با احتسابِ زمان و تاریخ
ما زمینی ها حالا پنج سال گذشته است،
از پروازِ تـو ؛ رفیقِ آسمانی . . .
⚘﷽⚘
📌برگی_از_خاطرات
یڪ هفته قبل از شهادتش از سوریه
خانه امد،پنجشنبه شب بود نصف شب ديدم صداي ناله و گريه جهاد مي ايد رفتم در اتاقش از همان لاي در نگاه كردم ديدم جهاد سرسجاده مشغول دعا و گريه است و دارد با امام زمان صحبت ميكند .
دلم لرزيد ولي نخواستم مزاحمش شوم ،وانمود كردم كه چيزي نديدم .
صبح موقعي كه جهاد ميخواست برود موقع خداحافظي نتوانستم طاقت بيارم از او پرسيدم پسرم ديشب چي ميگفتي؟
چرا اينقدر بي قراري ميكردي؟
چيشده؟
جهاد خواست طفره برود براي همين به روي خودش نياورد و بحث را عوض كرد.
من به خاطره دلهره اي كه داشتم اين بار با جديت بيشتر پرسيدم و سوالاتمو با جديت تكرار كردم،گفت چيزي نيست مادرمن نماز ميخواندم ديگر....
ديدم اينطوري پاسخ داد نخواستم بيشتر از اين پافشاري كنم و ادامه بدهم گفتم باشه پسرم...
مرابوسيد وبغل كرد و رفت.
يكشنبه ظهر فهميدم ان شب به خداوند و امام زمان چه گفته و بينشان چه گذشته و ان لحن پر التماس براي چه بوده است.
راوی_مادرشهید
#شهیدجهادمغنیه🦋
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
#دفتر_خاطرات_شهدا 📒
سرِ سفرهےِ عقد آروم درِ گوشم گفت:
میدونے من فَردا شَهید میشَم؟
خندیدم و گفتم..از ڪجا میدونے؟
نڪنه علمِ غِیب داری!💭
گفت:
آره..دیشب مادرم حضرتِ زهرا(س) رو تو خواب دیدمـ..🍃
ازدواجمونو بهم تبریڪ گفت
بعدشم وَعدهے شَهادتمو داد. . .
بُغض ڪردمُ گفتم: پس من چے؟
میخوای همین اولِ ڪاری منُ تنها
بزاری برے؟!😞
نبود شرطِ وَفا بِری و منو نَبری!
توڪہ میدونے فردا میخواے شَهید بشے چرا نشستے پایِ سفره عقد. . .💍
چرا خواستے منو به عقدِ خودت دربیاری!؟
دستمو گرفت خندیدُ گفت:
آخہ شنیدم شَهید میتونه بستگانشو
شفاعت ڪنه!🥰
میخوامـ ڪه اون ۲نیا جزوِ شفاعت شده هام باشے. . .
میخوام مجلسِ عروسیِ واقعی رو اونجا
برات بگیرم. . .🎈
#به_روایت_همسر_شهید
شهید #هادی_ابراهیمی {مدافعحرم}
#♥️
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
سلام دوستان
مهمون امروزمون داداش شاهرخ هست🥰✋
*وقتی شاهرخ سیبیل، حُـر انقلاب شد*🏴
*شهید شاهرخ ضرغام*🌹
تاریخ تولد: ۱۳۲۸
تاریخ شهادت: ۱۷ / ۹ / ۱۳۵۹
محل تولد: تهران
محل شهادت: آبادان
🌹دوست← کسی جلودارش نبود هرشب کاباره، دعوا❌چاقوکشی🔪پدر نداشت از کسی هم حساب نمیبرد🥀مادر هم کاری نمیتوانست بکند *اشک میریخت و میگفت خدایا پسرم را ببخش🥀🤲🏻 عاقبت به خیرش کن🤲🏻 پسرم را از سربازان امام زمان(عج) قرار بده💚دیگران به او میخندیدند*🥀 *آنقدر دعا کرد تا اینکه دعاهای مادر پیرش گرفت*⭐ علاقهای که به امام(ره) پیداکرد باعث شد *روی سینهاش اسم امام را خالکوبی کند✨میگفت میخواهم مثل حُر بشوم🏴 توبه کرد.دیگر نماز، دعای کمیل دعای توسل میخواند آن هم با گریه*🥀 همرزم← چند تانک دشمن را منهدم کرد💥 *برای زدن آرپیجی بالای خاکریز رفت اما گلوله به سینهاش خورد*🥀 دشمنان بالای سرش هلهله میکردند🙌 *همان شب تلوزیون پیکر بی سر شاهرخ را نشان داد🥀🖤 و میگفت ما شاهرخ را کشتیم*🥀۲ روز بعد حمله کردیم و به خاکریز رسیدیم. اما هیچ اثری از پیکرش نبود🥀 *او از خدا خواسته بود همه گذشتهاش را پاک کند*🌷 میخواست چیزی از او نماند. *نه نام، نه نشان، نه قبر، نه مزار و نه هیچ چیز دیگر🌷خدا هم دعایش را مستجاب کرد و پیکرش هرگز پیدا نشد*🕊️🕋
*شهید گمنام*
*شهید ابوالفضل(شاهرخ) ضرغام*
*شادی روحش صلوات*💙🌹
Zeynab:Roos..🖤💔
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
#اذن_شهادت_ازحضرت_زهرا_س
✾شهید #برونسی یڪ بار خیلی دیر از منطقه به خانه🏡 آمد، شب همه خوابیده بودیم ڪه متوجه شدم صدای #شهید میآید، در خواب با ڪسی صحبت میڪرد و میگفت، #یازهرا(س)
✾چند بار صدایشان ڪردم اما اصلاً متوجه نمیشدند❌ در حال و هوای خودشان بودند. وقتی توانستم #بیدارشان ڪنم، ناراحت شد😔 به سمت اتاق دیگری🚪 رفت، من نیز پشت سرش رفتم
✾دیدم گوشهای نشست، اسم #حضرت_فاطمه(س) را صدا میزد و از شدت گریه😭 شانههایش میلرزد؛
آرامتر ڪه شد، به من گفت: چرا بیدارم ڪردی، داشتم #اذن_شهادتم را از بی بی فاطمه(س) میگرفتم😭
#همسرشهید
#شهید_عبدالحسین_برونسی 🌷
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
هدایت شده از آرامش حس حضور خداست
ostad raefipour - zarfiat tamadonsazi 26.mp3
22.55M
🔊 سخنرانی استاد رائفی پور
📝«ظرفیت تمدن سازی عاشورا-جلسه ٢٦»
📅 ١شهریور ١٣٩٩ - تهران
🍃
🖤🍃 @takhooda 🕊