eitaa logo
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
166.2هزار دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
1.3هزار ویدیو
13 فایل
داستان زندگی آدمها👥 شما فرستاده ایید⁦👨‍👩‍👧‍👦⁩📚⁦ کانال تعبیر خوابمون 👇🤍 https://eitaa.com/joinchat/1319240024C241ce5aee0 تبلیغات پربازده👇✅ https://eitaa.com/joinchat/3891134563Cf500331796 ادمین گرامی کپی از مطالب کانال حرام و پیگرد دارد❌❌❌
مشاهده در ایتا
دانلود
⛔️دعای پایبند کردن شوهر به زن وزندگی اگر زنی شوهرش به زن دیگر تمایل پیدا کرده یا از زنش سرد شده و مالش را جای دیگری خرج میکند این دعا را بنویسد و در لباس خود نگه دارد شوهرش میل به زن دیگری نمیکند و از غریبه سرد میشود و محبتش به همسرش چند برابر میشود..👇👇🔮 https://eitaa.com/joinchat/1319240024C241ce5aee0 عالیه این دعا 😳👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚠️لیزر ممنوع شد‼️ اگر شما هم مثل من کلی مو دارین و هزار راه رو مثل لیزر امتحان کردین و جز اتلاف وقت و هزینه هیچ دستاوردی نداشتین این روش رو امتحان کنید و تو#2 دقیقه تموم موهای مزاحمتون چه بدن و چه صورت همه رو ازبین میبره @Nazanin_ghorbanii @Nazanin_ghorbanii درضمن خبر خوبش اینه که بعد از چندبار استفاده دیگه مویی رشد نمیکنه از حق نگذریم معرکه است🥰 مشاوره رایگانشو از دست نده👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2720203753C163482a759
📢 هر روز یک صفحه قرآن بخوانیم 🔹 امروز؛ صفحه دویست و هفتاد قرآن کریم سوره مبارکه النحل ✏️ توصیه مهم حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: هر روز حتماً قرآن بخوانید حتّی روزی نیم صفحه، روزی یک صفحه بخوانید، امّا ترک نشود. در دنیای اسلام هیچ کس نباید پیدا بشود که یک روز بر او بگذرد و آیاتی از قرآن را تلاوت نکند. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
Quran-page-270.mp3
2.37M
📢 هر روز بخوانیم 🔹 صفحه دویست و هفتاد قرآن کریم، سوره مبارکه النحل با صدای آقای شهریار پرهیزگار بشنوید. ✏️ توصیه مهم حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: هر روز حتماً یک صفحه قرآن بخوانید
🌱 این دعا از اسرار مکنونه و کبریت احمر برای رسیدن به حاجات عظیمه است و با اعتقاد کامل خوانده می شود 《اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ‏ الْمَكْتُوبِ‏ فِي‏ سُرَادِقِ‏ الْمَجْدِ وَ أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الْمَكْتُوبِ فِي سُرَادِقِ الْبَهَاءِ وَ أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الْمَكْتُوبِ فِي سُرَادِقِ الْعَظَمَةِ وَ أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الْمَكْتُوبِ فِي سُرَادِقِ الْجَلَالِ وَ أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الْمَكْتُوبِ فِي سُرَادِقِ الْعِزَّةِ وَ أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الْمَكْتُوبِ فِي سُرَادِقِ الْقُدْرَةِ وَ أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ‏ الْمَكْتُوبِ فِي سُرَادِقِ السَّرَائِرِ السَّابِقِ الْفَائِقِ الْحَسَنِ النَّضِيرِ «133» رَبِّ الْمَلَائِكَةِ الثَّمَانِيَةِ وَ رَبِّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ وَ بِالْعَيْنِ الَّتِي لَا تَنَامُ وَ بِالاسْمِ الْأَكْبَرِ الْأَكْبَرِ الْأَكْبَرِ وَ بِالاسْمِ الْأَعْظَمِ الْأَعْظَمِ الْأَعْظَمِ الْمُحِيطِ بِمَلَكُوتِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ بِالاسْمِ الَّذِي أَشْرَقَتْ لَهُ‏ «134» السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ وَ بِالاسْمِ الَّذِي أَشْرَقَتْ بِهِ الشَّمْسُ وَ أَضَاءَ بِهِ الْقَمَرُ وَ سُجِّرَتْ بِهِ الْبِحَارُ وَ نُصِبَتْ بِهِ الْجِبَالُ وَ بِالاسْمِ الَّذِي قَامَ بِهِ الْعَرْشُ وَ الْكُرْسِيُّ وَ بِأَسْمَائِكَ الْمُكَرَّمَاتِ الْمُقَدَّسَاتِ الْمَكْنُونَاتِ‏ الْمَخْزُونَاتِ فِي عِلْمِ الْغَيْبِ عِنْدَكَ وَ أَسْأَلُكَ بِذَلِكَ كُلِّهِ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد و اَنْ تَفْعَلَ بی》 به جای تفعل  حاجت خود را گوید مجرب است ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
⊰━━━⊰ ≼ِ✺ ✺≽ ⊱━━━⊱ 🗓 ۱۳ بهمن | دلو ۱۴۰۳ 🗓 ۲ شعبان ۱۴۴۶ 🗓 1 فوریه 2025 🌹 امروز متعلق است به: 🔸پبامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلّم 🗞 وقایع مهم شیعه: 🔹اعلام وجوب روزه در ماه مبارک رمضان 🔹مرگ معتز عباسی لعنة الله علیه، 255ه-ق 📆 روزشمار: ▪️1 روز تا ولادت امام حسین علیه السلام ▪️2 روز تا ولادت حضرت عباس علیه السلام ▪️3 روز تا ولادت حضرت سجاد علیه السلام ▪️9 روز تا ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام ▪️13 روز تا ولادت حضرت صاحب الزمان (عج) ❇️ روز ۱۰۰ مرتبه : یا رَبِّ الْعالَمِین "ای پروردگار جهانیان" ❇️ ذکر بعد از نماز صبح ۱۰۶۰ مرتبه که موجب غنی و بی نیاز شدن میگردد . ❇️ این که مربوط به روز است به نام رسول خدا صل الله و علیه و آله و سلم می‌باشد، روایت شده است که هر کس این ذکر را بخواند می شود و در این روز حضرت رسول الله (صل الله و علیه و آله و سلم) خوانده شود. 📚 شب : طبق آیه ی ۳ سوره می‌باشد. ⛔️ برای و دادن روز مناسبی نیست. ✅ برای و روز مناسبی است. ⛔️ برای گرفتن روز مناسبی نیست. ✅ برای روز مناسبی است‌. ✅ برای و روز مناسبی است. ⛔️ برای و روز مناسبی نیست‌‌‌. ✅ امشب برای خوب است. ✅ برای رفتن روز مناسبی است. 🔰زمان : از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۰ و بعداز اذان ظهر تا ساعت ۱۶ عصر. 🔹امروز روز مناسبی است. 🔹امروز برای شروع کارها مناسب است. 🔹دید وبازدید با دوستان و خویشاوندان خوب است. 🔹کسی که در این روز بیمار شود زود خوب میشود. 🔸کسی که امروز گم شود، پس از چند روز پیدا میشود، 🔸قرض دادن و قرض گرفتن خوب است. 🔸این روز برای برگزاری مجالس عروسی و جاری ساختن صیغه ی عقد، مناسب است. 🔸کشاورزی و باغبانی وآبیاری و خرید و فروش محصولات زراعی خوب است. 🔸خرید و فروش و تجارت، نیکو است 🔹میانجیگیری برای اصلاح ذات البین و رفع اختلافات دوستان و خویشاوندان خوب است. 🔹کسی که در این روز متولد شود، تربیتش نیکو خواهد بود. 