وصیتنامه شهید سید محمدرضا دستواره
حرف چندانی ندارم فقط پیروی از امام امت که پیروی از ائمه و پیامبر و خداست را سرلوحه همه امور قرار دهید و محکم و مستحکم بر پشت سر او لحظهای دست از مبارزه و استقامت برندارید.
بسم الله الرحمن الرحیم
اعوذ و بالله من الشیطان الرجیم
حمد و شکر و ثنا و سپاس برای خداوند قادر متعال و درود و رحمت بیپایان برای پیامبر گرامی اسلام و ائمه اطهار سلاماللهعلیهماجمعین و نیز درود و سلام به پیشگاه امام بزرگوار امت این امید همه امیدواران و مستضعفان و همچنین درود به پیشگاه امت خداجو و حقطلب و کفرستیز این امام عزیز، خاصه رزمندگان مخلص جبهههای نبرد حق بر علیه باطل و نور بر علیه ظلمت.
ننگ و نفرین و خواری ابدی برای دشمنان دونصفت و اهریمنیمنش که ظالمانه با این اسلام و انقلاب و رهبر و امت در قعر شقاوت در ستیز است. حرف چندانی ندارم فقط پیروی از امام امت که پیروی از ائمه و پیامبر و خداست را سرلوحه همه امور قرار دهید و محکم و مستحکم بر پشت سر او لحظهای دست از مبارزه و استقامت برندارید.
من که در این عمر خود نتوانستم بهرهای از این اقیانوس بیکران الهی یعنی جهاد فیسبیلالله ببرم، ولی همواره سعی داشتم با چاکری مجاهدان مخلص خود را خاک پای آنها سازم. پدر و مادر پر قدرت و طاقتم مرا حلال کنید. همسرم مرا حلال نما و در تربیت اسلامی فرزندم شدیدا کوشا باش و از همه خواهران و برادران تنی و دینی برایم طلب حلالیت نما. پدرزن و مادرزن مهربانم نیز مرا حلال کنید .از مال دنیا و محمد الله چیزی ندارم ولی هر چه همت از آن همسرم و قیومیت زندگیم با او. همسرم خودت میدانی فقط 15000 تومان خرد خرد برایم رد مظلمه بده.
از همه التماس دعا
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار
سید محمد رضا دستواره
درباره شهید
به سال 1338 ه.ش در خانواده ای مذهبی و مستضعف در جنوب شهر تهران به دنیا آمد و دوران تحصیل دبستان را در مدرسه ای بنام باغ آذری گذراند. سپس تا مقطع دیپلم، تحصیلات خود را با نمرات عالی به پایان رساند. ایشان در تمام طول دوران تحصیل از هوش و حافظه ای قوی برخوردار بود.
گرایش دینی و علایق مذهبی از همان كودكی در حركات و سكنات شهید دستواره به وضوح نمایان بود و هر روز افزایش می یافت. او به تلاوت قرآن و شركت در مسابقات قرائت قرآن علاقه وافری داشت. زمانی كه خود هنوز به سن تكلیف نرسیده بود اعضای خانواده را به انجام تكالیف الهی و رعایت اخلاق اسلامی توصیه می كرد و همسایگان، او را به عنوان روحانی خانواده اش می شناختند.
فعالیتهای سیاسی – مذهبی
با اوج گیری انقلاب اسلامی، همراه با سیل خروشان امت مسلمان در تظاهرات و فعالیتهای مردمی شركت فعال داشت و در این زمینه چند بار توسط عوامل رژیم منحوس پهلوی دستگیر شد.
سال 1357 زمانی كه در سال آخر دبیرستان درس می خواند نه تنها خود فعالانه در تظاهرات و اعتراضات عمومی علیه طاغوت شركت می كرد، بلكه دوستان همكلاسی و برادران كوچكترش را نیز به این امر ترغیب و تشویق می نمود.
زمانی كه یكی از برادرانش گفته بود شاه توپ و تانك دارد و پیروزی بر او مشكل است اظهار داشته بود كه: «ما خدا را داریم.»
به واسطه حضور فعال و مستمری كه در صحنه های مختلف داشت توسط عوامل رژیم شناسایی و در روز 14 آبان سال 1357 در دانشگاه تهران دستگیر و روانه زندان گردید، اما پس از مدتی از زندان آزاد شد. به هنگام ورود حضرت امام خمینی(ره) فعالانه در مراسم استقبال از حضرت امام(ره) شركت كرد و مسئولیت امنیت قسمتی از میدان آزادی را به عهده گرفت.
پس از پیروزی انقلاب شكوهمند اسلامی جهت پاسداری از دست آوردهای انقلاب به جمع پاسداران كمیته انقلاب اسلامی پیوست و طی چهار ماه خدمت خود در این نهاد انقلابی، زحمات زیادی را در جهت انجام ماموریتهای مختلف و تثبیت حاكمیت انقلاب اسلامی تحمل نمود. سپس به خیل سپاهیان پاسدار پیوست و بلافاصله داوطلبانه طی ماموریتی عازم كردستان شد.
