هدایت شده از #رمان های جذاب و واقعی📚
#امشب در قصر دلم بر مسند عشقم که دیروز علی(ع) #ولایت گرفت و قدرت نمایی می کرد ، اینک #مهدی (عج) نشسته و معشوق وار و مثل پدری مهربان سرم را به آغوش محبتش گرفته و چه عطایم کند؟!نمی دانم.
در ذی الحجه خجسته ای علی(ع) انتخاب شد و اینک در ربیع خجسته ای مهدی (عج) #لباس ولایت وسیادت بر تن مبارکش می نماید.
درست است که آنزمان ،مردمانش ،غدیر را زود فراموش کردند و مولایمان بیست و پنج سال خون جگر خورد و دم نزد ، اما اینک ولایت مداران زمان ، دور ولایت را گرفته اند و نخواهیم گذاشت تا آن واقعه تکرار شود...
کجایی مولای خوبم؟!
کجایی ای نواده ی علی (ع)؟!
به کدامین سو به طرفت رو کنم؟! میخواهم در سالروز امامتت ،بیعتم را تازه نمایم و این بیعت را با خونم ضمانت کنم...
آری غدیر ثانی است و دل من از شادی رقصان و قلبم پای کوبان،چشمانم اشک بار و ضمیرم در انتظار، در انتظار اینکه بیایی به نزدمان ای قائم(عج) بر حق...
دستهای شیعیانت را به هم گره بزنی و در این عید مبارک غدیرثانی ،همه را عقد اخوت بخوانی تا همه برادروار یاورت شویم و «یرثها عبادی الصالحین» را به تصویر واقعیت بکشانیم....شب عید است و دلم شادی کنان عیدی میخواهد...
مهدیا؛ آمدن عید مبارک بادت...
عیدی ما همگی، نرود از یادت..
#ط-حسینی
💦⛈💦⛈💦⛈
@bartaren
عكسی بسيار شورانگيز و پر رمز و راز:
اين عكس متعلق به كربلايی سيد مصطفی صادقی است كه يك بيت شعر هم با دست خطش باقی مانده است:
"نرخ رفتن به سوريه چند است؟
قدر دل كندن از دو فرزند است"
آخرین نفر پدرش با او روز سه شنبه صحبت کرده بود و #مصطفی ساعت ۴ صبح چهارشنبه شهید شده بود، خود من روز دوشنبه با مصطفی تلفنی صحبت کردم، چون تقریبا سه ماه از رفتنش میگذشت خیلی دلتنگش بودم، حرف که میزدیم گفتم: "مصطفی جان! مواظب خودت باش خیلی دلم برایت تنگ شده"
گفت: "مادر! من را به حضرت زینب(س) بسپار، دلت آرام میشود"
باور کنید الان هم با اینکه پسرم #شهید شده اما دل من آرام است چون پسرم را سپردم به خانم زینب(س)، میدانم که این بهترین سرنوشت برایش بوده...
مصطفی در تاریخ ۱۳۹۵/۱۲/۲۵ به منطقه مقاومت سوريه اعزام و در تاريخ ۱۳۹۶/۳/۱۶ مصادف با يازدهم ماه مبارك رمضان در وقت افطار در حماء به دست تكفيری های جنايتكار به درجه رفيع #شهادت نائل آمد...
#شهید مدافع حرم #سید_مصطفی_صادقی
🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊
_کجا میری؟
+بگم،جیغ و داد راه نمیندازی؟
_بگو آقا مصطفی قلبم اومد تو دهنم.
+عراق
_میری عراق؟ به اجازه کی؟ که بعد بری سوریه؟
+رشته ای بر گردنم افکنده دوست
_زدم زیر گریه...😭
+کاش الان اونجا بودم عزیز
_که چی بشه
+آخه وقتی گریه میکنی خیلی خوشگل میشی
_لذت میبری زجر بکشم؟
+بس کن سمیه چرا فکر میکنی من دل ندارم؟
خیال میکنی خوشم میاد از تو و فاطمه دل بکنم؟
خدا حافظ سمیه،مواظب خودت و فاطمه باش
_گوشی را قطع کردی
چندبار شماره ات را گرفتم، اما گوشی ات خاموش بود.
سرم را به شیشه پنجره تکیه دادم درحالی که اشک هایم می آمدند
کجا میرفتی آقا مصطفی؟
میرفتی تا ماه شوی.
به روایت همسر شهید
📚برشےازکتاباسمتومصطفاست
#شهیدمصطفےصدرزاده
🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊
🔰 دائم الوضو؛
.
روستای سابقیه را تازه فتح کرده بودیم. درگیری سنگینی داشتیم.
در آن درگیری ها، تانک را پشت دیواری از دید پنهان کردیم.
همان موقع گوشی همراه محسن شروع کرد به اذان گفتن.
سریع پیاده شد و ایستاد به نماز. دائم الوضو بود.
بین آن همه سر و صدا و شلوغی، با یک آرامش مثالزدنی نماز می خواند.
ما هم با تأسی به او قامت بستیم برای نماز اول وقت.
.
برگرفته از کتاب سرمشق
#شهید محسن حججی
🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊
🕯 شش ماه خودسازی
🕯هفت ماه انتظار
و در آخر #شهادت...
شهادت خوب است، اما #تقوا بهتر، تقوایی که در #قلب باشد و در #رفتار بروز کند.
شهید #مدافع_حرم_روح_الله_قربانی🌷
شهادت: ۱۳ آبان ۹۴/حلب
🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊
سه برادر با هم هماهنگ بودند
داخل خونه ،بیرون از خانه با هم سر ڪار مے رفتند.
بعد هم تظاهرات و فعالیت هاے سیاسے ،آخر هم جبهه و شهادت...
ابراهیم شهید شد ..
عبدالله مفقود الأثر شد ..
حبےب رو هم پس از نه سال تڪه اے از استخوانهایش را به همراه پلاک براے خانواده اش آوردند...
🌷شهےد ابراهیم جعفرزاده
🌷شهید عبدالله جعفرزاده
🌷شهید حبیب جعفرزاده
❤️ هدیه به روح پاک برادران شهید جعفرزاده صلوات❤️
🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