«بسم الله الرحمن الرحیم
حال که باید سفر را آغاز کرد، پروردگارا از تو میخواهم که ما را حسینی سازی و از برای گمشدگان، حسین را راهنما سازی.
ای مؤمنین استوار، ایستادگی نمایید که پیروزی نزدیک میباشد و بدانید تنها راه سعادت، پیروی از رهبریت با تدبیر امام میباشد.
پدر و مادرم، صبور و بردبار باشید که انا لله و انا الیه راجعون. از شما التماس دعا دارم و حلالیت میطلبم. از کلیه بستگان و آشنایان و یا افرادی که نمیشناسیمشان و حقی به گردنم دارند و امت شهید پرور حلالیت میطلبم.
پدر و مادر و بقیه کسانی که راه شما راه اسلام است و در راه اسلام حرکت میکنید، تقاضای من از شما این است که تا آنجا که توان در بدن دارید در جهت اسلام به کار برید و در این راه از هیچ چیز هراس به دل ندهید که خدا است شکافندهٔ دریاها و حافظ همه و از شما میخواهم که در حق امام دعا کنید و از خداوند بخواهید که این نعمت الهی را تا انقلاب مهدی (عج) حفظ کند و از شما میخواهم که برای من نیز دعا کرده و از خدا بخواهید مرا نیز با جمع شهدا محشور کند و از شما میخواهم که دعاها را فراموش نکنید زیرا که دعا وسیلهای است برای تقرب به خدا و مقربین نیز از مخلصین درجهشان بیشتر است.
و باز انتظار من از شما این است که صبور و ملایم باشید و همچنان که کسی بهترین چیزهای خود را برای عزیزترین کسان خود میخواهد، شما نیز بهترین چیزهای خود را برای خدا بخواهید که البته همه متعلق به خود اوست و بازگشت همه به سوی اوست.
و از شما میخواهم با تمام قوا از اسلام عزیز دفاع کرده و هیچ لحظه از یاری خداوند مأیوس نشوید و هر وقت میخواستید برای من دلتنگ شوید به یاد عزیزترین کسانتان در کربلای حسین (ع) شهید شدهاند بیفتید و فراموش نکنید که آنها بزرگترین عزیزان ما بودند و این راه برای آنان عزیز و گرامی بود و اگر خواستید گریه کنید برای این شهیدان راه حقیقت اشک بریزید و با یاد آنها و همچنین به فکر هزاران نوگل اسلام بیفتید که در کربلای ایران شهید شدهاند و دل خود را به خدا بسپارید و در مشکلات از او یاری بخواهید.
برادر و خواهرانم که رهرو و مقلد امام هستید پا بر جا باقی بمانید و لحظهای پشت او را خالی نکنید که او استوار است، ولی شما و ما به گمراهی میرویم و برای این نعمت الهی شکرگزاری کنید.
برای فرج امام زمان و برای امام و انقلاب و مستضعفین جهان دعا کنید.
التماس دعا دارم، حلالم کنید. یاعلی
درباره شهید
روز یکم اسفند سال ۱۳۳۹ در شرق تهران، در خانوادهای دیندار و مؤمن، کودکی زاده شد که نام اوراعلیرضا نهادند.
علیرضا از کودکی، هوش قوی و استعدادی برتر داشت. این استعداد و هوش، در مدرسه بیشتر بروز مینماید. او تحصیلات ابتدایی را تا سال چهارم در دبستان ملی (دانش پرور) نارمک و سال پنجم را در مدرسه داریوش به پایان رسانید و سپس در دبیرستان خوارزمی وارد شد.
انقلاب که پیروز شد، جوانها خیلی به فکر درس و دیپلم نبودند، اما علیرضا در امتحانهای خرداد ۱۳۵۸ موفق شد و از دبیرستان خوارزمی تهران دیپلم ریاضی فیزیک گرفت.
ناهیدی به عنوان بسیجی فعال به دوره آموزش پادگان امام حسین (ع) میرود و با اشتیاق فنون نظامی را فرامیگیرد. پدرش میگوید: یک روز که مربی سر کلاس نارنجک را آموزش میداد، ضمن درس میگوید، هرگاه ضامن نارنجک ناخواسته کشیده شود، یک نفر باید خودش را فدا کند تا بقیه را نجات دهد. جلسه بعد، همان مربی در حال آموزش نارنجک، نارنجک را هراسان روی زمین پرتاپ میکند و فریاد میزند که ضامنش کشیده شده است. علیرضا با تهور زیاد، خودش را روی نارنجک میاندازد، چند لحظه بعد که صدای انفجار بلند نمیشود، مربی، علیرضا را از زمین بلند کرده و از او تقدیر مینماید و میگوید که برای امتحان آنان، نارنجک را روی زمین پرت کرده بود.
