4_5965475687404930477.mp3
562.4K
#زمینه_لطمه_زنی_عبدالله_ع
#سبک_بین_جنجال
#چه_بهم
🔘🔘۸۷۵🔘🔘
☑️بنداول
چه به هم ریختنت عموجون
زیر پا موند تنت عمو جون
شده دعوا میونه این قوم
سر پیرو هنت عمو جون
....
تنه تو زخمیه نیزه هاس
روی پهلوت جای چکمه هاس
زینت دوش مصطفایی
جای تو کی زیر دست و پاس
....
برای حنجرت
به پای حنجرت.
می دم سرم عمو عمو عمو عمو
به خاطر گلوت
برای تار موت
می دم سرم عمو عمو عمو عمو
....
سیدنا المظلوم سیدنا العطشان
سیدنا الغریب غریب غریب
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
☑️بنددوم
زخمی از تیر و نیزه هایی
بمیرم زیر دست و پایی
یکی روی تنت راه می ره
پر از رده چکمه هایی
....
عقده از سینه خود وا کرد
نیزه شو تو تن تو جا کرد
پیشه چشمای عمه زینب
تن تو پشت رو با پا کرد
ببین چشه ترم.
منت بزار سرم
عمه بزار برم برم برم برم
می بینی مضطرم
ای همه باورم
عمه بزار برم برم برم برم
سیدنا المظلوم سیدنا العطشان
سیدنا الغریب غریب غریب
💠💠8⃣7⃣5⃣💠💠
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
#شعرای_آیینی
#کربلایی_رضا_نصابی
#کربلایی_مجیدمرادزاده
@babollharam
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
#حضرت_عبدالله علیهالسلام
#قصیده
روح والای عبادت به ظهور آمده بود
یا که عبدالله در جبههٔ نور آمده بود؟
کربلا بود تماشاگر ماهی کز مهر
یازده لیلهٔ قدرش به حضور آمده بود
یازده برگ، گل یاسِ حسن بیش نداشت
که به گلزار شهادت به ظهور آمده بود
یوسف دیگری از آل علی، کز رخ او
چشم یعقوب زمان باز به نور آمده بود
باغبان در ورق چهرهٔ گرمازدهاش
گلشن حُسن حَسن را به مرور آمده بود
صورتش صفحهٔ برجستهٔ قرآن کریم
صحبتش ناسخ تورات و زبور آمده بود
بیکلاه و کمر از خیمه چو قاسم بشتافت
بس که از تاب تجلّی به سرور آمده بود
قتلگه طور و حسین بن علی، چون موسی
به تماشای کلیم اللَّه و طور آمده بود
به طواف حرم عشق ز آغوش حرم
دل ز جان شُسته به شیدایی و شور آمده بود
عجب از این همه مستی چو برادر را دید
که چهها بر سرش از سمِّ ستور آمده بود
طفل نوخاسته برخاسته از جان و جهان
آسمان زین همه غیرت به غرور آمده بود
بر دل و پهلوی این عاشق و معشوق، دریغ
نیزه و تیر ز نزدیک و ز دور آمده بود
دست شد قطع ولی دل ز عمو، قطع نکرد
طفل این طایفه یا رب چه صبور آمده بود
گرچه لبتشنه به دامان امامت جان داد
بر سرش فاطمه با ماء طهور آمده بود...
سیدرضا_مؤید
#غزل #حضرت_عبدالله_علیهالسلام
گفت رنجور دلش از اثر فاصلههاست
آن که دلتنگ رسیدن به همه یکدلههاست
از چه در خیمه بماند اگر او میداند
چشم در راه غزالان حرم آبلههاست؟
آفتاب است که از زین به زمین افتادهست!
شیهۀ اسب یقیناً خبر از زلزلههاست
نه که هنگام نماز است، عمو در سجدهست
نکند وقت به پا داشتن نافلههاست؟
این طرف محفل پر اشکترین زمزمههاست
آن طرف مجلس پر شورترین هلهلههاست
به یتیمی ز نوک تیر، محبّت کردن
جلوۀ بارزی از خُلق خوش حرملههاست!
