❤️الهی! در شگفتم
از آنکه کوه را می شکافد
تا به معدن جواهر دست یابد، ولی خویش را نمی کاود تا به مخزن حقائق برسد
سپاس خدایی را که بسیار مهربان و بسیار بخشاینده و نزدیکترین کس به من حتی از خودم است.
💫خدایا، حکمت قدم هایی را که برایم برمیداری بر من آشکار کن، تا درهایی را که بسویم می گشایی، ندانسته نبندم، و درهایی که به رویم میبندی، به اصرار نگشایم🙏
💚
✨✨✨
@ba_khodabash1
✨✨✨
#آیاتی از جنس نور
✨وَيَزِيدُ اللَّهُ الَّذِينَ اهْتَدَوْا هُدًى وَالْبَاقِيَاتُ الصَّالِحَاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَوَابًا وَخَيْرٌ مَرَدًّا ﴿۷۶﴾
✨و خداوند كسانى را كه هدايت يافته اند بر هدايتشان مى افزايد و نيكي هاى ماندگار نزد پروردگارت از حيث پاداش بهتر و خوش فرجام تر است. (۷۶)
📚سوره مبارکه مریم
✍آیه ۷۶
💚
✨✨✨
@ba_khodabash1
✨✨✨
ما آمده ایم زندگی کنیم تا قیمت پیدا کنیم نه اینکه با هر قیمتی زندگی کنیم.
زندگی ما حکایت یخ فروشی است
که از او پرسیدند
فروختی؟
گفت: نخریدند، ولی تمام شد!
حضرت آیت الله بهجت ره
💚
✨✨✨
@ba_khodabash1
✨✨✨
#فرازی تکان دهنده از نهج_البلاغه
🔔ای بندگان خدا ❗️
🌸هم اکنون به اعمال نیکو پردازید ،
📛تا ریسمان های مرگ بر گلوی شما سخت نشده ،
🍀و روح شما برای کسب کمالات آزاد است .
📚 خطبه ۸۳
💚
✨✨✨
@ba_khodabash1
✨✨✨
💠پیامبر اکرم فرمودند:
🔥سرعت #غیبت در نابود کردن ثواب ها از سرعت سوختن کاه در آتش بیشتر است.
💚
✨✨✨
@ba_khodabash1
✨✨✨
#آیه_درمانے
#ایجاد_عشق
🍃🍂 افزایش محبت🍃🍂
✍جھت محبت دربرابرمطلوب
۵مرتبه بخواند وبه جانب او بدمد
نتیجه حاصل شود❥
(۶حشر)
📖اسرار المقاصد۲۷۸
💚
✨✨✨
@ba_khodabash1
✨✨✨
👑بـا خـــدا بـاش پـادشـاهے ڪن👑
❤️داستان واقعی و آموزنده از اعضا ڪانال ❤️💫 بنام : #خوشبختی_تلخ_2 ❤️ قسمت دوم اون ساعت تواون ش
❤️داستان واقعی و آموزنده از اعضا ڪانال
❤️💫
بنام : #خوشبختی_تلخ_3
❤️ قسمت سوم
از این جابود که من یواش یواش وابسته اونا شدم ،،شوهر مادرم مردی بود خوش قلب و مهربان ❤️که هرموقع منو میدید با احترام باهام رفتار میکرد
سالها گذشت و پسر دوم پدرم به دنیا اومد و اخلاق نامادریم 😠بد و بدتر شد،،اون دوست نداشت من تو اون خونه باشم به بچهاش اجازه نمیداد نزدیک من بشن ،،
وقتی که کاراشو به پدرم میگفتم جز دعوا و ناراحتی که باعث میشد رفتارش باهم بدترم بشه چیز دیگه ای نصیب من نمیشد
چندسالی گذشته بود ومن بزرگتر شده بودم و با وسایلهای که مادرم برای من میخرید نامادریم شک کرده بود وبه پدرم به دروغ میگفت که زهرا رو با زنی قد بلند تو بازار مشغول خرید کردن بودن دیدن و نقطه ضعف پدر منو تو دستش گرفته بود ،،
پدر مهربان منو تبدیل به پدری بیرحم و سنگدل کرده بود پدرم با کمربند به جون من میفتاد تا دلش میخواست منو کتک میزد که چرا باید پیش مادرت بری اون تو رو نخواست و رفت ...
یاد دارم شبی برف زیادی🌨 بارید بود ومن ازدست کتک پدرم به بیرون از خانه پناه بردم و تا نیمی ازشب پابرهنه داخل برفها موندم وبعد خوابیدن پدرم به خونه رفتم و فردای ان روز به شدت تب کردمو مریض شدم
عمه ام مرابه خونه خودش برد و ازم مراقبت کرد
پدر مادرم نزد پدرم اومد و با خواهش و تمنا ازش خواست منو به اونها بده ولی پدرم مخالفت میکرد ،،،
با اصرار عمه ام و عموم که این دختربزرگ شده وبه مادر احتیاج داره وبره خونه پدربزرگش بهتره اونجا خالهاش هستن ومادربزرگش هواشو داره کم کم پدرم راضی شد و من به اسم خونه پدربزرگم، ،،
راهی خونه مادرم شدم😍...
ادامه دارد...
📚داستان های واقعی و آموزنده در کانال
❤️💫
✨✨✨
@ba_khodabash1
✨✨✨