#حرف_اعضا 🌸 ✨به نام خداوند بخشنده و مهربان ✨ ای وای حاج خانم، یعنی من خیلی بدم؟؟. بله شاید. می‌دانید پدرم ظالمه، شما میگید چکار در حقشان کردیم؟؟، هیچی. برود شکر کند که دست قانون ندادیم. شما برای پدر و مادرتون چکار کردید؟؟. حرف‌های شما تناقض داره.....هم میگید باید به پدر و مادر خوبی کنیم، هم به مادر دل شکسته حق نمیدید. ولی من از دست مردها شکایت دارم.....عذاب وجدان حق اونهاست. شبیه پدرم روزی باید کنار شما باشه. پسرتون مثلاً بیشتر روزها بهتون ناسزا بگوید.....و شما باید حلالش کنید....خوب ببخشید کدوم مادر دلش میاد، فرزند گردن کلفتش رو، حلال نکنه. به قول خودتون، کدوم مادری بچّه‌شو نمی‌بخشه. اون من هستم.....که ظالم رو، حلال نمی‌کنم. مادر مطیع بودن به ضرر خود مادره. امروز به مادرم در همین مورد گفتم.....بعد هم جواب دادند.....بعد فوت پدر و مادر همه، عذاب وجدان می‌گیرند....✨✨ من به خاطر التماس مادری مهربان ناراحت شدم. خدای متعال شبیه پدر ظالم ما، نصیب بعضی افراد بکن.....تا ببینم حاج خانم میتونه به کسی که بهش پول توجیبی نمیده.....به همه فرزندانش......به زنش تا توانسته ظلم کرده.......محبّت کنه. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••

#پاسخ_اعضا 🧡 سلام در باره اون عزیزیی که میگن پوکی استخوان داره مادر من هم کم درد شدید داشت ولی شیر و سنجد خورد ،ماست،کشک الان اصلا کمرش درد نمیکنه پیشنهاد میکنم این ها رو حتما بخورید معجزه میکنه 🌸 🧡🧡🧡🧡🧡🧡🧡🧡🧡 سلام،در مورد اون دوستی ک گفتن تیرگی زیر بغل و… بهترین مورد استفاده از پودر موبر هست.جلوگیری از تیرگی پوست،نرمی و لطافت پوست و ضد خارش هست. 🧡🧡🧡🧡🧡🧡🧡🧡🧡 سلام به مدیر محترم واعضای گروه خانمی که گفته بودند شوهرشان می خواهند مدرک سیکل بگیرند باید مدارک قبلی گواهی نامه پنجم وحتی اول راهنماییشان را ببرند همان اداره آموزش پرورشی منطقه ای که مدرسه ای که مدرکشان را گرفتند تا مدارک قدیمی را معادل مدارک جدید تحصیلی کنند که فکر کنم بامدرک اول راهنمایی بهشون مدرک ششم بدهند ایشان با این مدرک به دبیرستان شبانه بروند پایه هفتم راثبت نام کنند. 🧡🧡🧡🧡🧡🧡🧡🧡🧡 خانم های که همسرانشان شکاک هستند ویا خانمی که گفتند از تاریکی وتنهای در اتاق میترسم ویا همه ی موارد وسواس ها اضطراب ها ودلشورها در هرمورد طبیب طب ایرانی اسلامی میگفتند این ها همش بیماری است واز سردی مغز ویا حتی بدن باعث می شود ودرمانهای بسیار موفقی دارد وباید برای درمان به اطبای طب اسلامی مراجعه کنید. مخصوصا حاج آقا تبریزیان وشاگردانشان متخصص در این موارد هستند عزیزان ان شاءالله مراجعه کنید ونتیجش راببینید. 🦋التماس دعای خیر برای همه ی بندگان خدا دارم. 🌸اللهم عجل لولیک والفرج🌸 🧡🧡🧡🧡🧡🧡🧡🧡🧡 سلام دوستی که شوهرتون میخواد سیکل بگیره. باید بره مدارس از راه دور ویا شبانه ثبت نام کنه 🧡🧡🧡🧡🧡🧡🧡🧡🧡 سلام . در مورد اون دوستی که گفتن دلشوره میگیرن و اتفاق بد براشون پیش میاد میخوام بگم عزیزم به خودتون تلقین نکنید که اتفاق بدی قراره پیش بیاد همیشه فکرهای مثبت کنید به خودتون انرژی منفی ندین باور کنید هر چقدر ذهنتون درگیر مسائل و مشکلات باشه همون اتفاقات بد براتون پیش خواهد آمد . هر روز صبح حتی شده مقدار کم صدقه بدید و توکلتون به خدا باشه ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••