خواستند آینۀ باغ شقایق باشد
سینهای که پر آواز پر چلچلههاست
جواد_محمدزمانی
#حضرت_عبدالله علیهالسلام
#قصیده
دُرّ یتیمم و به صدف گوهرم ببین
در بحر عشق، گوهر جانپرورم ببین
هفتاد و دومین صدف ساحل توأم
ای روح آب، رشحهای از کوثرم ببین
من سینهسرخ عشق عمویم، پرم بده
دست مرا رها کن و بال و پرم ببین
چشمم به قتلگاه و عمو مانده زیر تیغ
تصویر غربتیست به چشم ترم، ببین
با بانگ استغاثهٔ او تیغ میشوم
برندهتر ز تیغ عدو خنجرم ببین
پروانهام به پیله واماندنم مخواه
در هرم عشق، شعلهٔ خاکسترم ببین
دستم کبوتریست که شوق پریدن است
چون نبض عمه ملتهب و مضطرم ببین
بر من عمو به چشم خریدار بنگر و
دست مرا بگیر و از این برترم ببین
کوچکترم ز قاسم و دارم دلی بزرگ
همچون علیاصغر خود اکبرم ببین
من کودک برادر تو بودم و کنون
در هیأت دلاور و جنگاورم ببین
«هل من معین» شنیدم و تکلیف روشن است
در التهاب پاسخت اهل حرم ببین
هرچند دست یاری من کوچک است و خرد
آن حس عاشقانه و جانپرورم ببین
احرام بستهام که کنم دور تو طواف
خیل حرامیان همه دور و برم ببین
کوچکتر است قد من از تیغ دشمنان
اما سپر برابرشان پیکرم ببین
ته ماندهٔ شراب شهادت که مانده است
مینوشم و تو مستی از این ساغرم ببین
در دست عمه دست کشیدم ز جان خویش
حالا به روی سینه گل پرپرم ببین
دیشب سرم به شانهٔ آرامش تو بود
اکنون به روی سینهٔ خود بیسرم ببین
سیدمهدی_حسینی
4_5810158172354120337.mp3
1.72M
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شور (نوحهی زمینه) مدح امام حسن علیه السلام
بِحمداللّهِ وَالمِنَّه عشقم حسنه
بچّهَم سینهزنه دَم از تو میزنه
تا میگم یاحسن قلبِش تند میزنه
ما کُشته مُردهیِ مَرامتیم
یا امام حسن یا امام حسن
ما خانوادگی غلامِتیم
یا امام حسن یا امام حسن
بخوای نَخوای دیگه به نامِتیم
یا امام حسن یا امام حسن
کاشف الکربَمِه امام حسن
ضربهیِ قلبَمِه امام حسن
سیّدی وَ مولای امام حسن /۴/
بِحَمدِاللّهِ وَالمِنَّه درمونِ منی
آقا جونِ منی تو سامونِ منی
تو رگ و ریشه ُو پوست و خونِ منی
مگه میشه از تو دَم نزنم
یا امام حسن یا امام حسن
اگه سینهزنِ این بیکفنم
یا امام حسن یا امام حسن
به خدا مدیونِ لطفِ حسنم
یا امام حسن یا امام حسن
سایهای بر سرم امام حسن
قلبَمُو کُن حرم امام حسن
سیّدی...
#حسین_ایمانی
@babollharam
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
#واحدسبک_عبدالله_بن_الحسن_ع
#سبک_کنارقدمهای_جابر
#رهاکن_دودستم_روعمه
🌷🌷🌷
✅بنداول
رها کن دو دستم رو عمه
بزار تا برم سمت میدون
ببین دوره کردن عمومو
بانیزه و باشمشیراشون
رهام کن که طاقت ندارم
ببینم موهاشو کشیدن
چه سخته ببینم نامردا
گلوی عمو مو بریدن
رهام کن ای عمه
ببین بی قرارم
امونم بریده
قراری ندارم
لبیک عمو حسین (ع)
💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦
✅بند دوم
اگرچه میون شلوغی
برید دستمو دشمن تو
سرم رو میدم من برات ای
سرمن فدای سرتو
ازین دشمنای حرومی
تقاص شما رو میگیرم
محاله که ازتو جداشم
تا اون لحظه ای که بمیرم
به شوق شهادت
ببین مست مستم
فداییه عمه
فدای توهستم
لبیک عمو حسین ع
💠💠💠❌ 296 🔴💠💠💠
__
بسم الله الرحمن الرحیم
#واحد
#شب_پنجم_حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع
#محرم_۱۴۰۱
🖊 #به_قلم_امیر_قربانی_فر
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
اگر من افتادم ، تو مقتل از مرکب
دستای عبدالله و ، رها نکن زینب
اگر توی گودال ، جونم رسید رو لب
دستای عبدالله و ، رها نکن زینب
این لشکر ، همه بی رحمن ، سرش میریزن ، با بغض و کینه
مثل قاتلای مادر ، چقد دستِ کوفیا سنگینه
"واویلا غریبم یا رب"
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
زینب اگر دیدی ، رفته حسین از حال
نزاری که عبدالله ، بیاد سوی گودال
اگر همه جسمم ، از کینه شد پامال
نزاری که عبدالله ، بیاد سوی گودال
با یادِ ، جمل این لشکر ، برای قتلش ، میارن شمشیر
