#ولادت_حضرت_عباس_ع
امشب مست شميم گل ياسم
سراپا شور واحساسم
سائل کوي عباسم عباسم عباسم
به مرتضي نوردوعين آمد
امير لشکر حسين آمد
ابوفاضل يا اباالفضل
دلها از روز ازل پابستش
جام ومي باده دستش
بوسه علي روي دستش روي دستش
روي دستش
امير خطه وفا آمد
سقاي دشت کربلا آمد
ابوفاضل يا اباالفضل
اون که جمالش رشک دل ماهه
برا حسين پشت وپناهه
اون که يه تنه يه سپاهه يه سپاهه يه سپاهه
مه تمام هر شب تاره
براي کربلا علمداره
ابوفاضل يا اباالفضل
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#ولادت_امام_حسین_ع
امشب شب میلاد حسین، شاه حجاز است
ساقی چوحسین است به لب، جام نياز است
باده به لبم ریز،شبم دور و دراز است
ميلاد دل آرای مسيحاي نماز است
دل ازقدمش مست خداي ازلي شد
در بند کسی، همچوحسين بن علي شد
گویی که ملک را، شب طاعات رسيده
خورشيد زمین بهر عبادات رسيده
مژده که حسین آن شه سادات رسيده
آن فخر زمین بهر مباهات رسيده
بزم طرب ومی ،دل بی تاب ببيند
خنده به لب حضرت ارباب ببيند
دیوانه ی این كوچه ي حيران شده ام من
آویخته بر موي غزل خوان شده ام من
از شوق به رقص آمده طوفان شده ام من
خاك گل شه بانوی سلطان شده ام من
عمریست که از آب و گل ايل حسينيم
صدشکرخدارا، همه فاميل حسينيم
اي باغ محبت؟ گل محراب حسین است
عيسي نفسان را نفس ناب حسین است
آن چشمه ي جوشنده ي سيراب حسین است
چون قبله ي تابنده ي ارباب حسین است
آن آينه ي حي جلي، کیست حسین است
دوم پسر ماه، علي کیست حسین است
گویی به لبم، قبله ي خورشيد رسیده
آسوده ترين ساحل اميد رسیده
گویید به عشاق شب عيد رسیده
زیراکه سراپرده ي توحيد رسیده
یاحضرت معشوق به چشمان تو مستيم
تا جام به دست تو بُود باده پرستيم
یاحضرت معشوق، همه در سر راهت
آواره گمگشته برآن، زلف سياهت
تنها دل گمگشته به دنبال پناهت
جبريل كبوتر شده در چتر نگاهت
با نام تو سرمست شداین دیده ودستم
در عرش به عشق تو سر و دست شكستم
دربيت ولا نورحسین جلوه گر آمد
چون حضرت حق بود كه در هر نظر آمد
گهواره عشقی،به كنارت پدر آمد
بر طوف نگاه تو دو چشمان تر آمد
این است حسین،اين ثمر كوثر عشق است
این پورعلی بوده،و پيغمبر عشق است
اسمت شده، فوّاره ي زيبايي دنيا
اي آينه ي روی پدر وقت تماشا
اي خون خدا ،مثل علی، عالي اعلي
سوگند به تو ای پسر دومِ زهرا
سبقت ز همه برده ای ، هنگام دليري
مانند علی اگر حسین،تيغ بگيري
صدمژده که امشب شب میلادحسین است
در بغض شب غم زده فريادحسین است
غم خانه ي زخمي و غم آباد حسین است
عمریست دلم درهوس یاد حسین است
غوغا شده اين بزم از اين نور فشاني
هستی نمك سفره ي هر مرثيه خواني
بر چهره اش آثار غم كرب و بلا بود
(مجنون)نفسش ياد شه،ملک بقابود
#آرمین_غلامی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#حضرت_عباس_ع_مدح_و_ولادت
#مربع_ترکیب
باد در عرش که پیچید خبر شکل گرفت
از پر و بال ملک فرش گذر شکل گرفت
نور خورشید به شب خورد..،سحر شکل گرفت
آسمان پرده برانداخت..،قمر شکل گرفت
ماه از جلوه ی گیراش چه حظی می برد
علی از فرط تماشاش چه حظی می بُرد
نخل پر برکت توحید ثمردار شده
نسل تابنده ی خورشید،قمردار شده
کهکشان های خداوند خبردارشده
پدر خاکیِ افلاک پسردار شده
صورتش هودج نور است..،پدر می بوسد
دست آبور خود را چِقَدَر می بوسد
ابرویش جلوهی ربّ است اُبُهَت دارد
زلف او آیه ی نوری است که حرمت دارد
چشم او ابر بهاری است که رحمت دارد