#دردو_دل_اعضا 🌹 #پرسش سلام به شما ادمین عزیز و اعضای محترم کانال برادران من ی مشکل حقوقی دارن میخواستم از عزیزان کمک بگیرم پدر بنده سال ۹۰ از پروژه مهستان تو سعیدآباد شهریار ۴ تا واحد پیش خرید کردن و قرارشون با برادرام بر این شد که پیش قسط رو پدرم پرداخت کنن و مابقی اقساط رو برادرام و بعد از تحویل هم پدرم واحدها رو به نام برادرام سند بزنن که فعلا وکالتی این کار رو انجام دادن. طی قراردادی که با مدیر این پروژه نوشته شد دوسال بعد یعنی تو سال ۹۲ واحدها تحویل داده بشه و مقداری هم برای جریمه دیرکرد تعیین کردن. و اینکه اگر متراژ واحدها بعد از ساخت کم یا اضافه شد بعد از تحویل هزینش محاسبه بشه. اما الان بعد از گذشت ۸ سال از اتمام قرارداد واحد ها هنوز تحویل داده نشدن در حالیکه همه اقساط پرداخت شده و مدیر پروژه به بهانه های مختلف درصدد پول کندن هست. ی روز میگه کسایی که چک برگشتی داشتن باید جریمه بدن روز بعد میگه من میخواستم سر این پروژه وام بگیرم بخاطر چکهای برگشتی شما نتونستم ضرر کردم حالا شما باید تاوان بدید. خلاصه امسال بعد از گذشت ۸ سال با تموم شدن پروژه و اینهمه رفت و آمد و پیگیری بالاخره اعلام کردن که بیاید تسویه کنید و واحداتونو تحویل بگیرید. حالا که رفتیم برای تحویل گفتن شما چون چک برگشتی داشتید باید جریمه بدید.برادرام جریمه رو که با محاسبه اونا شده نفری ۳۸ میلیون پرداخت کردن ولی بازم واحدا رو تحویل نمیدن. میگن که ما میخواستیم سر پروژه وام بگیریم نتونستیم مقصر شمایید و باید نفری ۲۵۰ میلیون جریمه بدید. این پروژه ۳۵۰۰ واحدی هست حالا فکر کنید از هرکس قرار باشه نفری ۲۵۰ میلیون بگیره چه پول هنگفتی قراره به جیب بزنه. حالا ما با وکیل خود پروژه مشورت کردیم ایشونم گفتن این پول قانونی نیست و میتونید شکایت کنید ماهم شکایت کردیم اما مدیر پروژه و همکارانشون کوتاه نمیان. میخواستم از عزیزان کمک بگیرم ببینیم چطور میشه این مشکل رو حل کرد. خداشاهد بنده خدا برادرام دیگه هیچ پول پیشی ندارن هنوزم مستاجرن. تو این چند سال هم پول پیششون کم یا تموم شده هم اینکه کلی از جیب کرایه خونه دادن. یکی از زنداداشام که طلاق گرفت رفت. خیلی اذیت شدن تو این چند سال. برادر بزرگم که بنده خدا داماد هم داره اما الان خودش مستاجر 😔😔 ممنون میشم کمکمون کنید برای تعجیل در فرج و سلامتی امام زمان صلوات 🌺🌺 ایدی ادمین🌸👇🏻 @habibam1399 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••

