eitaa logo
از شهیدان تا رسیدن بخدا
93 دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
3.2هزار ویدیو
27 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️به این میگن حق الناس، شهدایی که رفتند،خون و جان و پوست و گوشت‌شان را دادند، تا پوست، بدن، پا، دست برهنه و لخت دختری را نا محرما نبینند. حق الناس اینه، امر به معروف و نهی از منکر کنید که خون شهدا پای مال نشه... 🌸 کانال بـــ شُهَدا🥀ـــــا 👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/1721434248C4c1b31cfd9
📌 راز حوضچه ی قطعه ۲۴ میرفاضل و میرصالح اخلاقی 🔹 مادر که باشی هزار و یک آرزوی زیبا برای فرزندت داری.قدکشیدن و بزرگ شدن او را لحظه لحظه به تماشا می‌نشینی و برای جوانی‌اش نقشه‌ها در سر می‌پرورانی. ◇ مادر که باشی حواست به همه چیز هست. به تشنگی و گرسنگی فرزندت حساسی و برایت مهم است که رخت و لباس تمیز و آراسته برتن داشته باشد و حالش خوب باشد. ◇ مادر این دو شهید می‌گوید: هر دو فرزند من در گرمای طاقت‌فرسای مناطق عملیاتی جنوب کشور و با لب تشنه به شهادت رسیده‌اند؛ ◇ علاوه بر این میرفاضل پسر بزرگترم، یک عطش همیشگی از کودکی را با خود همراه داشت و این حالت برای من بسیار عجیب بود. ◇ به طوریکه میرفاضل بعد از هر بازی کودکانه یا داشتن کوچکترین جنب و جوشی طلب آب می‌کرد و به نقل از همرزمانش این عطش تا شهادت او ادامه داشت ◇ برای من که مادر این بچه‌ها بودم بسیار دردناک و غم‌انگیز بود، که فرزندانم با لب تشنه به شهادت رسیده‌اند، اما با مرور واقعه کربلا خودم را تسکین می‌دادم ◇ آخر فرزندان من که از بچه‌های حضرت زهرا(س) که تشنه لب شهید شدند، عزیزتر نبودند.فرزندانم عاشق حقیقی امام حسین(ع) بودند و به امام خویش اقتدا کردند ◇ چند ماه بعد از شهادت و تشییع پیکر میرصالح و به یاد لب خشکیده اهل بیت(ع) و عطش همیشگی میرفاضل و به یاد لبهای خشک هر دو فرزندم در زمان شهادت، حوضچه‌ آبی میان دومزارشان بنا کردیم ◇ شهدای اخلاقی همسایه‌های شهید پلارک‌اند، ساکنان جاوید قطعه 24 بهشت زهرای تهران. 🌷ارواح مطهرشون صلوات 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
6.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فقط سرما بود... فقط یخ زدند... فقط ایستادن برا من...براتو..... برا 💕 🇮🇷 اینجا گذری بر قدمگاه شهیدان است👇👇👇 🆔 @Rahianenoor_News
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟡🟠🟣 | 🌼اسپند و گلاب و آب و قرآن... رفتند، با پای پیاده زیر باران رفتند... 🌼جان از تن من رفت و تماشا کردم، من ماندم و اشک و آه، یاران رفتند... | یوسف رحیمی | | 🟢 @sahn1401 🔴 اردکان برخط  http://eitaa.com/ardakanbarkhat @ardakanbarkhat
🔹روز تشییع جنازه قرار شد پیکر مطهر شهید را اول ببریم منزل پدرش و بعد داخل شهر تشییع کنیم. وقتی آمبولانس جلوی در ایستاد، جمعیت تابوت را روی دست گرفتند و بردند داخل منزل پدرش. 🔸جمعیت گریه و شیون می‌کردند. بعد از چند دقیقه پدر شوهرم با صدای بلند فریاد کشید و همه را ساکت کرد. بعد خطاب به تابوت شهید کرد و گفت: فرهاد من از تو راضی هستم خدا هم از تو راضی باشد برو به امان خدا اما فقط محمدت را فراموش نکن و به او سر بزن! 🔹بعد از مراسم تدفین و نزدیک غروب محمد داخل ماشین خواب بود. هرچه نوازشش می‌کردیم چشمش را باز می‌کرد و باز هم می‌خوابید. بعد از ساعتی از خواب بیدار شد. می‌گفت بابا اومد پیشم، منو بوسید و برام اسباب بازی خرید، پلیس شده بود و تفنگ داشت، باهاش هاپوها رو می‌کشت…. 🔸فرهاد به قولش وفا کرده و آمده بود. یکی از همرزمانش می‌گفت روز آخر در عملیات به من گفت امروز می‌خواهم اینها (دشمن) را مثل سگ بکشم. 🌸 .....🕊🌸 🕊سلام زندگیتان منور به لبخند 🌷🌷 🌿🌾 اَللَّهُـــمَّ صَلِّ عَلــَی مُحَمـّـــَدٍ وَآلِ مُحَمـّــَدٍ وَعَجّـــِـلْ فــَرَجَهُـــمْْ 🦋🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ 🌤 🍃🌷🍃🌷 🍃🌷🍃🌷