#پاسخ_اعضا ❤️
سلام برای اون خانمی که گفتن همزاد دارن و میخوان طلاق بگیرن بخور حضرت مریم رو بگیرن ودود کنند
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
سلام علیکم خسته نباشید
در جواب اون خانومی که دختر عمشون همزاد داشتن باید بگم که فکر دعانویس رو از سرشون بیرون کنن چون کمکی نمیکنه و ممکنه اوضاع رو بدتر کنه چرا جای این کارا نمیرید سراغ روحانی محل؟؟
بهش بگید سعی کنه ارتباطشو با خدا قوی کنه اعمال مستحب انجام بده و خلاصه ایمانش رو قوی کنه اونوقت نمیتونن بهش صدمه بزنن. دیگه میتونید ببریدش مکان های زیارتی برای زیارت امام زاده ها و امامان،بهشون متوسل بشید و نذر کنید. تا وقتی علمای دینی و معصومین رو داریم چرا باید سراغ دعانویس و... بریم؟؟؟ حتماً حرز ها و دعاهایی از معصومین هست که اگه از یه روحانی مومن و معتمد بپرسید راهنماییتون میکنن.
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
سلام.
در رابطه با خانومی که دختر عمه شون همزاد داره.
عزیزم به دختر عمتون بگید به یک مجتهد مراجعه کند برای مشکلش.🌸💖
انشاالله که مشکل ایشون حل شه و موفق باشند❣📣✅❤️
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
در جواب خانمی که خواهرشون با فردی که اصلا بهشون نمیخورد رابطه داشتند. سعی کنید توجیهشون کنید که این روابط بر اساس غریزه است و بعد از ازدواج این هورمون ها ترشح شون کم میشه و بیزار میشه از این آدم الان ترشح زیاد این هورمون ها کورش کرده متوجه نیست بهش بگید تو زندگی با خانواده اون پسر به مشکل میخوره و پسره هم احتمال زیاد طرف خانوادشو میگیره هرچند الان بگه نه من طرف توام بگید هیچ کس به اندازه خانواده اش خیر و سلاحشو نمیخواد اگه بتونید مطلب یا کلیپی درباره غریزه ای بودن این احساسات و روابط و اشتباه بودنشون هم براش پیدا کنید که چه بهتر البته نباید احساس کنه دارید نظرتون رو بهش تحمیل میکنید کاملا با ملایمت و منطقی باهاش صحبت کنید. از خدا و اهل بیت هم کمک بگیرید و متوسل بشید بهشون انشاالله مشکلتون برطرف بشه🤲
❤️❤️❤️❤️❤️❤️🌹❤️❤️
باران:
سلام این خانمی شوهرش اعتراف کرده دوست دختر داشته معذرت میخوام معذرت میخوام احمق ترین آدم روزمین نباشه دست کمی ازاحمق ترین نداره
چیزی از گذشته که تموم شده وربطی به آینده نداشت چراباید بگه ویه زندگی روخراب کنه من ازاین راستگوهای احمق بدم میاد البته شایدم فیلش یادهندوستان کرده ومیخواد خانمشو دک کنه
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
@azsargozashteha💚
#پرسش_اعضا ❤️
سلام بهترین کانالیه که توی عمرم دیدم
میشه مشکل منم بزارید
من یه خانم ۱۹ سالم واین سه ساله که ازدواج کردم رابطه من وهمسرم عالیه وتوی این سه سال واقعا زحمتای زیادی واسه زندگیمون کشیدیم وسخت کار کردیم وقید خیلی از تفریح ها و خوشگذرونی هارو زدیم والان خداروشکر وضعمون خعلی خوبه ولی اطرافیانمون که همون فامیلای درجه یک هستند ادمای خوبی نیستند همش قضاوت بیجاه غیبت ومسخره این اواخر داریم صاحب خونه میشیم شوهرم دو شیفته کار میکنه ولی فامیلامون که همون عموهام وعمه هام میشن شوهرمو خیلی مسخره میکنن درضمن بگم ما تو شهر غریبی هستیم ونمی تونیم باهاشون درارتباط نباشیم چون همین عموهارو توی شهر غریب داریم شوهرم خعلی ناراحت میشه درضمن خانواده ی هردوی ما ازنظر عاطفی نسبت به درحد صفرن همین فامیلا رفتن کلی پشت سرمن پیششون حرف زدن واونا خیلی راحت باور کردن ویجورایی نسبت بهمون بی مهر وبد شدن ازیه طرفیم خانواده من مخصوصا مادرم خیلی رو اعصابه همش جلو ی شوهرم قربون صدقع شوهر خواهرم میره واحساس میکنم شوهرم شاید ناراحت بشه چون مادرم دوران نامزدی واوایل ازدواجم باشوهرم رابطه خوبی نداشت
