میکنم خواهر من... ولی با قسمت نمیشه جنگید.... من خودم هنوز به لباسها و وسایلشون که نگاه میکنم آتیش میگیرم... دو تا بچه سالم هم دارم. ولی هر بچه ای جای خودش عزیز هست حتی اگر اون رو ندیده باشی.. خواهر خوبم برای آرامش خودت قرآن زیاد بخون... و دکتر کبری شجاعی اهواز فوق تخصصشون در زمینه همین سقطها و مرده زایی های مکرر هست.. هر روز ساعت 4 تا 8 مطب هستن..نوبت دهیشون هم روزانه است... من خودم تصمیم گرفتم که به ایشون مراجعه کنم و بار دیگر هم به خدا توکل کنم و اقدام کنم.... شما هم از رحمت خدا نا امید نباشید..... آدرس این خانم دکتر هم توی گوگل بزنید میاد بالا... دست حق به همراهتون.. ❤️❤️❤️❤️ ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ حردانی شادونه الیاس: سلام بانو . در مورد خانمی که 25 سالشون هست و نوزادشون داخل بیمارستان سینا فوت میکنه میخواستم بگن اول باید توکلش به خدا باشه دوم اینکه بهترین دکترای زنان و زایمان توی اهواز یکی دکتر مهین نجفیان هستن و یکی دکتر فریده مرمزی دکتر نجفیان دوتا مطب دارن یکی طالقانی نبش حافظ مجتمع پزشکی قائم (پیش بازار طلافروشان ) اینم شماره تلفن مطبشون 2215394 یه مطب دارن داخل کیانپارس که آدرس دقیقشو ندارم فقط میدونم خیابان پهلوان شرقی هستن داخل یه مجتمعه و دکتر فریده مرمزی بازم کیانپارس هستن که ادرس دقیق و شماره تلفنشون رو ندارم ولی اگه توی گوگل سرچ کنید حتما پیدا میکنید ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ به خانمی که بچشون هفت ماهه سقط شده بگید برن اهواز فقط مطب خانم دکتر فرحناد کیانپارس - خیابان اسفند شرقی - مجتمع پزشکی اسفند - طبقه 2 ۰۶۱۳۳۳۳۳۷۶۰ ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام درمورد خانمی که بچه اشون رواز دست دادن. خواهر عزیزم منم یه مادرم و با خوندن مشکل شما بغض کردم امیدوارم این همدردی رو بپذیرید. بنده هم اهوازی هستم و دکتر راضیه محمد جعفری رو که از بهترین دکترای استان هستن رو بهتون معرفی میکنم. ان شاءالله که نتیجه بگیرید. این روهم بدونید که روایت داریم از امام معصوم که بچه ای که پدر ومادر از دست میدن اون بچه شفیع پدرومادرش میشه در آخرت. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#قسمت_اول داستان جذابمون😍 از دست ندید❤️ سال ۱۳۱۰✅ اسد در حجره رو باز کرد و مثل همیشه با خنده و خ
اما از وقتی که بابا مرد حجره رو خودم میچرخوندم هرچند مادرم خیلی اصرار داشت که اداره ی حجره رو به دایی بسپارم ولی من بخاطر زمزمه های بابا که میگفت به دایی اعتماد نداره، قبول نکردم ... اون روز بعد از بستن حجره ، با اسد به قهوه خونه رفتیم و به همایون خبر دادم که صبح باهاشون به شکار میام ... عادت نداشتم تا دیروقت بیرون بمونم از اسد جدا شدم و به خونه برگشتم .. سلطانعلی در رو برام باز کرد و گفت خوش اومدی آقا .. دستم رو روی شونه اش گذاشتم و گفتم رفتی پیش طبیب یا باز پشت گوش انداختی ؟؟ دستش رو به پهلوش گرفت و گفت امروز کمی بهتر شدم ، نرفتم ولی اگه فردا درد بگیره حتما میرم .. ناراحت گفتم فردا جمعه است آخر مجبور میشم خودم ببرمت ... از وقتی چشم باز کرده بودم سلطانعلی و زنش، آفت، خونمون بودند و کارهای عمارت با اونها بود ... آفت سینی به دست از مطبخ بیرون اومد و گفت اوووی سلطانعلی باز پرحرفیت رو شروع کردی بزار آقا بیاد غذا از دهن میوفته .. سلطانعلی زیر لب لااله الا اللهی گفت .. دستم رو تو حوض وسط حیاط شستم و روی ایوونی که فرش شده بود نشستم .. آفت سفره رو پهن کرد و لبخند پهنی زد و گفت براتون گزنه پلو درست کردم .. آفت همیشه سعی داشت محبت آقای خونه رو جلب کنه چه وقتی که بابا زنده بود چه وقتی که من شدم مرد خونه .. چرا که میدونست جیره و مواجب خوبی از این خونه به دست میاره .. سرم رو تکون دادم و گفتم مادرم کجاست ؟ سینی رو برداشت و لبخندش رو جمع کرد و گفت سرشون رو خضاب کرده بودند من که چند دقیقه پیش دیدم جلوی آینه مشغول بافتن موهاش بود .. الان صداش میکنم .. به طرف اتاق مادرم رفت و گفت خانوم سفره رو پهن کردم آقا گرسنه است نمیایید؟ مادر در رو باز کرد و به سمتم اومد اجازه نداد بلند بشم و خم شد از سرم بوسید .. با اشتها مشغول خوردن شام شدم که مادر گفت نمیدونی امروز چی شده؟ میگن غفور رو با یه زن بدکاره دیدند .. خبر به گوش زنش رسیده قیامت به پا کرده... قاشقم رو توی بشقاب گذاشتم و با اخم پرسیدم این خبرها رو از کجا آوردی؟ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
