مرد ثروتمندی بود که عاشق جمع کردن جواهرات و سنگ‌های قیمتی بود. یک روز مردی به ملاقات او رفت و درخواست کرد که جواهرات را به او نشان دهد. مرد ثروتمند پذیرفت و پس از اجرای اقدامات شدید امنیتی، جواهرات را آوردند و آن دو با ولع عجیبی مشغول تماشای سنگ‌های فوق‌العاده شدند. هنگام رفتن، مرد بازدیدکننده به مرد ثروتمند گفت: «ممنون که جواهرات را با من شریک شدی.» مرد ثروتمند با تعجب گفت: «من جواهرات را به تو ندادم. آنها به من تعلق دارند.» مرد بازدیدکننده گفت: «بله البته، ما به یک اندازه از تماشای جواهرات لذت بردیم و فقط تفاوت ما در این است که زحمت و هزینه خرید و نگهداری از جواهرات با شماست.» از نعمت های خدا لذت ببر ...❤️👌 فقط زحمت نگهداری و هزینه آن را نده..! ❤️ ✨✨✨ 🌸 @ba_khodabash1 🌸 ✨✨✨

#ده نصیحت پدر به فرزند از زبان دکتر محمود انوشه. ‌ ❤️ ✨✨✨ 🌸 @ba_khodabash1 🌸 ✨✨✨

شـب در ڪمال آرامش و راحتے بخوابیم آرزوهایم را به خــدا بسپاریم... به قادر مطلقے ڪه همه چیز راممڪن مے سازد... شبتون پر از نور الهـے⭐🌙 ✅به جملات زیبا بپیوندید👇 🆔: ❤ @rooman222 ❤

‍ #Bio ‌ ‌ ‍ ●━━─ ᴮᵉ ᵀʰᵉ ᵃᵘᵀʰᵒʳ ᴼᶠ ᵘʳ ᴼʷⁿ ˢᵗᴼʳʸ ──⇆ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‍ نویسنده ی داستانِ خودت باش..! ‍ ❤ @rooman222 ❤

‍ ‌ ‌ ‌ ‌ سلام✋ به پنج شنبه پاییز خوش آمدید ☕ امروز برات یه حال خوب آرزو دارم🙏 آرزو دارم امروزت پر باشه از خبرهای خوب و اتفاقای بی نظیری که همیشه منتظرش بودی ... صبحت پرانرژی ونشاط ✅به جملات زیبا بپیوندید👇 🆔: @rooman222

پیاله گر شود خالی زمین ویرانه می گردد به وقت تنگدستی رفیق بیگانه می گردد مشو هم صحبت نامرد که کامت تلخ می گردد مصیبت میکشد هر کس که با نامرد میگردد ❤️‌ ✨✨✨ 🌸 @ba_khodabash1 🌸 ✨✨✨

خدایا از صمیم قلب شکرت🥺🙏 ‌‎‌❤️‌ ✨✨✨ 🌸 @ba_khodabash1 🌸 ✨✨✨

#در اوج آرامش #پارت چهارم کلیپ رو تا انتها دیدم اما تاثیری رو احساس من نزاشت اون تلنگری که باید بهم میخورد اتفاق نیفتاد اما چطور ممکنه مهسای مغروری که می‌شناختم با حرف های این جوون که از نظر سنی ازش کوچکتر بود تونسته مهسا رو متحول کنه😳 تا دیروز فکر میکردم من فقط باید به حرفهای بزرگتر از خودم بها بدم کوچکتر ها بیشتر از من نمی‌دونن اما #شهید_نوری منو به خودم آورد 🙏 ذهنم پرواز کرد به سالهای قبل به سالهایی که مهسا دختری سرکش و فوق العاده زیبا و خیره سر بود.اما هیچ وقت نتونست توانایی هاشو به خانواده اش ثابت کنه یا نه بهتره بگم نتونسته به #خودش ثابت کنه فرصتهای زیادی برای ثابت کردن خودم داشتم اما به دلایلی این فرصتها ازم گرفته شد. که بیشتر شون بحث پول و مادیات بود ولی شاید همه اینا توجیح و بهانست برای سرپوش گذاشتن واسه کم کاری کردن های خودم حیف با اون همه استعداد نتونستم یه کتابی به نام خودم ثبت کنم و لذت ببرم از استعدادی که خدا بی منت به من هدیه داده تا اینقدر احساس پوچی نکنم 😔 همه‌ی اینها دست به دست هم داده بودتا اعتماد به نفسم به صفر برسه و همین باعث افسردگی من شده بود اما حالا به این نتیجه رسیدم که چقدر خدا دوستم داشته که نگذاشته تا نابودی پیش برم و یه راهی پیش پای من گذاشت تا خودمو پیدا کنم خوده واقعی مهسا رو 😍❤️ ادامه دارد. تشکر ویژه از خواهر گلم آبجی نورای عزیز دلم بخاطر ویرایش پارتها 🙏🙏🙏🙏🙏 ❤️‌ ✨✨✨ 🌸 @ba_khodabash1 🌸 ✨✨✨