🔹رسیدگی به ایتام  ونیازمندان و بیچارگان خوب است. 🔹صدقه دادن خوب است. 🔸امروز ناخن گرفتن، خوب است. 🔸رَک اَرقنوع یا به اصطلاح ماه ترکی، قوت روح، امروز در《 کعب پاها 》 است. 👈🏻باید مراقب بود که امروز به آن آسیبی نرسد. 🔸مسیر رجال الغیب از میان غرب و جنوب میباشد.بهتر است هنگام حرکت به سمت محل کار یا در مکانی که حاجتی دارید رو به این سمت نهاده و از ایشان یاری بطلبید.چون کسی در نزد شروع در شغلی و سفری روی خود را به طرف ایشان کند و همت از ایشان طلبد، بدین نهج (صورت): بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیم، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا رِجالُ الغَیبِ. اَلسَّلامُ عَلَیکَ اَیَّتُهاَ الاَرواحُ المُقَدَّسَةِ. اَغیثُونی بِغَوثِهِ و اُنظُروُا اِلَیَّ بِنَظرَةٍ یا رُقَبا یا نُقَبا یا نُجَبا یا اَبدالَ یا اَوتادَ یا غَوث َیا قُطُب👈🏼و به هر زبانی که خواهد، مطلب خواهد و شروع در مدعا کند، البته به مقصود رسد. 🌺 🌺 به تجربه رسيده آن كه در هر روز بخواند آيه مباركه و من يتق اللّه تا آخر آيه 3 سوره طلاق را سه مرتبه بعد از نمازهاى واجب با سه مرتبه صلوات در اول آن و سه مرتبه صلوات در آخر آن بخواند موجب وسعت رزق خواهد بود. ان شاء اللّه : وَمَن يَتَّقِ اللَّـهَ يَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ ۚ وَمَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّـهِ فَهُوَ حَسْبُهُ ۚ إِنَّ اللَّـهَ بَالِغُ أَمْرِهِ ۚ قَدْ جَعَلَ اللَّـهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْرًا ☜ صبح05:38 طلوع آفتاب07:04 ☜ ظهر12:18 اذان عصر15:10 ☜ آفتاب17:32 اذان مغرب17:51 ☜ عشاء18:39 نیمه‌شب شرعی23:35
8.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🗯 اگر بعد از یک اشتباه یا شکست، خودتان را مدام سرزنش می‌کنید، و یا نمی‌توانید خطاهای دیگران را فراموش نمایید؛ این 2 دقیقه را از دست ندهید ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
❤️🍃 سلام به همگی دوستان من همیشه خواننده بودم و کار هر روزم این شده مرتب پیام دوستان رو بخوانم اما الان برای من مشکلی پیش امده و نیاز دارم خواعرهای عزیز بهم کمک کنن دختر من ۲۲ سالشه یه دختر زیبا توسن ۱۵ سالگی برادرشوهرم امد خواستگاری برای دخترم هم دخترم هم شوهرم کلا مخالف بودیم اما دست بردار نبودن که باعث بحث ودعوا شد بین دوتا برادر و تهدید و بینهایت تهمت هایی که وحشتناک بود درباره دخترم بعد اون جریانات دخترم روز به روز افسرده ومریض شد همش تو اتاقش بود و تاریک کسل تا بعد مدتی دیدم رگ دستشو زده اما کم نتونسته بود ترسیده بود دیونه شدم از ترس شبها خواب نداشتم بردمش مشاور اما مشاور هم نتونست کاری کنه حتی ذهنم خطور کرد شاید پسر عموش و بخواد اما میگفت من ازش متنفرم همون موقع میومدن خواستگاری گریه میکرد میگفت بابام منو به پسر عموم بده من خودمو میکشم کلا طالب پسر عموش نبود اما تو این چند سال یا قرص یا رگ دو سه بار زده بود وقتی حالش بهتر میشه میگه بخدا مامان یکی تو گوشم میخونه این کارو بکنم این روزهارو داشتیم سپری میکردیم تا ۶ ماه پیش جاری که مادر همون