شهید ناهیدی عاشقانه وارد مبارزه و جهاد شد و خالصانه و پر افتخار نیز از میدان جهاد، پلی به سوی شهادت زد و به چشم بر هم زدنی به سدره المنتهای عشق رسید.
او در ۲۷ بهمن ماه ۱۳۶۱ در جبهه فکه بر اثر اصابت ترکش خمپاره ۶۰ مجروح شد و سرانجام روز یکم اسفندماه همان سال، پس از تحمل رنج فراوان در بیمارستان به ره یافتگان پیوست.
مغز متفکری که نخستین موشک را شلیک کرد
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#پرسش_اعضا 🌻🍃
سلامدوستانخوبموخیلیخیلی
تشکرازحبیبهخانم
من۳تابچهدارمازعیددرگیرپلاکت
خونپایینشدماینماهآزمایش
دادمخیلیخیلیاومدهپایین
خیلیاسترسدارمنکنهسرطان
باشهخودممزیادوضعمالیخوبی
نداریمبااینگرونیموندمچیکارکنم
خودممکارمیکنمزیادوقتاستراحت
ندارماگهکسیمیدونهمنچیمصرف
کنمخوببشملطفکنهبگهمناز
خانوادهمخیلیدورمکسیروندارم
برامدعاکنیدخوببشم
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام میخواستم تو گروه بذارید اگه کسی دکتر خوب برای ریه میدونه تو تهران یا قم لطفا بگه مادرم مشکل ریه داره خیلی دکتر بردیم ولی مشکلش حل نشده لطفا راهنماییم کنید
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام به همه دوستان عزیز امیدوارم که هر کجا هستین حالتون خوب باشه پسرم نوزده سالشه خیلی رفیق باز تازگی شبا چند بار میمونه خونشون تا صبح نمیاد بعضی وقتا عرق میخوره سیگار هم میکشه هر دفعه با یه دختر دوست میشه اصلا دلش نمیخواد تو خونه بمونه فقط میخواد با دوست ورفیق بتابه وقتی هم که تو خونه سرش تو گوشیه اصلا حرفمونو گوش نمیده هر کاری که بخواد انجام میده هیچ مشکلی هم با هم دیگه نداریم یک سال هست اینجوری شده من و پدرشم فقط غصه میخوریم هیچ کاری از دستمون بر نمیاد الان که دارم این پیام و مینویسم شب و گفته میمونم خونه رفیقی که ما اصلا نمیشنا سیمش خیلی درمونده ام التماس دعا از همه دارم اگه راهکاری دعای چیزی میدونید راهنماییم کنید نمیدونم چرا پسرم اینجوری شده خیلی براش ناراحت ونگرانم خدا خودش همه جوونا وپسر منو به راه راست هدایت کنه آمین یارب العالمین
میشه لطف کنید هر چه زودتر جوابم وبدین
چند بار بهش گفتم بریم مشاوره قبول نکرد یک ماه دیگه قراره بره خدمت سربازی، امشب که نیومد خونه باباش بهش گفت دیگه نیا خونه دعا کنید دوست ورفیقا ناباب این دخترای بیصاحب وخدا از سر راهش برداره بحق فاطمه زهرا
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام به حبیبه جون ودوستان گلم
ی سوال خدمت شما داشتم لطفا راهنمایم کنیدپسرم ۱۹سالشه با دختر خانمی آشنا شده که ایشون ۳ سال از پسرم بزرگتره پسرم میگه میخوام باایشون ازدواج کنم از نظر سطح خانوادگی اصلا بهم نمیخوریم ماخانواده مذهبی که اصلا اهل آرایش وعروسی رفتن بقیه چیزا نیستیم اما خانواده دختر خانم نه اینکه بگم بی حجابه نه معمولی اما مانتو بلند میپوشه وتا حدودی آرایشم می کنه زندگی ما کارمندی هستش ولی دختر خانم ثروتمندن اما اینم بگم پسرم بعد از آشنای فهمید که ثروتمندن حالا مشکلی که بحرانی ترشوهرم هست که خبر نداره وهمیشه میگه باید از خانواده مذهبی برای پسرم زن بگیرم لطفا راهنمایم کنید آیا این ازدواج مشکلی برای پسرم بوجود نمیاره
