eitaa logo
رفاقت با شهدا
3.8هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
674 ویدیو
15 فایل
بِســـمِ الله الرّحمـــنِ الرّحیـــم أُوْلَئِکَ الَّذِینَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهـمْ لِلتَّقـوَی آن‌ها کســانی‌اند که خدا قلب‌هاشان را برای تقـــوا امتحان کرده🕊 تأسیس1399/2/25
مشاهده در ایتا
دانلود
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 . یکبار که پیگیر کارهای اداری وام ازدواج بود، کار گیر کرده بود، بهش گفتم آشنایی نیست کارو درست کنه، گفت کار خوبه خدا درستش کنه، بنده ی خدا چکاره ست. همیشه برای انجام هرکاری تلاشش رو میکرد، قدمش رو برمیداشت، بقیه اش رو می سپرد به خدا، به معنای واقعی اینکارو میکرد. تکیه کلامش این بود: "کار دست خداست" سوریه که بود میگفت دوسه تا از بچه های اینجا خیلی نورانی ان، بهشون گفتم امروز فردا شهید می شید، گفتم عه خب سفارش کن هواتو داشته باشن وقتی رفتن اونور گفت از بنده خدا نمیخام. خدا، خدا رو عشقه …. عاشق شوی، عاشقت می شود، شهیدت میکند ... به نقل از همسر شهید ✨ومن یتوکل علی الله فهو حسبه✨ 🌷شهید نوید صفری🌷 🥀🥀🥀🥀🥀 🕊 @baShoohada 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ ‍ روايتى از شهيد جبهه مقاومت اسلامى جهاد عماد مغنيه؛ 🌷بسم رب الشهداء "وَ لَحْمِي وَ دَمِي وَ شَعْرِي وَ بَشَرِي وَ عَصَبِي وَ قَصَبِي وَ عِظَامِي‏ وَ مُخِّي وَ عُرُوقِي وَ جَمِيعِ جَوَارِحِي"‏ ... یکی از رفقا رو بعد از مدت ها دیدم. گفتم: پسر! تو کجایی؟ نیستی! نگو اون ور نزدیك محل شهادت جهاد و رفقاش بوده. گفت: چند لحظه بعد از اصابت موشك به خودروشون رسیدم. لحظه شهادتشون قیامتی بود. نه، بلکه کربلایى بود. اون فراز دعای عرفه یادته که می فرمود: وَ لَحْمِي وَ دَمِي وَ شَعْرِي وَ بَشَرِي وَ عَصَبِي وَ قَصَبِي وَ عِظَامِي‏ وَ مُخِّي وَ عُرُوقِي وَ جَمِيعِ جَوَارِحِي،‏ من اون فراز با چشم خودم دیدم. این جهاد چه طور با اهل بیت معامله کرده بود فقط خدا میدونه که، مثل اربابش امام حسین [علیه السلام] ... عماد مغنیه 🌷 شهدا را یاد کنید با ذکر صلوات 🥀🥀🥀🥀🥀 🕊 @baShoohada 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸زندگینامه شهید علی خلیلی🌸 علی خلیلی در سال ۱۳۷۱ در استان تهران متولد شد و تحصیلات خود را تا مقطع دیپلم ادامه داد.🌹 علی خلیلی از سنین نوجوانی با موسسه فرهنگی دینی بهشت آشنا شده و وارد این مجموعه ی فرهنگی شد. او که انگیزه و استعداد خوبی در انجام فعالیت‌های فرهنگی داشت خیلی زود به یکی از مربیان موفق این مجموعه تبدیل شد و پس از اخذ مدرک دیپلم وارد حوزه علمیه امام محمد باقر(ع) شد.🥰 شام نیمه شعبان یعنی ۲۵ تیر سال ۹۰ تصمیم می‌گیرد بعد از هیئت رفقای نوجوانش را از نارمک تا محله خاک سفید تهران بدرقه کند. شاید نگران بود. اضطراب اینکه نکند نیمه‌های شب برای هم هیئتی‌های کم سن و سالش خطرساز باشد. غیرتش اجازه نداد تنها راهیشان کند.