هدایت شده از آرامش حس حضور خداست
کتاب قطرهای به وسعت دریا
اولین رمان پیرامون زندگی حاج قاسم سلیمانی | فروشگاه کتاب قم
#نویسنده:طاهره سادات حسینی
👇👇👇👇👇
برای خرید مستقیم کتاب با شماره زیر تماس بگیرید :
0914 702 6388
025 3881 4810
یا به آدرس زیر مراجعه نمایید:
ادرس قم توحید23 پلاک 172 انتشارات قاف اندیشه.
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
شهیدی که از بی کسی برای آب نامه می نوشت
🌹شهید «یوسف قربانی» در خانوادهای مستضعف در زنجان متولد شد. یوسف در شش ماهگی پدر خود را از دست داد. در سن شش سالگی مادر یوسف در اثر حادثهای از دنیا رفت و یوسف و برادرش را با همه دردها و رنجهایشان تنها گذاشت.بعد همراه برادرش به تهران رفت. با پیروزی انقلاب و سپری شدن دوران ستمشاهی، یوسف نیز همراه دیگر فرزندان مستضعف امام پا به عرصه انقلاب گذاشت.در همین سالها برادر یوسف در حادثهای درگذشت.
همرزم یوسف میگوید: هر روز میدیدم یوسف گوشهای نشسته و نامه مینویسد. با خودم میگفتم یوسف که کسی را ندارد، برای چه کسی نامه مینویسد؟ آن هم هر روز...یک روز گفتم یوسف نامهات را پست نمیکنی؟دست مرا گرفت و قدم زنان کنار ساحل اروند برد. نامه را از جیبش در آورد، داخل آب ریخت.چشمانش پر از اشک شد و آرام گفت: من برای آب نامه مینویسم. کسی را ندارم که!!!
او سرانجام در عملیات کربلای پنج، در شلمچه به شهادت رسید. چند دقیقه قبل از عملیات، یکی از همرزمان خبرنگارش از او پرسیده بود: آقا یوسف! غواص یعنی چی؟ او پاسخ داده بود: غواص یعنی مرغابی امام زمان عجالله.
🌷شهدا زنده اند ⬇️⬇️
🕊🥀🕊🥀🕊🥀
@baShoohada
#شهید_یعنی... 🌸
فہیمہ بر سر پیڪر پاره پاره همسرش حاضر شد،😞
در حالے ڪہ پیراهن سفید پوشیده بود و فریاد مےزد:
اے همسر شہیدم!😌
شہادتت مبارڪ!❤️
و در مراسم خٺم نیز گفٺ:
این ختم نیسٺ، ڪہ آغاز اسٺ ،
آغاز راهے ڪہ همسرم آن را پیمود ...😭
فہیمہ تا یڪ سال سفید پوشید و تاڪید داشٺ
ڪہ اگر غلامرضا بہ مرگ طبیعے رفتہ بود باید عزادارے مےڪرد.👌🏻
او حتی با غلامرضا خداحافظے هم نڪرد.✋😔💚
#فهیمه_بابائیان
#شهید_غلامرضا_صادق_زاده
🕊🥀🕊🥀🕊🥀
@baShoohada
سیره عملی سردار شهید ((حاج محمد ابراهیم همت))
رفته بود سر كمدش و با وسايلش ور ميرفت. هر وقت از دستم ناراحت ميشد اين كار را ميكرد، يا جانماز پهن ميكرد و سر جانمازش مينشست.
رفته بودم سر دفتر يادداشتش و نامههايي را كه بچهها براش نوشته بودند خوانده بودم. به قول خودش اسرارش فاش شده بود. حالا از دستم ناراحت بود.
كنارم نشست و گفت «فكر نكن من اينقدر بالياقتم. تو منو همونجوري ببين كه توي زندگي مشتركمون هستم.»
توي خودش جمع شد؛ انگار باري روي دوشش باشد. بعد گفت «من يه گناه بزرگي به درگاه خدا كردهم كه بايد با محبت اينا عذاب بكشم.»