باتشکر از همه بزرگواران🙏🌷
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام خوبی عزیز جان
ی سوال دارم از عزیزان
من عمل برداشت رحم انجام دادم
برا مراقبت های بعداز عمل واینکه جای بخیه وزخم ترمیم بشه
اگر تجربه وراهکاری دارید ممنون میشم راهنماییم کنید
متشکرم 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
#ایدی_ادمین 👇🌻🌻
@adminam1400
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#پرسش_اعضا 🌸🍃
سلام این شیشه اب لیموطبیعی است که پارسال گرفتم الان میخواستم استفاده کنم روش کف سفیدآیاخراب شده یامیشه استفاده کرد؟؟
#ایدی_ادمین 👇🌻
@adminam1400
❌⚠️❌⚠️❌⚠️❌⚠️❌
⛔هشدار جدی برای تمام آقایان ایران
🚧 ورمیاسرطان پروستاتراجدیبگیرید
✅برای بهبود ورم یاسرطان پروستات
حتما لینک پایین را مشاهده نمایید
https://eitaa.com/joinchat/3729720287C30ee2499de
✅برای رزرو مشاوره رایگان فرم زیر را پر کنید:
https://digiform.ir/w6d0f1597
🥇برترین و با اعتبارترین کانال ایتا متخصص در حوزهی جنسی و پروستات آقایان
#حرف_اعضا 🌸🍃
سلام به عزیزای دلم
و حبیبه خانم گل که انشاله تنش سلامت باشه خواهشا این پیام منو زود تو گروه بذارید صحبت من با خانمی هست که سه تا بچه داره.میخواد باجنس مخالف دوست بشه خواهشا خواهر عزیزم این کارو نکن من یکی که نه چن تا از دوستام این کار رو کردن که دوست دارم براتون زندگی شو نو بگم یکی از دوستای من دوتا پسر داشت و همسرشم شعلشو نمیتونم بگم مردم بدبین میشن اما تا دلت بخواد زن صیغه ایی داشت و.. این خانمش که بامن دوسته از سر لج و لجبازی با ی آقا پسری دوست داشت و... که من چن بار بهش گفتم جدا شو اگه همسرتو دوس نداری بهس خیانت نکن ب من میگفت دلم خنک میشه خلاصه پسر بزرگش عکس اون آقا رو تو گوشیش دید مادره حتی احترام بچه هاشن نگه نمیداشت و به کارش ادامه داد تا اینکه به همسرش گفت من تورو دوس ندارم و ... جداشدن و دوتا بچه آواره و شوهر ش ازدواج موفقی کرد و الان تو شهر ما ادم سرشناسی شده و با محبت همسر جدیدش دیگه به همسر جدیدش خیانت نمیکنه و اما خانم با اون دوست پسرش که کلی همدیگرو دوس داشتن ازدواج کردن اما الان بیا زندگیشو ببین که اگه می مرد از این زندگی که داره بهتر بود پسرهاش که اصلا نمیان مادرشونو ببینن چون مادرشونو ب عنوان زن ... صدا میکنن و تلفنشو نو قطع میکنن و همسردوم این دوستم پیرزن صداش میکنه و حتی باهاش رابطه نداره بهش میگه تو پیری و...و یکی دیگه از آشناهای من اشتباه شمارو کرد که پدرشوهرش متوجه شد بچه رو گرفتن و حتی اجازه نمیدن بچه رو ببینه خواهشا باخودت تکرار کن که من ارزش وجودیم بیشتر از اینه من باارزشم ما باآبرو هستم من گوهر وجودیمو آلوده نمیکنم و... ببخشید زیاد شد فقط خواستم عاقبت این کارو بگم ببخشی خوب بیان نکردم
🌸❤️🌸❤️🌸❤️🌸❤️🌸❤️
سلام خدا قوت.
