eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.1هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
48 ویدیو
568 فایل
🔸فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش 👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 👈زیر نظر گروه جهادی باب الحرم و کانال متن روضه 🆔 @babolharam_net آدرس: شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی پلاک 50
مشاهده در ایتا
دانلود
قلم بر صفحه سرگردان عشق است و دفتر سفره دار خوان عشق است یتیم شهر مکه شد پیمبر همان که صاحب قرآن عشق است اگر گفتند ابتر کور بودند که زهرا گوهر تابان عشق است پسر عمش ابالایتام آنکه خودش بابای فرزندان عشق است کریم ومهربان ودست ودل باز حسن، بانی هر احسان عشق است و آن نامی که سر خط جنون است حسینم وای سرگردان عشق است عجیب است اینکه بیمار است سجاد دوای درد بی درمان عشق است امام باقر آن علامه دهر دبیر دانش اموزان عشق است کسی کز دست صادق اب خوردست مرید مرد با ایمان عشق است کلید باب حاجات است کاظم خودش محبوس در زندان عشق است رئوف و مهربان آقاست مردم علی موسی الرضا سلطان عشق است جوانی ام فدای نوجوانش جواد است وبلا گردان عشق است دل ایرانیان شد هادی آباد بمیرم خانه اش ویران عشق است ز حلمش شیعه جانی تازه دارد امام عسکری جانان عشق است می آید آخرین فرزند حیدر طلوع طلعتش دوران عشق است  شاعر: صابر خراسانی
ای اول و آخر ای ساقی کوثر. ای از همه برتر علی مولا علی ای مظهره خدا ای شاهه لافتی ای یارو رهنما علی مولا علی تودر شجاعت همتا نداری از خشم تو دشمن فراری نورعلی نوری تو خالق شوری تو امپراطوری یاحیدر سید الابراری برهمه سالاری اباالعلمداری : ای مالک جنت ای صاحب عزت ای شافع امت علی مولا علی ای کوه اقتدار ای شیر لا فرّار ای خشم کردگار علی مولا علی جانم به حیدر شیر دلاور جانم به مرد فتاح خیبر امیری یا حیدر فرمانده‌ی برتر تو کرده‌ای محشر یاحیدر به رزمت ایولا جانم ماشاءلله کرده‌ای تو غوغا محمدحسین لطفی
. (صل الله علیه و آله وسلم) 1⃣بند اول خورشيد جهان سرزد ، بارون رحمت امشب اومد پيچيده اين صدا توي عالم ، صلي علي محمد وعلي ال محمد داره ميباره ، ستاره و ماه بَه چه كمالي ، تبارك الله اي ابر رحمت ... يامحمد اميد امت ... يا محمد السلام عليك يا ، يا رسول الله السلام عليك حبيبي ، يا نبي الله 2⃣بند دوم اين زمزمه ي عشقه ، كه توو غار حرا پيچيده خدا به عشق روي تو آقا، از بركت وجودت همه ي مارو بخشيده دورت بگردم ، اي حضرت ماه بَه چه جمالي ، تبارك الله دلبند زهرا ... يا محمد آقاي دنيا ... يا محمد السلام عليك يا ، يا رسول الله السلام عليك حبيبي ، يا نبي الله 3⃣بند سوم خوش روزيِ اين چشمام ، كه توو شب زيارت سلطان كنار سقاخونه مقيمم ، ميدم سلام دوباره به تو اي شاه خراسان خدا ميدونه ، حرم بهشته براتِ مارو ، زهرا نوشته الحمدالله ، شبِ عشقه حال من و تو ، تب عشقه السلام عليك يا ، يا رسول الله السلام عليك حبيبي ، يا نبي الله صل الله علیه و آله و سلم .👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴سبک واحد سنگین شهادت حضرت محسن بن علی علیه السلام 🏴بند اول ای کشته ی راهِ حمایته علی سند به مظلومیه دولته علی اول شهیدِ در ولایته علی یا محسن بن حیدر۲ ای غنچه ی نشکفته پرپرِ علی ای گوهر در بطن همسرِ علی ای داغ تو در قلب مضطرِ علی یا محسن بن حیدر۲ نیومدی دل علی رو خوش کنی نیومدی بخندی از ته دلت تا که لگد به پهلوی فاطمه خورد همونجا ضربه ی گلد شد قاتلت 《یا محسن بن حیدر》 🏴بند دوم ای فاتح امواج دریای بلا ثانی مولا محسن بن مرتضا سهم تو خون قلب ناموس خدا یا محسن بن حیدر۲ ای معنیه آیات صبر فاطمه قبر تو پنهان مثل قبر فاطمه قدر تو مخفی مثل قدر فاطمه یا محسن بن حیدر۲ کبوترانه پر زدی تا آسمون جدا شدی از مادرت ولی چه زود خوب شد ندیدی پیکر نحیفش و به ضرب تازیانه ها شدش کبود 《یا محسن بن حیدر》 🏴بند سوم لالایی آخرین امیدِ فاطمه لالایی غنچه ی شهیدِ فاطمه بعد تو دیگه ناامیدِ فاطمه یا محسن بن حیدر۲ لالایی ای فداییه راهِ علی با رفتنت شد بیصدا آهِ علی باب الحوائجی به درگاهِ علی یا محسن بن حیدر۲ بعد تو بابا غصه شو به چاه میگه کاشکی بودی به بابا حساس میشدی کاشکی میموندی و میرفتی کربلا یه با وفا شبیه عباس میشدی 《یا محسن بن حیدر》 🙏التماس دعای خیر ✍🎵کربلایی امیرحسین سلطانی
‍. 🔘🔘۹۳۰🔘🔘 ☑️بنداول حیدر شد خون جگر/میزد ثانی به در ای وای ای وای بین دیوارو در /زهرا شد بی پسر ای وای ای وای به در لگد زد در افتادُ«۳» فتنه به پا کرد در افتادُ«۳» از جورنامرد در افتادُ«۳» مولاتی فاطمه زهرا زهرا «س» ┄•┄┅═══••↭••═══┅┄• ☑️بنددوم ثانیه بی حیا/با ضربه های پا کشت محسن رو فِضةُ خُذینی/می زد زهرا صدا کشت محسن رو عزیزمادر میزد پر پر«۳» جوون حیدر میزد پر پر«۳» با دله مضطر میزد پر پر«۳» مولاتی فاطمه زهرا زهرا «س» ┄•┄┅═══••↭••═══┅┄• ☑️بندسوم آه از یاس کبود بین آتیش و دود می‌گفت حیدر آه از درب و دیوار نوک داغ مسمار آه از مادر ..... می‌گفت دله خون علی سوختم«۳» دله پریشون علی سوختم«۳» باچشم گریون علی سوختم«۳» مولاتی فاطمه زهرا زهرا «س» ┄•┄┅═══••↭••═══┅┄• ☑️بندچهارم دستای بوتراب/رو بستن با طناب چل تا مزدور جلوچشم حسن/حیدر رو میبردن با ضرب و زور ...... آه از جفای چهل نامرد«۳» فاطمه با اون تن پر درد«۳» می‌گفت علی جان نرو برگرد«۳» مولاتی فاطمه زهرا زهرا «س» ┄•┄┅═══••↭••═══┅┄• 💠💠💠9⃣3⃣0⃣💠💠💠 ┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
ای اختر مدینه،ای یاس بی قرینه گردیده ذکر عالم،یا حضرت سکینه یا حضرت سکینه۲ در آسمان عترت،تو شمس مشرقینی مادر تو رباب و،تو دختر حسینی یا حضرت سکینه۲ با مادرت رباب و،همراه عمه زینب دیدی پدر شهید است،جانت رسیده بر لب یا حضرت سکینه۲ دیدی تو کربلا را،رنج و غم و بلا را پیکر پاره پاره،سر روی نیزه ها را یا حضرت سکینه۲ گل های چیده دیدی،قلب دریده دیدی در کربلا به نیزه،سر بریده دیدی یا حضرت سکینه۲ بعد از حسین زهرا،آتش به خیمه دیدی تن های غرقه در خون،سرها به نیزه دیدی یا حضرت سکینه۲ راحت شدی ز غم ها،رفتی به سوی عقبی در جنت خداوند،مهمان شدی به زهرا یا حضرت سکینه۲ .