#دل_نوشت 🌸 ‍ چهارم پنجم ابتدایی بودم پایان سال گفتن موقع کارنامه به شاگردهای اول تا سوم جایزه، کوپن شهربازی میدیم منم یادم نمیاد دوم شدم یا سوم که رفتم برای کارنامه گفتن بیا پنج تا کوپن بگیر حالا کوپن چطور بود ورقه آ چهار رو پنج بخش کرده بودن و ازش مثلا صدتا پلی کپی دستی گرفته بودن که یادتون باشه انقد کیفیتش پایین بود اصلا واضح نبود و جوهر پس میداد و چاپ مخدوشی داشت و کلا یک سطر بود که بسمه تعالی جای خالی که اسم دانش آموز نوشته میشد که فلانی معرفی میشود برای استفاده از شهربازی و تالاپ یک مهر مدرسه!بابا هم با مدیر آشنا بود و تونستیم سه تا دیگه ورق آ چهار کوپن بگیریم و یک پنجشنبه غروب، کوتاه و بلند ریسه شدیم با پیکان لکنته بریم لونا پارک مفتی!چهارتا بچه بودیم و بابا هم که عیالوار بود و بعد جنگ وضع مالی خراب، پیش خودش فکر میکرد خب خوبه پول دستگاه نمیدیم و بجاش برای این "آقارضا هولته ها" شام میگیرم و هله هوله!از پارک وی انداختیم رسیدیم سر سئول و با دیدن بیلبورد گوریل انگوری شهربازی، جیغ و دست و هورا که الان چه عشقی کنیم و همزمان کاغذ کوپن ها رو قسمت میکردیم هرکی کوپن خودش دستش باشه رسیدیم و بابا پرسید خب کیا چی سوار میشن یکی گفت چرخ و فلک یکی گفت سینما دوهزار یکی گفت سفینه و رفتیم صف دستگاهها وایسادیم رسیدم سر صف و کوپن رو دادم مسئول بلیت، اونم یک نگاه کرد و گفت این دیگه چیه گفتم کوپن شهربازیه دیگه شاگرد اول شدم و جایزه دادن بهمون!که طرف گفت ما اصلا همچین قراردادی نداریم و اگه باشه هم بلیت میدیم این چیه یک ورق کاغذ پلی کپی فقط یک مهر خورده؟باز برو مدیریت شاید راهنماییت کنن تایید بشه بلیت بدن. خلاصه همه ناکام چهارتا بچه مثل خانواده دیاگو و میاگو راه افتادیم دنبال ننه بابا که بریم مدیریت تایید بگیریم رفتیم اونجا و اونم حرف قبلی رو زد و دمق از دفتر اومدیم بیرون و بابا هم یک ریز به مدیر مدرسه فحش میداد که فقط نبینمش ما هم یک نگاه به صف دستگاهها و جیغ و هورای اونا که سوار بودن و بابا مامان مستاصل که حالا با این چهارتا بچه چکار کنیم پولی هم دیگه نداریم و دستگاه سوار نشن بیچارمون میکنن!خونه عمه ام اوین درکه بود بابا گفت سوار شید بریم خونه عمه پول بگیریم و بیایم دوباره خوشحال رفتیم سراغ عمه که دیدیم از شانس گند اونم نیست و مامان گفت بریم هفته بعد بیایم!حالا ما چهارتا هم غرغرها رو شروع کردیم که ما شهربازی میخوایم یالا شهربازی!دیگه عاصی کرده بودیم که بابا گفت پس برگردیم ببینیم چی میشه!رفتیم و گفت اینجا وایسید بیام رفت دفتر مدیریت و بعد چند دقیقه برگشت و بلیت دستش بود و ما خوشحال و ذوق زده رفتیم دستگاهها رو سوار شدیم و حسابی اون شب عشق کردیم!موقع برگشتن خسته و خواب آلود تو ماشین شنیدم که مامان گفت خب حالا میخوای چکار کنی بابا هم گفت هیچی دیگه شنبه پول ردیف میکنم میرم میدم و کارت ماشین و گواهینامه رو میگیرم! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••

🌞روزی یک صفحه #قران بخوانیم 🌞 سوره #الروم❤️ صفحه ی ۴۰۶ 🌹 @azsargozashteha💚

🌞روزی یک صفحه #قران بخوانیم 🌞 سوره #الروم❤️ صفحه ی ۴۰۶ 🌹 @azsargozashteha💚

#ارسالی_اعضا ❣ سلام وقتتون بخیر جواب بزرگواری که گفتن برا پوکی استخوان مادرشون دنبال راه چاره هستن درمان یبوست👇🏻👇🏻 ۱- از عطاری پودر سنجد تهیه کنند ،هرشب قبل خواب یک قاشق چای خوری پودر سنجد را در داخل یک لیوان شیر محلی پخته شده بریزن وبخورن (مخلوط این دو باهم از یبوست جلوگیری می‌کنه ۲-از عطاری مقداری سنا مکی بخرن به اندازه یک قاشق چای خوری تو قوری دم کنن و روزی یکی دوبار بدن مادرشون بخورن ان شاالله که نتیجه میگیرن ، و اگه براشون مقدوره از یک جای معتبر روغن شحم گاوی بخرن تو غذاهاشو بجا روغن های تراریخته از شحم استفاده کنند چون مادرامون دیگه سنی ازشون گذشته متاسفانه دچار پوکی استخوان میشن (من خودم سنی ندارم ولی از همین حالا شروع کردم به مصرف شحم گاو هم برا جلوگیری از پوکی استخوان هست و هم برا درمان یبوست عالیه ) درمان پوکی استخوان👇🏻 ۱- از عطاری سویق گندم تهیه کنند هرشب قبل خواب یا صبح بجای چای یک قاشق چای خوری بریزن در یک لیوان شیر ونوشجان کنند (خوشمزه است ان شاالله به طبعش میسازه ، همه اینا چیزایی هستن که در زمان بارداری دکتر برام تجویز کرده بود و به عینه تاثیرش را دیدم) چای را اگه بتونن حذف کنند خیلی عالیه و بجاش از دمنوش سیب یا به استفاده کنند چون خوده چای به تنهایی کم خونی و پوکی استخوان میاره ولی متأسفانه با تلقینی که ماخانما داریم اینه که یه استکان چای بخورم اعصابم آروم میشه که این اشتباهه😔... ۲-موقع خواب پا یا کمرشون رو با روغن سیاهدانه ماساژ دهند تا استخوانش گرم بیوفته... اگه براتون مقدوره برا عزیز تازه از دست رفتمون صلوات ختم کنید 🥀🥀🙏🙏 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••

#حرف_حساب ✅ از جات بلند شو و بهترینِ خودت باش... مهم نیست که چقدر مونده تا رسیدن به هدفت. مهم نیست که چقدر از دیگران عقب افتادی... اصلا مهم نیست که چه جایگاهی در مقایسه با مردم داری. زندگی که مسابقه دادن نیست. زندگی همین لحظه‌ست. پس همین حالا بلند شو و بهترین کاری رو که می‌تونی انجام بده. فول انرژی رویِ کارِت تمرکز کن و انجامش بده. بخند،شاد باش،بدرخش و از اینکه فرصت زندگی بهت داده شده لذت ببر.. انجامش بده، همین الان! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••

#نکته_ی_روز 🌱 آیا میدانستید ✅ کفش‌های پاشنه بلند از ابتدا برای مردان ساخته شده بود قصاب ها از این مدل کفش استفاده میکردند تا از تماس خون با پا جلوگیری کنند ✅ هسته سیب حاوی سیانید است و خوردن 20 عدد هسته سیب میتواند منجر به مرگ انسان شود ✅ هد هد نر تا زمانی که همسرش کنارش نباشد لب به غذا نمیزند و بعد از انتخاب جفت هرگز هرگز به هیچ ماده ی دیگری نگاه هم نمیکند. ✅ پر تکرار ترین نام دنیا محمد است ✅ فضای خالی بسته های چیپس و پفک، مملو از نیتروژن است تا هم محصولات خورد نشوند و هم جلوی فاسد شدن آنها گرفته شود. ✅ کسانی که رنگ آبی میپوشند بیشتر نیش میخورند چون پشه ها عاشق رنگ آبی هستند ✅ برای آرام کردن دندان درد میتوان کمی یخ به پشت کف دست کشید. ✅ بیشترین تماس های تلفنی در کل دنیا در روز مادر اتفاق می افتد! ✅ افرادی که به پهلوی چپ میخوابند بیشتر از کسانی که به پهلوی راست می خوابند کابوس میبینند. ✅ بهترین زمان برای شنیدن پاسخ راست از همسر موقع خستگی است چون انسان خسته در نود درصد موارد راست میگوید. ✅ چروک شدن انگشتان دست و پا موقعی که در آب فرو میرود به دستور مغز انجام میشود تا بدن بهتر بتواند اشیاء را بگیرد و لیز نخورد! ✅ استرس باعث کاهش باکتری مفید روده است و اگر باکتری مفید روده کم شود احتمال ابتلا به ام اس افزایش میابد. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••

سلام اولا همه مثل پدرشما البته به قول خودتون ظالم نیستن شاید گاهی اوقات یه کوتاهی‌هایی باشه که اونا همه دارن انسان هست وجایزالخطا ثانیا گفتم شما زندکی خودتون را با بقیه قیاس نکنید وبعد از اون اکثر آدمها این سفرهای زیارتی رو دوست دارن خصوصا تو سنین بالا ان‌شاءالله خدا قسمت همشون بکنه شما نگفتید که برای پدر ومادرتون چکار کردید خدا ظالم رو در مورد ظلمش سؤال میکنه شما حق فرزندی رو ادا کردید؟ بنده خودم یه سفر کربلا وحدودا ۵یا ۶ بار هم مشهد پدرشوهر ومادرشوهرم رو بردم وخودشون همیشه میگن از پسرمون بیشتر مواظب ما بودی ولی الان هم اگه بخام برم دلشون میخاد همراهم بیان ولی خب همیشه شرایط طوری نیست که بتونم ببرم پدر ومادر خودم روهم درحد توانم محبت میکنم ولی چون دور هستم همیشه شرمندشون هستم اینو چون پرسیدین گفتم جواب داده باشم من کاری برای پدرو مادرم نکردم ولی همیشه قدردانشون هستم واونا همیشه به من محبت دارن ودر آخر من حق رو به کسی ندادم اگر اون آقا مادرشون رو برده بود حتما وحتما برکاتش رو توی زندگیش میدید ولی کار از کار گذشته ولااقل به جای دست روی دست گذاشتن میتونه یه مقدار طور دیگه‌ای جبران کنه 💙💙💙💙💙💙💙💙 در رابطه با اون عزیزی که پدرشون پروژه مهستان خونه پیش خرید کردند. اما هنوز تحویل نگرفتند. ما هم سال 90 همون پروژه خونه پیش خرید کردیم. اما هنوز بهمون تحویل ندادند. هر وقت پیگیر شدیم گفتند، گاز وصل بشه تحویل می دیم. میشه منو به این بزرگوار معرفی کنید. من ببینم چه شرایطی برای تحویل واحد ها دارند. چون ما مدارک فرستادیم برای تسویه هنوز بهمون پیام ندادند که برویم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••

#نظر_اعضا 🌸 سلام در جواب این خانم ک گفتن گوشی رو از اون دختر بگیرن تا با نامحرم صحبت نکنه! واقعا نمیدونم چرا هر کسی تو هر مسئله که توش سر رشته و تجربه نداره دخالت میکنه و اظهار نظر میکنه هیچ میدونید ممکنه با این کار اون دختر بدتر جری بشه و اصلا متوجه اشتباهش نشه؟ میدونید خیلی راحت میتونه با گوشی دوستاش یا حتی هر کسی خیلی راحت به ارتباطش ادامه بده یا ارتباط رو از چت به حضوری برسونه؟؟ میدونی حتی ممکنه از خود اون پسر گوشی و سیمکارت بگیره؟؟ خانوم محترم اون یه دختر جوون یا نوجوونه توی این دوره بعد شما به راحتی میگی گوشی ساده بدید دستش؟؟ همه این کارا ممکنه اونو حرصی تر کنه که بیشتر ادامه بده و حتی متوجه اشتباهش نشه اینکه برن به مادرشون بگن بدترین کار ممکنه غرور و شخصیت اون دختر خورد میشه و برای رهایی همه ی حس های بدی ک داره ممکنه دست به کارای بدتری بزنه من خودم ی دختر نوجونم و چون دیدم و میدونم دارم حرف میزنم نمیدونم شما با چه فکری همچین حرفایی رو زدی؟! بهترین کار اینه ک اول با ی مشاور مشورت بشه نه با هر کی! و اینکه بیشتر به اون دختر نزدیک بشن و ببرنش خرید استخر سینما و ...باهاش طرح رفاقت بریزن ببرنش قم یا جمکران یا مشهد...جمکران آرامش بخش ترین جاست بهش از عواقب اون کار بگن به اون دختر با مهربانی و محبت بگن ک ممکنه غرورش،شخصیتش خورد بشه و ممکنه وابسته بشه و بشکنه! زیاد از منطق نگن یا اگ میکن در کنارش فاز احساسی رو هم مطرح کنن که شکستش در شخصیت یک دختر غیر قابل جبرانه... لطفا زود تر پیام منو در کانال قرار بدید تا آبروی اون دختر پیش مادر و پدرش نرفته و ... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••

با اصرار پدر علیرضا یک مراسم ساده خواستگاری برگزار شد، عمو و عمه هام خیلی ناراحت شدند که هنوز سال مادربزرگم نشده ما مراسم خواستگاری برگزار کردیم و با اومدنشون با صحبت های اولیه قرار شد تا سال مادربزرگم ما با هم رفت و آمد کنیم و بیشتر آشنا بشیم و بعد از سال مادربزرگ مراسم عقد و عروسی را برگزار کنیم. علیرضا به من گفت که چهار تا برادر هستند دوتا از برادر هاش بعد از ازدواج رفتند خارج از ایران زندگی میکنند. یک برادر معلول هم داره که یک سال از علیرضا بزرگتره و تو خونه با پدر مادرش زندگی میکنه هیچ وقت راجع به برادرش حرفی نزده بود. پدرم وقتی این قضیه رو شنید خیلی سرد شد... گفت بهتره ازمایش ژنتیک بریم. خیلی برای بچه دار شدن ما نگران بود ولی علیرضا می گفت مادرزادی نیست.. وقتی بدنیا آمده سالم بوده سرش ضربه خورده از نظر عقلی مشکل نداره ، فقط در راه رفتن و تکلم مشکل داره.... بالاخره با هر سختی و بالا و پایینی بود بعد از سال مادربزرگم ما عقد کردیم و محرم شدیم.... بالاخره صبا و علیرضا به هم رسیدند، علیرضا تصمیم گرفته بود برای زندگی به تهران برود. پدر صبا مخالفه رفتنشان بود ولی برای صبا اصلا مهم نبود...همین که در کنار علیرضا باشه هر کجا باشه اونجا بهترین زندگی رو خواهد داشت البته پدر علیرضا طبقه ی بالای خانه ی خود را برای زندگی صبا و علیرضا اماده کرده بود و دوست داشت علیرضا در کنار خودش باشه. با فروش یک قطعه زمین که پدر شوهر صبا سر عقد هدیه داده بود به تهران رفتند . عروسی مفصلی در باغ پدری علیرضا برگزار کردند و همان شب به تهران آمدند، از قبل خانه گرفته بودند و جهیزیه خوب و آبرومندانه ای هم چیده بودند. دهمین روز پاییز زندگی مشترک صبا و علیرضا آغاز شد. از فردای عروسی علیرضا شروع کرد به گشتن دنبال کار. اوایل ، پول های جمع شده عروسی و شادباش های مراسم ، خرج زندگی رو می چرخوند ولی باید کار پیدا می کرد در یک شرکت خصوصی به عنوان حسابدار شروع به کار کرد.. خیلی حقوق خوبی نداشت، فقط می تونست کرایه خونه رو پرداخت کنه. صبا هم توی یک بوتیک نزدیک خونه مشغول فروشندگی شد.. هنوز شش ماهی نگذشته بود که صبا متوجه شد بارداره .... علیرضا این خبر رو به پدر و مادرش داد خیلی خوشحال شدند و اصرار کردند که برگردند ولی علیرضا میل نداشت و تهران رو خیلی دوست داشت حتی با سختی، پدر و مادر صبا هم خوشحال شدند ولی پدر صبا نگران سلامت بچه بود...خیلی این موضوع براش سخت بود و می ترسید... #ادامه_دارد ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••