eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.1هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
66 ویدیو
568 فایل
فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 آدرس:شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی سایت فروشگاه↶ 🌐 shop.babolharam.net زیر نظر کانال متن روضه👇 @babolharam_net
مشاهده در ایتا
دانلود
⚜سه بند زمینه ی حضرت ام البنین س تقدیم به علمدار کربلا: بند اول: حال دلم خرابه و میباره اشکام نم نم گرفته این دل من و میسوزم از این همه غم بعد تو ای عباسم آب میشه مادر کم کم وای مادر دل من از این همه غم کبابه مادرتو شرمنده ی ربابه آخه همش به زیر آفتابه وای مادر نشسته بعد تو غمی تو سینه تموم غصه های من همینه اسارت رقیه و سکینه مولاتی ام البنین مولاتی مولاتی ام البنین بند دوم: شنیدم ازاون روزکه گرفتی مشک و روی دوش شرمنده ی چشمات شده آبی که رفته آبروش وقتی که افتادی زمین دشمن رسید به آرزوش وای مادر روسپیدم کردی کنار دریا نخوردی آبی ای امیر و سقا تشنه ترین عموی کل دنیا وای مادر تیر سه پر زدن به چشمت اما نیفتادی یه لحظه ام تو از پا پیشت نبودم اما بوده زهرا مولاتی ام البنین مولاتی مولاتی ام البنین بند سوم: زینب برام میخونه از ماجرای کرب و بلا میگه که تنها بودیم بین یه عده بی حیا وسط میدون دیدم دستای عباس رو جدا وای وای مشک اباالفضل تو رو دریدن به سمت خیمه های ما دویدن معجر و گوشواره ها رو کشیدن وای وای فرق علمداره تو رو شکستن دست تموم بچه ها رو بستن به روی سینه ی حسین نشستن مولاتی ام البنین مولاتی مولاتی ام البنین 🖊شعروسبک:علی علی بیگی
4_5913472730191102030.m4a
1.49M
ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
4_5913472730191102029.m4a
1.38M
ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
⚜سه بند شور حماسی و طوفانی : بند اول: ام البنین ای مادر عباس نقش نگین ای مادر عباس مثه یلت فرزندی نیومد روی زمین ای مادر عباس مادر عباسی و پهلوان میسازی به جوونات بی بی ام البنین مینازی حساسیو احساسی توی ادب مقیاسی شأن تو بانو بالاست چون مادر عباسی ام البنین شه بانو بند دوم: ام البنین ای همسر علی ام البنین یل آور علی شیر نرت تو کربلا بوده ام البنین یک لشکر علی حیدر کربلا شده علمدار تو پای زینب مونده همیشه سردار تو کراره و سالاره پیروز هر پیکاره دست علم گیرش رو پای حسین میزاره اب الادب ابوفاضل بند سوم: ام الادب مشکل گشاییو ام الادب خیر النساییو تو دستشه عباس تو علم ام الادب صاحب لواییو حلال مشکلها رفته به مادر سقا بس ک با ادب بوده پیش اباعبدالله یه بارم نشد بگه داداش همیشه میگفت سرور و مولای من امر بفرما آقا تو معرکه غوغا کرد علقمه رو زیبا کرد تو نهضت عاشورا او غیرتو معنا کرد اباالادب ابو فاضل 🖊شعروسبک:
4_5812292831229772646.mp3
937.1K
ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
📌سه بند شور : بند اول: مادر  من  وقتی که مشکله  بی  اندازه یه سفره ی ام البنین تو خونمون میندازه چه  حاجتا  گرفته  از این سفره ی   روزیِ  سال  بچه هاشو می گیره  از  مادره  سقا بانوی کرم سایت رو سرم بند دوم: باورشه  این  جمله میگه با شور و احساس وقتی  گره  تو  کاره بگو  یا  ام العباس میگه تو اوج خلوتی هاش روضه ی ساده بهترینه شفای هر چی درده پای بانوی کرم سایت رو سرم بند سوم: عمریه دنیای من بیمه شده با عباس حرزی که رو بازومه نوشته روش یا عباس از کوچیکی جذب مرامه یه ساقی علم به دوشم هر جا که صحبت از وفا بود حرف از قمر خورده به گوشم ساقی حرم سایت رو سرم 🖊شعروسبک:
4_6003386805380974358.mp3
1.24M
ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
