#پست_ویژه
ببار بارون
بزار تر بشه زخمای رو لبامون
که از تشنگی درنمیاد صدامون
بیا سایه بنداز سر عمه هامون
که رفت معجرامون
کجا موندی
خودت رو تو کاش کربلا میرسوندی
واسه آب عمو رو به مقتل کشوندی
سه شعبه توی چشم سقا نشوندی
دلم رو سوزوندی
نگفتی سه سالم
تحمل دوری بابا ندارم
دارم میرم اما
شده زخمای رو تنم یادگارم
حالا که بابا رفت
باید پا رو خارای صحرا بزارم
خداحافظیه منه و این
دلی که واسه بابا بیتابه
دلم تنگه لالاییه باباست
سه ساله بی بابا نمیخوابه
خداحافظی سخته بابایی
واسه دخترا سخته مخصوصا
بابا من میرم چون که مجبورم
ولی تو بمن سر بزن حتما
بند دوم
ببار بارون
میبنی تن بابا بی سایبونه
سرشم روی نیزه ی ساربونه
بشور اون چشایی روکه غرق خونه
منو میسوزونه
دلت اومد
نباری رو چشمایی که نیمه بازه
به ماهی که حتی رو نی دلنوازه
چه جوری سرش با سر نی بسازه
چشاش نیمه بازه
نباریدی بارون
تو وقتی سیاهی میرفت چشم بابا
نباریدی بارون
گذاشتی تو لب تشنه اونو رو خارا
نباریدی بارون
چه فرقی داری تو با چکمه سیاها
به بابا نگو چی سرم اومد
نگو چی به روز حرم اومد
نگو یکی گوشواره هامو برد
یکی هم پی معجرم اومد
نگو به بابا کی سوزوند مومو
کی با سنگ شکسته دو ابرومو
یا اون دست سنگینی که میزد
نگو ماجرای دو گیسومو
بند سوم
نبار دیگه
تماشا نداره چشای پر از تب
یا این گیسوایی که شد نامرتب
میباره بجات چشمای عمه زینب
چه دلخونم امشب
برو بارون
به اون پیکری که پر از زخمه برگرد
خبر از بابایی بیار باد شبگرد
نگو نیزه دارت چیا با دلم کرد
چه جور عمه رو زد
نباریدی بارون
دیدی دشمنای بابایی زیادن
نباریدی بارون
دیدی خوردن آب اما آبش ندادن
نباریدی بارون
دیدی همه با نیزه هاشون آمادن
دیگه نیست نیازی نبار بارون
شده ماهِ رو نیزه سقامون
دیگه نیست نیازى بتو خوش باش
حالا که دیگه رفته بابامون
فقط کاش نفهمه النگوهام
همونایی که هدیه ی باباست
یکی برده با سیلی از دستم
الان دست اون بچه شامی هاست
#خادم_زینب
#زمینه_روضه_ای
#شب_سوم_محرم
#شب_سوم_محرم_زمینه
#پیشنهاد_دانلود
#پیشنهاد_ویژه
درسته رو نیزه نشستی اما
این که میگن یتیم شدم دروغه
سایت هنوزم بالای سرم هست
شاید سرِ رو نیزه هم دروغه
شاید دارم خوابای بد میبینم
سنگی که خورده به سرت دروغه
خونی که داره میچکه رو نیزه
از تو رگای حنجرت دروغه
بگو دروغه که
شب و سپر کردی توی تنور
بگو دروغه که
داری میری بی من یجای دور
روزم رو شب کنم بیتو چه جور
بند دوم
میخوام که درد دل کنم بابایی
مونده تو قلبم حرفای نگفته
اما میون زنها پنهون میشم
تا که چشات به صورتم نیافته
آخه دیگه چیزی نمونده از من
نگام کنی بال و پرم میریزه
یجوری سوختم توی شعله ها که
نازم کنی موی سرم میریزه
فقط اگه میشه
از اون بالا بخند توو روی من
مثه تو میسوزه
از تشنگی هنوز گلوی من
رو نیزه ها نشستی روبروی من
بند سوم
حالا که اومدی بیا بشینیم
خستگی در کن روی دامن من
پاک کنم این غبارو از رو چشمات
اگرچه خاکیه پیراهن من
لباس من خاکی تر از زمینه
اما تو خاکی تری از لباسم
چقد عوض شدی ولی هنوزم
همون بابای مهربونی واسم
منم عوض شدم
چقد بابا شبیه دختره
تو بی انگشتری
دخترتم بدون معجره
ولی هنوز چشات نازمو میخره
#زمزمه_شب_سوم_محرم
#زمزمه_جانسوز
#پیشنهاد_دانلود
راه رفتنت رو آهسته تر کن
فکری برای خستگی همسفر کن
ای نیزه داری ، که روبرومی
فکری برای این زنای خون جگر کن
مسیر عمه رو سد نکن
طفل مریضو لگد نکن
بی معجرن زنای حرم
برو نگاهای بد نکن
نگاه نکن گوشواره هامو
هدیه ی باباییه بمن
نمونده نایی دیگه برام
تورو خدا آرومتر بزن
نزن چشمام شده کم سو نمیبینم
یا لااقل نزن محکم ندارم جون
