eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.4هزار دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
89 ویدیو
568 فایل
فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 📞09052226697 آدرس:شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی سایت فروشگاه↶ 🌐 shop.babolharam.net زیر نظر کانال متن روضه👇 @babolharam_net
مشاهده در ایتا
دانلود
مدیون روضه ام شکر خدا که جز دم تو دم نساخته جز ماتم تو غصه و ماتم نساخته مدیون روضه ام که من رو سیاه را جز گریه ی برای تو آدم نساخته ما را ببر به دیدن شش گوشه عاقبت دل با فراق کرب و بلا کم نساخته ممنون مادرم که به من یاد داد، حسین جز ذکر تو به روی لبم دم نساخته جز لطف آستان شما دست هیچ کس ما را دخیل گوشه ی پرچم نساخته بر قلب پر جراحت زهرا به غیر اشک چیزی اثر نکرده و مرهم نساخته پس خوش به حال و روز کسی که برای خود کاری به روضه ی تو مُقدم نساخته ماها چه خواستیم و به یکباره فاطمه با بازوی شکسته فراهم نساخته قدرش بدان که در همه ی سال هم خدا ماهی شبیه ماه محرم نساخته مهدی شریف زاده ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
گریه بر مظلوم سنت سینه‌زنی دل را معطر می‌کند گریه بر مظلوم چشمان را مطهر می‌کند سرنوشت اشک در هیئت نوشته می‌شود روزی یک‌سال را روضه مقدر می‌کند ظاهرا تن‌های ما بوی عرق خواهد گرفت باطنا سینه‌زنی جان را معنبر می‌کند خانه‌ی قبرم چراغی دارد از مهر حسین برزخم را نور این آقا منور می‌کند هم زمین گریان او، هم آسمان گریان او داغ او ذرات عالم را مسخر می‌کند در نگاه اهل روضه دیدن آب روان روضه‌ی لب‌تشنگی‌اش را مصور می‌کند تشنگی و خون بسیاری که رفت از پیکرش پیش چشمش روز را کم‌کم مکدر می‌کند  امیر عظیمی ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
حسن لطفی یاکریم غریب این شهرم که جدا مانده ام زلانه خود کوچه گرد غریبم و راهم ندهد هیچکس به خانه خود سر دارالاماره ام اما چشمهایم هنوز منتظر است سر دارالاماره میبینم کاروانی غریب در به در است به سلامی که بر همه گفتم کس جوابی نداد در این شهر غیر طوعه کسی به دستانم ظرف آبی نداد در این شهر از دل دشتهای تفتیده حال و روزم ببین بیا برگرد جان طفلانِ من به کوفه میا جان ام البنین بیا برگرد همه چشم انتظار تو اینجا همه سر گرم تیر یا نیزه همه مشتاق دیدنت اما با کمان و سنان و با نیزه پیر زن ها و پیر مردانش شده مشغول خیزران سازی کودکان جای مشق در هر روز گرم بازی سنگ اندازی بازی تازه ای شروع شده است همه دنبال تیری از چوبند به خیالی که نیزه می بینند به نوک نیزه سنگ میکوبند چه کنم تا نیاوری با خود محمل و محرمان قافله را که ز دارالاماره میشنوم خنده های بلند حرمله را یاسها به جای خود اینجا غنچه ای لاله رو نمیماند تیرهایش سه شعبه دارد وای اثری از گلو نمی ماند جان دلشوره های خواهرتان کاروان را بگو که برگردد فکر انگشترت امانم برد ساربان را بگو که برگردد کاش میشد ز محمل زینب باد از پرده اش گذر نکند کاش میشد به روی اهل حرم چشم نامحرمی نظر نکند کاش میشد کم از سر طفلان نشود دست های سقایت چشمهایش اگر نظر بخورد وای بر دختران نوپایت تشنه ام تشنه کام و میبینم بعد من با لبت چه ها شده است عاقبت کوفه میرسی اما گیسوانت ز نی رها شده است ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