پسر عموش بود با زن برادر خودش یه دعوایی خیلی بزرگ داشتن و اون زن برادرش هم که عراقی بود الان از اون موقع ول کرد رفت عراق که طلاقش بدن بهم زنگ زد گفت من و جاری (من)رفته بودن چند سال پیش عراق برای دخترمن طلسم درست کردن گفت یکیشو تو پارک محله جفت خونت خاک کردیم یکیشو تو به خورد سگ داده بودن مابقی هم تو اب و به قول خودش قبرستون میگفت دخترتو قفل کردن و سیاه بعد اون هم خطشو خاموش کرد حالا من نمیتونم به شوهرم بگم چون عمل قلب باز کرده و دوبار سکته مغزی کرده میترسم دعوا کنه سکته کنه از اون طرف جاریم هم سرطان کل بدنشو پر کرده همه رفتن به همه گفته که منو میخواد ببینه من به شوهرم گفتم اصلا نه میرم نه حاظرم حتی به هیچ عنوان حلالش کنم شوهرم هم میگه تصمیم با خودته یکی دوبار هم اوردنش دم در خونه من در و باز نکردم چون از طریق خواهر شوهرها بهش رسوندن که من خبر دارم با دخترم چکار کرده و حوالش کردم به خدا این وسط من نمیدونم چکار کنم دارم دیونه میشم دختر میگه شبها به چیز سیاه مثل خفاش خیلی بزرگ همش تو اتاقمه میگه تا از خواب میپرم غیب میشه اوایل فکر میکردم خواب بد میبینه اما بعد فهمیدن این جریان مطمینم بخاطر این طلسم هاست و هیچ جایی بلد نیستم واصلا نمیدونم چکار کنم من اهوازی هستم لطفا خواهرها اگه کسی کمکی میتونستم بکنه پیام بده لطفا 👇🌻🌻 @adminam1400
‏چرا انقلاب کردیم؟ - برای اینکه این صحنه ها را هیچ وقت نبینیم ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 🌻🍃 سلام به عزیزان گروه .میخواستم ببینم برای درمان لاغری کودکان کسی راه حلی داره ؟آخه
❤️🍃 سلام با آرزوی سلامتی برای همه دختر خانمی که گفتن پنج ساله آقا پسری رو دوست دارن والان سربازه ...عزیزم شما درگیر عشق یه طرفه شدین وبهتره که ذهنت رو از اون پسر پاک کنی .چون اگر ایشون خدمتشون تموم شه وبا کسی دیگه نامزد کنه شما ضربه روحی سختی میخوری .خدا هر چی خیره هم برای اون آقا پسر وهم برای شما رقم بزنه انشالله🙏 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸 سلام لحظه هاتون پر از شادی خانمی که گفتن با گذشت سه ماه ونیم هیچ علاقه ای به همسرش پیدا نکرده ...عزیزم اگه فکر میکنی این مشکل علاج نداره خوب تمومش کن هنوز اول راهی وحق زندگی داری حق داری عشق رو تجربه کنی حق داری دوست بداری ودوست داشته بشی 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸 سلام به اون خانم که خار پاشنه داره نمک دریا تهیه کن مقداری را تو یک ظرف بزار روی گاز بزارتا گرم بشه بعدنمک را داخل یه پارچه نخی بزار پات بزار تا گرمای نمک حس کنی چندبار در روز تکرار کن تا سه روز نتیجه میگردی 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸 سلام هر قسمت داستان ملیحه رو میخونم واقعا حالم بد میشه چون با تک تک سلول هام حسش میکنم با تمام وجودم میفهمم چی کشیده ملیحه ی عزیز خیلی سخته خواستن و نرسیدن، سخته از ته دل زار بزنی و هیشکی صداتو نشنوه ،یبار به دنیا میایم یبار حق انتخاب داریم یبار عاشق میشیم اما نمیذارن خودت تصمیم بگیری....