#شهیدهمت_رایادکنید_باذکرصلوات
#الله_اڪبر
🕊🥀🕊🥀🕊🥀
@baShoohada
ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺷﺎﻧﺰﺩﻩ ﺳﺎﻝ ﺟﻨﺎﺯﻩ ﯼ ﻣﺤﻤﺪ ﺭﺿﺎ ﺭﺍ ﺳﺎﻟﻢ ﺍﺯ ﺧﺎﮎ ﺩﺭﺁﻭﺭﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺻﺪﺍﻡ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩ
ﺍﯾﻦ ﺟﻨﺎﺯﻩ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺷﮑﻞ ﺑﻪ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﺮﻭﺩ . ﭘﯿﮑﺮ ﭘﺎﮎ ﻣﺤﻤﺪ ﺭﺿﺎ ﺭﺍ ﺳﻪ ﻣﺎﻩ ﺩﺭ ﺁﻓﺘﺎﺏ ﮔﺬﺍﺷﺘﻨﺪ
ﺗﺎ ﺷﻨﺎﺳﺎﯾﯽ ﻧﺸﻮﺩ ، ﻭﻟﯽ ﺟﺴﺪ ﺳﺎﻟﻢ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩ . ﺣﺘﯽ ﺭﻭﯼ ﺟﺴﺪ ﭘﻮﺩﺭ ﻣﺨﺼﻮﺹ ﺗﺨﺮﯾﺐ
ﺟﺴﺪ ﺭﯾﺨﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺧﺎﺻﯿﺘﺶ ﺍﯾﻦ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻥ ﻫﺎﯼ ﺟﺴﺪ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺑﯿﻦ ﻣﯽ ﺭﻓﺖ ﻭﻟﯽ
ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﺟﺴﺪ ﺳﺎﻟﻢ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩ . ﻭﻗﺘﯽ ﮔﺮﻭﻩ ﺗﻔﺤﺺ ﺟﻨﺎﺯﻩ ﯼ ﻣﺤﻤﺪ ﺭﺿﺎ ﺭﺍ ﺩﺭﯾﺎﻓﺖ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ
ﺳﺮﻫﻨﮓ ﻋﺮﺍﻗﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎ ﺣﻀﻮﺭ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﮔﻔﺘﻪ : ﻣﺎ ﭼﻪ ﺍﻓﺮﺍﺩﯼ ﺭﺍ ﮐﺸﺘﯿﻢ !
ﻣﺎﺩﺭ ﺷﻬﯿﺪ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ ﻣﻮﻗﻊ ﺩﻓﻦ ﻣﺤﻤﺪ ﺭﺿﺎ، ﺣﺎﺝ ﺣﺴﯿﻦ ﮐﺎﺟﯽ ﺑﻪ ﻣﻦ ﮔﻔﺖ :
«ﺷﻤﺎ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﯿﺪ ﭼﺮﺍ ﺑﺪﻥ ﺍﻭ ﺳﺎﻟﻢ ﺍﺳﺖ؟» ﮔﻔﺘﻢ : « ﺍﺯ ﺑﺲ ﺍﯾﺸﺎﻥ ﺧﻮﺏ ﻭ ﺑﺎ ﺧﺪﺍ ﺑﻮﺩ»
ﻭﻟﯽ ﺣﺎﺝ ﺣﺴﯿﻦ ﮔﻔﺖ : « ﺭﺍﺯ ﺳﺎﻟﻢ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﺍﯾﺸﺎﻥ ﺩﺭ ﭼﻬﺎﺭ ﭼﯿﺰ ﺍﺳﺖ :
ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ ﻧﻤﺎﺯ ﺷﺐ ﺍﯾﺸﺎﻥ ﺗﺮﮎ ﻧﻤﯽ ﺷﺪ؛ ﻣﺪﺍﻭﻣﺖ ﺑﺮ ﻏﺴﻞ ﺟﻤﻌﻪ ﺩﺍﺷﺖ ؛ ﺩﺍﺋﻤﺎ ﺑﺎ ﻭﺿﻮ
ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﺯﯾﺎﺭﺕ ﻋﺎﺷﻮﺭﺍ ﺧﻮﺍﻧﺪﻩ ﻣﯽ ﺷﺪ، ﻣﺎ ﺑﺎ ﭼﻔﯿﻪ ﻫﺎﯾﻤﺎﻥ ﺍﺷﮑﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﭘﺎﮎ
ﻣﯽ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﻭﻟﯽ ﺍﯾﺸﺎﻥ ﺑﺎ ﺩﺳﺖ ﺍﺷﮑﻬﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﻣﯽ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺑﺪﻧﺶ ﻣﯽ ﻣﺎﻟﯿﺪ ﻭ ﺟﺎﻟﺐ
ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺟﻤﻌﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎ ﺁﺏ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ، ﺍﯾﺸﺎﻥ ﺁﺏ ﺭﺍ ﻧﻤﯿﺨﻮﺭﺩ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﻏﺴﻞ
ﻧﮕﻪ ﻣﯽ ﺩﺍﺷﺖ . » ﺷﻬﯿﺪ ﺷﻔﯿﻌﯽ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ 81 ﺩﺭ ﮔﻠﺰﺍﺭ ﺷﻬﺪﺍﯼ ﻗﻢ ﺑﻪ ﺧﺎﮎ ﺳﭙﺮﺩﻩ ﺷﺪ
روحش شاد و راهش پر رهرو باد ...