نحوه شهادت
در عملیات كربلای 1 – كه برادرش حسین در خط پدافندی شهید شد – جهت شركت در مراسم تشییع و تدفین او به تهران رفت. ولی بیش از سه روز در تهران نماند و به منطقه بازگشت. وقتی به وی گفته می شود كه خوب بود لااقل تا شب هفت برادرت می ماندی و بعد بر می گشتی، در جواب می گوید به آنها گفته ام كنار قبر حسین قبری را برای من خالی نگهدارید.
بیش از 10 روز از شهادت برادرش نگذشته بود كه در عملیات كربلای 1، «روز آزادسازی شهر مهران» از چنگال دشمن بعثی، روح بزرگش از كالبدش رها شد و مظلومانه به شهادت رسید و در جرگه شهیدان كربلا راه یافت و بر سریر «عند ربهم» جلوس نمود.
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 🌻🍃 سلام عزیزم ی ذکر بهم میگی بین دخترم ونامزدش مرتب بحث هست تورو خدا کمکم کن ❓❓❓❓❓❓
#پاسخ_اعضا ❤️🍃
خواهرمحترمی که فرمودید طلاق باعث میشه که بعضیا به بهانه عشق قبلی نیان خواستگاری ؟؟بله توجامعه ما بعضی آدمای سطحی این افکارو دارن اما به نظرمن که یک پسر ۲۵ ساله دارم ومادرشوهر قراره بشم اصلا مهم نیست حتما کسی که طلاق گرفته خیلی به تنگ اومده چون تو کشورما خانوما تا به استخوان نرسه طلاق نمیگیرن پس خیلی سختی کشیدن واگرهم عاشق بوده باشن با این پرسه سخت طلاق حتما الان به تنفر تبدیل شده ومعمولا خانما اقدام به طلاق میکنن وکمتر آقایون طلاق میدن هم چون بحث مهریه است هم نوکرهمه جانبه راچراباید طلاق بدی؟؟؟این خانمای بیچاره هستن یاخیانت دیدن خسیسی خرجی ندادن شکاکی بددلی وهزار فیلم آقایون اونارو خسته کرده وطلاق میگیرن پس عشقی درکارنیست از طرفی از کجامعلوم یک دختر عاشق نباشه وطرف مقابل نیومده باشه خواستگاریش؟؟؟ پس حتی بایک مجرد ازدواج کنی شایددردل عاشق کسی باشه پس تفاوتی نداره. اگه کسی انسان باشه وبقیه شرایط ازدواج راداشته باشه اصلا مطلقه بودن یانبودم مهم نیست معمولا به خاطر حرف مردم میترسن بیان جلو که واقعا نشانه بی تمدنیه که به خاطر حرف مردم یک خانم باشخصیت رافقط به خاطر این موضوع رد کنی. این یک اتفاقه به پست یک آدم بد افتادی ؟؟وقتی چیزی که خود آدم مسببش نباشه چراباید مواخذه بشه؟؟،
جواب سوال خانمی ک میگی دامادمون هی میاد خونه پدرم و شوهرم حرص میخوره وقتی پدرت مریض هس خب همه بچه ها از پدر مراقبت کنن دیگه تقسیم کنین قشنگ حرف بزنین بگین وقتی من مراقب پدر هستم شما ب کارتون برسین از فلان تایم هم شما بیاید اگه خواهرت کار داره شوهر جانش کمک حال پدرت باشه حمام و غذا و .... عمرا دیگه بیاد خخخخ
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
سلام به مدیر گروه و همه عزیزان که تجربه هاشون رو بیان میکنند
خواهر عزیزی که حامله ای چاق شدی این تجربه خودم هست عزیزم برای اینکه صورتت لاغر نشه جوانه گندم قبل از
ناهار با آب یا آبمیوه من خودم فقط با ماست می خورم استفاده کن به امید خدا نتیجه میگیری هفته ای دو بار با ماست به صورت ماسک هم استفاده کن برای من هم دعا کن عزیزم
داستان فرزانه خانم(همسر شهید)
چه زندگی شیرینی،چه عشق پاکی😍.بقول حاج قاسم باید شهید زندگی کنی،تا شهید بشی و همسر شما چه زیبا شهید زندگی کرد.جایگاهشون بهشت.
و شما چه خوب یاری بودین،چه خوب همراهی،چه خوب همسفری😍.انشاالله بهشت سر یک سفره هستین.
فدای دلتون که هم عشقتون رفته،هم طعنه و زخم زبون میشنوید🥺😞.بسپارین به خدا،انشاالله خدا به بهترین وجه،براتون جبران میکنه،اونها رو هدایت کنه🤲
🌸🌸🌸
خدمت نازنین خانم گل؛
عزیزم حالا که میگی برا خیانت همسرت چارهای نداری،هر وقت میری حمام،غسل صبر کن(مثل تمام غسلهای دیگه)
ازش دل بکن،فکر کن یه همخونه هست.سرتو با کلاسی چیزی سرگرم کن،حالا یا مجازی یا حضوری.اگه مشغول یکاری بشی،فعالیت اجتماعی داشته باشی(لازم نیست بیرون باشه،یه شغل خانگی که به درآمد برسی) کمتر ذهنت درگیر میشه.