نام او جامِ طهوری است که شربت دارد
صاحب شهد شکرریزِ سبو می آید
چِقَدَر نام اباالفضل به او می آید
گونه ی آینه بر دوده ی آهش خیره
چشم فانوس به پیچ و خم راهش خیره
برکه ی آب به رخساره ی ماهش خیره
پلک باران به تماشای نگاهش خیره
آسمان خیره به چشمان تر این ماه است
چشم او چشمه ی توحیدی آل الله است
رشته ی وصلت عُشاق،نخ دامن او
رختی از جنس پر و بال ملک بر تن او
دَرِ جنّات عَدَن،دُکمه ی پیراهن او
ساقه ی طاقِ فلک بازوی شیر افکن او
غرشش غرش طوفانیِ شاه عرب است
پسر شیر خدا،شیر نباشد عجب است
هرکه در زندگی اش غصه ی بسیاری داشت
اگر از خانه ی مولا طلب یاری داشت
بی گمان با پسرش نیز سر و کاری داشت
سیزده ساله چه رزم علوی واری داشت
سیزده ساله یلِ با جَنَم حیدر شد
وارث بر حق تیغ دو دم حیدر شد
دست عباس به دامان امام حسن است
سند قلب اباالفضل به نام حسن است
سالیانی است که درگیر مرام حسن است
گرچه ساقی است ولی تشنه ی جام حسن است
چِقَدَر خصلت دلدار به دلبر رفته
کرم حضرت ساقی به برادر رفته
ساحل امن یقین بود که دریا را ساخت
شانه اش بود که زُلف شب یلدا را ساخت
کوهی از غیرتِ حساس به زهرا را ساخت
دامن اُمِّ بَنین حضرت سقا را ساخت
گیسویش را به سر زلفِ حسینِ خود دوخت
کاشف الکرب شدن را به اباالفضل آموخت
آفریده شده عباس برای زینب
سینه ی او سپر دفع بلای زینب
جان عشاق اباالفضل،فدای زینب
ما گدایانِ حسینیم،گدای زینب
همگی بنده ی عشقیم به عباس قسم
پاسبانان دمشقیم به عباس قسم
سیل اشکیم به دنبال نمِ دریایش
دست ما را برسانید به اعطینایش
این که خوانده است حسین بن علی آقایش
ارمنی های محلّه اند علمکِش هایش
هرکه را جَذبه ی این عشق به زنجیرش کرد
نمک سفره ی عباس نمک گیرش کرد
کاش ما را به ردای کرمش وصل کنند
مثل وصله به نخِ شال غمش وصل کنند
مثل پَر،کنج ستون علمش وصل کنند
دست ما را به ضریح حرمش وصل کنند
تا که آب و گِلمان خرج عزایش باشد
تنمان تکه ای از صحن و سرایش باشد
آبرو داده به سرچشمه،به دریا،دستش
از زمین پُل زده تا عرش مُعَلّی،دستش
مرده را زنده کند همچو مسیحا،دستش
چقدر مُعجزه ها خلق شده با دستش
آن که از خاک درش کور شفا می گیرد
با همان دستِ قلم دست مرا می گیرد
سرو سبز علویّات برومند شده
شانه ی او به بلندای دماوند شده
چهره اش بانی پیدایش لبخند شده
خطبه خوان حرم امن خداوند شده
مکه را شیفته ی عشقِ امام خود کرد
کعبه را بنده ی اعجاز کلام خود کرد
آیه ی نور به پیشانی او مکتوب است
با وجودش بخدا وضع حرم مطلوب است
بین اطفال حسین بن علی،محبوب است
سر دوشش چقدر حال رقیه خوب است
طفل از ذوق تماشای عمو پر می زد
هر زمان بوسه به دست علی اصغر می زد
آه!از لحظه ی شومی که بلا نازل شد
بین مهتاب و حرم ظلمت شب حائل شد
اشک افلاک فرو ریخت زمین ها گِل شد
کار برگشتن سقا به حرم مشکل شد
دامن شیر به سرپنجه ی کفتار گرفت
ناگهان تیغ به بازوی علمدار گرفت
رود فریاد زد ای اهل حرم..،دریا سوخت
مطمئناً جگر تشنه ی دخترها سوخت
وسط معرکه ی جنگ دل بابا سوخت
آخرین مشک که افتاد زمین..،سقّا سوخت
چقدر بعد علمدارِ حرم هق هق کرد
بنویسید رباب از غم اصغر دق کرد
#بردیا_محمدی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#ولادت_حضرت_عباس_ع
آغاز می کنم سخنم را به نام ماه
دم می زنم دوباره ز لطف مدام ماه
سر می زنم به دور سرایش تمام سال
شعبان که می شود به خدا در تمام ماه...
