eitaa logo
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
165.6هزار دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
1.3هزار ویدیو
13 فایل
داستان زندگی آدمها👥 شما فرستاده ایید⁦👨‍👩‍👧‍👦⁩📚⁦ کانال تعبیر خوابمون 👇🤍 https://eitaa.com/joinchat/1319240024C241ce5aee0 تبلیغات پربازده👇✅ https://eitaa.com/joinchat/3891134563Cf500331796 ادمین گرامی کپی از مطالب کانال حرام و پیگرد دارد❌❌❌
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🌱 همسر من به خاطر این که بچه دار نشدم ازدواج مجدد کردن الان ده سال از این قضیه میگذره من هنوز نتونستم با این مسئله کنار بیام عصبی و افسرده شدم ،دوست هم ندارم از شوهرم جدا شم ،میخوام آروم باشم و بیخیال این قضیه،کسی اگه راهکاری داره ممنون میشم ارائه بده چون خیلی دارم اذیت میشم شوهرم هم به خاطر عصبی بودنم دارم اذیتش میکنم اصلا نمی‌خوام اینجور باشم ولی دست خودم نیست ،گفتم میگذره عادی میشه برام ولی هر چی بیشتر میگذره بیشتر دارم عصبی میشم 🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁 سلام وقت همه دوستان بخیر ببخشید شوهرم سیگاری هست. من خیلی از بوش بدم میاد. البته از قبل عقد بهشون گفته بودم. ولی متاسفانه کنار نزاشتن. یه بار هم کلی دارو گیاهی براش گرفتم ولی فقط چند روز استفاده کرد. خیلی دلش میخواد ترک کنه. ولی نمیتونه.جلو من یا تو اتاق هم نمیکشه. میخواستم بپرسم دارویی چیزی نیست که من بتونم بدون اینکه بفهمه توی غذا یا شربت و چایی بهش بدم. میلش رو کمتر کنه. من دیگه روم نمیشه وقتی بو میده بهش بگم. چون خیلی ناراحت میشه و عذاب وجدان میگیره 🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁 سلام. وقت بخیر من و شوهرم عاشقانه هم رو دوست داریم. از اول هم قول دادیم با هم روراست باشیم. ولی یه مشکلی که هست. شوهرم به دیگران زیاد دروغ میگه. مثلا خونه هست؛ مادرش زنگ بزنه میگه سرکارم. یا جواب تلفن دوستش رو نمیده. بعد میگه دستم بند بود. گاهی وقتا از منم میخواد که همینجوری جواب بدم. همه‌اش فکر میکنم وقتی بیرون از خونه هست به منم دروغ میگه. چکار کنم؟ 🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁 باسلام خدمت اعضای محترم... ی بنده خدایی هست که دچار افسردگی شده بود... الان بعداز مشاوره های طولانی حالش خوب شده و مشاوره گفته میتونه درسشو بخونه و کنکور بده...و نیاز داره به کتاب‌های درسی سه سال آخر تجربی... اگه کسی تو شهر قم هست که این کتاب‌ها و داره ممنون میشم اطلاع بده... از آنجایی هم که شرایط مالی خوبی نداره نمیتونه بخره... ممنون میشم هر کس کتابهارو داره اطلاع بده... اجرتون با امام حسین ایدی ادمین👇🏻🧡 @habibam1399 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
❣ من برایت آرزو میکنم چه در سخت ترین و دردناک ترین لحظات زندگی و چه در شادترین و آرامش بخش ترین ثانیه هایت، چشم های فردی را در کنارت داشته باشی که بتوانی به او نگاه کنی و با نگاهش احساس امنیت کنی و جرات پیدا کنی عبور کنی، عبور از درد و شادی، عبور از هر آنچه که باید از آن گذر کنی.فقط همین. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