لطفا راهنماییم کنین ازهمه دل کندم وامیدم به خداست بعدم شوهرم ولی کارای دیگران اذیتمون میکنه ونمیتونم همش توخونه باشم 😞
ایدی ادمین 👇🌹
@habibam1399
#نظر_اعضا ❤️
سلام راجبه این خواب دیدن خواهر شوهرتون منم یاد خودم افتادم🤣🤣🤣🤣🤣🤣
اوایل که پدر شوهرم به رحمت خدا رفته بود مادر شوهرم با ما زندگی میکنه این مادر شوهر بنده خیلی اذیتم می کرد حتی به رفتن به خونه بابام هم گیر میداد خیر سرش عمه ام هستن خلاصه شوهرن به خواهرش گفت که مادر اذیت میکنه گیر الکی وو... خواهر شوهرمم زنگ زد به مادر که چرا برادرم وزنشو اذیت میکنی خواب دیدم بابام از دستتت ناراحته
واینجوری شد که مادر شوهرم یه کم فقط یه کم اخلاقش بهتر شد
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
سلام در جواب اون خانمی که خواهر شوهر شون همزاد دارن تنها کار بستن حرز امام جواد به بازوشونه دعای حرز امام جواد رو از اینترنت یا از کسای که مغازه تسبیح فروشی دارن تهیه کنن حتما این کارو انجام بدید نتیجه میگیرید یاعلی
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
سلام
در پاسخ به اون خانوم ۱۹ساله که گفتن کارای دیگران اذیتشون می کنه 🌷
به نظرم باید بهشون توجهی نکنید .
هر کاری هم که کردن شما اصلا بهشون محل نگذارید .
بذارید هرچی دلشون میخواد بگن
شما به خدا توکل کنید و اصلا محلشون نگذارید
به همسرتونم بگید از اونا چیزی به دل نگیره
سعی کنید زندگیخودتونو داشته باشید و به حرف دیگران ناراحت نشید 🌷🌷🌷🌷
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
سلام.درمورد اون خانم ک میخواست ماشینشوبفروشه و اینا... بنظرمن کاسه ای زیر نیم کاسه ک شوهرش اعتراف کرده.دخترعمه ک الان شوهر نداره این خانمم ک خودش گفت ایناهمیشه باهم راحت بودن میگفتن میخندیدن.ازکجامعلوم دخترعمش بخاطر شوهراین خانم ازشوهرخودش طلاق نگرفته باشه تادوباره باهم باشن.ازاین مثلا عشقایی ک ازهم جدامیشن میرن هرکدوم بایکی دیگه ازدواج میکنن بعدپشیمون میشن دوباره برمیگردن پیش هم. شایدم تا الان یواشکی باهمن کسی نفهمیده الان شوهرت بهت گفته تا تورو دک کنه یاباوجود تو راحت باهم باشن.خلاصه این اعتراف شوهرت بوداره ی مرد الکی وبدون هیچی نمیاد اعتراف کنه مگه ی غلطی کرده باشه چون همچین چیزی اتفاق افتاده .هواستو جم کن از هیچکدومشون گول نخوری.
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
@azsargozashteha💚
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#قسمت_چهلو_سه زمانی که من سعی میکردم توی آشپزخونه بهترین شام رو برای سهیل بپزم، اون مهسا و دوست بی
#قسمت_چهلو_چهار
عکس یه پسر خوشتیپ رو بهم نشون داد و گفت فکر میکنی این کیه؟
گفتم نمیدونم!
گفت این داداش دختره اس، از اینستاش برداشتم.
ابروهامو دادم بالا و گفتم خیلی لقمه ی گنده ایه برای مهسا،
پس بگو هرکاری میکنه که سهیل و دختره بهم برسن میخواد به این برسه.
گفت آره.
عکس دختره رو هم بهم نشون داد به شقایق گفتم چقد زشته ولی داداشش واقعا خوشگل بود.
خلاصه رسیدیم در بیمارستان، شقایق حتی آمار شیفت دختره که الان میدونستم اسمش صباست رو هم درآورده بود.