نزن با پا بزن با دست تنم زخمه
بیا بابا از این صحرا برم گردون
بند دوم
ماه منو به ، آتیش کشوندن
هم رومو هم گیسومو هم دل رو سوزوندن
یادم میمونه ، بابا همیشه
که عمه هامونو روی خارا نشوندن
انگار نمیشناسن عمه رو
بگو که ناموس حیدره
اون که نشونش میدن به هم
خواهر سقای لشکره
اون کسی که زمین خورده
بهش میگن بنت الحیدر
یکم حرمت نگهدارو
با کعب نی نزن رو سر
اونی که پیش چشم دخترت داره
سرتو بین این لشکر میچرخونه
میدونه داغ بابا از همه بیشتر
دل دختر بچه هارو میسوزونه
بند سوم
از نی طلوع کرد ، خورشیدم امروز
کم سو شده مثل چشام امیدم امروز
به اون کسی که ، انگشتتو برد
گوشواره هامو با یه سیلی میدم امروز
منو روی خاکا میکشن
تنم رو رو خارا میکشن
دستی که قد صورتمه
رو روی موها میکشن
افتاده عمه روی زمین
یکی با تازیونه اومد
هردفعه عمه سپر میشد
با هرچی داشت عمه رو میزد
تا وقتی که عمو عباس کفیلش بود
ندیده بود سایشو هیچ کجا هیچ کس
حالا میخوره سیلی میشنوه دشنام
داره میچرخه بین هرکس و ناکس
#خادم_زینب
#شور_مقتلی
#شب_سوم_محرم
#شب_سوم_محرم_شور_طوفانی
#پست_ویژه
#پیشنهاد_دانلود
#اما_فیکم_مسلم_ینفر_نیست_بهش_آب_بده
مردی پیدا نمیشه
جواب طفل سه ساله سیلی نیست
قلب زینبو نکن
انقده نزن توروخدا بایست
نزن که نایی دیگه
نمونده تو دستو پاش
بسکه زدی نانجیب
نمونده سو تو چشاش
صورتش اندازه ى
دست توه پس نزن
به یادگارحسین
جلو چشام دس نزن
غریب زهرا حسین
بند دوم
روی نی میبینه
چی آوردین سر طفلای حرم
نزنید زنهارو
میبینه رو نیزه ها برادرم
چشاشو بسته حسین
شرمنده از بچه هاست
پر از غروره نگاش
اگرچه رو نیزه هاست
غیرته چشم حسین
نذاشت که چش وا کنه
نذاشت که زخم دلش
رو نیزه سر وا کنه
غریب زهرا حسین
بندسوم
شامیای ملعون
که همه برا تماشا اومدین
نون و خرماتونو
جلو چشمای حسین بما ندین
میترسم از نیزه ها
بیافته با سر حسین
غرورشو نشکنید
غریب مادر حسین
روسریایی که رفت
به غارت از دخترا
الان دیدم یا حسین
روى سره شامیا
غریب زهرا حسین
#خادم_زینب
#شب_سوم_محرم
#شور
سبک #نریمان_پناهی
#امافیکم_مسلم_ینفرنیست_بهش_آب_بده
زمینه شهادت امام جواد (علیه السلام)
◼️◽️◼️◽️◼️
آقای من...قربون اون کبوترات شم
دلم میخواد...خادم اون صحن و سرات شم
دلم اسیر کاظمینه
همیشه من... سنگتو میزنم به سینه
تا که یه روز... امام رضا منو ببینه
دلم برات به شور و شینه
به عشق تو... دل از زمونه میکنم
هوای تو... گرفته روضه خوندنم
تا جون دارم...براتو سینه میزنم
وااای
(غریب آقام)(۳)
◼️◽️◼️◽️◼️
غریبی و... کسی ازت خبر نداره
غریب تره... اون کسی که خواهر نداره
شکسته بالی و دلت خون
تو خونه تم... نداری آقا یار و یاور
به زیر لب...داری میگی کجایی مادر
فدای اون دلت آقا جون
بگو چرا... چشات یه کاسه خون شده
تنت تو حجره... غرق خاک و خون شده
بگو چرا... تن تو نیمه جون شده
وااای
به عشق تو... دل از زمونه میکنم
هوای تو...گرفته روضه خوندنم
تا جون دارم...براتو سینه میزنم
وااای
(غریب آقام)(۳)
◼️◽️◼️◽️◼️
غریبی و...دور و برت غائله کردن
کنیزکا...دور و برت هلهله کردن
با تشنگی بردنت از حال
درسته که... دل تو از مدینه خون بود
تن تو هم... سه روز به زیر آسمون بود
دلا بمیره واسه گودال
آخه نبود... مدینه مثل کربلا
تنت نشد... غارت قوم بی حیا
برات بگم... که چی گذشت تو قتلگاه
وااای
یکی می خواد... بازم یه شر به پا کنه
یکی میخواد... سر از تنش جدا کنه
نبینه زینب... اینا رو خدا کنه
وااای
یکی نشست... با چکمه روی پیکرش
سر از قفا... برید جلوی مادرش
یکی برید... انگشت و با انگشترش
وااای
(حسین من)(۳)
◼️◽️◼️◽️◼️
#کربلایی_مظاهر_کثیری_نژاد