🌞روزی یک صفحه بخوانیم 🌞 سوره ❤️ صفحه ی ۴۵۰ @azsargozashteha💚
4_297669198144867387.MP3
792.6K
🌞روزی یک صفحه بخوانیم 🌞 سوره ❤️ صفحه ی ۴۵۰ @azsargozashteha💚
✅ خانه های بزرگ اما خانواده های کوچک داریم، مدرک تحصیلی بالا اما درک پایینی داریم، بی هیچ ملاحظه ای روزها را میگذرانیم اما دلمان عمر نوح میخواهد! کم میخندیم و زود عصبانی میشویم، کم مطالعه میکنیم اما همه چیز را میدانیم، زیاد دروغ میگوییم اما همه از دروغ متنفریم، زندگی ساختن را یاد گرفته ایم اما زندگی کردن را نه! ساختمانهای بلند داریم اما طبعمان کوتاه است، بیشتر خرج میکنیم اما کمتر داریم، بیشتر میخریم اما کمتر لذت میبریم! فضای بیرون را فتح کرده ایم اما فضای درون را نه، بیشتر برنامه میریزیم اما کمتر عمل میکنیم، عجله کردن را آموخته ایم و نه صبر کردن را...! مگر بیشتر از یکبار فرصت زندگی کردن داریم...؟ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 🌸🌱 همسر من به خاطر این که بچه دار نشدم ازدواج مجدد کردن الان ده سال از این قضیه میگذره
🌸🌱 در مورد عزیزی که قد و وزن فرزندشون رو پرسیدن بستگی به نمودار قد و وزن داره یه بچه ممکنه موقع تولد ۲ک باشه یکی ۴کیلو مهم اینه روی نمودار افزایش قد و وزن مناسب داشته باشه اگه خودشون متوجه نمیشن میتونن به مرکز بهداشت مراجعه کنن تا نمودارشون رو برسی کنن 🌀🌀🌀🌀🌀🌀🌀🌀🌀🌀🌀🌀🌀 سلام .راجع به خانمی که چون بچه دار نمی شوند همسرشون ازدواج مجددکردند،وایشان نتوانسته اند با مساله کنار بیایند ،خواهر جان زندگی فقط بچه اوردن نیست ،خداوند حتما درعالم خلقت برای شما مسئولیتی قرار داده اند ،همانطور که بچه های بی مادری وجود دارد ،مادران بی فرزندی هم وجود دارد ،به شما توصیه می کنم مرکز کودکان بی سرپرست شهرتان را پیدا کنید وهر روز برای دراغوش گرفتن نوزادانی که انجا هستند چند ساعت وقت خود را وقف انها کنید ،شما وجودتان مهربان است ، من به خانم هایی که بچه دار نمی شوند ،مادران بی فرزند می گویم ،شما محبت مادری خود را صرف ان بچه ها ووقف ان نوزادان بی مادر کنید ،وسعت وجود شما از مادر ،دو یا سه کودک بیشتر است ،شما می توانید از محبت وجودتان بچه های بی مادر بسیاری را سیراب کنید ،این مسیر زندگی شماست ،اگر دراین مسیر قرار گرفتید انقدراز وجود بچه ها انرژی ومحبت دریافت می کنید ،لبخند های پاک ودست های اماده بغل دریافت می کنید که دیگر کار همسرتان یا افراد دیگر برایتان اهمیتی نخواهدداشت ،خداوند هر کس را برای کاری افریده وشما را برای کار بزرگتری فراتر از دیگر زنان افریده است ،خوشبخت باشید 🌀🌀🌀🌀🌀🌀🌀🌀🌀🌀🌀🌀🌀 سلام خواهرم فقط می تونم بگم تا می توانی رفت و امدت را با قوم شوهر کمتر کن و اصلا به رفتارهاشون اعتنا نکن چاره ای نیست ☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘ سلام‌عیدتون‌مبارک‌عزیزان‌هم‌وطن‌براخانمی‌ که‌شوهرش‌سیگارمیکشه‌شوهرمن‌۱۶یا۱۷سال‌ سیگارکشیده‌بوداز۱۸ماه‌پیش‌بااراده‌وپشتکار خودش‌سیگار و ناس‌را کنارگذاشت‌ من‌فقط‌ روزانه‌شکلات‌وابنبات‌ریزمیگرفتم‌که‌هروقت‌ هوس‌سیگارمیکردیه‌دونه‌تودهنش‌میگذاشت‌ تا۲ماه‌کارم‌همین‌بودالبته‌عصبی‌میشه‌که‌باید مراعات‌کنی‌هرچه‌هم‌گفت‌مخالفت‌نکنی‌ شوهرم‌کلاس‌نیکوتین‌هم‌میرفت‌الان‌ بعد۱۸ماه‌ هم‌کلاسش‌را ازدست نمی‌‌ده‌‌ 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام‌‌براخانمی‌‌که‌‌شوهرش‌‌معتاده‌‌اول‌‌خدا‌‌ بهت‌‌صبر‌بده‌من‌‌هم‌‌این‌‌دوران‌‌راداشتم‌‌خواهری چندبارشوهرمترک‌‌توخونه‌‌میکرد اما‌‌ دوباره برمی‌‌گشت تا۳سال‌‌ پیش‌‌با‌‌اراده‌‌وانگیزه‌‌خودشون تحویل‌ کمپ‌‌ دادمش ‌‌۳۰روز کمپ‌‌بودازبس‌‌حالش‌‌بدبود توکمپ‌‌۳بارمنوخواستن‌‌برارضایت‌‌منم‌‌رضایت‌‌ پشت‌‌رضایت‌‌میدادم‌‌خداراشکر‌‌پاک‌‌شد‌‌از همون‌‌ روزی‌‌که‌‌از‌کمپ‌‌اومدخودم‌‌تحویل‌‌دوستای کنگره۶۰دادمش‌‌دوستان‌‌حمایتش‌‌کردن‌‌خدا را‌‌ شکر۱۴‌‌فروردین تولد۳سالگی‌‌اش‌‌ رامیگیریم‌‌ به‌‌شوهرت‌‌بگو‌‌توقع‌‌نداشته‌‌باش‌‌بایکی‌‌دوماه‌‌ پاکی‌‌پادردو‌‌دردهای‌‌بدنی‌‌سراغت‌‌نیاد شاید باورتون‌‌نشه‌‌شوهرم‌‌باسه‌‌سال‌‌پاکی‌‌هنوزپادرد‌‌ وقلم‌‌دردهست‌‌بچه‌‌هام‌‌به‌‌نوبت‌‌پاهاش‌‌رالگد می‌‌کنن‌‌خودم‌‌شبا‌‌براش‌‌پماد.‌مسکن‌‌میزنم‌‌ خدا‌‌راشکرسرکارهست‌‌زندگیموناززمان‌‌پاکی خیلی‌‌شیرین‌‌شده‌‌خدابراشماهم‌‌بخواهد عزیزم‌‌اینم‌‌بگم‌‌اگرشوهرت‌‌راحمایت‌‌کنی‌‌پاک‌‌ میشه‌‌وگرنه‌‌ازهمینی‌‌که‌هم‌‌هست‌‌بدترمیشه‌‌ 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام در مورد اون خانمی که شوهرشون معتاده بهترین راهش کلاس های na، انجمن معتادان گمنام هست میتونن شرکت کنند ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
❤️ " سی. پی. آر " بیمارستان جای عجیبیه آدم هایی که بیرون از آن تند و تند قدم میزنند، گریه میکنند، دعا میکنند، حالشان بهتر از بیماری که برای زنده ماندن با دستگاه شوک دست و پنجه نرم میکند نیست. آدم های بیرون از اتاق از یک چیز میترسند، از "نبودن" از نزدن ضربان قلب عزیزترین شخص دنیایشان، از جایِ خالیه یک آدم. اتاق شوک جای بد و جالبیست، تمام قول های عالم پشت دَرش داده میشود، تمام خاطرات مرور میشود. تمام خوبی هایش یادآوری میشود! حالا چشمتان را ببندید. بدترین آدمِ زندگیتان را درون این اتاق تصور کنید. فرض کنید تنها کسی هستید که او دارد، به خوبی هایی که قبلا به شما کرده فکر کنید، به جای خالیش . نبودِ آدم ها را هیچ کینه ای پر نمیکند! لطفاً در زندگیتان یک اتاق سی پی آر، یک اتاق شوک داشته باشید و خوبی هایِ آدم های بدِ دنیایتان را احیا کنید. بعضی روزها امروزمان به فردا نمیرسند. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
وارو پسری بود که گاهی برای نظافت میومد راه پله ها رو تمیز میکرد از عبدالله شنیده بودم که اینجا دانش
زندگی تو یه زیر زمین ۳۰ متری نمور و حقوق بخور نمير وارو حتی پول لاک ناخن منم نیست. وارو کارگر ساده ساختمون بود. خیلی سعی میکرد که با هم خوش باشیم و مثل قبل که بیرون میرفتیم خرج کنیم و خوشتیپ باشیم.. ولی اون موقع من دستم تو جیبم بود و ماشین زیر پام حسابمم پر پول بود ، نه مثل حالا با یه دست لباس تنم از خونه عبدلله امدم تو این زیر زمین. وارو بچه بود و خیلی بهش فشار می آمد خرج شکممون هم در نمی آمد. هنوز نه عقد کرده بودیم نه به کسی حرفی زده بودیم. هر روز و هر ساعت و هر لحظه شایان زنگ میزد میگفت بابا خیلی ناراحته منم دلم تنگ شده برات .. بابا خیلی دوستت داره