#امام_حسن_علیه_السلام
صبح ازل طلوعش باطلعت حسن بود
و الشمس و ضحها در صورت حسن بود
یک ذره خاک او ماند مارا درست کردند
گویا که خلفت ما از خلقت حسن بود
بابا همیشه میگفت دیدی خدا کریم است؟!
نانی که خوردی امشب از برکت حسن بود
هرجا حسین قدم زد دنبال مجتبی بود
شخصا حسین محو شخصیت حسن بود
با دوستان مروت با دشمنان مروت
این خُلق در یکی بود او حضرت حسن بود
یک گوشه چشم کرد و شش گوشه را بنا کرد
کرببلا محیطش تا تربت حسن بود
صد سال اشک ادم یک گریه ی شبش بود
صدسال صبر ایوب یک ساعت حسن بود
در خانه جعده بود و در کوچه هم مغیره
پس کی خدا دراین شهر هم صحبت حسن بود؟
در کوچه پیش رویش کشتند مادرش را
فریاد ازین زمانه این قسمت حسن بود
#سید_پوریا_هاشمی
🍇
⚜⚜⚫️واحدیازمزمه شهادت امام رضا⚫️⚜⚜
💔احساسی بسیارسوزناک💔
بند1⃣
عباکشیدی روسرت
گفتی که دیگه عمر من تمومه
خورشید زندگیم به روی بومه
فرشته ی مرگ دیگه روبرومه واویلا واویلا
در اثر زهر جفا آتش گرفته جیگرم
داره میسوزه همه ی اعضا و کل پیکرم
بیا عزیز جونم
جواد مهربونم
نایی برام نمونده
به سوی حق روونم
#واویلتا_واویلا_واویلتا_واویلا
بند2⃣
نبودی پیشم پسرم
خودمو تاحجره به زوررسوندم
روی زمین تنم رو میکشوندم
هی زیرلب اسم تورومیخوندم واویلا واویلا
میبینی تنها و غریب تو دل غربت اسیرم
سرم روبه زانوت بگیرتاروی پاهات بمیرم
یه دنیادرد وماتم
میون سینه دارم
یک جیگرپرازخون
از زهرکینه دارم
#واویلتا_واولیلا_واویلتا_واویلا
بند3⃣
چی سرت اومده بابا
کی توروکرده مثل لاله پرپر
چرا نداری تو امامه بر سر
روخاکا افتادی تو مثل مادر واویلا واویلا
اینقده دست وپانزن میون حجره روی خاک
که گشته قلب زار من برای غمای تو چاک
میریزه قطره قطره
خون از کنار لبهات
خودم فدایی میشم
بابا برای غمهات
#واویلتا_واویلا_واویلتا_واویلا
📝شعر:کربلایی سیدعلیرضامحمدی
#شور
#احساسی
#امام_رضاامام_حسن_ع
#به_نیت_تعجیل_درامرفرج
بند1⃣
یه گدا با چشای خیس
که گرفته با غمت خو
دل خستش پره درده
زده به محضر تو رو
میگه با بغضی گلوگیر
مددی ضامن آهو
بریده از همه دنیا
در خونت زده زانو
میگه آقا
الهی قربون زائرات شم
آرزومه
که یه بار خادم بارگات شم
کبوتر
جلد روی گنبد طلات شم
السلام ای سلطان طوس
بطلب منم بیام به پابوس
خیلی وقته دل تنگتنم
میخورم از غم دوریت افسوس
#یارضا_یاامام_الرئوف
بند2⃣
منمو عشق زیارت
تو و دستای کریمت
نوکرت رو هر چه زودتر
بطلب باز به حریمت
یادمه خوب آخرین بار
کنار پنجره فولاد
گریه میکردم و گفتم
نبری من رو تو از یاد
یادش بخیر
تا که گنبد طلاتو دیدم
بی اختیار
آقا سمت حرمت دویدم
ضریحتو
عاشقونه تو بغل کشیدم
حرم تو والله که
برای من کعبه و کربلاس
ضریح زیباتون آقا
قبله گه همه ی عاشقاس
#یارضا_یاامام_الرئوف
بند3⃣
دور تو خیلی شلوغه
آقا کی گفته غریبی؟
غریب اونه که نداره
توی خونش هم حبیبی😭
غریب اونه که مزارش
نداره شمع و چراغی
نداره حتی یه زائر
نداره صحن و رواقی
دوباره باز
مرغ دلها پر کشید مدینه
یاحسنه
ذکر لبها و دلا غمینه
روحی فداک
یاحسن شهید زهر کینه
میرسه روزی که آقا
بسازیم برات ضریح و حرم
سر در صحنت هک کنیم
السلام علی شاه کرم❤️
#یاحسن_یاامام_الکریم
✍کربلایی سیدعلیرضامحمدی
.