به این فکر کن هر چی حرص بخوری،اون تغییر نمیکنه و این وسط شمایی که عمر و جوانی و زیباییت رو از دست میدی بخاطر یه خیانتکار.
🌸🌸🌸🌸
خدمت خانم شیرازی؛
میخواستم بگم عزیز دلم،هر سرکوفتی از خانوادت بخوری میارزه به تحقیر و کتک از همسرت.وقتی تنها ۳ساله ازدواج کردی و همسرتون بخاطر دختر دیگه ای شما رو تا این حد کتک میزنه،بنظرتون آینده باهاش روشنه؟
بالاخره همه اشتباه میکنن و هیچ پدرمادری راضی به زجر و رنج فرزندشون نیستن.حتما مدرک داشته باشین و پدر مادرها رو در جریان بزارین.
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
سلام در رابطه با اون خانمی که کیسه صفراشون برداشتن. عزیز من هم کیسه صفرا برداشتم تا یک سال همین جوری جاش درد میومد. کم کم خوب شد البته من تا یک سال اصلا سنگینی بلند نکردم. دکتر هم گفت چون چاق هستی یه کم دورتر زخم از داخل جوش میاره
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#یک_نکته_از_هزاران 🌱
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
ابن ابى الحديد در كتاب ((شرح نهج البلاغه )) نوشته است : شيخ مفيد با سيد مرتضى علم الهدى در مساءله اى مباحثه مى نمودند و از راه بحث و استدلال به جايى نرسيدند و هر كدام در نظر خويش اصرار و ابرام مى ورزيدند. پس قرار گذاشتند كه هر كدام مطلب مورد مجادله را تحرير نموده و از حضرت اميرالمؤ منين (ع ) سؤ ال كنند، پس آن را نوشته و بالاى مرقد مطهر آن حضرت قرار دادند، صبح آن روز ديدند در جواب نوشته شده : ((الحق مع ولدى والشيخ معتمدى )) يعنى حق با فرزندم (سيد مرتضى ) است و شيخ (مفيد) مورد اعتماد من است .
247- پيغام على (ع )
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
در زمان مرحوم شيخ جعفر كاشف الغطاء كه از علماى بزرگ نجف اشرف بودند، قحطى عجيب آمد، مردم محتاج باران شدند، به حضور شيخ آمده ، از او خواستند دعا كند، شيخ آمد و دعا كرد و ميان حرم اميرالمؤ منين (ع ) عرض كرد: اى مولاى من ، مردم محتاج باران مى باشند با اين همه نماز و دعا، خداوند اثرى بر دعاهاى مردم نمى گذارد، از خداوند بخواهيد عنايتى بفرمايد.
در عالم خواب ديد حضرت كنار بالينش آمدند و فرمودند: به فلان مرد قهوه چى
كه در بين راه كوفه است ، بگو در مراسم دعا شركت كند، شيخ بيدار شد بين راه كوفه و نجف آمد، دكان مرد قهوه چى را پيدا نمود، در دكان قهوه چى ماند و شب را در آن جا گذراند. شيخ ديد اين مرد فقط نماز عادى مى خواند، دائم الذكر هم نيست به قدر متعارف عبادت مى كند، شيخ نزد قهوه چى آمد و گفت :
اى مرد توجه كن كه مولاى من اميرالمؤ منين (ع ) تو را وسيله استجابت دعا قرار داده است ، علت اين ارزش را بگو.
قهوه چى گفت : من شاگرد قهوه چى بودم ، مادرم مى گفت : آرزو دارم تو را داماد كنم .
پولى جمع كردم به مادرم دادم دخترى برايم خواستگارى كرد، مقدمات عروسى من مهيا شد، شب زفاف ديدم عروس خيلى متوحش است ، به عروس گفتم : چرا ناراحتى ؟
گفت : داستانم را نقل مى كنم ، مى خواهى مرا بكش ، مى خواهى ببخش ، من سرمايه بكارت را از دست داده ام و حالا حامله هستم و هيچ كس جز خدا نمى داند.
من گفتم : خداوندا! حالا بهترين وقت است كه من براى رضاى تو از موضوع صرف نظر كنم ، و پرده آبروى اين زن را ندرم ، هيچ نگفتم مگر اين كه قول به زنم دادم كه چنانچه تا به حال كس ندانسته از حال به بعد هم كس نخواهد دانست . فردا صبح هم اظهار رضايت كردم تا به حال هم با آن زن زندگى مى كنم ، احدى جز خدا ماجرا را نمى داند، شيخ مى گويد: گفتم اى مرد به حق خدا، عملى بزرگ نموده و تسليم خدا كردى حالا بيا دعا كن .