دم در راهرو ایستادم تا بیاد، نمیدونستم چی میخواستم بهش بگم یا چیکار کنم فقط منتظر ایستادم.
سر ساعت دو بود که دیدم داره به سرعت وارد بیمارستان میشه،
با اینکه مشخص بود خیلی عجله داره ولی یه لحظه ایستاد و آروم پشت سرشو نگاه کرد و به من خیره شد،
ترسیده بود انگار، رفتم سمتش و گفتم صبا خانوم؟ همون که میخواست کارد به استخونم برسه؟
گفت به جا نمیارم!
گفتم به جا میاری عکسمم دیدی که الان خیره بهم نگاه کردی.
گفت من عجله دارم وقت منو نگیر کارتو بگو و برو.
یه لحظه به خودم گفتم من اینجا چیکار میکنم؟ میخوام به این دختر چی بگم؟ بگم شوهرمو بر زدی؟
اصلا سهیل ارزششو داره که من با این دهن به دهن شم؟
گفتم هیچی برو!
خواستم فقط ترسونده باشمش،
گفتم فقط وقتی از خیابون رد میشی مواظب باش موتوریا تند میرن، ماشینیا تند میرن، رو صورت سهیلم که هشت تا بخیه خورده موتوری بهش زده!
ترسو توی تمام چهرش دیدم، این برام کافی بود و زدم بیرون..
دوید دنبالم گفت منظورت چیه؟
گفتم شیفتت دیر نشه یه وقت.
گفت خب بگو منظورت چیه؟
گفتم سهیل بهت میگفت مراقب خودت باش منظوری داشته؟ میگم مراقب خودت باش، چه منظور بدی میتونم داشته باشم هووی عزیزم
و لپشو گرفتم کشیدم، دستمو داد عقب و گفت به من دست نزن، بیا باهم حرف بزنیم.
ولی بدون توجه به حرفاش رفتم تو ماشین پیش شقایق و هوف بلندی کشیدم...
@azsargozashteha💚
#درد_دل_اعضا ❤️
سلام من زنی ۳۲ساله هستم ۴ساله ازدواج کردم وشب پاگشافهمیدم که شوهرم بیماردوقطبی ازنوع مانیک هست
وقتی به جنون میرسه خودشم نمیشناسه
پدرومادرش فوت کردن سه تاخواهرداره دوتاش ازدواج کردن خواهردومش که قبلامجردبودچه بلاهاکه سرم نمی اورد
هروقت خونه پدریش میرفتم اگه باشوهرم حتی دودقیقه تواتاق میموندم منونجس میدونست وحتمابایددوش میگرفتم
شب پاگشایه تیکه طلاکه پلاک بود رومادرشوهرمرحومم ازمکه اورده وخواهرشوهرم هروقت منومیدیدمیگفت اینوبه من بفروش
تااخرسرم شوهرم باجنگ ودعوااونوبه زور از گردنم کشیدبرد
شوهرم وابستگی شدیدبه خانوادش مخصوصاهمین خواهروبابردارش داره یعنی بایدحتی موقع اب خوردن هم ازشون اجازه بگیره
بچه ندارم وشوهرم بخاطرمصرف اون داروهاداره عقیم میشه والانکه اینارودارم تایپ میکنم ۱۰ ماهه خونه پدرم هستم اخه منوازخونه بیرون کردواینم بگم شوهرم چهارباردیونه خونه بستری شده
توروخداراهنماییم کنبدشکایت مهریه ونفقه هم کردم ولی توجلسات افتابی نمیشه ممنون میشم مشکلموبزارین ومن یه برادرشوهردارم که همه این اتیشاازگوراون بلندمیشه جاری من که باشوهرم فامیل هستن بهم پیان داده که شوهرت که پسرخاله ام قدمش بالای سرممه اخه دست ودل بازه
اون یکی خواهرشوهرمم بهم زنگ زده وگفته ازاین به بعدبامن طرفی
شوهرخواهرشوهربزرگترمم منویجادیدوبهم گفت حسابتومیرسم
بخداالان ۱۰ماهه خونه پدرمم دیگه خسته شدم شماروبه خداراهنماییم کنیدچیکارکنم وضع شوهرم وقتی به جنون میرسه خیلی خطرناک میشه
حتی همین خواهرش که گفتم سرم بلااورده یباربه شوهرم گفته بودکه برویجاقایم شوشایدزنت باکسی رابطه داشته باشه اخه ماهمکاربودیم بعدهروقت می اومدن خونه براش چایی می اوردم استکان چایی روبرمیداشت بلندمیکردوزیرشونگاه میکردهردقیقه هرثانیه همه روزبه شوهرم زنگ میزدکه بفهمه ماصبحونه وشام وناهارچی داریم میخوریم یاقرارکجابریم اون چهارسال زندگی همه اش دلهره واضطراب بودوخواهرش چون میدونست داداشش داره عقیم میشه مدام ازمن میپرسیدماکی برادرزادمونومیبینیم
ایدی ادمین 👇🌹
@habibam1399
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#درد_دل_اعضا ❤️ سلام من زنی ۳۲ساله هستم ۴ساله ازدواج کردم وشب پاگشافهمیدم که شوهرم بیماردوقطبی ازن
#پاسخ_اعضا ❤️
سلام
در مورد اون خانمی که گفته شوهرش دوقطبی هستش
منم همین مشکل رو داشتم
شوهرم بیماری دوقطبی داشت خیلی اذیت شدم خودش با کتک زدنا و از خونه بیرون انداختن من اذیتم میکرد و هم مادر و خواهر مجردش با زخم زبون زدن اذیتم میکردن.