میریزن سر عبدالله ، میون مقتل ، با ذکر تکبیر
"واویلا ، غریبم یا رب"
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
اشعار امیر قربانی فر
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم
#شور
#شب_پنجم_حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع
#محرم_۱۴۰۱
🖊 #به_قلم_امیر_قربانی_فر
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
پسر ارشدِ حیدرِ ، یکه سوارِ لشکرِ
نگاه کنید برق نگاش ، زهره ی لشکرو میدَره
معنای طوفانِ حسن
چون رعدِ غرّانِ حسن
چون ذوالفقارِ حیدره
اَبروی بُرّانِ حسن
فرماندارِ ، فاتحِ پیکارِ
قد و بالاشو ببین چه شکوهی داره
"حسن ای جانم"
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
همه ی دنیامه حسن ، تو خواب و رویامه حسن
دل نمیبندم به کسی ، وقتی که آقامه حسن
اسم تو احلی من عسل
ای فاتح جنگ جمل
بین دلیران جهان
نام تو شد ضرب المثل
لرزید آقا ، تن کل اعدا
داره مرتضی میگه پسرم ماشالا
"حسن ای جانم"
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
اشعار امیر قربانی فر
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم
#زمینه
#شب_پنجم_حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع
#محرم_۱۴۰۱
🖊 #به_قلم_امیر_قربانی_فر
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
شده پیکرت زیر و رو ، خدا رحم کنه
می بینم من از روبرو ، خدا رحم کنه
که ریختن سرت ای عمو ، خدا رحم کنه
چه جور اومد ، دل لشکر ، بریزن رو سر تو
به پیش چشمای اولادت ، به پیش مادر تو
چه جوری با دل سنگی ، زدن نیزه به پهلوت
خضاب خاک شده موهات ، خضابِ خونِ ابروت
سر تو غرق خاکه ، محاسن رنگِ خونِ
میان با تیغ و خنجر ، تو مقتل دونه دونه
"امون ای دل۲ امون از این غریبی"
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
یکی میزنه با عصا ، غریب ای حسین
یکی میزنه بی هوا ، غریب ای حسین
چه روزی شده کربلا ، غریب ای حسین
برایِ تو سپر میشه ، تموم جسم و جونم
تو آغوشت میشم پر پر ، عموی مهربونم
چقد خوبه که عبدالله فدایی تو باشه
چی میشد که بجای تو سرم از تن جدا شه
نتوستم ببینم ، تو افتادی رو خاکا
منم هستم شهیدِ ، رهِ فرزندِ زهرا
"امون ای دل۲ امون از این غریبی"
◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️
اشعار امیر قربانی فر
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم
#زمینه
#شب_پنجم_حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع
#محرم_۱۴۰۱
🖊 #به_قلم_امیر_قربانی_فر
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
عمو جونم ، غریبونه تو قتلگاهه
عمو جونم ، بین یه عده روسیاهه
دیگه رهاش کنید لشکر ، نفسش داره میگیره
یکمی آب بدید مردم ، که عموم داره میمیره
آبش نمی دید ، پا روی پیکرش نزارید
مادرش اینجاست ، مگه شما خبر ندارید؟؟
"ای وای عمو حسین۳"
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
عمو جونم ، خودم میام برای یاری
عمو جونم ، غصه نخور تا منو داری
جای بابام حسن اینجا ، بلاگردون تو هستم
فدا سرت عموجونم ، اگه جدا شد این دستم
مثل داداشم ، برای تو میشم فدایی
آرزوم اینه ، بشم شهید کربلایی
"ای وای ، عمو حسین۳"
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
اشعار امیر قربانی فر
#زمزمه
#شب_پنجم_حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع
بند اول:
ببین چه جور گرگا هجوم به شیر آوردن
عمه ببین عمومو تنها گیر آوردن/ عمو غریبه
تنهایی عمو/ اذن جهادمه
اون که عزیز تر از تموم خونوادمه
من آه میکشم/ تا آه میکشه
العطشش منو به قتلگاه میکشه
ول کن دستامو/ که جون فدا کنم
باید مثه بابام/ جمل به پا کنم
بند دوم:
اینا که اصغرو به خاک و خون کشیدن
برا عمو ببین چقدر قشون کشیدن/ عمو غریبه
از فرط تشنگی/ نداره طاقتی
بردار دست از پیکرش ای شمر لعنتی
الهی من فداش/ خونیه پیرنش
مگه می ذارم کوفیا از من بگیرنش!
