eitaa logo
👑بـا خـــدا بـاش پـادشـاهے ڪن👑
32.4هزار دنبال‌کننده
16.8هزار عکس
12هزار ویدیو
113 فایل
❤️تازمانیکه سلطان دلت خداست 💛کسی نمیتوانددلخوشیهایت را ویران کند. 💙با خـدا باش پادشاهـ👑ـــی ڪن 💚بی خـدا باش هرچہ خواهی ڪن تبلیغات https://eitaa.com/joinchat/1898250367C031c8faa73
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺 ســـلام 💖امروزتون پر از عطر خوش زندگی 🌺الهی در این روز فرخنده و مبارک 💖داشته هاتون چنان پررنگ بشه 🌺که غم نداشته هاتون آزارتون نده 💖الهی 🌺روز زیبـاتون 💖پراز خوشبختی باشه و 🌺سرشار از شادی های بی پایان صبحتون‌بی‌نظیر‌ 🌺💖 ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ .
🟢داستانی از پیامبر(ص) ⁨ 📚داستان زیبا پيامبر اسلام صلی الله عليه و آله وسلم فرمود: سه نفر از بنی اسرائيل با هم به مسافرت رفتند در ضمن سير و سفر در غاری به عبادت خدا پرداختند، ناگهان! سنگ بزرگی از قله كوه فرود آمد و بر در غار افتاد و دهانه غار به كلّي بسته شد. و مرگ خود را حتمي دانستند. پس از گفتگو و چاره انديشی زياد به يكديگر گفتند: به خدا سوگند! از اين مرحله خطر راه رهايی نيست مگر اينكه از روی راستی و درستی با خدا سخن بگوييم. اكنون هر كدام از ما عملی را كه فقط برای رضای خدا انجام داده ايم به خدا عرضه كنيم، تا خداوند ما را از گرفتاری نجات بخشد. يكی از آنها گفت: خدايا! تو خود می دانی كه من عاشق زنی شدم كه دارای جمال و زيبايی بود و در راه جلب رضای او مال زيادی خرج كردم، تا اينكه به وصال او رسيدم و چون با او خلوت كردم و خود را برای عمل خلاف آماده نمودم، ناگاه در آن حال به ياد آتش جهنم افتادم. از برابر آن زن برخواسته بيرون رفتم. خدايا! اگر اين كار من به خاطر ترس از تو بوده و مورد رضايت واقع شده، اين سنگ را از جلوی غار بردار! در اين وقت سنگ كمی كنار رفت به طوری كه روشنايی را ديدند. دومی گفت: خدايا! تو خود آگاهی كه من عده ای را اجير كردم كه برايم كار كنند و قرار بود هنگامی كه كار تمام شد. به هر يك از آنان مبلغ نيم درهم بدهم، چون كار خود را انجام دادند من مزد هر يك از آنها را دادم ولی يكی از ايشان از گرفتن نيم درهم خودداری كرده و اظهار داشت: اجرت من بيشتر از اين مقدار است، زيرا من به اندازه دو نفر كار كرده ام، به خدا قسم كمتر از يك درهم قبول نمی كنم در نتيجه مزدش را نگرفته رفت و من با آن نيم درهم بذر خريده كاشتم خداوند هم بركت داد و حاصل زياد بر داشتم پس از مدتی همان اجير پيش من آمده و مزد خود را مطالبه نمود. من به جای نيم درهم، هيجده هزار درهم (اصل سرمايه و سود آن) به او دادم خداوندا! اگر اين كار را من تنها به خاطر ترس از تو انجام داده ام اين سنگ را از سر راه ما دور كن! در آن لحظه سنگ تكان خورد، كمی كنار رفت به طوری كه در اثر روشنايی همديگر را می ديدند، ولی نمی توانستند بيرون بيايند. سومی گفت: خدايا! تو خود می دانی كه من پدر و مادری داشتم كه هر شب شير برايشان می آوردم تا بنوشند، يك شب دير به خانه آمدم و ديدم به خواب رفته اند خواستم ظرف شير را كنارشان گذاشته و بروم، ترسيدم جانوری در آن شير بيفتد، خواستم بيدارشان كنم، ترسيدم ناراحت شوند، بدين جهت بالای سر آنها نشستم تا بيدار شدند و من شير را به آنها دادم! بار خدايا! اگر من اين كار را به خاطر جلب رضای تو انجام داده ام اين سنگ را از ما دور كن! ناگهان! سنگ حركت كرد و شكاف بزرگی به وجود آمد و توانستند از آن غار بيرون آمده و نجات پيدا كنند. سپس پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: مَن صَدَقَ اللهَ نَجَاه كسى كه به راستى و از روى خلوص با خدا رابطه برقرار كند و بر همين اساس، رفتار نمايد رهايى و نجات مى ‏يابد. 📚 بحارالانوار ✨✨✨ @ba_khodabash1 ✨✨✨
