eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.2هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
71 ویدیو
568 فایل
فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 آدرس:شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی سایت فروشگاه↶ 🌐 shop.babolharam.net زیر نظر کانال متن روضه👇 @babolharam_net
مشاهده در ایتا
دانلود
شعر وفات حضرت معصومه سلام الله علیها ـ محمد قاسمی " این بارگاه قدس که از عرش برتر است آرامگاه دختر موسی بن جعفر است " جانم فدای گنبد زردش که سال هاست خورشید از تشعشع نورش ، منّور است بر شانه های گرم حرم تکیه کرده مست این دو مناره که به بلندای محشر است در چشم ما ، زمرّد و درّ و عقیق و لعل گر چه رواق ها همه از سنگ مرمر است جایی که شهر قم ، حرم آل فاطمه ست تولیّتش به عهده ی او تا به محشر است عطر مزار گم شده را پخش می کند قبری که عکس واضحی از قبر مادر است او خواهر امام رضا نه ، که عشق اوست اصلاً بگو که دار و ندار برادر است از اشتیاق آمدنش سمت شهر طوس فهمیده ام امام رضا ، جان خواهر است مثل برادرش شده ، یعنی که پلک هاش زخمی ز فرط گریه بر آقای بی سر است با گریه خو گرفته کنارش دو چشم ما جایی که اشک دیده ی او روضه پرور است خیلی شبیه حال رباب است حال او از بس به یاد خشکی لب های اصغر است زهر جفا چه ها که نکرده ست با دلش در این دقایقی که نفس های آخر است هر چند داغ دیده و هجران کشیده ، باز شکر خدا که روی سرش ، دست مَعجر است یک لحظه رو به جانب گودال کن ببین زینب هنوز خیره به رگ های حنجر است شلاّق و کعب نیزه و سیلی به یک طرف زخم زبان شمر ز هر چیز بدتر است
ماه از برکت نور تو جلا میگیرد عرش از یمن قدم هات صفا میگیرد چه شلوغ است مسیر تو همه منتظرند جبرئیل آمده در راه تو جا میگیرد یک نفر نیست در این شهر که بیمار تو نیست تو چه کردی که دوا از تو دوا میگیرد تو دلیل همه ی معجزه هایی بانو ساکن طور،ز دست تو عصا میگیرد تو همان فاطمه ی امّ ابیهایی که فضّه از خاک قدم هاش،طلا میگیرد صاحب باطنی پنجره فولاد تویی دست به دامان رضا از تو شفا میگیرد بی سبب نیست شما جلوه ی اسرار شدی اولین فاطمه هستی که حرم دار شدی همچو پروانه ای و در طلب سوختنی میشود گفت شما یک تنه یک پنج تنی ما چرا دست گدایی به غریبه ببریم با شما هموطن هستیم،غریب وطنی! میشود بی تو امور شدنی،ناشدنی می شود با تو همه ناشدنی ها،شدنی چون نگینی که به انگشتری زینت داده کلّ این خاک رکاب و تو عقیق یمنی بی سبب دست به خیری نشده شهره ی تو سفره های تو شبیه اند به خوان حسنی غم مخور لحظه آخر که برادر داری دست و پا میکند انگار برایت کفنی قسمت این بود که قم صاحب دریا بشود این حرم هم حرم حضرت زهرا بشود خوب شد این دم آخر گِرِهِ کار نخورد خوب شد کار تو به مردم بی عار نخورد خوب شد میخ به پیراهن تو گیر نکرد گل بی خار به گلبرگ شما خار نخورد گرچه پشت در این خانه شلوغ است ولی بی هوا معجرتو به در و دیوار نخورد خوب شد دور و بر تو همه از سادات اند چشم ناپاک به این قافله یکبار نخورد بد به دل راه نده شأن تو را میدانیم اصلا اینجا که مسیرت سر بازار نخورد دم دروازه در آن فاصله بلوا که نشد بین بازار النگوی تو پیدا که نشد… یاسین قاسمی