۹ ای نور دل زهرا(هستی به رباب دختر)۲ در محضر آل الله(هستی تو چنان کوثر)۲ تویی دخت والا و بی قرینه دخت حسین بن علی سکینه آجرک الله یا حسین زهرا۲ راحت شدی از غم ها(رفتی تو از این دنیا)۲ چشمش به رهت باشد(در باغ جنان زهرا)۲ بودی ای نور دیدگان زهرا لحظه های آخر یاد کربلا آجرک الله یا حسین زهرا۲ دیدی تو به دشت خون(گل ها همه شد چیده)۲ دیدی تو علی اصغر(با حنجر ببریده)۲ دیده ای ای گل باغ مدینه اشک رباب و زینب حزینه آجرک الله یا حسین زهرا۲ از دشمن دین دیدی(ظلم و ستم افزون)۲ دیدی تو برادر را(غلتان به میان خون)۲ دیدی گل گلشن ام لیلا علی اکبر شده اربا اربا آجرک الله یا حسین زهرا۲ دیدی تو عمو عباس(در علقمه افتاده)۲ دست و سر و چشمش را(در راه خدا داده)۲ دیده ای دستانش از تن جدا شد با عمود آهن فرقش دو تا شد آجرک الله یا حسین زهرا۲ دیدی تو به چشم خود(شد نقش زمین بابا)۲ با پیکر غرق خون(افتاده در آن صحرا)۲ دیدی از بابایت حرمت دریدند از قفا سر پاک او بریدند آجرک الله یا حسین زهرا۲ .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مثل حسن , مثل حسین , آقاست محسن نور دو چشم حضرت زهراست محسن در این فضیلت مثل و مانندی ندارد اول شهیدِ غربت مولاست محسن روز قیامت او شفیع شیعیان است مشکل گشای عرصه ی عقباست محسن با مادرش آمد , که بابایش بماند مانند اصغر , حامیِ باباست محسن اصلا به دنیا هم بیاید یا نیاید یک سومِ ساداتِ این دنیاست محسن هرکس که دستِ کم گرفته داغ او را با او بگو: اصلِ عزای ماست محسن از پشتِ در آتش به جان خیمه افتاد پس ریشه ی اصلی عاشوراست محسن روز قیامت اولین حکم الهی است پایه گذار محشر کبراست محسن شاعر:
بیت وحی و شعله های نار أَینَ المُنتَقِم سوخت در آتش گل و گلزار أَینَ المُنتَقِم این صدای ناله زهراست می آید به گوش از میان آن در و دیوار أَینَ المُنتَقِم مادر و شش ماهه باهم پشت در افتاده اند کار شد بر خادمه دشوار أَینَ المُنتَقِم خون محسن می‌چکد از آن درِ آتش زده خون زهرا ریزد از مسمار أَینَ المُنتَقِم با چهل نامرد شد در کوچه زهرا رو به رو وایِ من از این همه آزار أَینَ المُنتَقِم در کنار قبر زهرا نیمه شبها تا به صبح ناله میزد حیدر کرار أَینَ المُنتَقِم دید تا طشت پر ازخونِ حسن را خواهرش گفت با چشمان گوهر بار أَینَ المُنتَقِم نیزه داران آنقدَر بر پیکر اکبر زدند شد تنش مانند نیزه زار أَینَ المُنتَقِم با عمود آهنین افتاد آخر بر زمین با سر آن سر لشکر و سردار أَینَ المُنتَقِم خون اصغر را که می پاشید سمت آسمان گفت جدّت با دل خونبار أَینَ المُنتَقِم کرد با خون دلش مویِ سفیدش را خضاب بین مقتل سیدالاحرار أَینَ المُنتَقِم در میان قتلگه که دست و پا میزد حسین در حرم شد کار زینب زار أَینَ المُنتَقِم از حرم تا قتلگه میزد صدا (أَینَ الحسین) تا تنش را دید میزد زار أَینَ المُنتَقِم زجر ملعون دختر از قافله جا مانده را می‌کشد با زجر روی خار أَینَ المُنتقم زینبی که سایه اش را چشم نا محرم ندید شد تماشایی سرِ بازار أَینَ المُنتَقِم شاعر:
دودِ هیزم در حرم آکنده شد آتش از روی علی شرمنده شد در چنان با شدت از جا کنده شد یاس حیدر بر زمین افکنده شد بانویی که حرمتش مفروض شد استخوان سینه اش مرضوض شد نعره ها پیوسته و ممتد شد و هتکِ حرمت های شان بی حد شد و حال زهرا پشت آن در بد شد و یک نفر با ضربه از در رد شد و قلبِ زهرا را قرار از دست رفت غنچه ی گل در فشار از دست رفت غربت شیر خدا شد بی حساب حمله می کردند سویش با عتاب دست هایش بسته شد بین طناب سوخت قلب حق برای بوتراب فاتح خیبر برای حفظ دین شد گرفتار دو