😔 مامان باباهای عزیز التماستون میکنم اگه بچه هاتون واقعا کسیو دوست دارن بذارین بهم برسن کنارشون باشین نکه مقابلشون قرار میگیرین که مثلا صلاحشونو میخواین شاید با اونی که عاشقشی خوشبخت نشی اما اگه بهش نرسی با هیچکس دیگه م خوشبخت نمیشی همش میشه حسرت یه لحظه داشتنش،یه نگاهش.‌‌‌.‌‌‌..‌ چه حال غریبی دارم دلم میخواد زار بزنم برا دل خودم و ملیحه و همه کسایی که درد گوشه قلبشونه... امیدوارم اخر داستان حال دل ملیحه خوب باشه و خودشو پیدا کرده باشه نجلا 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸 سلام در جواب خانومی که یک پسر دارن و یکی از بیضه هاش نیومده پایین (ببین باید بری دکتر اطلاعات کامل و درستی رو بهت میده) بیضه ای که نزول نکرده یا خودش تا قبل ۳ماهگی میاد یا باید عمل شه یه عمل اسون هست اصلا سخت نیست خواهر زاده من صبح عمل کرد شب اوردنش خونه هرچی زودتر عمل شه بهتره خواهر زاده من وقتی برای عمل رفت ۷سالش بود ولی کسایی مشکل برادر زاده منو داشتن اومده بودن برای عمل ۹ماه ۱ساله اینا بودن (دکتر به خواهرم گفت هرچقدر زودتر بیارین برای عمل بهتره) خواهر منم مثل شما اطلاعات نداشت انقدر گریه میکرد و غصه میخورد خودشو کشته بود احتمال گرفتن سرطان کمتر از ۱درصد هست و کسایی که عمل میکنند احتمالش خییییلیییی کمتر ببینید خواهرم میگفت من اگه از همون اول به جای غصه خوردن میرفتم دنبال اطلاعات درباره این قضیه انقدر اذیت نمیشدم چیز خیلی حادی نبودش ازتون میخوام پسر تون رو ببرید دکتر اول یه سونوگرافی میفرستتون که بفهمن بیضه کجاس داخل شکم یا ران؟ و بهتون اطلاعات درست و دقیقی میدن برای باز شدن بخت منم دعا کنید (یه بخت خوب☺️) اسمم باشه : خانوم روان شناس 👩‍💼🌱 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
❤️🍃 دختر لر من میخواستم داستان زندگیمو واسه خواهر و برادر های هم گروهیم تعریف کنم ما یه خانواده ده نفر بودیم یعنی پنج خواهر و سه برادر وپدر و مادرم پدرم کارگر ساختمانی بود در یک روستا نزدیک به شهر زندگی میکردیم خانواده ضعیفی بودیم خداروشکر خواهر وبرادرا م کم توقع بودن پدرم صبح تا شب کار میکرد تا شکم ما رو سیر کنه من فرزند بزرگ خانه بودم تو کارای منزل به مادرم کمک میکردم از بچه داری تا نظافت خونه مدرسه هم میرفتم سال ۷۰ سال اول دبیرستان بودم تو لرستان اون موقعها دختر زود شوهر میدادن من ۱۶ سالم بود خواستگار زیاد داشتم دخترها هر چی پدرا میگفتن همون بود حق انتخاب نداشتن من یه دختر معمولی بودم نه زشت ونه زیبا ولی نزدیک به زیبا یه روز تو خونه بودیم که دایی مادرم که بزرگ خاندانشون بود اومد خواستگاری برا علی پسر بزرگش علی توی نانوایی کار میکرد دایی در هر خونه ای میرفت کسی بهش نه نمی گفت مورد اعتماد فامیل بود منو صدا زد گفت بیا که اومدم ببرمت برا خودم جا خوردم تو باید عروس خودم بشی من یه دختر شاد و سر حال بودم دوست داشتم درس بخونم نگاه دستا پینه بسته پدرم که همیشه زیر ناخناش گچ بود و سیمان و ماسه پوستشون رو سوزانده بود برا خودم کسی بشم سر کار برم وبه پدرم کمک کنم شبها که از سر کار می اومد دستاش به صورتمون میکشید زبر بودن مادرم سال های سال نداشت لباسی بخره بگذریم دایی مادرم اومد خواستگاری