بدون تو زندگیش نابود شده. تو نباشی درسم و ول میکنم دیگه نمیخونم برگرد.. وارو روزهای اول فقط از عشق و زندگی مشترک میگفت ولی بعد فهمید بدون پول ممکن نیست. دوتامون فهمیده بودیم هرچه قدر عاشق باشیم بدون پول نمیشه زندگی کرد. شایان خیلی کلید کرده بود تا بالاخره فهمید من با وارو زندگی میکنم... چند روزی تو شوک بود و از ضعف اعصاب میرفت زیر سرم. بعد از چند وقت که سکوت کرده بود وقتی حرف زد به عبدلله گفت ... وقتی عبدلله فهمید بهم زنگ زد. +بدبخت بیچاره به زندگی و پسرت پشت کردی واسه ی یه بچه دهاتی؟ خاک بر سرت لیاقت زندگیه منو نداشتی .. چطور تونستی بی لیاقت چی تو زندگیت کم داشتی؟ وقتی این حرفها رو میزد میدونستم راست میگه ولی دیگه راه برگشت نداشتم شایان خیلی فشار روحی بهش آمده بود و اصلا نمی تونست با این قضیه کنار بیاد. صاحب خونه ی زیرزمینی که وارو اجاره کرده بود وقتی فهمید ما با هم این جا زندگی می کنیم خواست که هرچه زودتر اون زیر زمینه نمورو تخلیه کنیم گفت من دنبال دردسر نمیگردم تازه من خونه رو به یک پسر مجرد اجاره دادم یا بی دردسر خالی می کنید یا مأمور خبر می کنم .... با این پولی که داشتیم جایی گیر نمی اومد خیلی برامون سخت شده بود .. همه جوره به من فشار آمده بود. وارو دیگه بریده بود و نمی تونست تحمل کنه ، گفت می خواد برگرده شهرستان ... به من گفت بریم با هم اونجا زندگی کنیم. گفتم تو که جایی نداری بابات هم که زن گرفته بازنش و چند تا بچه دیگه ای که داره جایی واسه من تو ندارن .. اونجا کار و کاسبی هم که نیست بهتره همینجا بمونیم و دوتایی کار کنیم .. چند جا دنبال کار گشتیم ، ولی اصلا کاری نبود که بتونیم کار کنیم و خرج زندگی و خونه رو بدیم. خودم پشیمون شده بودم. وارو هم خسته شده بود و عشق و عاشقی از سرش پریده بود.. گفت برام فقط یه پول بلیط مونده اگه میخوای با من بیا .. دیدم حالا که مشکل مالی خورده به من میگه میخوای بیای بیا نمیخوای نیا... اصلا حال و حوصله مو نداشت عشقش سرسری بود ، حالا پشیمون شده بود... منو بگو که به خاطرش از این همه سال زندگی خوبم و شایان گذشته بودم. وارو بلیط گرفت و رفت من موندم آواره ی خیابون😔 ... بدبخت و تنها... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
💚 می گویند: حرف ها هم دست دارند دست های بلندی كه گاهی گلويی را می فشارند و نفس می‌گیرند. می‌گویند: حرف ها هم پا دارند؛ پاهای بزرگی كه گاهی جايشان را روی دلی میگذارند و برای هميشه می‌مانند. می گویند: حرف ها هم چشم دارند؛ چشم های سياهی كه گاهی به چشمهای دیگران نگاه می‌کنند و آنها را در شرمی بیکران فرو می‌برند. مراقب باش حرف های تو اینگونه نباشد باور کنی یا نه سنجیده سخن گفتن از سکوت هم دشوارتر است.. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