سر بازار و ازدحام از من کینه ی شهر انتقام از من خواهرت را فقط تو بگردان هرچه سنگ است روی بام از من بغض مردانه ی صدا از من هرچه توهین و ناسزا از من به غرور رقیه بر نخورد کم محلی کوچه ها از من این شب بی ستاره از مسلم جگر پاره پاره از مسلم سر اکبر به نیزه ها نرود سر دارالاماره از مسلم آخر کار قائله از من ریسمان ،بند ،سلسله از من خار در پای دخترت نرود آن سه تا تیر حرمله از من بر سر شانه کوه غم از من زخم خوردن زیاد و کم از من تو سلامت مدینه برگردی خنجر کند و شمر هم از من هرچه دارد هزینه از مسلم پای سنگین کینه از مسلم زینت شانه های پیغمبر نفس تنگ سینه از مسلم بزن آتش که خرمنش با من از دهن نیزه خوردنش با من تو نخی از عبات کم نشود بی کفن ماندن تنش با من بعد من ناله ی حرم با تو بی قراری دخترم با تو به پر بسته ام نگاه نکن سر دروازه میپرم با تو بعد من اصل ماجرا با تو دردها با تو کربلا با تو سهم من بود گردن کوفه ته گودال و چکمه ها با تو بعد من رنج همسفر با توست سر نی گریه تا سحر با توست به زمین خوردنم صدایش ماند انعکاسش به طشت زر با توست قسمت تلخ داستان با تو شام غم پس حسین جان با تو من که چیزی نمانده از لب هام زحمت چوب خیزران با تو اگر شاعر این شعر را میشناسید لطفا اطلاع دهید ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
اشعار شب اول محرم ـ اشعارشهادت حضرت مسلم بن عقیل علیه السلام ـ حسن لطفی آن بیعتی که مرد و زن کوفه بسته اند حتی به هفته ای نرسیده شکسته شد دیروز از وفا همگی دست داده اند امروز مسلمت ز جفا دست بسته شد کوچه به کوچه میروم و میزنم به سر کوچه به کوچه میروم و گریه میکنم از شرم نام خواهرت ای خاک بر سرم چون شمع آب میشوم و گریه میکنم خانه به خانه گشته ام و باز دیده ام هر سینه ای ز حیله و نیرنگ پر شده پیداست از بلندی دارالعماره اش هر بام جای گل فقط از سنگ پر شده در کار گاه تیر سه شعبه ؛ به هم رسید لبخند های حرمله با ناله های من تیری گرفته بود به دستش که تا هنوز می لرزد از بزرگی آن دست و پای من اینجا هزار حرمله در انتظار توست آقا برای آمدنت کم شتاب کن رحمی به روز من نه به روی رقیه کن فکری به حال من نه به حال رباب کن رحمی نمیکنند عزیزم به هیچ کس حتی به تشنه ای که فقط شیر خواره است تو میرسی وعده سوغات مردمش تنهابرای دخترشان گوشواره است این جا میا ، که آخر سر چشم می زنند این چشم ها به قامت آب آورت حسین این دست ها که دیده ام از کینه می برد انگشت را به خاطر انگشترت حسین برگرد جان من که نبینی ز بام ها آتش کشیده اند سرو دست و شانه را تا از فراز نیزه نبینی که می زنند بر پیکر سه ساله ی تو تازیانه را میترسم از دمی که بیایند دختران با گونه های زخمی و نیلوفری میا این شهر بی حیاست ، به جان سکینه ات میترسم از حرامی و بی معجری ، میا ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
ای داغدار ساقی عطشان...نیامدی سوز دعای خضر و سلیمان ...نیامدی یکسال هم گذشت امام غریب من دل بی قرار از غم هجران...نیامدی حافظ که گفت؛ یوسف گم گشته می رسد ...! نگذشتی از حوالی کنعان...!نیامدی تنها بهانه ی دلِ تنگ و شکسته ی این جمعه های بی سر و سامان...نیامدی ما بی وفا شدیم و دلت را شکسته ایم بشکسته ایم عهد و پیمان ...نیامدی ! خنجر برید لاله به لاله سر از قفا سرها به روی نیزه پریشان ...نیامدی این روز ها کوچه پریشان شد از غمِ یاسی شکسته و درِ سوزان ...نیامدی شبگرد کوچه...شال عزا روی دوشتان ای روضه خوان کوثر قرآن ...نیامدی کشتی بساز نوحِ زمان و قیام کن ما دل سپرده ایم به طوفان ...نیامدی پیراهنت به دست کدامین نسیم ماند حسرت نشین شدند غریبان ...نیامدی این خشکسالی از غم و اندوه مهدی است ای لحظه تبسم باران نیامدی نعیمه امامی