از دنیا دارم/ همین یه آرزو
میخوام که جون بدم/ تو بغل عمو
بند سوم:
هیچکی ندید چیزی که من دیدم تو گودال
نشست به زانو روی سینه شمر قتال/ عمو غریبه
بی حال بودم و/ ریختن سر عمو
دیدم که پشت و رو شد آخر پیکر عمو
گودال قتلگاه/ برو بیا شده
میون پیکرش یه دنیا زخم جا شده
خولی میزد با/ لگد به پیکرش
شکسته پهلوهاش/ شبیه مادرش
#مظاهر_کثیری_نژاد
بسم الله الرحمن الرحیم
#نوحه
#شب_پنجم_حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع
#محرم_۱۴۰۱
🖊 #به_قلم_امیر_قربانی_فر
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
میان گودال ، همهمه برپاست
عمو حسینم ، غریب و تنهاست
اگر سر من بشود جدا از پیکر
مدافع تو می شوم غریب مادر
"غریب دشت کربلا اباعبدالله"
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
کنار جسمِ ، مطهرِ تو
همه وجودم ، شد سپرِ تو
این دَمِ آخر ای عمو ، کنارت هستم
شبیه سقای حرم جدا شد دستم
"غریب دشت کربلا اباعبدالله"
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
دست جدایم ، خون گلویم
نذر نگاهِ ، تو ای عمویم
لشکریان بی حیا ، همه می خندند
به غربتِ عزیزِ فاطمه می خندند
"غریب دشت کربلا اباعبدالله"
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
اشعار امیر قربانی فر
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم
#زمزمه
#شب_پنجم_حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع
#محرم_۱۴۰۱
🖊 #به_قلم_امیر_قربانی_فر
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
میونِ گودال ، غوغا بپا شد
عموی من مجروح ضربِ نیزه ها شد
مثلِ مدینه ، همهمه بود و
برای کشتنت هزار تا کوچه وا شد
یکی عصا داره به دستش
یکی با سنگ یکی با خنجر
یکی داره میزنه نیزه
به پهلوی غریب مادر
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
عموی خوبم ، تنِ دو تامون
اینجا میفته زیرِ دست و پای لشکر
هجومِ مرکب ، یه جای سالم
نمیزاره رو تنمون غریب مادر
قسمتِ عبداللهت اینه
با تو شهیدِ کربلا شه
شبیهِ تو رو خاکِ مقتل
بندِ تنش از هم جدا شه
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
مثل تو حالا ، غرقِ به خونم
از تشنگی روی لبم رسیده جونم
شبیهِ بابام ، تو بغلِ تو
پا می کشم روی زمین ای مهربونم
گلوم شبیهِ علی اصغر
شد هدف تیرو کمونا
از توی آغوش قشنگت
پر می کشم تا آسمونا
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
اشعار امیر قربانی فر
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
#زمزمه
#زمینه
#شب_پنجم_حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع
(امام حسین (ع) به حضرت زینب (س))
زینبِ من، خواهرِ دلخون
ازاین به بعد، میشی پریشون
مواظبه، عبداللهم باش..
که یک موقع، نَیاد تو میدون
آخه ببین، غیرتیه مثل حسن
نمی تونه، ببینه من رو بی کفن
میخواد بشه، فدا به روی پای من
وای حسن
وای عمو، نیا نیا عبدالله..
اگر حسن، سیلی و دیده
تو کوچه ها، شده خمیده
عبداللهم، طاقت نداره
ببینه رأ،سَمو بُریده
زینب بگیر، دستایِ طفلِ حسن و..