5 سال تحمل کردم بدترین کتکها رو خوردم بدترین حرفارو شنیدم ولی به امیدخوب شدنش تحمل کردم که اخرش دکترش گفت که اون موقع جنون حتی امکان داره بکشدت دیگه قطع امید کردم و برگشتم خونه بابام. بچه دار هم نمیشد. یکسال رفتم دادگاه ولی اون نیومد اخرش وکیل گرفتم و کل هزینه ها رو خودم دادم تا طلاقم داد. الان 10 سال از اون موقع میگذره ولی از درون پیر شدم بخاطر اون کتکا و حرفا کلی مریضی به جونم افتاده، دردای شدید استخوانی، اعصاب معده، میگرن، ضعف اعصاب و.....
عزیزم به هر طریقی شده فقط طلاقت رو بگیر
زندگی با این جور ادما پیرت میکنه
امیدوارم هر چه زودتر از دست اون و خانوادش خلاص بشی.
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
سلام
درمورد اون خانمی که گفتن ۳۲سالشونه و شوهرشون بیماری دوقطبی داره
ببین عزیزم خداروشکر کن که باید همچین وضعیتی بچه نداری. درسته مهریه و نفقه حق زن هست ولی وقتی میگی شوهرت چهاربار تیمارستان بستری شده دیگه توقع مهریه نداشته باش ازش. مهریه رو ببخش خودت رو راحت کن.
اگه خونه پدرت به خاطر خرج ومخارجت هم مشکل داری میتونی کار کنی چون بچه نداری؟
انشاالله یه فرصت ازدواج بهتری هم نصیبت میشه.
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
درمورد اون بنده خدایی که شوهرش دوقطبی هست
من هم بعداز ازدواج از روی کارت پایان خدمت همسرم متوجه شدم دوقطبی هست و سوظن داره و به خانواده ش مخصوصا مادرش وابستگی زیادی داره و یه بارهم ازدهن خودش پرید امین اباد هم بستری بوده
البته من خیلی سریع بدون اینکه بدونم باردار شدم و خیلی ماجراها برام پیش اومد که طولانیه گفتنش فقط اینکه بچه م چهارماهه بود که برش داشتم اومدم خونه ی پدرم رفتم از دادگاه نامه گرفتم و پرونده بستریشو برای دادگاه ارایه دادم و طی اینها اعلام کردم خونه ش امنیت جانی و روانی ندارم بااینکه خواهرشم وکیل بود خلاصه دوندگی زیاد کردم تا اخرش مجبور شد توافقی جداشیم و حضانت بچه هم که بامن بود .
بعداز طلاق هم اون اقابعد از چندماه فوت شد
خدارحمتش کنه ولی خیلی ازار و اذیت کرد هم خودمو هم خانواده م. نزدیک به یکسال با یه بچه ی شیر خواره یه پام کلانتری بود یه پام دادگاه هرشب کارم گریه بود وخیلی اضطراب داشتم وازلحاظ اعصابی بهم ریخته.
