انتشارش با شما وقت تنگ است

⭕️ مهندس منصوری: رقیب ما در انتخابات آن آقای ناظریف و آن آقایی که رگ گردن برا مردم کلفت می‌کند نیست، اینها عددی نیستند که بخواهیم وقت این تریبون‌ها را صرف این افراد کنیم. رقیب ما جبهه کفر، استعمار و استکبار است #جلیلی #سعید_جلیلی #انتخابات 🇮🇷تحلیل سیاسی و جنگ نرم ✍@tahlile_siasi ✍@tahlile_siasi

سلام وقت بخیر با احترام به پیشگاه مقدس ومنور مادران معزز وعزیز باباپیری (( دلنوشته)) (( بوی تازه نان اده در هنه زیمینی باپیر آرزوم است )) خداوند نگهدار مادران عزیز باباپیری که در گذشته خودشان با زحمت فراوان مقدمات پختن نان را آماده ومثل شیرزن در (( تنور هونه زمینی های خود )) تهیه اب با چرخ چاه و ((دلم )) وبرف ویخ زمستان و.... سایر سختیها را فاکتور می گیرم اینکه این فقط یکی از همه آن کارهای بسیار سخت بودن که باید انجام می دادند. خمیر را پس از اینکه در لنجین با دستان با محیت شان ((ورز )) می دادند و خمیر ((ور)) می‌آمد وبر روی ((سفره ارد)) آن را (( گنه)) می کردند وسپس آن را بر روی (( لنجین)) با ((وردنه)) کمی پهن((دسش می دادند )) سپس بر روی (( شاد بن)) مجددا آن را پهن‌تر و نان را به دیواره گرم تنور می کوبیدند و نان می پختند(( راستی مادران هیچ موقع برای بچه ها از گرمای بالای پنجاه درجه تنور وشاید بیشتر که هنگام چسباندن نان به تنور به صورت فرشته گونه شان برخورد می کرد نه هیچ وقت گله کردند ونه .... شاید عدم گلایه آنها به خاطر پختن نان به عشق فرزندان بود )) ودر برخی اوقات همه کارها را فقط وفقط وفقط یک مادر به تنهایی انجام می داد!!!! حال آنکه برای انجام همه آنها باید حداقل چهار نفر مشارکت می کردند ضمنا مادران به همسایه ها یی که برای پخت نان امکانات ضعیف داشتند(( عدم تنور ، چوب و...)) می گفتند شما هم اگر می خواهید نان بپذیرد بیایید در هونه زیمینی ما و(( پی )) ما خمیر کنید و نان بپذیرد واز تنور گرم ما استفاده کنید راستی برای بچه ها هم (( پپیله)) درست می کردند واگر نانی که با ((شادبن)) به تنور می زند وبه دیوار نمی چسبید آن خمیر به روی ذغالهای تنور می افتاد وبعد ان را با سیخ بیرون می اوردند وبه آنها می گفتند .... اگرنانمش را می دانید در همین گروه لطفا مرقوم نمایید ان شاءالله مشمول دعای مادران قرار بگیریم که رزق بسیار بسیار ویژه ای می باشد

روح مرد بزرگ شاد

سلام وقت بخیر با احترام به پیشگاه مقدس ومنور مادران معزز وعزیز باباپیری (( دلنوشته)) (( بوی تازه نان اده در هنه زیمینی باپیر آرزوم است )) خداوند نگهدار مادران عزیز باباپیری که در گذشته خودشان با زحمت فراوان مقدمات پختن نان را آماده ومثل شیرزن در (( تنور هونه زمینی های خود )) تهیه اب با چرخ چاه و ((دلم )) وبرف ویخ زمستان و.... سایر سختیها را فاکتور می گیرم اینکه این فقط یکی از همه آن کارهای بسیار سخت بودن که باید انجام می دادند. خمیر را پس از اینکه در لنجین با دستان با محیت شان ((ورز )) می دادند و خمیر ((ور)) می‌آمد وبر روی ((سفره ارد)) آن را (( گنه)) می کردند وسپس آن را بر روی (( لنجین)) با ((وردنه)) کمی پهن((دسش می دادند )) سپس بر روی (( شاد بن)) مجددا آن را پهن‌تر و نان را به دیواره گرم تنور می کوبیدند و نان می پختند(( راستی مادران هیچ موقع برای بچه ها از گرمای بالای پنجاه درجه تنور وشاید بیشتر که هنگام چسباندن نان به تنور به صورت فرشته گونه شان برخورد می کرد نه هیچ وقت گله کردند ونه .... شاید عدم گلایه آنها به خاطر پختن نان به عشق فرزندان بود )) ودر برخی اوقات همه کارها را فقط وفقط وفقط یک مادر به تنهایی انجام می داد!!!! حال آنکه برای انجام همه آنها باید حداقل چهار نفر مشارکت می کردند ضمنا مادران به همسایه ها یی که برای پخت نان امکانات ضعیف داشتند(( عدم تنور ، چوب و...)) می گفتند شما هم اگر می خواهید نان بپذیرد بیایید در هونه زیمینی ما و(( پی )) ما خمیر کنید و نان بپذیرد واز تنور گرم ما استفاده کنید راستی برای بچه ها هم (( پپیله)) درست می کردند واگر نانی که با ((شادبن)) به تنور می زند وبه دیوار نمی چسبید آن خمیر به روی ذغالهای تنور می افتاد وبعد ان را با سیخ بیرون می اوردند وبه آنها (( کوله))می گفتند ان شاءالله مشمول دعای مادران قرار بگیریم که رزق بسیار بسیار ویژه ای می باشد