که می بُرَن، دستِ گلِ یاسمن و..
رو پای من، که میشه خونین دهن و..
وای حسن
وای عمو، نیا نیا عبدالله..
حرمله به، کمین نِشسته
کمر به قتلِ او که بسته
مثل علیم، با یک سه شعبه
رگِ گلوش، شده گُسسته
نَذار بشه، شبیه من پُر از بلا
میره تَنِش، به زیرِ سُمِ مرکبا
تو میبینی، سرش رو روی نیزه ها
وای حسن
وای عمو، نیا نیا عبدالله..
#مجتبی_دسترنج_ملتمس
#زمزمه_محرم
#زمینه_محرم
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_علیهما_السلام
#شب_پنجم_محرم
#اشعار_محرم
#غزل
پامال شد با چکمه وقتی آرزویش
پای برهنه، با ادب، می رفت سویش
او باقیات الصالحات مجتبی بود
یا باقیات خیمه ی سبز عمویش
او قاصد دلتنگی اهل حرم بود
از دست زینب پر زده تا بام کویش
با «ادخلوها بسلامٍ آمنین»ش
شمر و سنان را دور می کرد از گلویش
در کوچه گودال، گم شد گوشواره
یک مجتبی دارد می آید جستجویش
با جذبه ای قطعا، ضریح زخم خورده
آغوش خود را باز خواهد کرد رویش
او دست داد و دست های مادری را
حس کرد وقتی شانه می زد بین مویش
از صورت معصوم او یاقوت می ریخت
آنکه زبرجد می چکیده از وضویش
تشییع جسمش روی دوش نعل ها بود
وقتی عسل لبریز می شد از سبویش
اسماء حسنی را به روی خاک می دید
لاهوت را زخمی زخمی رو به رویش
ذکر "غیاث المستغیثین" زخم می خورد
وقتی عصا می خورد بر جسم عمویش
بر سینه سنگینی کند شرح شهودش
"و الشمر" بود و خنجر و راز مگویش
#حجت_الاسلام_محسن_حنیفی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_علیهما_السلام
#شب_پنجم_محرم
#اشعار_محرم
#دودمه
١
اى عمو وقتش شده من هم فداى تو شوم
اى عمو جانم حسين (٢)
دوست دارم كه يكى از بچه هاى تو شوم
اى عمو جانم حسين (٢)
٢
از تبار مجتبى، از نسل ياس پرپرم
من ز نسل حيدرم (٢)
كودكم اما قوى تَر از چهل جنگاورم
من ز نسل حيدرم (٢)
٣
امدم گودال امام خويش را يارى كنم
اى عموجانم حسين (٢)
چون علمدار تو من بى دست علمدارى كنم
اى عموجانم حسين (٢)
٤
لشكرى در پيش رويم هست و تنها مى روم
سوى بابا مى روم (٢)
بى گمان دارم به استقبال زهرا مى روم
سوى بابا مى روم (٢)
٥
عاقبت تكليف را انجام دادم كاملا
امدم بابا حسن (٢)
كربلا جنگاورى بر خود نديده مثل من
امدم بابا حسن (٢)
٦
دست عبدالله مصداق يدالله مى شود
يا على حيدر مدد (٢)
عمه مى خواند برايش : (قل هو الله احد)
يا على حيدر مدد (٢)
٧
امده تا راز دشمن را نمايد برملا
يا علىِ مرتضى (٢)
كربلا را تازه عبدالله كرده كربلا
يا علىِ مرتضى (٢)
٨
با دو چشمم ديدم آن خنجر نشسته بر گلو
ياحسين و ياحسين (٢)
كارى از دستم بجز اين بر نيامد اى عمو
ياحسين و ياحسين (٢)
٩
بنده عشقم، به پاى عشق تاوان مى دهم
اى عمو جانم حسين (٢)
چون على اصغر به روى سينه ات جان مى دهم
اى عمو جانم حسين (٢)
١٠
چون پس از قاسم زمان خجلت من آمده
وقت رفتن آمده (٢)
نوبتى هم باشد اينك نوبت من آمده
وقت رفتن آمده (٢)
#پيمان_طالبى
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_علیهما_السلام
#شب_پنجم_محرم
#اشعار_محرم
#بحرطویل
رویِ دشتی از خون
رویِ تَلی از خاک
ایستاده به تماشایِ عمو
میوزد باد و رُخِ سوختهای میسوزد
میوزد باد و ترکهایِ لبش شعلهور است