قهوه چى دست به طرف آسمان بلند كرد و گفت : خدايا مردم محتاج رحمت تو هستد، على (ع ) پيغام داده من دعا كنم ، از پيشگاه تو براى خود و مردم طلب عفو مى كنم . باران رحمت خويش را نازل فرما، دستهاى اين مرد بلند بود كه ابرها در آسمان ظاهر شد و باران شديد باريد.
248- باطن ولايت و محبت على (ع )
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
مرجع بزرگ محقق اردبيلى ، ملا احمد، معروف به ((مقدى اردبيلى ))(ره ) از علماى بسيار برجسته ، و از پارسايان بسيار پاك و با فضيلت بود كه به سال 933 هق در نجف اشرف از دنيا رفت .
درباره كمالات اخلاقى و فضايل معنوى اين مرد بزرگ ، مطالب بسيار نقل شده ، از جمله : براى زيارت به كربلا رفته بود. يكى از زايران كه او را نمى شناخت ، از لباس و قيافه ساده او، خيال مى كرد كه يك خدمتكار عادى است . لباس هاى چرك شده خود را به او داد و گفت : ((اين ها را براى من بشوى !)).
محقق اردبيلى لباس هاى او را گرفت و شست و سپس به او تحويل داد. در آن هنگام ، آن مرد زاير، او را شناخت و چند نفر نيز كه در آن جا بودند از جريان آگاه شدند و آن مرد زاير را سرزنش نمودند كه چرا به عالم بزرگ ، مقدس اردبيلى توهين كرد؟...
محقق اردبيلى (ره ) آنها را از سرزنش كردن بازداشت و گفت : ((حقوق برادران دينى نسبت به يكديگر، خيلى زيادتر از اين ها است ، كارى نكرده ام كه شما اين چنين جوش و خروش مى كنيد)).
اين مرد بزرگ از دنيا رفت . پس از مدتى ، يكى از مجتهدين وارسته او را در عالم خواب ديد كه با لباس زيبايى كه در تن دارد، با سيماى جذاب از حرم امير مؤ منان على (ع ) بيرون مى آيد، از او پرسيد: ((چه عملى باعث شده كه شما داراى آن همه مقام شديد كه در سيمايتان پيدا است ؟)).
محقق اردبيلى (ره ) در پاسخ گفت : ((بازار اعمال كساد است ، و نفع نبخشيد ما را غير از ولايت و محبت صاحب اين قبر)).
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#نکته 🌸✅
☘ #درباره_کاسنی_چه_میدانید🍀
🌱ﺍﻟﺈﻣﺎﻡ ﺍﻟﺮﺿﺎ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ: ﺍﻟﻬِﻨﺪَﺑﺎﺀُ ﺷِﻔﺎﺀٌ ﻣِﻦ ﺃﻟﻒِ ﺩﺍﺀٍ، ﻣﺎ ﻣِﻦ ﺩﺍﺀٍ ﻓﻲ ﺟَﻮﻑِ ﺍﺑﻦِ ﺁﺩَﻡَ ﺇﻟﺎّ ﻗَﻤَﻌَﻪُ ﺍﻟﻬِﻨﺪَﺑﺎﺀُ🌱
.[ﺍﻟﻜﺎﻓﻲ، ﺝ ۶، ﺹ ۳۶۳]
♦️ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺿﺎ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ: ﻛﺎﺳﻨﻰ، ﺩﺭﻣﺎﻥ ﻫﺰﺍﺭ ﺩﺭﺩ ﺍﺳﺖ. ﻫﻴﭻ ﺩﺭﺩﻯ ﺩﺭ ﺩﺭﻭﻥ ﺁﺩﻣﻰ ﺯﺍﺩﻩ ﻧﻴﺴﺖ، ﻣﮕﺮ ﺍﻳﻦ ﻛﻪ ﻛﺎﺳﻨﻰ، ﺁﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻫﻢ ﻣﻰ ﻛﻮﺑﺪ.
🌿کاسنی سبزی پیامبر است
🌿متاسفانه امروزه کاسنی را جزو سبزی ها نمی شناسند و جزو سبزی های سبزی فروش ها نیست.
🌿متاسفانه مردم سبزی شاهی که سبزی بنی امیه است را ترجیح دادند برکاسنی
⚡️نکته ای بسیار مهم وجود دارد و آن این است که کاسنی را نباید شست حتی برگش را تکان هم نباید داد چون روایت داریم که قطره ای از بهشت روی آن می چکد که اگر بشویید قطره ی بهشتی هم از بین میرود و خواص کاسنی کم می شود...و با این حساب عرق کاسنی خواصی که در روایات گفته شده را ندارد...
🌿فوائد کاسنی:
1.فایده ی معنوی دارد،روایت از امام صادق علیه السلام داریم که کاسنی بخورید تا از جهنم خلاص بشید.
