9.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دیدنش خیلی با ارزشه 💔😭🥀
@baShoohada
رفاقت با شهدا
شهید کاظم رستگار با تلاشهای زیاد معنوی و مراقبت از نفس، خود را از هرگونه دلبستگی به دنیا رها ساخته
🎙شهید حاج کاظم رستگار به روایت همسرش
❣وقتی کاظم گفت میخواهم برویم جبهه، خیلی بی تابی کردم. مثل بچه زار میزدم. لباس شوهرم را جمع میکردم و هق هق میکردم. کاظم خیلی با احساس بود میگفت: تو داری با این کار مرا شکنجه و جگرم را پاره پاره میکنی. اصلا در مورد بروز احساساتش غرور نداشت و احساسش را بروز میداد.
❣وقتی میخواستم محدثه را زایمان کنم از درد گریه نمیکردم، راه میرفتم. ولی کاظم زار زار گریه میکرد.دخترم دقیقا چهل روز قبل از شهادت حاج کاظم به دنیا آمد. از لحظه ای که محدثه به دنیا آمد کاظم بار سفر را بسته بود.
❣محدثه که به دنیا آمد و از بیمارستان به خانه آمدیم، همه سر سفره نشسته بودیم. کاظم به مادرم گفت: حاج خانم، محدثه چه موقع می خندد، می نشیند و چهار دست و پا راه می رود؟ مادرم گفت: بستگی به بچه دارد. بعضی بچه ها زرنگ هستند زودتر راه می افتند ولی به طور طبیعی در پنج ماهگی می نشیند و... تا مادرم این حرف ها را زد، کاظم گفت: عمری می خواهد تا بتوان این صحنه ها را دید. به محض اینکه او این حرف را زد، وحشت زده صورت کاظم را نگاه کردم! تا متوجه نگاهم شدگفت: منظورم این بود که طاقت ندارم این همه مدت صبر کنم. بعداز آنکه مادرم به بیرون رفتند، کاظم به دست و پای من افتاد و گفت: جان من ناراحت شدی؟ تو را به خدا راستش را به من بگو دلت از من نگرفت؟ از دهنم پرید. گفتم: نه من جا خوردم که تو می خواهی چه کار کنی که گفتی عمری می خواهد.
❣اوایل بالای سر محدثه می ایستاد، بغض می کرد و شکر خدا را می گفت. ده روز قبل از رفتنش وقتی می خواست قربان صدقه محدثه برود، می گفت: انیس و مونس مادر. یک روز به کاظم گفتم: چرا می گویی انیس و مونس مادر. مگر این بچه شما نیست؟ تا این را می گفتم، جواب می داد: دختر انیس و مونس مادر است، دوتای با هم دست به یکی می کنید و … سریع حواس مرا از موضوع پرت می کرد.
#یادش_با_صلوات
🥀🕊 @baShoohada 🕊
شهید محمود رضا بیضایی قبل از ازدواجش همیشه دوست داشت که در آینده دختری داشته باشه و اسمشو بذاره کوثر
بعد ازدواجش هم خدا بهش دختری داد و اسمشو کوثر گذاشت.
شب یکی از عملیات ها بهش گفتند که امکان تماس با خانواده هست نمیخوای صدای کوثر کوچولوت رو بشنوی؟
گفت: از کوثرم گــــــــــذشتم... 💔
#شهید_محمودرضا_بیضایی
🥀🕊 @baShoohada 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱روایتی از شهید محمود رضا بیضایی
از زبان برادر شهید
خداوند شهادت رو به کسانی میده که پرکار هستند ...
شادی روح مطهرش صلوات🌱
#شهید_و_شهادت
#اللهم_عجل_لولیك_الفرج🇵🇸
🥀🕊 @baShoohada 🕊
شهید محمودرضا بیضایی
یک شب بعد از نصفه شب برای درس خواندن به اتاق پذیرایی رفتم و دیدم محمودرضا قبل از من آنجاست. اما درس نمیخواند. به نماز ایستاده بود
آن موقع دوازده سیزده سال بیشتر نداشت. جا خوردم. آمدم بیرون و به اتاق خودم رفتم. فردا شب باز محمودرضا توی پذیرایی بود و نشد آنجا درس بخوانم.
چند شب پشت سر هم همینطور بود محمودرضا بعد از نیمه شب بلند میشد میآمد توی اتاق پذیرایی و به نماز میایستاد
هر شب هم که میگذشت نمازش طولانیتر از شب قبل بود. یک شب حدود دو ساعت طول کشید. صبح به او گفتم نماز شب خواندن برای تو ضرورتی ندارد؛ هم کسر خواب پیدا میکنی و صبح توی مدرسه چرت میزنی و هم اینکه تو هنوز به تکلیف نرسیدهای و نماز واجب نداری چه برسد به نماز شب
آنهم اینجوری! صحبت که کردیم، فهمیدم طلبهای در مورد فضیلت نماز شب برای محمودرضا صحبت کرده و محمودرضا چنان از حرفهای آن طلبه تأثیر گرفته بود که تا یک هفته مرتب نماز شب را ادامه داد
بخاطر مدرسهاش، نهایتا مانع نماز شب او شدم و قانعش کردم که لازم نیست نماز شب بخواند! ولی محمودرضا آن نمازها را واقعا باحال میخواند. هنوز چهره و حالت ایستادنش سرنمازیادم هست
🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊
❤️#مثل_شهدا_زندگی_کنیم
🌷شهید حسن طهرانی مقدم
دائم الوضو بود! موقع اذان خیلیها میرفتند وضو بگیرند ولی حسن اذان و اقامه را میگفت و نمازش را شروع میکرد...
میگفت:«زمین جای جمع کردن ثوابه... حیف زمین خدا نیست که آدم بدون وضو روش راه بره؟»
📚کتاب یادگاران ۲۵
🥀🕊 @baShoohada 🕊