من قبول نکردم گفتم میخوام درس بخونم اون هم ناراحت شد گفت چ دختری تاحالا درس خونده که تو میخوای بخونی از خونه قهر کرد و رفت پدرم ناراحت شد گفت ابرومو نبر قبول کن هر اسراری کردن زیر بار نرفتم بعد از یک چند روز دوباره برگشت گفت من باید یکی از دختراتو برای پسرم بگیرم وقتی دید زیاد مخالفت میکنم گفت پس کوچکتر رو بدید خواهر کوچیکم که ۱۳ سالش بود بهش دادن تمام نامزدیش عروسیش یک ماه هم نشد رفت خونه شوهرش کم سن بود چهار سال بچه نیورد بعد از عروسی خواهرم حرفای مردم شروع شد بزرگه خوب نبود که نگرفتنش هر جا رد میشدم انگشت نما بودم بهم متلک می انداختن خواستگارام کم شدن تورو خودم هم میگفتن مادرم میگفت دختر افتادی سر زبونا اسمت بد در رفته کارم شب وروز گریه بود کسی باهام حرف نمی زد تصمیم گرفتم با اولین خواستگار ازدواج کنم بعد از چند ماه یکی از بستگان مادرم که توی بازار خونه داشتن وزندگی میکردن اومد خواستگاری پسرش تو بازار دست فروش بود پدرم قبول کرد ۹ سال از من بزرگتر بود شبی که میخواستن مهریه وشیر بها رو تعین کنن بزرگ های فامیل دعوت کرده بودن دایی پدرم گفت این پسر قمار میکنه دختر بهش ندید ما از قبل زیاد شناخت نداشتیم پدرم خواستگاریو بهم زد اونا هم قهر کردن رفتن پدر بزرگم رفت اونا رو سر خیابون بگردوند اونا قسم میخوردن که این طور نیست گذشت تو محضر عقد کردیم چندماه عقد کرده بودیم که تودر یه روزنامه فروشی فرم استخدام آموزش وپرورش زده بودن فرمی خرید پر کرد اون زمان دیپلم داشت چند ماه تو جبهه سابقه جانبازی داشت بر اثر انفجار موج گرفته بودش فرم تحویل داد این مدت که عقد کرده بودیم می اومد ومیرفت چیزی ازش ندیدم کارو کاسبی خوب بود تا عروسی کردیم تو یک اتاقی کوچیک نه خانواده شوهر نه خودم جهاز خیلی کم بهم دادن در حد یک کمد یک دست رختخواب یک دست ظرف و ظروف رو کارتون میخوابیدم نه تلوزیون نه فرش نه هیچ چیز دیگه اون موقع رسم نبود جهاز بدن دختر. تعجب میکردم چرا شوهرم کاسبی مییکرد ولی چیزی نداشت من هم یه دختر چشم گوش بسته افتاده بودم وسط بازار پر بود از آدمهای همه مدلی کفتر باز قمار باز هزار کارای دیگه من ودو تا از جاریام و خواهر شوهر مادرشوهر پدر شوهر که مستاجر هم داشتن تو یه حیات بزرگ و قدیمی زندگی میکردیم از رو عقد نامه دو تا فرش بهم دادن خیلی خوشحال بودم حمام نداشتیم حمام عمومی می رفتیم ی روز که حمام رفته بودم وقتی برگشتم فرشا نبودن گریه کردم شوهرم گفت من فروختم رفت ی فرش کهنه خرید اون موقع بود که فهمیدم قمار میکنه دو روز از عروسیمون گذشت پستچی ی نامه آورد نامه رو باز کردم استخدام آموزش وپرورش برا سرایداری شده بود میگفت نمیرم برم زیر پا مردم جارو کنم با التماس فرستادمش بهش قول دادم کمکش میکنم اون روزا سر کار بود شبا من کلاسا رو جارومیکردم۱۷ سالم شده بود اون شبا بادوستاش میرفت قمار بازی گوشه حیاط مدرسه خونه سرایداری بود ما اونجا زندگی میکردیم هیچی براش مهم نبود یه شیفت سر کار بود شیفت بعدی تو باز کاسبی میکرد در امدش خوب بود ولی همه رو در راه قمار از دست میداد.... ... ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