2.آب مرد را زیاد می کند
3.درمان نازایی است،
4. اسپرم را تقویت میکند
5.زن را تقویت می کند
6.فرزند پسر را زیاد می کند افرادی که فرزند پسر می خواهند باید به صورت مداوم کاسنی مصرف کنند
7.فرزند را زیبا می کند
8.اموال را زیاد می کند
9.تب را درمان میکند
10.میگرن را درمان می کند
(درمان تب و میگرن به این صورت که کاسنی تازه را له کنند و روی آن روغن بنفشه ی پایه زیتون بریزند و روی پیشانی بیمار بمالند که در عرض پنج دقیقه درمان میکند،اگر کاسنی تازه نبود از کاسنی خشک هم می توان استفاده کرد)
11.پیشگیری از قولنج
12.درمان همه ی بیماری ها
13.دفع کننده ی سموم بدن
14.جلوگیری میکند از تأثیر سموم
15.درمان سحر است
16.دندان درد را درمان میکند
17.درمان چشم درد
18.ورم صورت را درمان میکند
****************
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
عباس و مریم❤️
همه تو محضر منتظر ما بودند .. با ورودمون همه کل کشیدند..
عاقد خطبه ی عقد رو خواند و ما بعد از امضای عقدنامه ، رسما زن و شوهر شدیم ..
بعد از تموم شدن امضاها عباس نفس بلندی کشید و کنار گوشم گفت دیگه هیچ کس نمیتونه ما رو از هم جدا کنه ...
بعد از محضر همگی شام خونه ی ما دعوت بودند .. خانمها طبقه ی بالا بودند و مشغول رقص و پایکوبی شدند ..
موقع شام من و عباس به اتاق من رفتیم تا اولین شام زندگیمون رو تنهایی بخوریم ..
آبجی فاطمه سینی غذا رو زمین گذاشت و گفت خوردید صدا بزن بیام ببرم .. رفت و در رو بست .. عباس پشت سرش در رو قفل کرد و برگشت با شیطنت نگاهم کرد و گفت بیا که از گشنگی دارم میمیرم ..
گفتم منم و خواستم بشینم که عباس ....👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3033399661Cce36688bbf
طفلک دختره😢👆🙈
این داستان ایتارو ترکونده 😳
🔥افزایش عشق شوهر تا اخر عمر🔥
اگر میخواهید عشق و علاقه ی شوهرتان را چند برابر کنید ،طوری که مطیع و عاشق شما باشد و جز شما زنی به چشمش نیاید,بر روی یک مقدار شربت شیرین از هر
نوعی که باشد ولی حتما باید شیرین باشد یک بار سوره یاسین خوانده
و ۷۱ مرتبه این دعا را بخوانید..👇❤️🔥
https://eitaa.com/joinchat/1319240024C241ce5aee0
این دعا انقدر قویه که ۲۴ساعت بعد اثرشو میبینید😳👆
#درد_دل_اعضا ❤️🍃
با سلام و عرض ادب
ممنونم بخاطر کانال خوبتون
دختر ۲۴ ساله رشته تغذیه ک پدرش سرشناس بازاره...خدمت شما عرض کنم ک بنده خانمی هستم با ۴۸ سال سن و ۳۲ سال زندگی مشترک ب شما اطمینان میدم ک همسر شما شکاک...چون خودم این تجربه رو تو زندگیم داشتم..ولی از اونجایی ک دختر مظلوم و ساکتی بودم و پشتیبان هم نداشتم سوختم و ساختم..البته تلاشم خیلی کردم تا درست شه ولی نشد ک نشد..تا الان دوسه ساله ک خودش تغییر کرده..الان زندگی ب کام منه...ولی چه فایده..عمرم رفت جوانیم رفت اصلا روحیه ندارم اشکم دم مشکم...محجبه بودم ولی مدام حجابم چک میکرد توی جمع زنانه خیییلی جدی بود ولی تو دونفره خودون همش با من مشغول بود هی عشق منی جان منی عزیز منی ....
زل میزد ب من با لبخند نگام میکرد هیچ وقت نفهمیدم بعد عروسی چطوری باید باشه دوران نامزدی هیچ وقت بر زبان نیاورد ک چقدر سخت گیره...ولییییی بعد عروسی پدر نداشتم و در آورد...روزگارم سیاه شد آخه همسر من پارانوئید داشت..اون موقع ها مثل الان اطلاع رسانی نمیکردن و منم ۱۵ ساله ساده مظلوم...حالاشما دخترم خیلی جدی با همسرت حرف بزن در مورد زندگی تون از بعد عروسی...از اینکه تو ماشین رژلب رو پاک کرد این باید خیلی برات مهم باشه سرسری نگذر...من ک تاحالا برخوردی با همسر شما نداشتم ولی از صحبت شما متوجه شدم ک شاید شکاک باشه...یه خاستگار داشتم ک تو دوران نامزدی اومد خونمون اون روز از صبح تا عصر تو اطاق زندانی بودم😃 بعد عروسی تو هیچ عروسی نباید لباس مجلسی میپوشیدم آرایش ک اصلا...چپ میرفتم راست میرفتم کنترلم میکرد.. سالهای اول بیرون ک اصلا اجازه نداشتم برم سالهای اخیر ک بهتر شده بود میرفتم بیرون اگه احیانا گوشیم خاموش میشد اون روز قیامت بپا میشد...عزیزم از زندگیم هرچی بگم تموم نمیشه...ولی شما مواظب خودت باش نزار این اتفاق برای شما هم بیوفته باهاش اتمام حجت کن ازش قول بگیر مطمئن شو بعد عروسی بگیرید برید سر زندگی تون ب امید خدا.