‍ سرود ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام بند ۱ در ربیع الثانی رسید / نور ذات یکتا حضرت عبدالعظیم / آمده به دنیا خنده به لبها شده ، مدینه زیبا شده ز مقدمش شادمان ، تمام دنیا شده حضرت عبدالعظیم ۴ بند ۲ همیشه با تو آقا / گفتگو کنم من تو گرفتاری های خود / بر تو رو کنم من نور ولایم تویی ، روح دعایم تویی چون جد و آباء خود ، مشکل گشایم تویی حضرت عبدالعظیم ۴ بند ۳ در شب ( شام ) میلادت آقا/ عیدیم عطا کن به جان جدت حسن / حاجتم روا کن به من نگاه آقا ، دردم دوا کن آقا نصیب و روزی من ، کر ب و بلا کن آقا حضرت عبدالعظیم ۴ بند ۴ وقتی میام تو صحن تو / دل جلا می گیره تمام وجودم بویی از / کربلا می گیره هدایتت چون حسین ، عنایتت چون حسین گفته امام دهم ، زیارتت چون حسین حضرت عبدالعظیم ۴ محمدمبشری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به نام خدای بزرگ و رحیم سلام خدا بر تو سید کریم حریمت بود قطعه‌ای از بهشت شمیم جنان می‌‌دهد این شمیم                                                به لطف زیارت در این آستان همه زائر کربلا می‌‌شویم دری سوی جنت بود این حریم سلام علی شاه عبدالعظیم   رسیدیم از این حرم تا خدا اجابت شد اینجا دعا بارها کشیدند یک جاده سمت بهشت ز معصومه تا تو ز تو تا رضا   حرم آمدم با پدر مادرم من از کودکی با توام آشنا ارادت به تو داشتیم از قدیم سلام علی شاه عبدالعظیم   چه دل‌ها که دست توسل زدند به دیوان عشقت تفأل زدند چه چشمان خیسی که با التماس به دست کریم شما زل زدند          خدا داند و بس که از این حریم ملائک به عرش خدا پل زدند ملائک به درگاه لطفت مقیم سلام علی شاه عبدالعظیم   نگاهت ز نوع کریمانه است حرم نیست اینجا شفاخانه است گدا دست خالی نرفت از درت که مهمان نوازیت شاهانه است هزاران فرشته در این بارگاه به دور تو در حکم پروانه است سلام خدای علیم وحکیم سلام علی شاه عبدالعظیم   به میخانه کی وقت می می شود؟ که هر لحظه‌ام با تو طی می‌‌شود همه آرزوی من این است و بس بیایم به پابوس، کی می‌‌شود؟   کمن زار کرببلا، زائرت بهشت این چنین شهر ری می‌‌شود ز کرببلا می‌‌وزد این نسیم سلام علی شاه عبدالعظیم   به درگاه جانان خدا را سپاس به بزم کریمان خدا را سپاس به شکرانۀ سه بهشت خدا ری و قم، خراسان، خدا را سپاس   خدایی به لطف حضور شما صفا دارد ایران خدا را سپاس که زهرائی و حیدری مذهبیم سلام علی شاه عبدالعظیم
از امام مجتبی داری تو نیمی بیشتر پس اگر عبدالعظیم،عبدالکریمی بیشتر ای سفیر حضرت هادی برای جامعه برده ای از «جامعه» سهم عظیمی بیشتر در نماز این حرم فهمیده ام از راه ها هم صراطی هم صراط المستقیمی بیشتر بی حرم جد تو بود و بارگاهت اینچنین بوی غربت می دهد از هر حریمی بیشتر بعد معصومه میان واجب التعظیم ها اسوه ی احسن برای زندگیمی بیشتر روضه ای برپاست از سوی ملائک بی گمان در حریمت آمده هرجا نسیمی بیشتر کربلایی هرشب جمعه به عشق مجتبی در بقیعش جمعه شب ها را مقیمی بیشتر روضه ی ارباب را با جان خود حس کرده ای برده ای از گندم ری چون شمیمی بیشتر
این یا کریم مثل همه یا کریم ها در فکر بام توست به رسم قدیم ها "من زار" خاک ری چو "حسین بکربلا" زائر شود هر آن که بر عبدالعظیم ها باید نشست رو به ضریحت سلام داد تا این که جلوه گر شود این جا کلیم ها اصلاً بعید نیست که آقایمان کنند وقتی طرف حساب شود با کریم ها این شهر بی وجود شما ارزشی نداشت با این حساب لطف شما از قدیم ها این شهر با وجود شما قبله می شود هر گوشه ی ضریح شما چون حطیم ها روزی سه بار می دهمت السلام و بعد عاشق شدن به سبک همه یا کریم ها