من خانمی ۲۴ ساله هستم و همسرم ۳۰سال سن داره و نوزاد۴ ماه دارم
همسر بنده خیلی حرف شنوی از مادر و خواهرش داره
و هر چی اون بگه همون میشه
مادر شوهرم اصلا نوه را نمیبینه جمعه ها ما باید بریم اون جا اگه هم به شوهرم بگم مادرت این کار کرده قهر میکنه یدفعه همپشت بابام حرف زد و قهر کردم
هر کاری خواستمبکنم پشتم نیس میخواستم دانشگاه ثبت نام کنم برا معلمی قبول نکرد میگه نمیخواد درس بخونی ولی همیشه سرکوب بهممیزنه ببینه خواهرم حقوق لیسانس داره ببین خواهرم کار میکنه با گوشی منم واقعا اذیت شدم و گفتممیرم دانشگاه میگه دانشگاه آزاد گرونه واقعا خیلی به فکر معلمی بودم ولی نه شوهرم نه بابام پشتم نبودن
واقعا نمیدونم چیکار کنم بابام میگه چرا من هر چی میگم چشم نمیگی شوهرم هم همین طور باور کنید بابام دلمشکسته بهم قبل از این که برم جواب آزمایش بگیرم بهم گفت بچه داری لیاقت میخواد و خدا به تو بچه نمیده اونمپسر واقعا دلم شکست حسابی ولی خدا بهم بچه پسر داد
شوهرمگفت چادرت بردار منم برداشتم ولی با مانتو بلند حجاب دارم
بابام میگه حیای یه زن ریخت وقتی چادرش از سرش درمیاره نمیدونم دقیقمثل یه توپ فوتبال شدمپاس میدن به اون یکی
اصلا شوهرم نه چشم روشنی خرید نه هدیه روزمادر تولدم نزدیکه میگه منتظر کادو نباش و همیشه میخواد ماشینشبزرگکنه و من ازش هیچی نمیخوام
میخوام در آمد داشته باشم قبول نمیکنه
خواهش میکنم تر خدا راهنمایی کنید
ببخشید متن طولانی شد😔
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 فروشگاه حجاب ترمه 🔴
با ٧ سال سابقه فروش آنلاين
طراح و توليد كننده انواع #چادر، #عبا، #هدشال
و #روسري و #ملزومات_حجاب
در شهر هاديشهر افتتاح شد
🌐 مكان:
اتوبان بابل -بابلسر - هاديشهر
٥٠ متر مانده به پل -سمت چپ
فروشگاه حجاب ترمه
پيج اينستاگرام👈🏻 handmade_termeh
لينك كانال ایتا 😍👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1945306085Cdfc7f18da9
https://eitaa.com/joinchat/1945306085Cdfc7f18da9
.
کانال مخصوص متاهلامون🙈👇🔞
https://eitaa.com/joinchat/3033399661Cce36688bbf
مجرد اصلااااااا نیاد براش خوب نیست❌♨️😡😡😡
🔥افزایش عشق شوهر تا اخر عمر🔥
اگر میخواهید عشق و علاقه ی شوهرتان را چند برابر کنید ،طوری که مطیع و عاشق شما باشد و جز شما زنی به چشمش نیاید,بر روی یک مقدار شربت شیرین از هر
نوعی که باشد ولی حتما باید شیرین باشد یک بار سوره یاسین خوانده
و ۷۱ مرتبه این دعا را بخوانید..👇❤️🔥
https://eitaa.com/joinchat/1319240024C241ce5aee0
این دعا انقدر قویه که ۲۴ساعت بعد اثرشو میبینید😳👆
#درد_دل_اعضا ❤️🍃
سلام دوستان گرامی
دختری حدود ۲۲ساله و دانشجو هستم امسال عقد کردم همسرم لیسانس ... یکی از رشته ها رو دارن و کارشون آزاده و با خانواده شون تو یک شهر کوچکتر زندگی میکنن .
ازدواج من و همسرم به شکل سنتی بود و از خواستگاری تا عقد دو هفته بیشتر طول نکشید ، ما فقط دو جلسه با هم صحبت کردیم یک جلسه تو منزل ما و یک جلسه هم پارک رفتیم صحبت های کلی داشتیم به پیشنهاد من مشاوره هم رفتیم اما ادامه ندادیم .