19.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 معجون قدرتمند دوقلوزایی!
✅ در این ویدیو استاد تاجبخش در مورد ترکیب شکوفه سنجد و مربا شقاقل برای تقویت قدرت باروری و افزایش شانس دوقلوزایی صحبت می کنند.
این پست رو با عزیزانتون به اشتراک بذارین ❤️
Maryam Eta:
#پاسخ_اعضا ❤️🍃
دوست عزیزبنظرمن.نه کاردرستی نیست وضع بدترمیشه.توکلتون بخداباشه.چله زیارت عاشورابگیریدتوگوگل بزن آدابش میادوسط واخرش۲تانماز۲رکعتی داره.من خودم حاجت گرفتم ازش.تکرارش کن تاحاجت بگیری.نهایتش صبوری کن.بچهاروسروسامان بده.بعدطلاق بگیر.تازه اگه متوجه بشه.معلوم نیست چی پیش بیاد.بزنه ناقصتون کنه.یایکاربدتر.برای بچهاهم که خوب نیست.مادرشون باوجودشوهردوست پسرداشتباشه.اونام اینکارارومیکنن
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
سلام جواب خواهری که گفتن شوهرشون بداخلاق هست ،کتکت میزنه دوست داره بادوست پسرباشه قربون صدقه اش بره عزیزم میدونم سخته زندگی برایت منم مشکل شمادارم ولی هیچ وقت این فکرهای شیطانی نکن فکر آینده بچه هات باش خیلی که دیگه نتونستی زندگی کنی طلاق بگیر ولی دنبال دوست پسرنرو چون نه این دنیا روی خوش میبینی نه اون دنیا این دنیا افتخارزندگی کن تا خدا هم برات جبران کنه
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
سلام خدمت بانوی عزیز حبیبه جان ودیگر دوستان مجازی ام.روی سخنم با خواهری هست که گفتن همسرشون پارانوعید داره.ببین خواهر گلم اول بهت بگم که نود و هشت درصد زوجها تو دوران عقد و نامزدی وحتی سه سال اول زندگی باهم مشکل دارن حتی اگه سالهای سال همدیگه رو میشناختن چون قبلاً به جورایی اگه رابطه ای هم بوده همه روی خوب همدیگه رو میدین و دوران رمانتیک وعشق وعاشقی بود ولی وقتی مسعله جدی تر میشه یه سری پرده ها کنار میره وحقایق زندگی آشکار میشه.وهیچ کس بهتر ازخودت نمیدونه که چقدر این مشکل جدی هست بعضی وقتا به سری رفتارها مثلا شکاکی بیش ازحد بد دلی ویه سری رفتارای دیگه تجربه ثابت کرده که به مرور زمان بهتر میشه ولی بازم همون تجربه ثابت کرده پرخاشگری دست به زن داشتن,فحاشی کردن ،خسیس بودن ووو خیلی رفتارهای ذاتی دیگه قابل تغییر نیست چه بسا به روزی برسی که اعصاب بحث وجواب دادن قانع کردن را نداشته باشی وده ها مریضی از مشکلات اعصاب وروان را گرفته باشی ومادر خوبی هم نیستی چون دیگه عزت نفس نداری غرورت خرد شده قلبت بارها و بارها شکسته پس خواهرم خوشا به حالت که ازش سرد شدی وتو دوران عقد هستی خودت مهمی نه حرف مردم اگه تونستی بامشاوره مشکلتو کمتر کنی وبه یه آرامش نسبی برسی ادامه بده ولی فعلا زیر یه سقف نرو تا کامل مطمعن بشی وگرنه غیر ازاین بود از همین جا تمومش کن مرگ یه بار شیون هم به بار مردم نهایت یکسال هم حرف بزنن که نمیزنن ولی مسعله یک عمر آرامش روح وروان وزندگی تو هست مگه ما چند بار به دنیا میایم که از مردم وخانواده ترس داشته باشیم.ببخشید طولانی شد موفق باشی عزیزم
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