...خیره به دست رازق باب الحوائجم
چون دست گیری است فقط در مرام ماه
فردا که می رسد همگی غبطه می خورند
هم اولیاء و هم شهدا بر مقام ماه
در سجده خواستم که در این شام با شکوه
کلب سرای دوست شوم یا غلام ماه
دار و ندار خود همه را بذل می کنم
هر بنده را مرید ابالفضل می کنم
تا که صدای شیر دلاور شنیده شد
لبخند بر لب اسدالله دیده شد
تبریک را به حضرت ام البنین بگو
کوه ادب ز کوه ادب آفریده شد
با صد امید ارمنی آمد به مجلسش
عباس مشتری است، یقین کن خریده شد
این چشم کال ما به نوایی نمی رسید
با آب مشک حضرت ساقی رسیده شد
کف می زنیم و باز کمی گریه می کنیم
دیوانگی ما به کجاها کشیده شد
دینم کنار ماه فقط کامل است و بس
صحن دلم به نام ابوفاضل است و بس
عمری دخیل و سائل کاشانه ات شدیم
مست از سبوی کوثر میخانه ات شدیم
از بس به ما بزرگی و شوکت رسانده ای
معتاد بر مواهب پیمانه ات شدیم
ما پست ها کجا... تو کجا... پس خودت بگو
اصلا چه شد که ما همه دیوانه ات شدیم؟!
حاشا به تو اگر که مریض از درت رویم
امشب که جمع، بین شفاخانه ات شدیم
آتش بزن تو این همه پَر را کنار خود
حالا که شمعی و همه پروانه ات شدیم
بالای کعبه خطبه بخوان بنده ات شویم
ما آمدیم تا که پناهنده ات شویم
در کاروان عشق سپاه عقیله ای
این روزها محافظ راه عقیله ای
در لفظ عام اگر چه که ماه قبیله ای
اما علی الخصوص تو ماه عقیله ای
در این مسیر قوت قلب رقیه ای
در این مسیر ضربِ سلاح عقیله ای
فکر کسی به هتک حریمش نمی رسد
تا علت شکوه نگاه عقیله ای
گیرم که روی نیزه رَوی باز حیدری
در مجلس یزید، پناه عقیله ای
ای تو رکاب زینت بیت ابوتراب
آبی بریز، تشنه شده کودک رباب
#محمد_جواد_شیرازی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#حضرت_عباس_ع_مدح
طفلان هنوز چشم براه رسیدنت
چشم رباب، چشم علی، چشم خواهرت
یک دختر سه ساله در خیمه مانده است
درانتظار دیدن لبخند آخرت
اما زبس که بر بدنت تیر خورده است
جایی نمانده است براین جان پرپرت
ام البنین نبود بگیرد سر تورا
زهرا گرفته رأس تورا جای مادرت
با تو کسی به کوچۀ غم ها گذر نکرد
با تو کسی به قامت زینب نظر نکرد
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#میلاد_امام_حسین_علیه_السلام
امشب براي فاطمه گوهر رسيده است
شادي به قلب و جان پيمبر رسيده است
حيدر نظاره كن كه دلبر رسيده است
مژده بده حسن برادر رسيده است
كوري چشم دشمن زهرا و مرتضي
حالا دوباره فاطمه مادر شده خدا
او آمده تا كه خدايي كند مرا
مشغول كسب و كار گدايي كند مرا
بال و پرم دهد هوايي كند مرا
امشب زلطف كرببلايي كند مرا
او آمده تا كه مرا مبتلا كند
عاشق ترين گدا كند و پر بها كند
اي مدعي جذبه ي روحاني اش ببين
بالاترين رتبه ي عرفاني اش ببين
از كودكي قاري قراني اش ببين
عشاق اين قبيله ي سلماني اش ببين
مجنون اگر كه خواستي ز ايراني اش بخوان
اسلام ما همه زمسلماني اش بدان
اين بزم عيش بايم چه عالي است
اينقدر عالي است كه گويا خيالي است
فطرس به گريه گفت كه بالم چه بالي است !