یعنی فقط یه جلسه مشاوره رفتیم خانواده ایشون عجله داشتن که سریع تر عقد کنیم و انقدر اصرار و عجله کردن که ما هم تقریبا تو معذوریت قبول کردیم و با عجله همه چیز تموم شد. همسرم مرد خیلی خوبیه عاشقانه منو دوست داره و بهم محبت میکنه اما من الان حس میکنم این آدم اونی نیست که من تمام زندگیم میخواستمش .
من شاید آدم ایده ال گرایی هستم ولی شخصیت ایشونم اون جوری نیست که منو جذب کنه اصلا باهاش راحت نیستم خیلی کم با هم حرف میزنیم وقتی باهم بیرون میریم دوست دارم زودتر برگردم خونه.
من حتی روز عقد تو محضر هم شک داشتم الان بعد از یک مدت رفت و آمد به خانواده شون میبینم که ما مثل هم نیستیم انگار دو تا آدم با دو تا دنیای متفاوتیم تفکرات مون و یه سری اخلاقیات مون فرق داره مثل اینکه من آدم جدی هستم ، همسرم شوخن و حتی یه مواقعی که زیاد میخنده من بدم میاد چون از مردای جدی خوشم میاد. و مهم تر از همه اینکه علاقه ای که زوج های جوان اوایل ازدواج دارن ندارم اگه یه هفته با هم نباشیم دلم تنگ نمیشه زنگ نمیزنم بهشون دوست دارم با خانوادم یا تنها باشم تا با همسرم.
راستش یه فکرایی هم تو ذهنمه که ممکنه منو بخاطر حقوقم خواسته باشن و اینکه میتونستم موقعیت های بهتری داشته باشم اگه صبر می کردم، ایشون اوایل که اومدن خواستگاری گفتن تو یک شرکت کار میکنن و در کنارش کار آزاد هم دارن اما الان میگن چون شرکت پولشون رو درست نمیده و اوضاع صنعت بهم ریخته میخوان بیان بیرون و فقط کار آزادشون رو انجام بدن و دنبال کار بگردن در کنارش در صورتی که اگه میدونستم شغلشون ثابت نیست اصلا جواب نمیدادم و ایشونم مثل خیلی های دیگه رد میکردم.
دو بار تو این مدت تنها رفتم پیش مشاور ،که هر دو نظرشون این بود علاقه نداشتن بعد ۳ ماه و نیم طبیعی نیست و ممکنه هیچ وقت علاقه ایجاد نشه. به جدایی هم فکر میکنم از طرفیم ایشون خودشون خیلی منو دوست داره از لحاظ اخلاقی واقعا مشکل نداره و آدم خوبیه و بی احترامی از خودش یا خانوادش ندیدم تا به حال ولی انگار علاقه تو من نیست ( تو مسائل جنسی راضی هستم و مشکلی نداریم ) اگه بخوام جدا بشم از عذاب وجدانش میترسم از اینکه بعدها پشیمون بشم و از اینکه چون سید هستن ممکنه نفرین شون زندگیم رو خراب کنه از اینکه دیگه کسی این جوری دوسم داشته باشه اما از طرفیم من عذاب میکشم وقتی با همیم .
اوایل بهتر بودم ولی الان واقعا حسی ندارم میخوام از دوستایی که تجربه دارن بپرسم از نظر شما ممکنه علاقه پیدا کنم به ایشون؟ میتونم یا این امید ادامه بدم ؟ من از زندگی سرد و بی علاقه وحشت دارم.