سلام و خداقوت خدمت ادمین عزیز و اعضای کانال.درجواب خانومی که گفتن شوهرشون آدم پرتلاش و موفقیه ولی توخونه عصبیه. خواهر عزیز وقتی راه هست بیراهه چرا؟دوست پسر یعنی چی شما ۳تا دسته گل داری یه زندگی خوب و مرفه داری به قول خودت چیزایی داری که خیلیها آرزشو دارن اصلا خودتو خراب نکن و آبروی خودتو نبر چون هیچ فایده ای نداره و بدبخت میشی به جای این فکرا یه وقت از مشاوره بگیر با همسرت برو بشین مثل یه رفیق باشوهرت بدون بحث صحبت کن بگو میخوام به خودمون کمک کنم و زندگیمو نجات بدم بریم پیش مشاور تا راهنماییمون کنن و این دعواها کم شه بچه هاگناه دارن آسیب میبینن
فقط خیلی ملایم باهاش صحبت کن و قانعش کن که برید مشاوره حتی بهش بگو شاید من مقصرم میخوام خودمو درست کنم
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
سلام خواهرمحترم که از آمدن داماد وقت وبی وقت به خانه پدری کلافه شدی عزیزم این مشکل با ریختن نمک وفوت کردن واین چیزها مگه درست میشه؟؟ البته من اعتقادندارم. اما تاحدودی حق داری ولی توی روستای شوهرمن وخیلی شهرستان های دیگه عروس چند سال بابرادرشوهریا دوتا خواهر باهم زندگی میکنن ودائما شبانه روز باید باحجاب باشن حتی تنها هم باشی خونه های روستایی جوریه که باید همیشه حجاب داشته باشی درخونه بازه وهمش تردد توی حیاط جارو دم در وهزار کاردیگه پس مجبورا دائما باحجاب باشن اونا چی بگن ؟؟؟شاید خونه دامادتون دوره ونمی ارزه بره برگرده دنبال زنش. اما اگه کلا بدبینه مقصر خواهرشماست که جلوش کوتاه اومده شماکه نمیتونی بادعا خصلت یک آدم راعوض کنی. معمولا آدمای بددل همون توی نامزدی خودشون رانشون میدن اما به خاطر اینکه به هم نخوره معمولا کوتاه میایم اما پای یک عمرزندگی درمیونه ونفس آدم به تنگ میاد چقدرزیر ذره بین باشی آدم کلافه میشه .خواهرت باید خودش بااقتدار جوابشو بده وبگه من هم آدمم دلم میخواد گاهی خلوت کنم تنهایی برم بازار زیارت پارک و...خونه بابام که یک عمر اونجا پرورش یافتم الان شده جای ناامن که خودت باید ببری بیاری؟؟بچه هاچی ؟؟بچه ای که میبینه مادرش هنوز طفیلیه وباید چک بشه وقابل اطمینان نیست چطوری ازش حرف شنوی داشته باشه؟؟ چه ابهتی داره مادری که کنترل میشه؟؟ بعضیاخودشون شعورندارن دامادتون نمیفهمه شاید
شماخواهرابخواید باهم
خوش باشید گاهی
شوهراتون نباشن وباهم ساعت ها حرف بزنید. این بی عرضگی خواهرتونه شماهم کاری نمیتونید بکنید ،شماناراحت چند ساعت هستید بیچاره خواهرتون که اسیره این آقا است مگه برده داریه ؟؟همشم دروغه که از دوست داشتن زیاده، درسته زندگی متاهلیه اما آدم گاهی میخواد آزادباشه حریم شخصیه خودشو داشته باشه
,᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#داستان_زندگی_اعضا ❤️🍃
مینا
سلام دوستان این داستانو بعد از ۱۲ سال نمیگم که فکر کنین یاد عشق اولم افتادم یا بگم فکرشم نه چند روز پیش از خونه همسایمون صدای زجه میومد که متوجه شدم دخترشون خودشو کشته از همسایه ها پرسیدم گفتن یه پسریو میخواسته پسره خوبی نبوده اومده خواستگاری پدر مادر دختره ندادن گفتن بیکاره و تحقیق کردن فهمیدن که پسره حتی با چند نفر رابطه داره به دختره میگن حتی زنی که باهاش بوده رو میارن باهاش حرف میزنه اینم شب خودشو میکشه...