❤️ سلام،درجواب خانمی که گفتن بچشون سقط شده،من یه پسر۶ ساله داشتم که باردارشدم.تا هفت ماهگی هیچ مشکلی نداشتم.یه روز حالت سرماخوردگی داشتم گلو درد و آبریزش بینی.برای اینکه سرخود دارو مصرف نکنم رفتم پیش دکترم.وقتی مشکلم رو بهش گفتم یه سونو نوشت وگفت همین الان انجام بده وپرونده بارداریت رو هم با خودت ببر پیش دکترسونو گرافی.وقتی سونو رو انجام دادم دکترگفت بایدبری بیمارستان نشون دکترمتخصص بدی.منم باشوهرم رفتم جواب رو نشون بدم گفتن باید بستری بشی تا چندتا آزمایش ازت بگیریم.خلاصه میگم بعد از سه چهار روز بستری و آزمایش گفتن بچه باید سقط بشه.ولی علتش رو بهم نمیگفتن.هردفعه که آمپول سقط تزریق میکردن منو میبردن سونو ببینن از بین رفته یا نه ولی هربار صدای قلبش رو می‌شنیدم و گریه میکردم محکم تکون میخورد و من جون کندنش رو حس میکردم شرایط خیلی بد بود.یادمه اوایل ماه شعبان بود و اعیاد شعبانیه.ومن چقدر نذر و نیاز کرده بودم که بچه بمونه.به هرحال به هرجون کندنی بودبچه رو سقط کردن.وقتی از بیمارستان مرخص شدم سینه هام پرشیربود و من تب ولرز داشتم.دوباره رفتم پیش دکترخودم وبا گریه بهش گفتم چرا بچموکشتن ولی علتش رو بهم نگفتن.دکترگفت برات یه آزمایش خون می‌نویسم جوابش رو که آوردی علت سقط بچه رو بهت میگم.وقتی جواب رو بردم پبشش بهم گفت هنوز هم به خاطر از دست دادن بچه گربه میکنی؟ومن دوباره بغضم شکست.دکترگفت نمیدونم چیکار کردی که خدا آنقدر تورو دوست داره و بچه رو ازت گرفت.گفتم یعنی چی؟گفت شما بیماری سرخچه گرفتی و متوجه نشدی این بیماری باعث شده به بچه هم سرایت کنه واگه بدنیا می اومد یه بچه ای بود که از همه لحاظ مشکل داشت.چشمی،قلبی،مغزی،وخلاصه بگم یه تیکه گوشت بدون تحرک بود که فقط نفس می‌کشید.دوباره زدم زیرگریه.دکترگفت هنوزم گریه می‌کنی ؟گفتم اینبار گریه خوشحالیه.ومن خدارو شکر کردم که نذر ونیازهام قبول نشد و خدا اون بچه رو ازم گرفت.بچم دختربود وقتی به دنیا اومد دکتر نشونم داد و گفت ببین خانوم بچه مرده به دنیا اومد هیچ وقت اون لحظه ازیادم نمیره.یک سال بعد خدا یه دختر سالم بهم داد.عزیزم گریه نکن و ایمان داشته باش که هیچ کارخدا بی حکمت نیست.انشاالله دوباره خدا یه بچه سالم و صالح بهت میده.ببخشید طولانی شد. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
❤️ در جواب خانمی که خواستگار طلبه دارن: عزیزم فقط به فرهنگ خونوادش نگاه کن من هم خودم طلبه ام هم شوهرم. منم طرز فکرم مثل تو بود مادیات برام مهم نبود و نیست. ولی اینو بدون فرهنگ و شخصیت و اخلاق خونواده و خودش خیلی مهمه خونواده شوهر من خیلی بی فرهنگن به خدا خیلی عذاب میکشم. از اولین روز عقدم خواهرشوهرم هی پشت سرم حرف درمیاره. تو نامزدیم هی زنگ میزد و حرفای ناجور میزد منم فقط گریه میکردم آخرش مامانم گفت طلاق بگیر منم گفتم نه شوهرم خوبه و اونا بدن ولی متاسفانه بعد عروسی دیدم شوهرم از اونا هم بدتره همش کتکم میزنه گفتم بچه دارشیم خوب میشه ولی شما فک کنین من سه ماه اول بارداریم هیچی نمیخوردم برام هیچی نمیگرفت که هیچ. خودمم هرچی میخواستم شروع میکرد به کتک زدنم یه بار انقد زد که دیگه از حال رفتم. بعد زایمانم هرچی که برام خوب بود نگرفت دریغ از یه کباب و کمپوت. اتفاقا به خاطر اسم بچه که میخواست اونی که اون خواهرا و زن داداشای لعنتیش میگفتن اون باشه انقد تو سرم زد فک کن از بیمارستان بیای بعد تو سر و کلت هم بزنن الانم فقط به خاطر دخترم باهاش زندگی میکنم. تورو خدا از رو ظاهر نه مثبت بودن و نه لاتی و منفی بودن قضاوت نکنین . فقط فرهنگ. اخلاق. عاقلانه ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
🌞روزی یک صفحه بخوانیم 🌞 سوره ❤️ صفحه ی ۱۴۴🌹 @azsargozashteha💚