بی دین لعین فضه زیر کتف مادر را گرفت دید حیدر را و قلبش پر گرفت زود زهرا شال حیدر را گرفت با نگاهش راه لشگر را گرفت دور حیدر بود در حال طواف تا که شد بیهوش با ضرب غلاف حیدری تنها و شمشیر و گلو فاطمه برخاست، آمد روبرو کل عالم می شد آن دم زیر و رو دست بر معجر اگر می برد او کار دشمن را علی راحت نکرد لحظه ای با اولی بیعت نکرد آه اما از دل زینب که دید یک نفر موی حسینش را کشید دیگری از راه با خنجر رسید لشگری پیراهنش را می درید دستباف فاطمه بود آن لباس شد بلند از هر شکافش بوی یاس شاعر:
شهری که قول داد به حیدر وفا کند بعداز نبی چه شد که بنایی دگر گذاشت روز غدیر کینه ی جمعی شروع شد آن کینه ای که در دل تاریخ اثر گذاشت پس آتش از همان جریان آب میخورد آن آتشی که بر دل مولا شرر گذاشت یک میخ سرخ روز علی را سیاه کرد میخی که خون فاطمه را روی در گذاشت یک سوم از ادامه ی سادات کشته شد مسمار بود فاطمه را بی پسر گذاشت راحت بگو که انسیه را بی هوا زدند ضرب غلاف زخم به دل بی خبر گذاشت بادی وزیدو شاخه ی یاس علی شکست یاسی که روز های بدی پشت سر گذاشت شاعر:
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ ذکر تسبیح ملائک ذکر نام فاطمه او امام مرتضی ، حیدر امام فاطمه ذکر یا حیدر دمادم شد کلام فاطمه هست تا آخر - غدیر خم - پیام فاطمه می دهد با چادری خاکی پیامی این چنین نیست جز حیدر در این عالم امیرالمومنین کیست او آنکس که ظلمت را چراغان می کند سائل بی آب و نان را صاحب نان می کند نه یهودی عالمی را او مسلمان می کند تار و پود چادرش هم کار قرآن می کند مِهر او مُهر قبولی عبادات همه ست حجت حق بر امامان دو عالم فاطمه است فاطمه آیه به آیه ، آیه های داور است حُسن اسماء خدا ، آیات نور و کوثر است هم نبی را دختر است و هم نبی را مادر است چادرش در یاری دین ذوالفقار حیدر است دیده ی دنیا ندیده تا ابد مانند او می برد غم از دل حیدر گل لبخند او غصه او نه غم دست و نه بازو بود نه غصه ی او نه در و نه درد پهلو بود نه غصه ی زهرا گرفتن از علی رو بود؟ نه ضرب سیلی و جراحتهای ابرو بود؟ نه غصه اش شب تا سحرها غصه ی پیغمبر است غصه ی او غصه ی بی یاوری حیدر است نیست چون زهرا به عشق مرتضی دلداده ای پای مولا با شکسته دست و بازو ، مانده ای نیست جز او در ره مولا ، ز پا افتاده ای در غم مولای خود ، عجل وفاتی خوانده ای پشت در آمد ، نمانَد رهبرش بی یار و کس از نفس افتاد تا مولا نیفتد از نفس دست بر پهلو به پیش دیده طفلان خود ریسمان تا دید بر دست و سر قرآن خود سوی مسجد شد روانه در پی جانان خود آورد تا از دل اهل سقیفه جان خود می زدند او را میان کوچه ها با هر چه بود می زدند او را به پیش مرتضا با هر چه بود دختر پیغمبر است بر دست و بازویش نزن پیش چشم شوهرش سیلی تو بر رویش نزن با غلاف تیغ بر بازوی بانویش نزن پا به ماه است او لگد را سمت پهلویش نزن مغرب روز دوشنبه فاطمه از حال رفت از دوشنبه روضه ها تا جمعه ی گودال رفت از دل گودال می آید صدای مادری می زند بوسه به رگهای بریده خواهری روی خاک افتاده بی سر غرق در خون پیکری رفته از دست حسین انگشت با انگشتری فتنه ای که پشت در پهلوی زهرا را شکست کربلا هم آمد و پهلوی مولا را شکست ⏹
