هدایت شده از لمعات من المطالعات (مهدی جلالیان)
#وقت_مطالعه
#زمان_شاه
#ماه_مبارک
😞غربت دین... ایمان لحظهای...
در يكى از روزهاى ماه مبارك #رمضان با اتوبوس🚌 از تهران به قم مى آمدم. زنى در صندلى جلو نشسته و چند #جوان_لاابالى با او شوخى مى كردند.من خيلى ناراحت بودم، ولى در آن زمان:
وضع طورى بود كه اهل علم نمى توانستند وظيفه ى تبليغى خود را به خوبى انجام دهند....
همين طور كه اتوبوس به سرعت در حركت بود ناگهان چرخ جلوى آن از جا درآمد و ماشين از كنترل راننده خارج شده، به طرف راست جاده كه پرتگاه بود كشيده شد.
با اين پيش آمد صداى #ضجه و ناله ى😫😩 مردم همراه با فرياد «يا حسين!» و «يا ابا الفضل!» بلند شد. همه در يك لحظه مؤمن و خدا شناس شدند! من هم ساكت نشسته، دوست داشتم آنها كمى متنبه شوند و به خود آيند.
ولى ناگهان متوجه شدم جان خودم و عده ى ديگرى كه بى تقصير بودند در خطر است؛ لذا با توجه خاصى گفتم: يا الله ! ...ماشين درست در كنار پرتگاه متوقف شد.
مسافرين پياده شده، بعضى گفتند: پاره آهنى از جلوى ماشين در زمين فرو رفته و اين امر سبب توقف ماشين شده است. ساير مسافرين نيز هر يك علت هاى ديگرى را عامل توقف مى شمردند، ولى #راننده كه بهتر ناظر واقعه بود گفت: هيچ كدام از اينها نمى توانست سبب توقف ماشين شود. ماشين را كس ديگرى نگه داشت و ما را #خداوند حفظ فرمود و إلاّ همه از بين رفته بوديم.
با پيش آمدن اين حادثه انتظار مى رفت آنان متنبه شده، لااقل احترام ماه مبارك رمضان را پس از سوار شدن حفظ كنند و از #هرزگى بپرهيزند، ولى #متأسفانه باز همان كارهاى زشت را شروع كردند!
چند لحظه پيش صداى ناله و التماس آنها به آسمان بلند بود و اكنون دو مرتبه به #لهو و لعب مشغول شدند. خداوند مى فرمايد:
«فإذا ركبوا فى الفلك دعوا الله مخلصين له الدين فلما نجاهم إلى البر إذا هم يشركون»[3].
پ.ن: قابل توجه کسانی که فکر میکنن مردم زمان قدیم خیلی دیندار بودن...
📖سفینه الصادقین شرح زندگانی آیت الله یعقوبی قائنی ره
تخته سیاه کانال یک طلبه معلم معمولی
🆔@Takhteh_siah