ولی انگار خبر از عطش و تشنگیاش هیچ نداشت
ولی انگار زِ خود یا زِ حرم بی خبر است
چه قدر مِیلِ پریدن دارد
ولی افسوس که بالش بسته است
دستِ او دستِ بزرگِ حرم بی عَلَم است
دست زینب ای وای
میوزد باد و تبِ خاطرهها میآید
پردهها میاُفتد
باز در خلوتِ شهر یثرب
باز در تنگ غروب
سمت یک قُبهی نور
سمتِ دیوار بقیع
دست در دست برادر میرفت
زائرانی کوچک که بزرگی زِ قد و قامتشان میبارید
دو مَهِ بدرِ تمام
دو پرستویِ یتیم
فاتحه میخوانند سرِ قبر بابا
زیر لب میگویند
جای خالی تو اینجاست
ولی پُر شده است
چه عمویی داریم مهربانتر از همه
سایهاش از سرِ ما کاشکی کم نشود
گفت قاسم که بیا برخیزیم
که عمو چشم به راهِ من و توست
نکند دیر شود
ایستاده به درِ خانه که ما را بیند
جانِ من عبدالله
نرود از یادت
که اگر با تو نبودم روزی
نَفَسی دور نگردی از او
و چنین شد عمریست که دامان عمو بالش اوست
شانهاش پنجهی او
جای خوابش آغوش
به سرش دستِ نوازش هر روز
گاه میگفت عمو ، گاه پدر
ولی ارباب فقط ، جان پدر میگفتش
---
به خودش آمد و دید
همه رفتند و کسی نیست ، کسی غیر از او
قاسم از دستش رفت
یا علمدار که رفت
به حرم پای جسارت وا شد
به خودش آمد و دید
پیش رویش همهی لشکرِ دشمن جمعند
همه در یک نقطه
دشتی از لشکر و از نیزه و تیغ و شمشیر
دشنه و سنگ و عمود و آهن
همه در یک گودی
متراکم شدهاند
جان به لبهایش بود
نَفَسش بند آمد
چشم هایش شد تار
گرد و خاک سرخی
از افق تا به افق می پیچد
مُردن آسان اما
ماندن اینجا چقدر دشوار است
---
دست لرزانش را
عمه با دستی که سر و پا میلرزید
میفشرد از سرِ احساسِ امانت داری
دید هر قدر که بشتابد زود
باز هم دیر شده
---
تشنهای میسوزد
خواهری مینالد
طاقت از دستش رفت
گاه بر پنجهی پا
قامتش می.کشد و میبیند
گاه بر رویِ زمین میاُفتد
و به دستی که هنوز آزاد است
به سر و سینهی خود میکوبید
نالهاش گم میشد بسکه فریاد و صدا میآمد
هلهله میپیچید
گوئیا نالهی او سمتِ عمو ، نه که به زینب حتی
نرسید و گُم شد
آن طرف زخم زنان
این طرف لطمه زنان
آن طرف بارش زخم
این طرف ناله و آه
وای عمه به نگاهی دریاب
اولین جاست که در پیش عمو نیستم و میمانم
چه قدر سنگین است غمِ این لحظهی تلخ
جای هر لحظه که بر پیکر او میآمد
زخم سرخی به رخش جا میکرد
---
هرچه جان داشت به دستانش داد
دست خود را طرفی بُرد و رها شد از بند
آستین پارهای از او به کفِ زینب ماند
یادگاری یتیمی تنها
گوئیا عمهی سادات صدایِ حسنش را بشنید
خواهرم ممنونم
بگذار او برود
بگذار او بپرد
که گر اینجا ندهد جان
دَمِ آتش زدن و سوختنِ اهل حرم میمیرد
لحظهای که تو و طفلان همگی شعلهورید
چادری نیست که بر سر گیرید
---
غیرتش را بنگر
بگذار او برود
میدَود ناله کنان
تشنهتر عبدالله جانبِ قربانگاه
پیش رویش همهی لشکر دشمن جمعند
همه در یک نقطه
میرود میبیند
آنچه را که نتوانست ببیند ، جبریل
مادرش میبیند
--
ذوالجناحش سرخ است
نیزهها رو به زمین
تیغها رو به هوا
باز فوارهی خون
یک نفر خود زِ سر میدزدد
یک نفر می خواهد
زره از تن بکشد
ناکسی بر بدنش
نیزه را میشکند
مادرش میبیند
لب او خشک شده
سنگ پیشانیِ او میشکند
یک نفر نیت انگشتری اش را دارد
دشنهای میچرخد
باز فوارهی خون
من مگر مردهام اینجا که به او میتازید