شماهم میتونی به دادگاه بگی امنیت نداری و عسروحرج داری و پرونده شو ببری و درخواست کنی بفرستنش برای معاینه وتایید بیماری.خود دادگاه ها هم وکیل دارن که میتونی مشورت بگیری ازشون حتی اگر مدرکی داری میتونی بخاطر تهدید کردناشون ازشون شکایت کنی حالا پیامکی بوده باشه بازم ازوکیل مشورت بگیری بهتره.بخدا توکل کن و صادقانه قدم بردار مطمینا موفق میشی.خداوندیاری دهنده ی مظلوم هست.
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
سلام اون خانمی که گفتن شب پا گشا فهمیده شوهرش بیماری دو قطبی داره و به مرز جنون میرسه و چند بار بستری شده . این خانم میتونه شکایت به دادگاه خانواده کند که قبل از عقد خانم را از بیمارری شوهرش با اطلاع نکرده اند و اگر شوهرش دو قطبی باشه حتما پرونده پزشکی دارد پس با شکایت خانم و تایید پزشکی قانونی دادگاه حکم به طلاق اون خانم با مهریه کامل به نفع او میده
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
باسلام این روبرای شمامسول گروه مینویسم اون خانمی که میگه شوهرش دوقطبی وجنون داره مطمین باشیدنداره وبا جن هست ودکترهاتشخیص ندادند 2راهکار داره یک حرز امام جواد وقم بردن نزد امامی کاشانی که کمکشون کنه در ضمن عقیم هم نیستند فقط اون خانم رو ترساندند زیراایمانشون ضعیف بوده
در این جور مسایل دکترها یا تشخیص مانیک میدهند یا بیماری روانی دیگری رابرچسب میزنند انشاالله این اقا از شر این موجود لعیین نجات پیداکند
@azsargozashteha💚
#نظر_اعضا ❤️
سلام. در مورد اون خانمی که گفتن همزاد دارن بی زحمت بهشون بگین دعای هفت هیکل رو از اینترنت سرچ کنن بنویسن و همراهشون باشه
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
سلام درجواب اون خانمی که میخواستن ماشین بفروشن خواستم بگم که من هم مشکل شما اما که خیلی بدتر بود رو داشتم،شوهرت ازسر صداقت واینکه شما رو دوس داره این حرفو زده واینکه چون دیگه به اون خانوم فکر نمیکنه وبراش مهم نیست ،این حرفو زده وشاید ترسیده همون خانم خودش این رازرو بگه خودش به شما گفته،البته اگر هم جنبه منفیش رو نگاه کنیم یا مثبت تنها کاری که میتونید انجام بدید اینه که شوهرتون رو دیگه سرزنش نکنید وتا میتونید خییییلی بیشتر از قبل عشق وعلاقتون رو به همسرتون نشون بدید وخیلی بهش توجه کنید که دیگه به خانوم قبل فکر نکنه ومهم نباشه
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
سلام در جواب اون خانمی که گفتن از بچگی همزاد داشتن اون خانم رو حتما یه شب چهارشنبه ببرن مسجد جمکران قبلشم با مسجد هماهنگ کنن بگن که طرف اینجوریه خودشون میگن کجا بیان واونجا از بدنشون بیرون میکشن چون صددرصد اون شیطان هست که تو بدنش وارد شده نه جن.. اینرو از روی تجربه ای که در همسایگی ما اتفاق افتاد میگم حتما پیگیر باشن وبرن جمکران
@azsargozashteha💚
ساده دیگر نیست با دنیا مدارا کردنم
سخت شدبعداز تو ، روی عشق درواکردنم
مانده ام با خاطرات تلخ وشیرینت ولی
دیدنی تر می شود حالا تماشا کردنم
قله بودم زندگی پشت مرا نشکسته بود
بی تو ، تنها بی تو ، ممکن شد کمر تاکردنم
گفته بودی بی تو می میرم ، به یادم مانده باز
چشم در چشمت تماشا داشت حاشاکردنم
راستی شهد دهانت را که حالا می چشد
مانده در یادت حسودی ها و غوغا کردنم؟
دوری از من ! واژه ها انگار ترکم کرده اند
سخت شد حالا میان شعر ، پیدا کردنم
بارها رفتم که از بند تو بگریزم ، ولی
بند شد بر پای من، امروز و فردا کردنم
◍⃟💛◍⃟💜◍⃟💚💚💚
@azsargozashteha💚
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#قسمت_چهلو_چهار عکس یه پسر خوشتیپ رو بهم نشون داد و گفت فکر میکنی این کیه؟ گفتم نمیدونم! گفت ا
#قسمت_چهلو_پنج
شقایق گفت یا خدا ستاره باز بلایی سرت نیاد؟
گفتم نه اتفاقا خیلی قدرت دارم…
احساس میکنم میتونم دنیارو فتح کنم حس انتقام داره دیوونم میکنه خیلی پرزوره پرقدرته..