#نوحه
#شهادت_امام_حسن
وای وای ، من کشته زهـر جفایم
وای وای ، میسوزد از سر تا بپایم
جز غم نمیباشد حبیبم باشد اجل یار و طبیبم
در خانه خود هم غریبم
واویلتا آه و واویلا
**
وای وای ، زینب بیـا دردم دوا شد
وای وای ، ببین که حاجتم روا شد
زهر جفای همسر من سوزانده از پا تا سر من
شد لحظههای آخر من
واویلتا آه و واویلا
**
وای وای ، کاری دگر به کس ندارم
وای وای ، در سینـهام نفس ندارم
زخم زبانها من شنفتم شب تا سحر از غم نخفتم
از کوچهها با کس نگفتم
واویلتا آه و واویلا
**
وای وای ، با دیده از خون تر خود
وای وای ، بودم عصای مـادر خود
دیدم که مادر دل غمین شد دیدم که او زار و حزین شد
دیدم که او نقش زمین شد
واویلتا آه و واویلا
شاعر : سید محسن حسینی
👇
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#پیامبر_اکرم__ص__روضه
بعد از من ای زهرای من بیمار گردی
از دشمنان من دگر بیزار گردی
اینکه به فکر کوچه های تنگ هستم
در بین کوچه دخترم بی یار گردی
فکری به حال چهره ی نورانیت کن
از ضربه پی در پی اش غمبار گردی
آن که جهان دور سرت می گردد ای جان
بهر جهان چون نقطفه ی پر کار کردی
ای ساقه و ای ریشه ی اصل رسالت
از میوه های داغ و غم پر بار گردی
ای کاش می مردم نمی گفتی پس از من
در پیش چشم امتم هم خار گردی
روی در بیتت تو مسمار ندیدی؟
ای داد من زخمی زآن مسمار گردی
ای جان من بعد من مشغول دفع
ظلم و بلا از حیدر کرار گردی
گر که بخواهی پا شوی از جایت ای جان
با دست خود منت کش دیوار گردی
همچون تمام مردم مظلوم عالم
مظلوم ظلم درهم و دینار گردی
پیامبر اکرم (ص)
روضه
ذات نیکو (حجـــاب)
اهل سـیرت ، با حجـــاب نـــاب میآید برون
اهل صــورت ، عـــــاری از آداب میآید برون
تــا نمــایـد دلبـــری ، بــر دیــدههـای بلهــوس
گــاه حتـی بـا لبــــاس خــــواب میآید برون
فصـل گــرمــا چکمــه پوشد تا کند جلب نظر
در زمسـتان ، پـــای بیجـــوراب میآید برون
چون نـدارد مشـتری و هست بــازارش کساد
خود بــدون بــانــگِ دق البــــاب میآید برون
تـا کنـد جـــادو ، جـــوانــان عـــزَب را با نگاه
بـا طلسم و رَمْـــل و اُسطــرلاب میآید برون
حسن صـورت را یقیناً حاجت مشّاطه نیست
زشـترو ، با وسمــه و سرخــاب میآید برون
چون ندارد جــلوه ، سیمـای کـریـهِْ بدسرشت
بـا قـــر و اطـــوار و بـا میکـــاب میآید برون
غنچـه تا پیچیده باشد در امـان است از گزند
چیــده گردد ؛ تا ز پیـچ و تـــاب میآید برون
مــوج ویــرانگــر به روی آب جــولان میدهد
قعــر دریــا ، گـــوهـــر نـــایـــاب میآید برون
آسمــان عشــق را نـــازم کــه در شــام ســیاه
اختــری تـابنـــده چون مهتـــاب میآید برون
از بـرون گشتن سخـن، آمد اگر در این مقــال
هر کسی امــروزه از یک بـــاب ، میآید برون
گفتــم این را تـا بــدانــی هر که دارد کاسـتی
بـا هــرآنچــه میکنـد ایجـــاب ، میآید برون
ذات نیکــو عـاقبـت ، انسان بـه بـــار آرد ولی
از دل بــی مــــادران ، نـــابـــاب میآید برون
گر معلــم را نبــاشد خــوی صــدق و راسـتی
از کــــلاس درس او ، کــــــذّاب میآید برون
شاعری که هست محفوظـات او کــم، لاجرم
بـا کتــاب و دفتـــر و لب تـــاب میآید برون
عشق میهـن گر بـوَد در سر به "اقبــال" سخن
شاعــری ، از خطّــهی "پنجــاب" میآید برون
بخـت اگر باشد قـرین در روزگار از لطف حق
آنکه گشـته غـــرق در ســیلاب ، میآید برون
عمـــر اگر بــاقـی بوَد حتی میان بحـــر شوم
مــاهــی درمــانـده ، از قـــــلاب میآید برون
حرف (پـا) با (بـا) اگر شد جاگـزین در قافیه
در تـلفـــظ : آپ ، همچـــون آب میآید برون
(ساقیا) آنکس که نوشد بادهای از جام عشق
کـــوه غـــم باشد اگـر ، شــاداب میآید برون.
✍سید محمدرضاشمس(ساقی)
#برگشت_به_مدینه
#دوبیتی
دگر این کاروان یاسی ندارد
که با خود شور و احساسی ندارد
بیا ام البنین برگشته زینب
ولی افسوس عباسی ندارد
#یوسف_رحیمی
.
#نوحه_سنتی
#شهادت_امام_حسن
1️⃣ بند اول
گر چه امام صبر و روح صلاتم
ای زهر کین دادی از غربت نجاتم
یک کوه ماتم
دارم به سینه
خدا نگهدارت ای شهر مدینه
2️⃣ بند دوم
طشت پر از خون بر داغ من بگرید
در غربت من حتی دشمن بگرید
عمری بسوزم
زآه شرر بار
کی میرود از یاد من درو دیوار
بند سوم3️⃣
چون شمع سوزان میسوزد سینه ی من
مادر کجایی...گیری سرم به دامن
ارث از تو دارم
باشد گواهم
که خانه ی من گردیده قتلگاهم
#امام_حسن عليه السلام
#نوحه
#ميثم_مومنى_نژاد✍
#بیست_و_هشتم_صفر