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ چو دید نقش زمین همسر جوانش را ز دست داد همه طاقت و توانش را به پیش دیدۀ او چون زدند زهرا را هزار مرتبه دشمن گرفت جانش را هزار حیف که یارش نداشت یارایی ز دیده پاک کند اشک دیدگانش را نه با علی نه حسن نه حسین نه زینب نگفت درد و غم و غصه ی نهانش را به حیرتم که اگر در مدینه رو آرم کجا نشان بدهم قبر بی‌نشانش را چگونه پیر نگردد علی به فصل شباب کزاو گرفت عدو همسر جوانش را که دیده بین قفس طایر شکسته‌پری که ظالمانه بسوزند آشیانش را؟ به جز به باغ امید علی و زهرایش که دیده غنچه نشکفتۀ خزانش را حسین مادر مظلومه را دهد از دست اگر بلال به پایان برد اذانش را چه قرن‌ها که ستم بر علی شده میثم که ریختند بسی خون شیعیانش را
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم‌الله الرحمن الرحیم هر کسی گوشش به حرفای منه دیگه از تشنگی فریاد نزنه هر چی مرد تو ماها بود، فدا شده بچهها بابا دیگه تنها شده بابای ما دیگه سقا نداره بره آب برای ماها بیاره من از این گوشهی خیمه میدیدم حرفا شو با قوم کافر شنیدم بچهها دست بابا خونی شده گمونم شش ماه قربونی شده عبا رو طوری رو اصغر کشیده معلومه خیلی خجالت کشیده به خون فرق داداش اکبرمون به تمام گلهای پرپرمون دیگه از خیمهها بیرون نریزید جلوی چشم بابا اشک نریزید نذارید بابا خجالت بکشه هر چه از دشمن کشیده بسشه
بسم ‌الله الرحمن الرحیم نه از لباس کهنه‌ات نه از سرت شناختم تو را به بوی آشنای مادرت شناختم تو را نه از صدای دلنشین روزهای قبل که از سکوت غصه‌دار حنجرت شناختم تو شعر عاشقانه بودی و من این قصیده را میان پاره‌پاره‌های دفترت شناختم قیام در قعود را، رکوع در سجود را من از نماز لحظه‌های آخرت شناختم غروب بود و تازه من طلوع آفتاب را به روی نیزه، از سر منورت شناختم شکست عهد کوفه... این گناه بی‌شمار را به زخم‌های بی‌شمار پیکرت شناختم تو را به حس بی‌بدیل خواهر و برادری به چشم‌های بی‌قرار خواهرت شناختم اگرچه روی نیزه‌ای ولی نگاه کن مرا نگاه کن... منم سکینه دخترت... شناختی؟
تو یادگار زینب و صوتِ حزینه ای چون مادرت رباب؛ توهم بی قرینه ای پیر تمام گریه کنانِ مدینه ای از بسکه غرقِ ذات خدایی «سکینه ای» هفتاد و چند سال؛ سکوت…ِ تو حرف داشت بی شک حسین؛ دست به قلب تو هم گذاشت شاعر:
زبانحال با عموجانشان حضرت عباس(ع) می رسم از سفرشام ؛ عمویم برخیز درد دل های خودم با تو بگویم برخیز بسته غم ها به خدا راه گلویم برخیز اثر ضربه ببین بر سر و رویم برخیز رفته غارت همهٔ قافله چشمت روشن من کتک خورده ام از حرمله چشمت روشن رفتی و بی سروپاها همگی شیر شدند با من و عمه سرِ پوشیه درگیر شدند فاطمیات حرم یک شبه تحقیر شدند دختران پایِ سرِ تو همگی پیر شدند نیزه از حنجرِ آشفته تو کار کشید رفتی و کارِ عقیله سرِ بازار کشید رفتی و خون به دل دخترِ زهرا کردند گره روسری ِ دخترکان وا کردند دمِ دروازه عجب هلهله بر پا کردند محمل عمه سادات تماشا کردند نوه فاطمه دنبال جواب است عمو جای زینب وسط بزم شراب است عمو شاعر:
گل علی تو نور چشم حیدری محسن از نسب پیمبری محسن بر فاطمه تو زیوری محسن ای گل نشکفته ی باغ دین بر شیعه ی حیدر حبل متین نام زیبایت را گل علی فرموده محسن ختم مرسلین یا محسن بن مرتضی مدد۴ گل علی غنچه ی فاطمه نشانی تو بر مرتضی روح و روانی تو بر شیعیان آرام جانی تو گل گلخانه ی ولایتی سر تا پایت لطف و عنایتی یا محسن همچون زهرا و علی سرچشمه ی نور هدایتی یا محسن بن مرتضی مدد۴ گل علی ای کشته ی ظلم و جفا محسن از شاخه ات شدی جدا محسن در راه دین شدی فدا محسن مظلومی چون مظلومه مادری شهید ولایت حیدری از کینه های دشمن علی تو شهید ظلم پشت دری یا محسن بن مرتضی مدد۴ گل علی در راه دین چو مادر استادی در پشت در از نفس افتادی پرپر شدی ز کینه جان دادی تا با دست آن دشمن لعین مادرت زهرا شد نقش زمین در پشت در با ضربه ی عدو گردیده ای محسن شهید کین یا محسن بن مرتضی مدد۴