👌 اما در میان راه متوقف شد. غیرتش به جوش آمد. عده‌ای خناس در حال آزار و اذیت دختر جوان بودند. دخترک وحشت زده استمداد می‌طلبید. تاب نیآورد. امر به معروف کرد. محل نگذاشتند. طاقت نیآورد. جلو رفت. جامه به دندان گرفتند و گریختند. 😒 دخترک دامنش آلوده نشد. اما لحظاتی بعد...قمه جاهلی و اب دیده دیوان و ددان، خون علی را بر زمین ریخت. چگونه ؟ شاهرگ غیرت علی را زدند 😞 عزیز است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رفاقت با شهدا
🌸زندگینامه شهید علی خلیلی🌸 علی خلیلی در سال ۱۳۷۱ در استان تهران متولد شد و تحصیلات خود را تا مقطع د
🌷 خاطره از زبان پدر شهید:وقتی علی هم سن و سال شما بود(دبیرستانی،چن سال بزرگ یا کوچک تر)من راننده ی ماشین سنگین بودم،یه بار خورد برای کاشان.علی گفت منم میخوام باهاتون بیام،منم بردمش.بار رو رسوندیم کاشان،علی گفت بابا منو ببر جمکران.گفتم باشه. رفتیم جمکران،رفتیم دم چاه که عریضه بنویسیم و بندازیم توش.یکی علی نوشت،یکی من.بعدش به علی گفتم علی جان چی نوشتی تو عریضت؟اولش نگفت،ولی بعدش گفت:"من از آقا شهادت خواستم"از همون بچگی عاشق شهادت بود...آخرشم شهادتشو از آقا گرفت... . .
رفاقت با شهدا
🌸زندگینامه شهید علی خلیلی🌸 علی خلیلی در سال ۱۳۷۱ در استان تهران متولد شد و تحصیلات خود را تا مقطع د
نقل یکی از رفقای شهید: هر سال اربعین موقع سفر کربلا که میشد یه کاروانی راه می انداختیم، واقعا واسه اینکه بیست سی نفر بیان کربلا تلاش میکرد،بعضی ها مدیون علی بودن چون هر طوری بود پول جور میکرد،اصلا مهم نبود کی بود، من که رفیقش بودم یا یکی از دانش آموزای هیئت،غیر مستقیم کمک میکرد یا پول رو میداد یکی بده بهش یا پول رو میداد به مسئول کاروان که دیگه از طرف پول نگیره،مثلا اگر قرار بود نفری۳۰۰تومان بدیم،علی ۹۰۰تومان میداد و سه نفر رو حساب میکرد. دوست داشت توی زیارت کربلا سنگ تمام بذاره... 🥀🥀🥀🥀🥀 🕊 @baShoohada 🕊
علی در دوران طلبگی با دوستانش حجره ای داشتند که اسمش را«مقر»گذاشته بودند. دستش را وسط گذاشت و بقیه هم دستهایشان را محکم روی دستشکوبیدند. _پس از همین امشب. ...انگشتش را با صلابت بالا آورد. _نامردِ هرکی بلند نشه!😒 با هم قول و قرار نماز شب گذاشته بودند (هر چند که خودش از هفده،هجده سالگی نماز شب میخواند)..سرش هم درد میکرد برای شوخی و سر به سر گذاشتن.😁 _آی آی!پام...پام له شد.😖 _ای وای ببخشید.اِ اِ!این چی بود؟😁 _آآ.....ی!بمیری علی!پامو شکوندی.😕😫 _پاشید ببینم،کی بود گفت نماز شب بیدار میشم،یادتون رفت؟🤨 _نزن علی جون!له شدیم؛خوبه حالا پیامبری چیزی نشدی٬وگرنه فکر کنم قومتو با کتک هدایت میکردی!😒 بالاخره این قرار چه با شوخی و چه با دعوا!به همت علی آقا هر شب برقرار بود.❤️ 🥀🥀🥀🥀🥀 🕊 @baShoohada 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
│✍🏻جنگ نرم بزرگترین توطئه ی دشمن در مقابله با فرهنگ شهــادت است 🌷 🌷