🌸 سلام میشه مشکل منم گروه بذارین من ۹ماه هس نامزد کردم اوایل بانامزدم خوب بودم ولی بعدها خوانواده نامزدم دیدم ازش خیلی انتظار دارن دوتا برادر هم داره ولی همه کارهاگردن نامزدم هس بااونا خوش رفتاری میکنن ولی بااین نه من دلم میخواد باهاش برم بیرون ولی همش کار داره وبهش غر میزنن خسته شدم دیگه چیکارکنم ک دست از سر نامزدم وردارن ؟ ببخشید زیاد شد ❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣ سلام به ادمین بزرگوار✨🙏🏼 من خانمی ۳۹ ساله هستم اهل تهران راستش من قبلا هم گفتم شوهرم بسیار آدم خسیس و بددلی هست من واقعا دیگه نمیدونم چیکار کنم اگر بچه هام نبودن این زندگیو تموم میکردم برای اینکه یه مقدار پس انداز برای خودم بکنم کلی باید التماس شوهرم بکنم میخواستم بدونم خانومای کانال کار در منزلی سراغ دارن که هم مطمعن باشه هم سبک؟ واقعا بهش نیاز دارم در ضمن ساکن تهران هستم خواهشا راهنماییم کنید دیگه تحمل این زندگیو ندارم😭🙏🏼 ❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣ سلام دوستان من یه مشکل برام پیش اومده گفتم اینجا مطرح کنم شاید کسی بتونه کمک کنه. دختر من ده سالشه و از سال اول که می‌خواست بره پیش دبستانی استرس زیاد داشت و این باعث حالت تهوع و استفراغ میشد دو یا سه هفته این حالتش ادامه داشت و بعد خوب بود .کلاس اول ودوم هم به همین صورت بود اما کلاس سوم که آنلاین بودن مشکلی نداشت .امسال کلاس‌ چهارم از وقتی که کلاسها حضوری شده به سختی میتونه بره مدرسه یا اصلا نمیره چون استرس بسیار زیاد و حالت تهوع شدید میگیره، حتی الان هم که تعطیله اگه کوچکترین مشکلی پیش بیاد دچار حالت تهوع میشه.من از همون پیش دبستانی هر سال پیش مشاور رفتم الان هم زیر نظر مشاور ، روانشناس و حتی دکتر اعصاب و روانه و داره دارو هم میخوره ولی استرس و حالت تهوع همچنان وجود داره . اگه کسی مشاور یا دکتر خوب توی اصفهان میشناسه یا راه دیگه ای بلده لطفا کمک کنید . ❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣ سلام وقتتون بخیر اگه میشه مشکل منم بذارید تا اگه کسی راهکاری داره ارائه بده. ممنون از همه عزیزان بنده یه خواهردارم ١٩ سالشه دانشجو هس همش تو اتاقش هس کمتر بیرون میاد اگه از اقوام کسی بیاد خونمون حتی برای احوالپرسی هم بیرون نمیاد هر چی هم مادرم بهش میگه گوش نمیکنه،میگه من جلو نامحرم ظاهر نمیشم که البته من فکر میکنم از اعتماد به نفس پایینش هس نه از روی گناه یا ثواب.هیچ مشکلی هم نداره از لحاظ قیافه و ظاهر تا حالا با جنس مخالف هیچ صحبتی نکرده(پسر خاله و پسر عمو و...) نه اینکه ناراحتیم که دوری میکنه از جنس مخالف نه اصلا اینجور نیس فقط خواستم رفتارش گفته باشم اصلا اجتماعی نیس خاستگار هم زیاد داره که بعضیاشون به خاطر همین رفتارش عقب نشینی میکنن دیگه خسته شدیم از رفتاراش مخصوصا مادرم. عاجزانه خواهش میکنم راهنماییمون کنید 🌹🌹🌹 ایدی ادمین👇🏻🌸 @habibam1399 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
🌱 در خیابان شمس تبریزی شهر تبریز زیارتگاهی وجود دارد که به قبر حمال معروفه. فرد بیسوادی در تبریز زندگی میکرد و تمام عمر خود را در بازار به حمالی و بارکشی می گذراند تا از این راه رزق حلالی بدست آورد. یک روز که مثل همیشه در کوچه پس کوچه های شلوغ بازار مشغول حمل بار بود، برای آنکه نفسی تازه کند، بارش را روی زمین می گذارد و کمر راست می کند. صدایی توجه اش را جلب می کند؛ میبیند بچه ای روی پشت بام مشغول بازی است و مادرش مدام بچه را دعوا میکند که ورجه وورجه نکن، می افتی! در همان لحظه بچه به لبه بام نزدیک می شود