فقط قصدم اینه از گفتن داستانم که بگم درسته تو اون زمان که ادم به عشقش نمیرسه فکر میکنه همه چیز تموم شده ولی بعد گذشت زمان تازه میفهمه که چقد تازه خوب شد بهش نرسید
دوستانی هستن تو کانال که منو بشناسن و داستان زندگیمو خونده باشن ولی خلاصه میگم واسه کسایی که نمیدونن من تو یه خانواده متوسط به پایین بزرگ شدم تو سن ۱۳ سالگی بااصرار مادرم مجبور به ازدواج با یه پسری شدم که اصلا دوستش نداشتم و خیلی هم بد بین بود و با کمک پدرم و اینکه گفتم اگه با این پسر برم زیر یه سقف خودمو میکشم طلاق گرفتم و دوباره به زندگی عادی برگشتم ولی یه مدت کلن از جنس مخالف زده شده بودم و با هر کی که اشنا میشدم در حد گذراندن وقتم بود و اینم تو پرانتز بگم که اشتباه کردم چون به کمبودایی تو زندگیم داشتم به دنبال جبرانش بودم و اینم بگم دوست خیلی تو زندگیه ادم تاثیر داره و منم متاسفانه یه دوستی داشتم که هر روز با یکی بود منم داشتم رنگ اون میشدم و اینم بگم خواستگارای زیادی داشتم و مادرم بازم شروع کرد که کی تورو میگیره یه بار ازدواج کردی اگه اینارو رد کنی یکی میگیردت که بچه هم داشته باشه تازه میخواست دوباره مجبور به ازدواجم کنه یادمه یه بار یکی از خواستگارامو رد کردم گازو باز کرد گفت بزار همه بمیریم 🤐 بعد بابامو پر کرد که باید چادر بپوشه و ارایش نکنه میره بیرون اینا مال ۱۶ سالگیمه با اینکه درسمم خوب بود همش میگقت ماکه خرج نداریم بخوریم چه جوری بفرستیمت دانشگاه هر کی میومد کلی اصرار میکرد که ازدواج کن برو بیشتریشون از فامیل بودن مثلا تو عروسی داداشم پسر همسایه که عروسی رو تو خونشون گرفتیم برادر شوهر خواهرم و پسر خواهرشوهر خواهر بزرگم و پسر عموم که داستانشون مفصله با چه بدبختی هر کدومو رد کردم نمی خوام وارد جزئیات بشم تا برسم به اصله کاری
خلاصه من سومه دبیرستانمو که تموم کردم بازم با همون دوست نابابم بودم خیلی باهم هم درد بودیم اونم وضع مالیشون خوب نبود پیشنهاد داد که بیا بریم سر کار خودش رفت مغازه لوازم ارایش فروشی منم رفتم مانتو فروشی تو به پاساژ خواهرمم که از من ۳ سال بزرگتر بود و درس نمیخوند گفت منم میام سر کار اونم رفت تو به مغازه تو همون پاساژی که من بودم کنار مغازه ای که من کار میکردم یه مغازه ی شلوار جین فروشی بود که مال یه پسری بود که هر وقت میخواستم در مغازه رو باز کنم متوجه نگاهاش میشدم منم کم کم ازش خوشم اومد اون که نگاه میکرد منم نگاش میکردم خیلی جداب بود ۱ ماه گذشت تا اینکه منو خواهرم که منتظره اتوبوس بودیم با ماشینش جلو پامون ترمز زدو گفت میشه برسونمتون خواهرمم گفت لازم نکرده راتو بگیر برو اصلا اجازه نداد من جواب بنده خدارو بدم 😂 اونم گازشو گرفت رفت منم به خواهرم کلی غر زدم اخه این چه طرز برخورده اونم تو جایی که ما کار میکنیم کار میکنه خلاصه خواهرم خیلی احساس مسئولیت میکرد بنده خدا نمیزاشت پامو کج بزارم تا اینکه هفته بعدش خواهرم نیومد سر کار مسموم شده بود طفلی منم از خدا خواسته موقع برگشت به خونه یکم لفطش دادم تا رفتن منو پسره که اسمش هادی بود باهم باشع
با هم داشتیم از پاساژ خارج میشدیم اونم دید من تنهام بهم نزدیک شد گفت اجازه هست برسونمت منم اولش کفتم ممنون زحمت میشه خودم میرم اونم گفت وایسا سر خیابون تا بیام منم وایسادم تا بیاد اومد نیش ترمز زد تو مثل منم مثل فنر پریدم تو ماشین اسممو پرسید اسمشو گقت و سنمو پرسید وقتی گفتم جا خورد گفت وای چقد سنت کمه متولد ۵۸ بود وقتی بهم گفت گفتم واسم سن مهم نیست زیاد تو جلسه اول صحبت نکردیم فقط در این حد چون گفتم که دیر برم بابام ناراحت میشه اینم بگم من ساعت کاریم نیم ساعت زود تر از خواهرم بود به خاطره خواهرم وایمیسادم تا با اون برم از روزی که با هادی حرف زدم قرارمون شد همون نیم ساعت باهم میرفتیم گشت میزدیم یعد من میرفتم پیش خواهرم با هم میرفتیم خونه اولش به خواهرم نگفتم ولی بعد یواش یواش بهش گفتم اونم اول غر زد که چرا این کارو کردی بعد از خوبیای هادی بهش گفتم اونم نرم شد بعصی شبا هادی میبرد میرسوندمون خیلی پسر خوبی بود همیشه میگفت قصدم ازدواجه و از خانوادش میگفت به باباش میگفت حاجی دوست داره عروساش چادر بپوشن منم خیلی خوش پوش بودم و تیپم به روز بود یه بار بهم گفت چادر بپوش منم پوشیدم چون خیلی دوسش داشتم و بهش حس تعهد داشتم ....
#ادامه_دارد...