به سرش میچرخید
چکمه پوشی آمد
تیغ خود بالا برد
آخرین ضربهی خود را آورد
دید چشمان حسین
سپری را پیشش
دستهای کوچک
که به مویی بند است
باز هم مثل قدیم سر عبدالله است
رویِ دستان عمو
باز هم مثل قدیم
خندهای زد به رُخَش
کودک آرام گرفت
لحظهی آخر گفت
ای عمو اما باز
لب ارباب بهم خورد و شنید
از لبش جان پدر
#حسن_لطفی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
#محرم_۱۴۰۱
#شب_پنجم_حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع
#زمینه
بند1⃣
به سمت گودال پابرهنه دویدم از حرم
اعوذباالله داره چی میبینه چش ترم
چه نیزه زاری شده اونجا دوروبر عموم
غریب و تنهاس هرجوری که شده باید برم
نزنیدش میبینن بچه هاش
نزنیدش جلوی خواهرش
نزنیدش جای سالم نداره پیکرش
شمشیرو زره نمیخوام/دست خالی/ترسی از شما ندارم
ابن الحسنم بدونید/حیدریم/من از این ایل و تبارم
میخوام تا شبیه قاسم/حقتونو/کف دستتون بزارم
والله لاافارق عمی
بند2⃣
دارم میبینم روضه هارو چه بی مقدمه
اگه هزار بار توی قتلگاه بمیرم کمه
هر کی با هر چی توی دستشه داره میزنه
تو اوج غربت عمو یک نفره و این همه
نزنیدش دیگه بسه دیگه
نزنیدش مادرش اومده
نزنیدش بزارین دیگه راحت جون بده
داره برای عمو جون /تازه میشه/داغ روضه ی مدینه
نیزه نزنین به پهلوش /بی حیاها/فاطمه داره میبینه
بین شما یک مسلمون/نیست به والله/چقد آخه بغض و کینه
والله لا افارق عمی
بند3⃣
دیدم تو مقتل هر طرف هجوم یه لشکرو
دیدم که قاتل داره بالا میبره خنجرو
یه عده نامرد افتادن به جون عموی من
به سختی داره میکشه نفسای آخرو
نزنیدش با شمام کوفیا
نزنیدش نبینید بی کسه
نزنیدش داره سرباز آخر میرسه
واسه دفاع از ولایت/تا پای جون/میمونم تو راه مولا
دستم رو جلو میارم /قبل از اینکه/بزنین یه ضربه حتی
هستم سپر بلا و/جون میدم تو/بغل عزیز زهرا
والله لا افارق عمی
شعر و سبک: #حسین_نوری
بسم رب الحسین(۵)
#نوحه_زمزمه
#شب_پنجم_محرم
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
#سبک:به سمت گودال از خیمه دویدم من...
─═༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═─
وقتی که فـــریــاد تو رو شنیــدم من
دستمــو از دست عمّـــه کشیــدم من
بـرای امــدادت ، عمـــوی مظلــومـم !
(به سمت گودال از خیمه دویدم من)
عمــوی مظلــومم(۴)
─═༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═─
بس که جفــا دیدم از این همه نامرد
دل و از این دنیـــا دیگــه بریـدم من
شــدم برای تو ، من آخـرین ســـرباز
دور و برت وقتی لشکــرو دیدم من
عمــوی مظلــومم(۴)
─═༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═─
دست و سپر کردم مثل عمـو عبـاس
ضربه شمشیر و به جون خریدم من
سه شعبه ای اومد از جگرم رد شد
وقتی در آغـوشت ناله کشیـدم من
عمــوی مظلــومم(۴)
─═༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═─
جون به لبـــم اومـد تو قتـلگـاه تو
وقتی که زخمای تنت رو دیدم من
منــم مث قاسـم ، مثــل علی اکبر
به آرزوهــایِ خــودم رسیـــدم من
عمــوی مظلــومم(۴)
─═༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═─
رقیه سعیدی(کیمیا)
اجرای سبک؛رضا مختاری