جمعه رسید و باز تو آقا نیامدی مرهم گذار زخم دل ما نیامدی کردم کنار کعبه تو را آرزو ز دوست ای کعبه ی امید احبا نیامدی از خستگان هجرتو پرسیده ام مدام گفتند سوی خسته جگرها نیامدی ما با شمیم وصل تو شاداب می شویم ای عطر ناب گلشن طاها نیامدی نزدیکتر زما تو بمایی وباز هم گوئیم روز وشب که تو مولا نیامدی درشام ظلمت است جهان بی حضور تو خورشید آفتابی دنیا نیامدی با ناله گفت حضرت صادق شب فراق تعجیل کن قرار دل ما نیامدی کرب وبلاست منتظر انتقام تو ای آخرین نواده ی زهرا نیامدی با اشک می نوشت "وفایی" به لوح خاک عمرم به سر رسید وتو اما نیامدی
دُنيا چه زیبا می شود، وقتی بیایی خوشحال، زَهرا می شود، وقتی بیایی نورِ تو می تابَد به عالم با ظُهورَت خورشید رُسوا می شود، وقتی بیایی فَصلِ خَزانِ زِندگی پایان بِگیرد هَر غُنچه ای وا می شود، وقتی بیایی وَقتِ نَمازت از مُلازم هایَت آقا هَر روز، عیسی می شود، وقتی بیایی با ذوالفقاری که به دستِ خود بِگیری حِیدر تَماشا می شود، وقتی بیایی زَخمی که روی سینه ی مادَر نِشَسته حَتماً مُداوا می شود، وقتی بیایی گُنبَد بِسازی دَر بَقیع مِثلِ خُراسان یَثرِب مُصَفّا می شود، وقتی بیایی دَر کوفه وقتی روضه ی زِینب بِخوانی هَر دیده دَریا می شود، وقتی بیایی شبهای جُمعه روضه دَر صَحنِ اَبَاالفَضل هَر هَفته بَرپا می شود، وقتی بیایی
روشنى بخشِ شب تار نيامد چه كنم رفت عمر من و دلدار نيامد چه كنم قلب من مخزن الأسرار فراقش باشد حضرت ِمطلع الأنوار نيامد چه كنم "عجل الله تعالى فرجه" مى خوانم حجتِ مطلقِ دادار نيامد چه كنم شور اين سينه ى شيدا به كجا خيمه زده؟ نور اين ديده ى خونبار نيامد چه كنم درد بى صاحبى و غصه ى بى مولايى واى از اين دو خبر از يار نيامد چه كنم! هجر او بند شد و پاى سلوكم را بست چاره ى عبد گرفتار نيامد چه كنم با كلاف دلم عمريست پى اش مى گردم يوسف من سر بازار نيامد چه كنم من ز هجران رخش اشك فشاندم هر شب گريه ام نيز كه به كار نيامد چه كنم! آن غلامم كه شدم چشم به راهش اما شهريارم كه به دربار نيامد چه كنم ذوالفقار علوى منتظرِ خون خواهى است وارث حيدر كرار نيامد چه كنم آتش درد كشد شعله و مادر گويد: مرهم داغى مسمار نيامد چه كنم روضه كرب و بلا شعر مرا جمع كند گفت زينب كه علمدار نيامد چه كنم
ای قلب داغ دیدهٔ عالم بیا بیا صاحب عزای ماه محرم بیا بیا خیمه به خیمه، روضه شدم‌ در فراق تو ای همنشین گریهٔ نم‌نم بیا بیا اشک فراق، شور شعور آفرین بود شیرین شود ز فیض تو زمزم بیا بیا شد شامل دعای تو هر کس به روضه ها بهر فرج دعا کند هر دم بیا بیا در خیمه ای که روضه عباس شد به پا من با امید قول تو ماندم بیا بیا ما نوکریم، خوب و‌ بد از هم سوا نکن ما را ببر به علقمه درهم بیا بیا * افتاد سرو علقمه و گفت یا اخا نه مشک مانده است و نه پرچم بیا بیا گر مشک تیر خورده صدا زد نرو نرو اما گرفته است حرم، دم بیا بیا چشم و دو دست و فرق سرش، وای مادرم طوبای من گسسته شد از هم بیا بیا
بیا که محفل ما بی تو آسمانی نیست اگر نظر نکنی اشک دیدگانی نیست تو پیر گریهء مایی مرا دعائی کن که بی دعای تو خیری در این جوانی نیست بهار بودن من دیده های نمناک است به روضه ها که ببارم دگر خزانی نیست چقدر دوری از تو ز گریه دورم کرد برای وسعت این رزق جُز تو بانی نیست شباهت من و تو این لباس مِشکی شد وگرنه بهر رسیدن به تو توانی نیست گذشت هم رمضان و گذشت هم عرفه هنوز غرق گناهم غمم نهانی نیست به دستهای عمویت بگیر دست مرا که بهتر از تو مرا چاره و اَمانی نیست بیا به روضهء دستِ قَلم سراسیمه بیا و روضه بخوان جز تو روضه خوانی نیست بیا بگو که علمدار بر زمین اُفتاد ز چشم پاره بگو قدرت بیانی نیست بگو چه شد که ز پهلو سرش به نیزه نشست که بعد از آن به تن اهل خیمه جانی نیست ز علقمه که می آمد حسین شَک کردند صدا زدند که بابای ما کمانے نیست