#ایدی_ادمین 👇🌻🌻
@adminam1400
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 🌻🍃 سلام خانمهای گروه انشالله همتون مشکلاتون حل بشه 🙏🏻 دوستم خانم هستن متاهل چهل دو سال
#پاسخ_اعضا ❤️🍃
سلام جهت شخصی که ناخنش را چند بار کشیده وباز هم عفونت میکندچندروز پشت سرهم با عنبر نسا دود بده انشالله که خوب میشی
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
سلام
خدمت خانمی که گفتن دعایی که همه چیز به دلمون اگاه میشه
الله نور السموات والارض والله بکل شی علیم
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
سلام عزیزم گیاه مریم گلی دم کنه ولرم که شد پاش ونیم ساعت بزاره داخلش روزی دوبار انجام بده معجزه میکنه
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
سلام وقت بخیر .ممنون از کانال خوبتون .دختری از کریمان که گفته بودن سقط میکنند من سه بار سقط کردم یه بار قلب نداشت یه بار پوچ بود یه بار هم ضربه خورد به کمرم.۵ سال پیش رفتم پیش دکتر رویا کوکبی شیراز هر آزمایشی که وجود داره انجام دادم هم خودم هم شوهرم هیچ مشکلی نداشتیم فقط شوهرم چندتا قرص تقویتی داد .خودم هم کم خونی مینور دارم ولی قرص خاصی نداد فقط پردنیزولون ۵ میلی روزی دوتا موقع اقدام وقتی هم باردار شدم همون ماه یه روز بعداز گذشت موعد تست مثبت شد که آمپول ضد انعقاد خون تا نه ماهگی زدم و شیافت پروژسترون .چون سقط خیلی بده و شما رو درک میکنم میخواستم کمکتون کنم من دوتا دختر دارم الان واسه دومی هیچ دارویی نخوردم .یه سوال هم داشتم اینکه کسی راه حل مطمئنی واسه پسر دار شدن داره بهم پیشنهاد بده ممنون میشم منم باشم مامان هلما
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
سلام در پاسخ دوست عزیزی که گفتن دختر ۲۰ ساله شون روی دست و پشتش جوش میزنه و جای جوش مونده بهتر است یه آزمایش و سونو بدین شاید از کبد چربش باشه که بعد از درمان کبد برای جای جوش هم لیزر درمانی کنید إن شاء الله که جواب میده
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
سلام وادب خدمت عزیزان گروه
خواهر گلی که گفتن پسر شون 6 ماه هست که دندوناش افتاده ولثه اش سیاه شده عزیزم نگران نباش پسر منم دندونش افتاد دقیق یادم نیست 5 یا 6 ماه بود که دندونش افتاده بود ولثه اش کبود وسیاه شده بود مثل اینکه خون داخلش جمع شده باشه منم مثل شما خیلی نگران بودم حتی دندون پزشکی هم بردم ولی چیزی متوجه نشدن چند روز که گذشت دیدم یه چیز سفید داخل لثه اش پیدا هست دست زدم دیدم دندون هست نگران نباش عزیز دل
منم یلدا (اگر از نگرانی درومدی برا بچه هام دعا کن)
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
سلام ادمین عزیز.خواستم بگم چقدر بعضی آدما خوبن و مهربان.مثل خانمیکه توگروه وقتی حرفمیزنه مادر میگه همش.خدا الهی خیرت بده مادر عزیز و مشکلاتتونو حلکنه یادمه توگروه ناراحت بودین یبار.چقدر مهربانو بااخلاق.ما دلمون لک زده یبار از زبون مادرم دخترم بشنویم.هیچوقت بما نگفته مثلا مامان جان مادرجان😔😔فقط ب یدونه داداشمون میگه.عوضش ازما محبت فراوان میخاد.همش میگیم خوشبحال اونایکه مادر خوبو مهربون دارن.خدا شماروام برای بچهاتون نگهداره مادر عزیز خانم ماه شب چهارده.برای هرچه زودتر فرج آقا امام زمانمون صلوات
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#داستان_زندگی_اعضا ❤️🍃 بسم رب الشهداء والصدیقین 🌷ماجرای حقیقی معجزه ی دعای شهدا با سلام خدمت شم
#داستان_زندگی_اعضا ❤️🍃
به همراه همسرم از اتوبوس پیاده شدیم و همراه بسیجیان به سمت سنگر حرکت کردیم در مقابل درب ورودی سنگر با کمال احترام ایستادند و به من و همسرم تعارف کردند که وارد سنگر شویم.
درب ورودی سنگر کمی شیب دار بود وقتی وارد سنگر شدیم چیزی که خیلی برایم جالب بود بزرگی بیش از حد آن سنگر بود که دست راست آن به صورت مسجد بسیار بزرگی بود البته بدون فرش که تعداد زیادی رزمنده با سربند یا فاطمه زهراس بر روی زمین نشسته بودند و به شدت مشغول کار بودند.
پرونده های زیادی در دست داشتند و در حال رسیدگی به پروندهها بودند چند نفر از آنان نیز بی سیم به دست داشتند و مرتباً با بی سیم صحبت میکردند حال و هوای بسیجیان خیلی مانند شبهای عملیاتی بود که در تلویزیون دیده بودم.
در سمت چپ سنگر یک دروازه ای وجود داشت که سراسر نور بود و شدت نور آن به گونه ای بود که قادر به دیدن آن طرف نور نبودم.
نور بسیار عجیبی بود و این بسیجیان همگی در داخل این نور وارد می شدند و بعد از مدتی با تعداد زیادی پرونده خارج می شدند تمام آنان سربند یا فاطمه زهراس بسته بودند.
به قدری کار و تلاش و زحمت آنان زیاد بود که پیش خودم فکر میکردم چقدر انرژی بالایی دارن در این هنگام از داخل دروازه سراسر نور آقایی بسیار رشید و خوشرو و پر انرژی به سمت ما آمدند و احوالپرسی گرمی کردند و نام مرا به زبان جاری کرده و خوش آمد گفتند و بعد من و همسرم را به سمت صندلی که از گونیهای شنی ساخته شده بود راهنمایی کردند(. بسیجیان ایشان را حاج آقا یاسینی صدا میکردند.)
این گونی های شنی نزدیک آن دروازه نورانی روی هم چیده شده بودند و به عنوان صندلی از آن استفاده می شد در این هنگام نوجوان بسیار خوش چهره و چابک از داخل نور بیرون آمد . نامش علی اصغر قلعه ای بود که آقای یاسینی به علی اصغر گفت آقای قلعه ای برای میهمانان ما وسایل پذیرایی بیاورید علی اصغر که نوجوان ۱۶ ساله خوش چهره و نورانی بود به سمت من و همسرم آمد و بعد از احوالپرسی بسیار گرمی از من پرسید آیا شربت میل دارید من که در حالت بهت و تعجب به سر می بردم با کمال خجالت گفتم اگر امکان داشته باشد میخورم .
آقای یاسینی به علی اصغر گفتند برای خانم............ و همسرشان شربت بیاورید من به همسرم نگاه کردم و به او گفتم این ها اسمم را از کجا می دانند همسرم اشاره کرد که هیچ صحبتی نکن و فقط سکوت کن و گوش کن.
علی اصغر به داخل نور رفت تا شربت بیاورد. مدتی طول کشید تا علی اصغر برگردد و در این مدت من به رفتارها و فعالیت رزمندگان به دقت نگاه میکردم . بسیار برایم عجیب بود آنها مرتباً پرونده ها را بررسی میکردند و بیسیم میزدند و از احوال مردم می پرسیدند مثلاً آقای یاسینی در همان زمان که کنار ما ایستاده بود به بی سیم چی گفت بیسیم بزن بپرس که مشکل پیرمرد در روستای فلان جا بر طرف شده یا خیر یا در یک پیام دیگری گفت بپرسید فلان بچه در بیمارستان مشکلش برطرف شده یا خیر و وقتی متوجه شدند که مشکل آن بچه برطرف شده، همه با هم صلوات قرائت کردند.
حتی در جایی هم آقای یاسینی به رزمندگانی که مشغول بررسی پروندهها بودند گفتند ببینید چرا مشکل فلان فرد در فلان جا برطرف نشده بررسی کنید ببینید ایراد کار کجاست؟؟؟؟
جملات برایم بسیار عجیب بود و من متحیر و شگفتزده فقط به مکالمات، نوع رفتار و گفتار آنان نگاه می کردم و حتی توان صحبت کردن هم نداشتم تا علی اصغر قلعه ای از داخل نور با یک سینی بسیار زیبا که دو لیوان شربت در داخل آن بود به سمت ما آمد آقای یاسینی گفتن اول به خانم.......... شربت را بدهید شربت را که به سمت من گرفت دیدم شربت آلبالویی رنگ است یک لحظه به همسرم گفتم نکند این شربت شهادت باشد؟
ولی همسرم اشاره کرد که سکوت کنم من هم شربت رو برداشتم و وقتی آن را میل کردم بسیار خوش عطر و خوش طعم بود و با شربت هایی که تا به حال خورده بودم بسیار متفاوت بود آقای یاسینی از من پرسیدند خانم ............ شربت به جانتان نشست؟؟
گفتم بله بسیار خوشمزه بود ایشان گفتند این شربت شفاست، نوش جانتان. تمایل دارید لیوان دیگری شربت برایتان بیاوریم با اشتیاق زیاد گفتم بله محبت می کنید آقای یاسینی به علی اصغر گفتند آقای قلعه ای سریع برای خانم ......... شربت دیگری بیاورید علیاصغر قلعه ای مانند فرفره رفت داخل نور و بعد از مدتی با سینی دیگری از شربت که دو لیوان در داخل آن بود به سمت ما آمد این بار شربت پرتقالی رنگ بود که آن را نیز تا ته میل کردم و بسیار گوارا بود در این موقع آقای یاسینی از ما عذرخواهی کرد و گفت کاری برایم پیش آمده الان خدمت میرسم و ما را ترک کرد و داخل دروازه پر از نور شد و به علی اصغر گفت در خدمت خانم ...........و همسرشان باشید تا من برگردم علی اصغر نوجوان بسیار شیرین زبانی بود.