حکایتی زیبا و مستند🕊 ✍در شهر خوی حدود 200 سال پیش دختر ماهرخ و وجیهه و مومنه‌ای زندگی می‌کرد که عشاق فراوانی واله و شیدای او بودند. عاقبت امر با مرد مومنی ازدواج کرد. این مرد به حد استطاعت رسید و خواست عازم حج شود، اما از عشاق سابق می‌ترسید که در نبود او در شهر همسر او را آزار دهند. به خانه مرد مومنی (به ظاهر) رفت و از او خواست یک سال همسر او را در خانه اش نگه دارد تا این مرد عازم سفر شود. اما نه تنها او ،بلکه کسی نپذیرفت. عاقبت به فردی به نام علی باباخان متوسل شد، که لات بود و همه لات ها از او می‌ترسیدند. علی باباخان گفت : برو وسایل زندگی و همسرت را به خانه من بیاور. این مرد چنین کرد، و بار سفر حج بست و وسایل خانه را به خانه علی بابا آورد. همسرش را علی بابا تحویل گرفت و زن و دخترش را صدا کرد و گفت مهمان ما را تحویل بگیرید. مرد عازم حج شد، و بعد یک سال برگشت، سراغ خانه علی بابا رفت تا همسرش را بگیرد. خانه رسید در زد، زن علی بابا بیرون آمده گفت: من بدون اجازه علی بابا حق ندارم این بانو را تحویل کسی دهم . برو در تبریز است، اجازه بگیر برگرد. مرد عازم تبریز شد، در خانه ای علی بابا خان را یافت، علی باباخان گفت، بگذار خانه را اجاره کردم تحویل دهیم با هم برگردیم، مرد پرسید، تو در تبریز چه می‌کنی؟ علی باباخان گفت: از روزی که همسرت را در خانه جا دادم از ترس این که مبادا چشمم بلغزد و در امانتی که به من سپرده بودی خیانت کنم، از خانه خارج شدم و من هم یک سال است اهل بیتم را ندیده‌ام و اینجا خانه‌ای اجاره کرده‌ام تا تو برگردی. پس حال با هم بر می گردیم شهرمان خوی. ❖زهد با نیت پاک است نه با جامه پاک ❖ای بس آلوده که پاکیزه ردایی دارد ‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌♥️ ✨✨✨ 🌸 @ba_khodabash1 🌸 ✨✨✨

🍃❀♥️❀🍃 مگر می شود زندگی ات را بهم ریخته افریده باشد⁉️ او خدای دانه های انار است....! 🍉پیشاپیش یلدا مبارک 🍉 ❤️‌ ✨✨✨ 🌸 @ba_khodabash1 🌸 ✨✨✨

هنگامی که با قدرت خدا سرو کار داری باید خود را به او بسپاری و ذهن استدلالی را خاموش کنی. زیرا به محض آنکه بطلبی عقل کل راه انجام را میداند.تنها نقش آدمی وجد وسرور است شکرگزاری وایمان.خداوند این گونه می فرماید "چنان عمل کن که گویی در حضورت هستم ویقین بدار که با تو خواهم بود" فقط ایمان فعال بر ذهن نیمه هشیار اثر می گذارد.وتا بر ذهن نیمه هشیار اثر نگذارید حاصلی به کف نخواهید آورد. ❤️‌ ✨✨✨ 🌸 @ba_khodabash1 🌸 ✨✨✨

دخالت اطرافیان و اشتباه در مشاوره و کمک گرفتن در مشکلات ⁦🎙️⁩صدا : دکتر هلاکویی ❤️‌ ✨✨✨ 🌸 @ba_khodabash1 🌸 ✨✨✨