و ناغافل پایش سر میخورد و به پایین پرت میشود. مادر جیغی میکشد و مردم خیره میمانند. حمال پیر فریاد میزند "نگهش دار"! کودک میان آسمان و زمین معلق میماند، پیرمرد نزدیک می شود، به آرامی او را میگیرد و به مادرش تحویل میدهد. جمعیتی که شاهد این واقعه بودند همه دور او جمع میشوند و هر کس از او سوالی میپرسد: یکی میگوید تو امام زمانی، دیگری میگوید حضرت خضر است، کسانی هم میگویند جادوگری بلد است و سحر کرده. حمال که دوباره به سختی بارش را بر دوش میگذارد، خطاب به همه کسانی که هاج و واج مانده و هر یک به گونه ای واقعه را تفسیر می کنند، به آرامی و خونسردی می گوید: " خیر، من نه امام زمانم، نه حضرت خضر و نه جادوگر، من همان حمالی هستم که پنجاه شصت سال است در این بازار میشناسید. من کار خارق العاده ای نکردم، بلکه ماجرا این است که یک عمر هر چه خدا فرموده بود، من اطاعت کردم، یکبار من از خدا خواستم، او اجابت کرد. اما مردم این واقعه را بر سر زبان‌ها انداختند و این حمال تا به امروز جاودانه شد و قبرش زیارتگاه مردم تبریز شد. 🔹تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن 🔸که خواجه خود روش بنده پروری داند ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
🌸 اگه خواستین پیامو بزارین توی گروه تا بعضیا بفهمن که نباید توی زندگی دیگران دخالت کن چون یه روزی خدا جوابشونو میده واقعا چوب خدا صدا نداره چند سال پیش قرار بود برای من توی همین ایام عید خواستگار بیاد چند روز گذشت ولی نیومدن با اینکه میدونستم حتما میان چون از مشهد امده بودن تهران که بیان خواستگاری ولی یهو نظرشون عوض شدو اصلا نیومدن خونه ی ما برگشتن مشهد با خودم میگفتم حتما مشکلی براشون پیش امده و دوباره برگشتن شهرشون چند روز بعد یکی بهم زنگ زد گفت میدونی چرا نیامدن گفتم نه نمیدونم گفت فلان کس بهشون گفته که نیان تو به درد زندگی نمیخوری و دختر خوبی نیستی خلاصه گفت پشت سرم کلی حرف زدن خدایی خیلی ناراحت شدم خداشاهده من به اون کسی که پشت سرم حرف زده بود هیچ وقت بی احترامی نکردم و نمیکنم حتی من زیاد نمیبینمش که بخوام رفتار بدی باهاش داشته باشم تا جایی که میتونستم احترامشو داشتم حتما دخترایی که این پیامی میخونن درک میکنن وقتی برای یه دختر یه خواستگار میاد یه حسی خوبی بهشون دست میده وقتی بهم میخوره واقعا نارحتی داره اگه بفهمی کسی خاستگاری و بهم زده که ازش انتظار همچین کاری رو نداشتی اونم نه یک بار بلکه دوبار من تا همین امروز اصلا به روش نیوردم که میدونم دوبار خواستگاری منو بهم زده منم همون موقع واگذارش کردم به خدا پری روز فهمیدم امسال عید دل اون خونه همون قدری که دوسال پیش من ناراحت بودم الان اون ناراحته نمیدونم درست شنیدم یا نه من شنیدم که اگه پشت سر یه جون بد بگی و ایندشو خراب کنی گناه بزرگی کردی دل اون خوش باشه یا نه دیگه هیچ فرقی به حال من نمیکنه آینده منو خراب کرد حرفایی که اون پشت سرمن زد باعث شد دیگه کسی نیاد خواستگاریم بازم میدونم همه چی دست خداست هرچی خودش بخواد همون میشه از همه کسایی که این پیامو میخونن خواهش میکنم برام دعا کنن ببخشید که طولانی شد ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••