خیره‌ام...از بیرقِ سُرخت نگاهم را نگیر جز خودت چیزی نمی‌خواهم پناهم را نگیر باز بارَم را به دیوارِ حرم انداختم جانِ من از شانه‌هایم تکیه‌گاهم را نگیر آمدم مانند حُر برخیز راهم را بگیر میرَوم مانندِّ جُون اینبار راهم را نگیر اشتباهم را گناهم را گناهم را ببخش هِق هِقم را گریه‌هایم را سلاحم را نگیر من به این شبها به این روضه به این غم دلخوشم بِرکه‌ای غمگینم از من عکسِ ماهم را نگیر بین هیئت مثل تو یا مثل زهرا می‌شوم هرچه میخواهی بگیر ای عشق آهم را نگیر تو میانِ ما نشستی حیف خیسِ گریه‌ام آه ای اشک اندکی راهِ نگاهم را نگیر حسن لطفی
تا خدا پیراهنش آویخت عالم گریه کرد باز حوا نوپریشان کرد آدم گریه کرد آه با هرکس که زد بیرق پیمبر گفت آه وای با هرکس که زد مشکی علی هم گریه کرد ما کنارِ دست زهرا گریه را آموختیم منبری تا گفت بسم‌الله یک دم گریه کرد روضه‌خوان چیزی نخوانده هیاتِ ما شد خراب مادرش غش کرد از بس زیرِ پرچم گریه کرد با لباسِ مشکی و با اشک ما هم کعبه‌ایم کعبه احرامِ عزا پوشید زمزم گریه کرد لطفِ شیرِ مادر و نانِ پدر دارم اگر تا که گفتم واحسینا چشمهایم گریه کرد قرن‌ها با نام زینب صبح و شامش خون شده آی مهدی بازهم با اینهمه غم گریه کرد حسن لطفی
شور امام حسین علیه السلام ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ اسم تو شیرینه رفیق دیرینه عاشقتم آقا حرف من همینه حسین اشک توو روضه آدمم کرد حسین غم تو قرص و محکمم کرد حسین گریه دور از جهنمم کرد ببین کل سال و در خونه م محرم شبیه یه دیوونه م بدون تو اصلا نمیتونم (حسین انت فی قلبی) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ گدای تو هستم سروری همیشه هیشکی توی دنیا مث تو تو نمیشه حسین عشق تو ارث مادریه من حسین اینه رویای آخریه من حسین ببینی کاشکه بی سریه من توی هزچی دارم تویی دینم دوباره کنار تو میشینم دارم سینه زن هاتو میبینم (حسین انت فی قلبی) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ اندازه یک عمر به تو بدهکارم صدقه سر تو هر چیزی که دارم حسین اسم تو بیشتر از دهنمه حسین خاک تربت پیشه کفنمه حسین اره من کربلا وطنمه توی اصل دینم توی نورم منم که به عشق تو مجبورم بدون تو من از خدا دورم (حسین انت فی قلبی) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ سبک: شعر:
4_5773757688865365044.mp3
زمان: حجم: 829.3K
ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
یاحسین حلالم کن ، نوکری بلد نیستم من بَدی زیاد داشتم ، اما آقا بد نیستم  قد کشیده ی عشقم ، روضه هات بزرگم کرد عشق بیکران تو ، درد دنیامُ کم کرد روضه هات مانوسِ ، بغضِ گاه و گاهم شد  پشت من ب تو گرمه ، تکیه ، تکیه گاهم شد وقتی که مریض داشتم ، پرچم و بغل کردم مشکلاتمُ تویِ ، چایِ روضه حل کردم میدونم که مرگ حقِ ، کُلُ مَن عَلیها فان اما واسه تو مردن ، خیلی خوب آقا جان یاحسین حلالم کن ، نوکری بلد نیستم من بدی زیاد داشتم ، اما آقا بد نیستم  من رفیق زیاد داشتم ، باوفا یه چیز دیگست من سفر زیاد رفتم ، کربلا یه چیز دیگست
4_5773757688865365348.mp3
زمان: حجم: 672.4K
ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam