eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.1هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
68 ویدیو
568 فایل
فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 آدرس:شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی سایت فروشگاه↶ 🌐 shop.babolharam.net زیر نظر کانال متن روضه👇 @babolharam_net
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌الله الرحمن الرحیم یه فکری برای وصالم کن ارباب اگه کم‌گذاشتم حلالم کن ارباب ببخش آخرش هم بدردت نخوردم محرم تموم شد براتو نمردم بدی دیدی اما جوابم نکردی پیش سینه زنهات خرابم نکردی خدایی همون یک دهه زندگیمه ورودی صحنت ته زندگیمه خودت زنده کردیم خودت میکشیمو نگیر گریه هامو نگیر دلخوشیمو همه اومدیم تا که دورت بگردیم سیاهی زدیمو چقد گریه کردیم چقد گریه کردیم کمم رو قبول‌کن همین اشک ناقا بلم رو قبول کن عزاداریامو نمیدم به دنیا به رسم امانت سپردم به زهرا چه حال و هوایی میون محل بود سر کوچه پرچم سیاه و کتل بود به لطف نگاهه شما حر عوض شد دیدم تو‌محرم عرق خور عوض شد گره هام بدونه قسم وا شد آقا تا رفتم تو‌روضه دلم وا شد آقا تو روضت دلم با ادب باشه خوبه جوون وقتی اسوه ش وهب باشه خوبه پرید اونکه بالش یکم ظرفیت داشت خوشا نوکری که خلوص نیت داشت بذار زیر پرچم بشم پیر زینب شدم این محرم نمک‌گیر‌زینب نذار عمرم آقا هدرشه حروم‌شه بذار آخرش با شهادت تموم‌شه نسیم شهادت بوی زینبیه بذار جون بدم من توی زینبیه ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
بسم‌الله الرحمن الرحیم یک ماه می شود که ز جان گریه کرده ام با روضه های مرثیه خوان گریه کرده ام یک ماه می شود که مرا ریختی به هم هر روز با شنیدنتان گریه کرده ام یک ماه می شود که به لب های تشنه ات نزدیک آبهای روان گریه کرده ام یک ماه می شود که ز غم های خواهرت همناله با امام زمان گریه کرده ام گاهی در اول سلام زیارت ، دم غروب در حسرت زیارتتان گریه کرده ام گاهی بیاد خیمه آتش گرفته ات گاهی برای دخترتان گریه کرده ام گاهی میان واحد و سنگین و شور و دم دست خودم نبوده، سینه زنان گریه کرده ام اشکی نماند ، از غم بر نیزه رفتن ات بر ماجرای تیر و کمان گریه کرده ام آقا ببخش ، حرف مرا روضه ای نخوان... خیلی برای خواهرتان گریه کرده ام اصلا عجیب بود حال و هوای محرم ام کلی برای غربتتان گریه کرده ام آمد نشست ، دست به روی سرش گذاشت هر تکه را که دید روی پیکرش گذاشت از یک طرف کمی گل ریحانه جمع کرد از یک طرف کمی پر پروانه جمع کرد سر، که نبود ، بوسه زد آن جسم خسته را با نعل تازه پیکر در هم شکسته را یک ، نه ، دو ، نه ..چقدر شبش پر ستاره بود یک جسم خسته بود ولی پاره پاره بود خون می جهید و تاب و توانش نمانده بود جان در تن امام زمانش نمانده بود اصلا چقدر کم شده ای کو بقیه ات؟ با تیغ ها قلم شده ای کو بقیه ات؟ انگشترت کجاست بمیرم برای تو آب آورت کجاست بمیرم برای تو وقت اذان شده است بگو اکبرم کجاست؟ پیراهن سفارشی مادرم کجاست؟ ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
بسم الله الرحمن الرحيم ما هر چه بود پای محرم گذاشتیم در چَشم ها دو چِشمه ی زمزم گذاشتیم قطعاً دعای فاطمه پشت و پناه ماست وقتی دم حسینیه پرچم گذاشتیم ما ارث گریه از پدر خویش برده ایم پا جای پای حضرت آدم گذاشتیم این اشک ها برای تو باشد ، حسین جان شاید به روی زخم تو مرهم گذاشتیم تفسیر روضه هاست ، حروف مقطعه جان را میان سوره ی مریم گذاشتیم خیلی حسین زحمت مارا کشیده ای خیلی برای روضه ی تو کم گذاشتیم یک عمر دم حسن شده و بازدم حسین این عشق را به سینه دمادم گذاشتیم یک اربعین زیارت مارا ردیف کن ما هر چه بود پای محرم گذاشتیم ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
بسم ‌الله الرحمن الرحیم (مناسبت های ماه صفر) و آغاز ماه صفر ماه صفر رسیده و وقت سفر شده با کاروان گریه دلم خونجگر شده یک کاروان ستاره که خورشید شام بود با دختری که مرثیه خوان پدر شده از بس به یاد روضه ی بابا دلش شکست بغضی که داشت از غم دل ، پر ثمر شده از اربعین نگو که سراپا خجالتم از اربعین نگو که دلم در به در شده پای پیاده ، صحن نجف تا به کربلا در این مسیر فصل عزا تازه تر شده هر کس برای داغ نبی گریه می کند از التفات فاطمه س صاحب اثر شده هر جا دلم گرفت حسن را صدا زدم عمرم فقط به حرمت این عشق سر شده مشهد ، مدینه ونجف و شهر کربلا گریه برای اهل سفر بال و پر شده ماه محرّم آمد و با هرچه داشت رفت حسرت به روی سینه ی عالم گذاشت...رفت ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
متن کامل ای برادر من کجا اینجا کجا ای برادر من کجا و رهگذر ای برادر تو کجا و طشت زر من کجا و دست بسته بین قومِ بی حیا تو کجا و رأس پاک و گودی طشـتِ طلا ای برادر من کجا اینجا کجا ای برادر من کجا این قوم کور ای برادر تو کجا کنج تنور من کجا و گریه ها و خنده نا محرمان تو کجا و خواندنِ قُرآن و چوبِ خیزران ای برادر من کجا اینجا کجا ای برادر من کجا دست و طناب ای برادر تو کجا بزم شراب من کجا و طعنه ها و رقص این رقاصه ها تو کجا و روی نیزه زینتِ دروازه ها ای برادر من کجا اینجا کجا 🏴 ▪️ ▫️▪️ ◾️▫️▪️
🔘 🔻 معروف است که ماهی منحوس است. در چرایی منحوس بودن ماه صفر دلایلی از جمله رحلت اکرم (ص)، شهادت امام (ع) و (ع) در این ماه را ذکر می‌کنند. همچنین ابتدای ماه صفر با به شهر شام مصادف است، و نیز آغاز در نخستین روز صفر بوده است. و حضرت علی (ع) در این مورد فرموده است: با رحلت پیامبر (ص) چیزی شد که با فوت هیچ احدی قطع نشد( ). 1️⃣ در برخی از روایات اسلامی آمده است که از انجام کار‌های مهم در ماه صفر، پرهیز و برای دفع آفات و بلایای این ماه بسیار صدقه دهند. 2️⃣ در زمان خواندن دعای هلال وارد شده است. حداقل آن است که سه مرتبه بگوید: اللّهُ اَکْبَر و سه مرتبه لا إلهَ الَّا الْلّه و سپس بگوید: اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذی أذْهَبَ شَهْرَ کَذا وَ جاءَ بِشَهْرِ کَذا. 👈بهترین دعای زمان رؤیت هلال، دعای چهل و سوم صحیفه سجادیه است. 3️⃣ خواندن هفت مرتبه سوره « ». 4️⃣ مرحوم علامه مجلسی در زادالمعاد می‌گوید: مطابق مشهور، این ، اول ماه و پنجشنبه آخر ماه و اول از دهه وسط ماه است. 5️⃣ شب اول ماه: نماز بجا آورد، به این نحو که: در هر رکعت پس از سوره حمد سوره انعام را بخواند سپس از خداوند متعال بخواهد که او را از هر ترسی و هر دردی ایمن گرداند. 6️⃣ ویژه ماه صفر از محدث بزرگ مرحوم «فیض کاشانی» نقل شده که است هر روز ۱۰ مرتبه قرائت شود: یا شَدیدَ الْقُوی وَیا شَدیدَ الْمِحالِ یا عَزیزُ یا عَزیزُ یا عَزیزُ ذَلَّتْ بِعَظَمَتِکَ جَمیعُ خَلْقِکَ فَاکْفِنی شَرَّ خَلْقِکَ یا مُحْسِنُ یا مُجْمِلُ یا مُنْعِمُ یا مُفْضِلُ یا لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ سُبْحانَکَ اِنّی کُنْتُ مِنَ الظّالِمینَ فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَنَجَّیْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَکَذلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنینَ وَصَلَّی اللّهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِهِ الطَّیِّبینَ الطّاهِرینَ.
. پشتِ دروازه غرق ابهام است ازدحامی عجیب در شام است کاروان را مُعطّلش کردند این چه جور احترام و اکرام است به کدامین بیان کنم تشریح فخرِ عالم به شام، گمنام است سَبِّ حیدر ز بس شده مرسوم همۀ شهر پُر ز دشنام است جای گُل، بر سر و روی زینب بارشِ سنگ و آتش از بام است بهرِ تهمت زدن به آل علی پیرِزن هم به عرضِ اندام است اصلاً انگار این ولایتِ کفر بی خبر از ظهور اسلام است شامیان را حیا و عفت نیست آل عصمت به شام بَد نام است! بر یتیم و اسیر بَد اَخمند از صغیر و کبیر بی رحمند کاروان شد به پیشِ منظرها همه دیدند پاره معجرها آستین های پارۀ زنها شد حجابی برای دخترها دور از چشم حضرت عباس ریختند آبروی خواهرها میهمانان خارج حتی همه دیدند بغضِ کوثرها سرِ شب تا سحر حرامی ها سنگ میریختند بر سرها این مصیبات را همان بهتر که ندیدند چشمِ مادرها حرف بَد میزدند نامردان پیش چشم و سر برادرها گریۀ آسمان درآمده بود داشت میریخت اشکِ اخترها هر طرف غرق در فسادی بود پایکوبی و رقص و شادی بود وای بر شامیانِ لاکردار بدتر از کوفیانِ بَدرفتار اهل بیتِ حسین را بردند از محلِ یهود تا بازار رأسها با کجاوه ها نزدیک تا ببینند مردمِ بَدکار از غرورِ شکستۀ زینب تارسیدن به کاخِ استکبار نان و خرما تعارفش کردند صدقه دادنِ حقارت بار ناسزا گفتنِ حرامیِ پست گریۀ طفل و خندۀ حضّار ریسمان ها به دستِ اهل حرم کعبِ نی ها به پنجۀ کفار همه اینها به یک طرف اما وای از چشم های پُر آزار اُسرا را به شهر گرداندند شهدا را چه سخت گرياندند .
از تیرگی شام دل اسمان گرفت وقت ورود شد نفس کاروان گرفت ذریه ی بتول اسیران سلسله باران سنگ بر سرشان ناگهان گرفت راسی که بود بر سر نیزه نشان عشق پیرزن یهودیه اورا نشان گرفت راهی نبود از در دروازه تا به کاخ از صبح تا غروب ولیکن زمان گرفت اشک سر بریده درامد که خواهرش جا در میان مجلس نامحرمان گرفت ای دختر علی چقدر داغ دیده ای این روزگار از تو چه سخت امتحان گرفت بازجر نانجیب  شبی روبرو شُدو اینگونه شد رقیه که لکنت زبان گرفت 🔸شاعر: ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
مردمِ سرمست در شامِ بلا آماده اند پشتِ دروازه نشسته..بی ریا آماده اند شهر آذین بسته شد، شادند اهلِ این دیار سازها آماده و رقاصّه ها ..آماده اند باز شد دروازه و سرها به روی نیزه ها سنگ ها در مشت با قصدِ رجا آماده اند در میانِ هر سری یک محملِ بی پرده است بر تماشای نوامیسِ خدا ..آماده اند چشم ها هیز و رُخِ نوباوگان است بی نقاب دختران می لرزند و اهلِ جفا آماده اند وای از اهلِ یهود و کوچه ی باریک شان آتش و هم سنگها هم چوب‌ها آماده اند کینه های بدر و خیبر موج زد در قلب ها باز هم این قوم..بهرِ ناسزا ..آماده اند هتک حرمت می کنند بر حضرت شاهِ نجف بهر لعنت گفتنِ شیرِ خدا ..آماده اند روضه خوان!دیگر نخوان که صبرمان لبریز شد بهرِ مردن مطمئنم شیعه ها آماده اند 🔸شاعر: ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
🏴 اشعار ____ ما نسل پیمبریم و بی همتاییم مانند پیمبر خدا تنهاییم ای پیر اگر اهل کتابی برگرد ما معنی آشکار ذی القربی ایم افسوس که رحمی به دل دشمن نیست سوگند که این مسیر جای زن نیست یک لحظه از این قافله دورم نکنید ناموس من اند و محرمی جز من نیست جا دارد اگر شهید الشام شوم وقتی که بناست بی تو ناکام شوم ای کاش که ساربان گذارد قدری رخسار پدر ببینم آرام شوم سی سال به چشم من عذاب آوردند هر لحظه که پیش روم آب آوردند اما همه ی عذاب من از آنجاست وقتی که کنارمان شراب آوردند 🔸شاعر: ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
آنـچـه از مـن خواسـتـی بـا کاروان آورده‏ام یک گلستان گل به رسم ارمغان آورده‏ام از در و دیـوار عـالـم فـتــنـه می‏بـاریـد و من بـی‏پـنـاهـان را بـدیـن دارالامــان آورده‏ام اندرین ره از جرس هم بانگ یاری برنخاست کــاروان را تــا بـدیـن‏جـا بـا فـغـان آورده‏ام تـا نگویـی زیـن سفـر بـا دست خالی آمدم یک جهـان درد و غم و سوز نهـان آورده‏ام قصه ویـرانه شام ار نـپرسی خوش‏تر است چـون از آن گـلـزار، پـیـغـام خـزان آورده‏ام دیـده بـودم تـشنـگی از دل قـرارت برده بود از بــرایــت دامــنـی اشــک روان آورده‏ام تـا بـه دشـت نـیـنـوا بـهـرت عزاداری کـنـم یـک نـیـستـان نـالـه و آه و فـغـان آورده‏ام تـا نـثـارت ســازم و گــردم بــلا گــردان تــو در کـف خـود از بـرایـت نـقـد جـان آورده‏ام تـا دل مــهــرآفـریـنــت را نـرنــجــانــم ز درد گـوشـه‏ای از درد دل را بــر زبــان آورده‏ام محمدعلی مجاهدی (پروانه)