🕊🥀🕊🥀🕊🥀
@baShoohada
سلام دوستان
مهمون امروزمون داداش جلیل هست🥰✋
*شهیدی که با روضه حضرت رقیه(س) آسمانی شد*🕊️
*شهید جلیل خادمی*🌹
تاریخ تولد: ۱۵ / ۴ / ۱۳۵۶
تاریخ شهادت: ۲۴ / ۸ / ۱۳۹۴
محل تولد: فارس/ فسا /امیرحاجیلو
محل شهادت: سامرا / عراق
*🌹همسرش← جلیل حاجت قلبیاش را از حضرت فاطمه زهرا (س) گرفت و مدافع حرم شد🍃 جلیل صدای دلنشینی داشت. با صدای زیبایش قرآن تلاوت می کرد و فرزندانمان را به خواندن قرآن تشویق می نمود📿 علاقه زیادی به روضه حضرت رقیه داشت🏴 به همین جهت هیئتی را به نام فاطمیه راه اندازی کرد. این هیئت متشکل بود از تمامی خویشاوندان دور و نزدیک🍃هر هفته همه گرد هم میآمدیم و زیارت عاشورا میخواندیم🍃یکی از مقررات جلیل این بود که به هیچ عنوان هیئت تشریفاتی نشود ساده بی ریا💐 حتی گاهی میگفت یه استکان چای برای پذیرایی کفایت میکند☕ سامرا که رفت زنگ زد📞 گفتم جلیل 5 صفر روضه حضرت رقیه را فراموش نکن☕گفت همان روز به سامرا می روم و از آنجا نائب الزیاره همه هستم و تماس میگیرم.🍂نمیدانستم روضه در آن روز شامل حال یتیمان من هم می شود🥀همزمان با لحظاتی که زمزمه زیارت عاشورا بر لبان ما بود🤲🏻 و اشک بر مظلومیت حضرت رقیه میریختیم🥀جلیل در جوار مرقد ملکوتی امام حسن عسکری(ع) و امام علی النقی (ع)✨ در آستانهی شهادت حضرت رقیه(س)🏴 آسمانی شد*🕊️🕋
*شهید جلیل خادمی*
*شادی روحش صلوات*💙🌹
*zeynab_roos_313*
✍#خاطرات_شهدا📃
💐بابا هروقت میخواست بره بیرون صدا میکرد حنانه ملیکا، گنجشکای بابا، کی میره لباس بابا رو بیاره ملیکا زودتر از من میرفت و لباسها رو میآورد همیشه همین طور بود.
یکبار ناراحت شدم گفتم بابا چرا همیشه ملیکا باید لباستاتو بیاره. چرا به من اجازه نمیده؟ سرم رو بوسید گفت حنانه جان گنجشک بابا تو بزرگتری اون کوچولویه عیبی نداره حالا چه تو بیاری یا اون من هردوتونو دوست دارم.
تو بزرگی باید هوای آبجی کوچیکت رو داشته باشی. آروم شدم و هیچی نگفتم.
🌷کاش الان بود و همیشه ملیکا بهش لباس می داد دیگه ناراحت نمی شدم. میشه فقط برگردی باباجونم؟🕊😭
📜خاطره ای از حنانه خانم دختر شهید "گنجشک بابا"
🌷گنجشک های توبابا(حنانه و ملیکا خانم) ۶ سال انتظار ودوری تو را کشیدیدم، حالا بابا مرتضی از کربلای خان طومان اومدی"خوش آمدی ای پدر عزیزم"🕊😭
🌹#پاسدار_مدافع_حرم
#شهید_مرتضی_کریمی
#خوش_آمدی_بابا🕊😭
🕊🥀🕊🥀🕊🥀
@baShoohada