........❗مراقب باشیم❗........ 👤ای مسلمان مراقب باش که: ✋🏼با دست هایت چه کاری انجام میدهی! 👣با پاهایت در چه راهی قدم بر می داری! 👂🏼با گوشهایت چه چیزهایی را میشنوی! 👀با چشمهایت چه چیزهایی رو میبینی! 👅بر زبانت چه سخنانی جاری میکنی! چون در روز قیامت همین اعضا و جوارح و حتی پوست بدنت بر علیه ات شهادت خواهند . ✨✨✨ @ba_khodabash1 ✨✨✨
⚫️و مرگ بی‌خبر و ناگهان می‌رسد… صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم: توبه را (هیچ وقت) به تاخیر مینداز که لحظه‌ی مرگ ، بی‌خبر و ناگهانی می‌رسد... 📚جامع احادیث شیعه،ج۱۴،ص۳۲۷ ✨✨✨ @ba_khodabash1 ✨✨✨
🌷🌷🌷 برای اینکه زندگی را بهتر بفهمیم باید به سه مکان برویم: 1. بیمارستان 2. زندان 3. قبرستان • در بیمارستان می‌فهمید که هیچ چیز زیباتر از تندرستی نیست. • در زندان می‌بینید که آزادی گرانبهاترین دارایی شماست. • در قبرستان درمی‌یابید که زندگی هیچ ارزشی ندارد. زمینی که امروز روی آن قدم می‌زنیم فردا سقف‌مان خواهد بود. پس بیایید برای همه چیز فروتن و سپاسگزار باشیم... ✨✨✨ @ba_khodabash1 ✨✨✨
وقایع آخرالزمان درکلام امام علی (ع)⚡️ 🌺"حضرت علی (علیه السلام ) فرمود: زمانى بر مردم خواهد آمد که چند گناه بزرگ و عمل زشت در بین آنها پدید مى آید. 👈کارهاى زشت آشکار مى گردد و معمولى مى شود. 👈پرده هاى عفت و شرم پاره مى گردد. 👈زنا کارى و تجاوزهاى ناموسى علنى مى شود 👈مالهاى یتیمان را حلال مى شمارند و مى خورند. 👈ربا خوارى شیوع پیدا مى کند. 👈در کیلو و وزنها، کم و کاست مى کنند. 👈شراب را به اسم نبید حلال شمرده و مى خورند. 👈رشوه را به عنوان هدیه و شیرینى مى گیرند. 👈به نام امانت دارى خیانت مى نمایند. 👈مردها خود را به شکل زنان و زنان خویش را به صورت مردها در مى آورند. 👈 به احکام و دستورات نماز بى_اعتنائى مى کنند. 👈حج خانه خدا را براى غیر خدا (براى ریا و یا تجارت ) بجا مى آورند. ✨✨✨ @ba_khodabash1 ✨✨✨
🌹مقدّس اردبیلی، شاگردی داشت که به او دانش و رفتار نیکو یاد می داد که اهل تفرش بود و نام او میر علام بود و بی نهایت دانا و باورع بود. آن شاگرد می گوید: «یک شب وقتی مطالعه کردن من تمام شد، نیمه های شب شده بود که از اتاقم بیرون آمدم و نگاهی به اطراف حرم شریف کردم و آن شب بسیار تاریک بود. ناگهان یک مرد را دیدم که رو به حرم شریف حضرت علی (ع) کرده است، گفتم: «شاید این دزد است و آمده چیزی از قندیل ها را بدزدد.» بنابراین از آنجایی که ایستاده بودم، پایین آمدم و آهسته به او نزدیک شدم در حالی که او مرا نمی دید. 💫 او به نزدیکی های حرم مطهّر رفت و ایستاد. ناگهان دیدم قفل باز شد و افتاد و همچنین درب دوّم و سوّم نیز به همین ترتیب باز شد و او به داخل قبر مطهّر شرف یاب شد. سلام کرد و از طرف قبر مطهّر جواب سلام داده شد. سپس با امام(ع) در مورد مسائل علمی صحبت کرد و من از صحبت کردنش، او را شناختم که استادم مقدّس اردبیلی است. سپس از حرم بیرون رفته و از شهر هم بیرون شد و به طرف مسجد کوفه رفت. 👌 پس من پشت سر او رفتم و او مرا نمی دید. چون به محراب مسجد رسید شنیدم که با شخصی دیگر در مورد همان مسأله سخن می گوید. سپس برگشت و من از پشت سر او برگشتم و او مرا نمی دید. وقتی رسید به دروازه ولایت، روز شده بود. خودم را به او نشان دادم و گفتم: «ای سرور من! من خودم از اوّل تا آخر با شما بودم به من بگو که شخص اوّلی چه کسی بود که در مرقد مطهّر با او صحبت می کردی و شخص دوّم چه کسی بود که در کوفه با او صحبت می کردی؟» ایشان از من قول گرفت که در مورد راز او با کسی صحبت نکنم تا او فوت کند. ✨سپس به من فرمود: «ای فرزند من! در مورد بعضی از مسئله ها به مشکل برمی خورم بنابراین شبها به نزد قبر امیرالمؤمنین (ع) می روم و در مورد آن مسئله با آن حضرت صحبت می کنم و جواب می شنوم. حضرت علی (ع) امشب مرا به نزد حضرت مهدی (ع) فرستاد و فرمود: «فرزندم مهدی امشب در مسجد کوفه است. به پیش آن حضرت برو و این مسئله را از او سؤال کن.»و آن شخص حضرت مهدی (ع) بود.» 📚- انوار النّعمانیّه - ✨✨✨ @ba_khodabash1 ✨✨✨
در زمان حضرت عیسی (ع) زنی بود که شیطان نمی توانست به هیچ عنوان فریبش دهد. روزی این زن در حال پختن نان بود که وقت نماز شد. دست از کار کشید و مشغول نماز شد.۱ در این هنگام شیطان کودک این زن را وسوسه کرد که به سمت آتش برود.رفت و به درون تنور افتاد. بعد شیطان وسوسه کنان به طرف زن رفت که بچه ات بدرون تنور افتاد نمازت را بشکن. زیرا میدانست این از آن نمازهایی است که فایده دارد.( نمازهایی که فایده ندارد شیطان آب وضوی آن را هم می آورد) اما این زن توجهی به وسوسه شیطان نکرد. حال معنوی زن طوری شد که نماز را نشکست. شوهر آمد دید که صدای بچه از درون تنور می آید. و زن در حال خواندن نمازاست. بچه سالم است و نمی سوزد. دست به درون تنور برد و بچه را درآورد. مرد این ماجرا را نزد حضرت عیسی تعریف کرد. حضرت عیسی به خانه آنها آمد و از زن پرسید تو چه کردی که به این مقام رسیدی؟ زن پاسخ داد: ۱- همیشه کار آخرت را بر دنیا ترجیح می دادم. ۲- از وقتی خود را شناختم بی وضو نبودم ۳- همیشه نماز خود را در اول وقت می خواندم ۴- اگر کسی بر من ستم می کرد یا دشنامم می داد او را به خدا وا می گذاشتم و کینه او را به دل نمی گرفتم. ۵- در کارهایم به قضای الهی راضیم 6- سا‍ئل را از در خانه ام مأيوس نمی كنم . 7- نماز شب را ترك نمی نمايم حضرت عیسی فرمود اگر این زن ، مرد می بود پیامبر می شد چون کارهایی می کند که فقط پیامبران می کنند.و بر چنین کسی شیطان سلطه ندارد. 📚-منبع :عرفان اسلامي ، ص300؛ شيطان در كمينگاه ، ص 233 ✨✨✨ @ba_khodabash1 ✨✨✨
جن، وجنیان اصلا و ابدا امکان و اجازۀ دخالتِ 👁فیزیکیِ سرخود و بی اذنِ الهی را در امور زندگیِ انسان ندارد، به خصوص از بعد از ظهور اسلام. منتها طبق گفته قرآن کریم و با استناد به سوره ناس و فلق، جن ها در «اندیشه سازی و تصمیم سازی»ِ انسان ها، دخیل و تاثیرگذارند. یعنی ممکن است اگر مراقب دل و ذهنمان نباشیم، با همدستیِ نفس امّاره تحت تاثیر وسوسۀ جن کافر یا انسان های جن صفت قرار بگیریم. 💥وسوسه دل و ذهن، از فعالیت های جن کافر است. جنِ مومن، درست مانند ملائکه، فعالیت ها و امدادهای خیر دارد. جن ها، در دوره های قبل از اسلام، امکان و اجازۀ حضور و ظهور در برابر چشم انسان ها را داشتند. کما این که طبق فرمایش قرآن کریم، در زمانِ حضرت سلیمان، با اذن الهی مرئی و در خدمتِ سلیمان بودند. ☄از بعد اسلام، اجازه حضور و ظهور از جن ها سلب شد و نامرئی اند. منتها نه قبل از اسلام و نه الان، به هیچ وجه اجازه شیطنت و قایم باشک بازی با آدم ها را نداشتند و ندارند. با توجه به روایات، شرایط دوره ظهور و امامت امام زمان(عج)، مشابه دوره پیامبریِ حضرت سلیمانِ نبی است. با این توصیف، در زمان زمامداری ولی عصر(عج)، جنیان هم در خدمت ایشان هستند. ✨👁جن، انسان را در همۀ حالات می بیند و در صورتی که بخواهیم در برخی لحظاتِ خصوصی، حریم داشته باشیم، ذکر قلبی و لسانی موثر است. «بسم ا... الرحمن الرحیم»، چهارقُل و آیت الکرسی، از اذکار توصیه شده است. همان طور که در روایات آمده است گاهی سائلی که به در خانه مراجعه می کند، ممکن است مَلَکی از ملائک باشد اما قابل تشخیص نیست، رهگذرانی که اطرافمان می بینیم هم ممکن است جن باشند اما «قابل تشخیص نیستند.» ✨✨✨ @ba_khodabash1 ✨✨✨
🔴 حڪایت عجیب دزدى با نام امام حسين عليه السلام!!! از مرحوم سيد احمد بهبهانى نقل شده : در ايام توقفم در كربلا حاج حسن نامى در بازار زينبيه ، دكانى داشت كه مهر و تسبيح مى ساخت و مى فروخت . معروف بود كه حاجى تربت مخصوصى دارد و مثقالى يك اشرفى مى فروشد. روزى در حرم امام حسين عليه السلام حبيب زائرى را دزدى زد و پولهايش ‍ را برد. زائر خود را به ضريح مطهر چسبانيد و گريه كنان مى گفت : يا اباعبداللّه در حرم شما پولم را بردند، در پناه شما هزينه زندگيم را بردند. به كجا شكايت ببرم ؟ حاج حسن مزبور حاضر متأ ثر شد و با همين حال تأ ثر به خانه رفت و در دل به امام حسين عليه السلام گريه مى كرد. شب در خواب ديد كه در حضور سالار شهيدان به سر مى برد به آقا گفت : از حال زائرت كه خبر دارى ؟ دزد او را رسوا كن تا پول را برگرداند. امام حسين فرمود: مگر من دزد گيرم ؟ اگر بنا باشد كه دزدها را نشان دهم بايد اول تو را معرفى كنم . حاجى گفت : مگر من چه دزدى كردم ؟ حضرت فرمود: دزدى تو اين است كه خاك مرا به عنوان تربت مى فروشى و پول مى گيرى. اگر مال من است چرادر برابرش پول مى گيرى و اگر مال توست ، چرا به نام من مى دهى ؟ عرض كرد: آقا جان ! از اين كار توبه كردم و به جبران مى پردازم . امام حسين عليه السلام فرمود:پس من هم دزد را به تو نشان مى دهم . دزد پول زائر، گدايى است كه برهنه مى شود و نزديك سقاخانه مى نشيند و با اين وضعيت گدايى مى كند، پول را دزديد و زير پايش دفن كرد و هنوز هم به مصرف نرسانده . حاجى از خواب بيدار مى شود و سحرگاه به صحن مطهر امام حسين عليه السلام وارد مى شود، دزد را در همان محلى كه آقا آدرس داده بود شناخت كه نشسته بود. حاجى فرياد زد: مردم بياييد تا دزد پول را به شما نشان دهم . گداى دزد هر چه فرياد مى زد مرا رها كنيد، اين مرد دروغ مى گويد، كسى حرفش را گوش ‍ نداد. مردم جمع شدند و حاجى خواب خود را تعريف كرد و زير پاى گدا را حفر كرد و كيسه پول را بيرون آورد. بعد به مردم گفت : بياييد دزد ديگرى را نشان شما دهم ، آنان را به بازار برد و درب دكان خويش را بالا زد و گفت : اين مالها از من نيست حلال شما. بعد تربت فروشى را ترك كرد و با دست فروشى امرار معاش ‍ مى كرد. 📚منبع:حكاياتى از عنايات حسينى : ص 34 ✨✨✨ @ba_khodabash1 ✨✨✨