حسنی هستی و کرم داری خوشبحالت که تو حرم داری چه قدر عزت و حشم داری نکند از درت برم داری! میروم بی تو رو به حیرانی ملجأ مردمان تهرانی نامت عبدالعظیم آقا جان لقبت هم کریم آقا جان همگی از قدیم آقا جان با تو همسایه ایم آقا جان سایه ات مستدام همسایه شخص عالی مقام همسایه شب جمعه در ازدحام حرم شده ام خم به احترام حرم زندگی ام شده به نام حرم پرچم سبز روی بام حرم... ... آبروی تمام "ایران" است نفس تازه ای به هر جان است 🔹
" گاهی مسیر عشق طولانی و باریک است این راه، پر پیچ و خم است و غرق تشکیک است دنیای شهر من اگرچه گاه تاریک است احساس من این است که خورشید نزدیک است هر چند تا خورشید راهی دور را دارم در شهرم اما شعبه ای از نور را دارم با اینکه از این خاک هستم اهل ایرانم در خانه ام بر خوان آل الله مهمانم عمریست زیر دین سلطان خراسانم در شهر تهران نیز این را خوب می دانم روزی خور لطف حضور یک کریمم من چون میهمان خوان شاه عبدالعظیمم من ما از شراب گندم این خطه مِی داریم از این شراب ناب، مستی ها ز پی داریم دیگر هوای جنت و فردوس، کی داریم؟ وقتی جنانی را نهان در خاک ری داریم درّی ز دریای ولا را در صدف داریم یکجا مدینه، کربلا، مشهد، نجف داریم همسایه! زیر سایه ات عمریست آرامم از کودکی جلد تو و این دانه و دامم با آب سقا خانه هایت تر شده کامم شب های جمعه در حریمت گرم احرامم شب های جمعه روضه دار اهل تهرانی با زائران یا نور یا قدس می خوانی عبدالعظیمی و تو را تعظیم، مرسوم است هر کس که منکر شد تو را از فیض محروم است اوج مقاماتت برای شیعه معلوم است در ذیل اوصاف تو تصدیقات معصوم است با چار معصوم زمانت همنفس بودی بعد از امامانت برای شیعه بس بودی تو کیستی که از سراپایت خدا جاریست در غربت نام تو حسّی آشنا جاریست در گلشن جود تو عطر مجتبی جاریست در هر سلام زائرانت کربلا جاریست ما را به سمت کربلا چشم تو راهی کرد باب محرم را تو بر ما باز خواهی کرد
ناگهان قید قیل و قال زدم پرسه در عالم خیال زدم به کتاب غزل که فال زدم ... تا به اوج کرانه بال زدم سرخوشم از همین طرب هایم میخورم یک به یک رطب هایم ماه روی زمین هویدا شد خشکسالی بدل به دریا شد بارور نسل پاک زهرا شد مایه افتخار دنیا شد پسری ذوالنعیم آمده است شاه عبدالعظیم آمده است به حضورت سلام یا سید احترامی مدام یا سید حرف من یک کلام یا سید شاهی و من غلام یا سید سایه ات بر سر محبان است مثل ابری که غرق باران است آمدی شهرری گلستان شد پایگاهی برای قرآن شد حرمت کربلای ایران شد قبله مردمان تهران شد کاش قبرم در این حرم باشد ضامنم حضرت کرم باشد سیدی از تبار زهرایی ری شد از مقدمت مسیحایی تا تو هستی نمی روم جایی چون امیر قبیله مایی گفته در شانتان گل زهرا که تو هستی "وَلیُنا حَقٰا" با ورودت صفا به پا کردی حوزه علمیه بنا کردی تو مرا بنده خدا کردی شهرری را تو کربلا کردی شده ام از اهالی شهرت می برم فیض از یم بحرت جان عالم فدای رضوانت به فدای رواق و ایوانت علمای زمانه حیرانت طیب و حق شناس مهمانت در حریمت چه لذتی بردم از غذاهای حضرتی خوردم چه رواقی چه گنبدی داری خوش به حالت چه مرقدی داری خادمان زبانزدی داری سیل زوار بیحدی داری حرف صحن و سرا شده ای وای صحبت از مجتبی شده ای وای کاش قبر حسن بنایی داشت کاش هم صحن و هم سرایی داشت کاش یک گنبد طلایی داشت روضه خوانهای باصفایی داشت ری کجا و بقیع خاک آلود کاش هیئت مدینه مهمان بود