شقایق گفت به نظرت داداش دختره میدونه خواهرش چه کارایی کرده؟ یا مهسا چه کارایی کرده که به اون برسه؟
گفتم واقعا نمیدونم
گفت دلم میخواد با این پسر قرار بزاریم بهش بگیم…
که لااقل مهسا رو بشناسه اگه رابطه ای باهم دارن بهم بخوره.
گفتم اینم یه عقده ای مثل خواهرشه فکر کردی اگه با مهسا باشه میاد رابطشو بخاطر حرف ما دوتا بهم بزنه؟
شقایق گفت تیریه توی تاریکی، تو پول نمیتونی از اینا بگیری مهریتو نمیتونی بگیری اما میتونی که از نظر احساسی به مهسا ضربه بزنی، به خاک سیاه بنشونیش.
گفتم نمیدونم چیکار میشه کرد..
خلاصه اون شب به پسره که فقط فامیلیش رو پیجش بود و حتی اسمشم نمیدونستیم پیام دادیم،
شقایق بدون مقدمه گفت باید باهاتون حرف بزنیم..
پسره گفت چه حرفی؟ شما کی هستی؟ من میشناسمتون؟
انگار بدش نمی اومد از اینکه با دوتا خانم قرار بزاره ولی میترسید که مثلا ما از طرف کسی باشیم و بخوایم امتحانش کنیم
تند تند میگفت خانما من خودم نامزد دارم.
خلاصه که آدرس همون بیمارستان مهسا رو داد و گفت توی آزمایشگاه اینجا کار میکنه جایی قرار نمیزاره اگه کاری باهام دارید بیاید این أدرس در خدمتتون هستم.
فردا صبح زود رفتیم آزمایشگاه و دم آزمایشگاه فامیلیشو صدا کردیم، جا خورد فکر نمیکرد بخوایم بیایم.
گیج و منگ گفت شما کی هستید؟ چیکار با من دارید؟
شقایقم دست پاچه شده بود نمیدونست چی باید بگه،
تو گوش من گفت عجب غلطی کردیمااا…
من گفتم ببین آقایی که اسمتو نمیدونم..
گفت پرهامم
گفتم توروخدا برو مهسا رو بگیر!
ابروهاشو داد بالا و گفت هان؟ چی؟ خانما من نمیفهمم چی میگید..
شقایق گفت بیا بریم کارت دارم.
گفت کجا بابا من شیفتمه، یه لحظه وایسید پس..
خلاصه پسره رو بردیم توی ماشین، بهش گفتم بخاطر تو زندگی من داره نابود میشه، آقای محترم بخاطر تو من فلج شدم نتونستم تا مدت ها حرکت کنم..
با تعجب نگام میکرد
گفت آخه بخاطر من؟ چرا؟
از سیر تا پیاز ماجرا رو براش گفتم…
@azsargozashteha💚
#پرسش_اعضا ❤️
سلام
من یه سوال داشتم
من یکی از اشنا هامون:یعنی خــیــلی نزدیک که من اونجا زندگی میکنم) خیلی کم حجابه
نزدیک ۴۳ سالشه
با ۱۰ نفر چت میکنه
ناخن کاشته
شلوارش جوریه که خالکوبی هاش دیده میده
رو دستاش خالکوبیه
قبلا خوب بود
اما الان خیلی بد شده
عقده داره از گذشتش
نماز میخونه
روزه میگیره اما از وقتی اینستا نصب کرده رفتارش عوض شده. ـ..
دیگه حسش مث قبل نیست به همسرش
کلا زندگیش و زندگی من داغون شده
خیلی ناراحتم
خیلی اذییت میشم
من به همراه نامزدم اونجا میریم
جای مادرمه
اما رفتارش بده
چیکار کنم که دست از اینستا برداره
زندگیم خراب شده
بیرون میره فکر میکنم با کسی قرار داره
ایدی ادمین 👇🌹
@habibam1399
لطفا پاسخ ها کوتاه باشد🙏🌹
@azsargozashteha💚