📔تقوا چیست؟ شاگردی از عابدی پرسید: تقوا را برایم توصیف کن عابد گفت: اگر در زمینی که پر از خار و خاشاک بود، مجبور به گذر شدی چه میکنی؟ شاگرد گفت: پیوسته مواظب هستم و با احتیاط راه میروم تا خود را حفظ کنم عابد گفت: در دنیا نیز چنین کن! تقوا همین است از گناهان کوچک و بزرگ پرهیز کن و هیچ گناهی را کوچک مشمار زیرا کوهها با آن عظمت و بزرگی از سنگهای کوچک درست شده اند. ✨✨✨ @ba_khodabash1 ✨✨✨
🍃🌺محبت علی (ع ) خیر دنیا و آخرت : 🔅اعمش که یکی از علما و راویان حدیث است می گفت : در سفر حج خانه خدا ، همراه قافله از بیابانی می گذشتیم ، به کنیزی رسیدم که دو چشمش کور بود و مرتب می گفت : خداوندا ! به حق محمد(ص ) و آل محمد از تو می خواهم که چشمانم را به من بازگردانی . نزدیک رفتم و گفتم : ای زن ! این چه حرفی است که می زنی ؟ مگر حضرت محمد(ص ) بر خداوند حقی دارد ؟ کنیز پاسخ داد : تو که حضرت محمد(ص ) را نمی شناسی ، مگر نمی دانی که خداوند به جان عزیز او قسم خورده است ؟ گفتم : خداوند به جان پیامبر در کجا قسم خورده است ؟ گفت : مگر قرآن را نخوانده ای که می فرماید : 🔅ای محمد ! به جان تو سوگند ، این مردم همیشه مست و غفلت زده و در گمراهی و حیرت باقی خواهند ماند. اگر پیامبر نزد خدا عزیز نبود ، چگونه خداوند به او سوگند می خورد ؟ من که جوابی نداشتم به راه خود ادامه دادم . پس از پایان مراسم حج در بازگشت ، همان زن را دیدم که چشمانش بینا شده بود مرتب می گفت : ای مردم ! بر شما باد دوستی علی بن ابی طالب (ع ) که خیر دنیا و آخرت است . نزدیک رفتم ، پرسیدم : آیا تو همان کنیز نابینا هستی ؟ گفت : آری پرسیدم : چه کسی تو را بینا کرد ؟ پاسخ داد : دوستی امیرالمؤمنین (ع ) مرا بینا کرد . جریان را پرسیدم ، گفت : همانطور که دیدی و شنیدی از خداوند می خواستم که به حق پیامبر و اهل بیت او بینایی ام را به من باز گرداند ، هاتفی ندا داد : ای زن ! اگر در این سخن راستگو هستی و آن را از صمیم قلب می گویی دستت را بر چشمانت بگذار و بردار . 🔅دست بر چشمانم نهادم و سپس چشمانم را گشودم ، دیدم چشم روشن شده است ، به اطراف نگریستم ، کسی را نیافتم . گفتم : خدایا ! به حق پیامبر و اهل بیتش ، کسی که بینایی ام را به من باز گرداند ، به من نشان بده . سپس گفتم : ای هاتف ، به حق خدا قسمت می دهم خود را نشان بده . در این موقع ، ناگهان شخصی ظاهر شد و گفت : من خضر خادم علی (ع ) هستم . بر تو باد دوستی امیرالمؤمنین ، همانا دوستی او خیر دنیا و آخرت است . ای زن همین جا بمان ، وقتی که حاجیان برگشتند ، این سخن را به آنها بگو . آری ، چشم باطن از دوستی علی (ع ) روشن می شود که مهمتر از چشم ظاهر است . مرده را زنده کردن اگر چه معجزه است ولی مرگی به دنبال دارد ، اما دوستی علی (ع ) تو را به حیات جاویدان و ابدی می رساند . پس از مرگ ، جزء زندگان شمرده می شوی . مرگ ، آغاز ظهور روح تو می شود . 🔅دوش به دوش ملائکه حرکت می کنی و روحت را مانند دسته گل ، به ملکوت می برند . نکته ای که نباید فراموش کرد ، این که دوستی علی (ع ) تنها لقلقه زبان نیست بلکه آن کس دوست علی (ع ) است که با عمل کردن به احکام اسلام دوستی خود را در عمل به اثبات برساند . ✨✨✨ @ba_khodabash1 ✨✨✨