#ادامه_دارد...
#احکام_دین ☀️🍃
ضمیمه کردن وکالت دیگری به وکیل سابق در موضوع واحد🌸🍃
پرسش :آیا موکل می تواند پس از اعطای وکالت به وکیل، وکیل دیگری را برای انجام موضوع وکالت ضم وکیل سابق کند؟ در فرض امکان ، آیا وکالت وکیل نخست از حالت استقلالی به اجتماعی تبدیل می شود یا کما فی السابق حالت استقلالی باقی می ماند؟ و آیا در عقد نکاح با سایر عقود تفاوتی از این حیث وجود دارد؟
پاسخ :۱- وکیل اول استقلال دارد مگر این که او را عزل کند سپس با ضمیمه وکالت دهد. ۲- فرقی ندارد و در عقد نکاح نیز به همین صورت است.
شرط محقّ بودن موکل در پذیرش وکالت🌸🍃
پرسش :آیا براى پذیرش وکالت شرایط خاصّى لازم است؟
پاسخ :وکیل در صورتى مى تواند از موکلّ خود دفاع کند که از محقّ بودن او آگاه باشد، و هر چه در دفاع از موکلّ خود مى گوید به عقیده خودش صحیح و از نظر شرع جایز باشد.
شرایط وکیل و موکل🌸🍃
پرسش :وکیل و موکل چه شرایطی باید داشته باشند؟
پاسخ : وکیل و موکّل هر دو باید عاقل و بالغ و رشید (کسى که اموال خود را بیهوده مصرف نکند) باشند و وکالت را از روى قصد و اختیار انجام دهند.
ضمانت وکیل در صورت کوتاهى در نگهدارى أموال و تصرف در آن🌸🍃
پرسش :اگر وکیل در نگهدارى اموالى که در اختیار اوست کوتاهى کند، یا غیر از آن تصرفى که به او اجازه داده شده تصرّف دیگرى بنماید و آن مال از بین برود یا ناقص شود، تکلیف چیست؟
پاسخ :وکیل ضامن است، ولى اگر بعد از آن تصرّف، مال باقى باشد و در آن تصرّفاتى را که اجازه داده بکند آن تصرّف صحیح است.
کناره گیری وکیل از وکالت🌸🍃
پرسش :آیا وکیل خودش می تواند یکطرفه از ادامه کار خودداری کند؟
پاسخ :وکیل هرموقع بخواهد مى تواند از وکالت کنار برود هرچند موکّل غایب باشد.
وکیل کردن فرد دیگر از طرف وکیل اول🌸🍃
پرسش :آیا وکیل می تواند فرد دیگری را وکیل انجام کاری که خود وکیل آن شده قرار دهد؟
پاسخ :وکیل نمى تواند براى انجام کارى که به او واگذار شده دیگرى را وکیل کند، مگر این که موکّل به او اجازه داده باشد که از طرف خودش یا از طرف او وکیل بگیرد، در این صورت مى تواند هر طور که به او اجازه داده است عمل نماید.
وکالت چند نفر از شخص واحد 🌸🍃
پرسش :اگر یک فرد چند نفر را وکیل قرار دهد چه حکمی دارد؟
پاسخ :هرگاه چند نفر را براى انجام کارى وکیل کند و به آنها بگوید هر کدام از شما وکیل من هستید، در این صورت هر یک از آنان کار را انجام دهد صحیح است و چنانچه یکى از آنها بمیرد، وکالت دیگران باطل نمىشود و اگر بگوید همه باهم وکیل من هستید هیچ کدام به تنهایى نمىتواند کارى انجام دهد و اگر یکى از آنان بمیرد وکالت دیگران هم باطل مى شود.
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