جايش چقدر خواهر ارباب خالي است
اين بزم عيش بي مي و ساغر نمي شود
كامل بدون تك يل حيدر نمي شود
آن تك يلي كه علمدار كربلاست
ساقي خيمه ها و سپهدار كربلاست
اميد بچه هاست و سردار كربلاست
عشق حسين و زينب و غمخوار كربلاست
از مادر ادب ادب آفريده اند
يك بار جز احد ز او كي شنيده اند
وقتي رسيد شادي به اين انجمن رسيد
پايان غصه و درد و محن رسيد
خنده به لبهاي حسين و حسن رسيد
حيدر به غمزه گفت - عجب ...مثل من رسيد
سائل بياوريد كرم بي حساب شد
دوران مستي و مي و جام و شراب شد
كودك كه در خانه ي مولا بزرگ شد
با مهر و حب حضرت زهرا بزرگ شد
تحت تعلم حسنين تا بزرگ شد
شيري براي روز مبادا بزرگ شد
مشكي به دوش گرفت و به آب زد
مرحم به زخم هاي وجود رباب زد
رفت و نيامد و به حرم التهاب شد
روياي اب بود كه ديگر سراب شد
با تير حرمله علي اش تا كه خواب شد
شرمنده از خجالت او افتاب شد
حالا حسين يكه و تنها و دشمنان
صحبت ز سنگ هاي زمخت و سر سنان
مظلوم واقع شد عاقبتش هم غريب شد
عيساي خانواده شد و بر صليب شد
در سجدههاي عاشقي خدالتريب شد
جرمش چه بود حسين كه شيب الخضيب شد ؟
زينب كه بعد از او پيام آورش شده
يك شيرزن كه يك تنه خود لشگرش شده
#ياسر_ مسافر
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
#ولادت_امام_حسین_علیه_السلام
ای قبله ی عوالم بالا حسین جان
ای شعله شعله آتش دلها حسین جان
حا سین و یا و نون خدا یا حسین جان
ماییم و هر نفس نفس ما حسین جان
یک واژه است لذت دنیا حسین
هرچه به دل به سینه به سر داشتی علیست
ذکری که در تمام سحر داشتی علیست
نامی که در گشودن در داشتی علیست
جانت علیست هرچه پسر داشتی علیست
ای سر به پات رفته به مولا حسین جان
چشم تو گشت و از همه ما را خطاب کرد
لطفش بلند که کار صواب کرد
هرکس که بندگی تو را انتخاب کرد
او را نگاه مادرت عالی جناب کرد
گفتیم بعد حضرت زهرا حسین جان
آشفته زلفم و تبِ طوفانم آرزوست
کنعانم آرزوست سلیمانم آرزوست
یک بار از لب تو حسن جانم آرزوست
با خون رقم زنم که دو سلطانم آرزوست
امشب بیا بزن رگ ما را حسین جان
مست است آنکه بر درِ میخانه ایستاد
مرد است آنکه تا تَهِ پیمانه ایستاد
سر نیست آن سری که روی شانه ایستاد
در پای عشق تو که مردانه ایستاد؟
آن کیست غیر زینب کبری حسین جان
تو میرسی و با تو خبر ها یکی یکی
لبخند میزنی به پسرها یکی یکی
افتاده اند پیش تو سرها یکی یکی
با ماه هاشمیت قمرها یکی یکی
عباسَ نوکرم شبِ فردا حسین جان
شعرم رسیده است به ابیات آذری
هَر کیم اِلَر مَحضَرِ آقامَ نوکری
زهرا اِلَر خادِمَ عباسَ مادری
زینب ئاری نَقَدَ اَبَلفَضل یاوری
نقش اولدی روی بیرق سقا حسین جان
ما پیر میشویم شبیهِ حبیبِ تو
شبهای جمعه ایم پُر از بوی سیب تو
امشب سلامِ ما به لبِ بی نسیبِ تو
ما را که کُشته است صدای غریب تو
جان خواستی به چشم بفرما حسین جان
#حسن _لطفی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
#مدح_حضرت_عباس_ع
ناز دستان تو را دستان زهرا میکِشند
آش نذری تو را هم ارمنیها میکِشند
در جوارت منتِ بیچارهها را میکِشند
دل ، ابالفضلی نمیماند برایش ماتمی
یِل یاتار طوفان یاتار یاتماز حسینون پرچمی
مَشک وقتی میچکد تقدیر میریزد بِهم
دست وقتی نیست در تَن شیر میریزد بِهم
حق بده این چشها را تیر میریزد بِهَم
دختران را بعدِ تو زنجیر میریزد بِهَم
بر زمین اُفتادهای بد جور آقا درهَمی...
یِل یاتار طوفان یاتار یاتماز حسینون پرچمی
#حسن_لطفی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#ولادت_امام_حسین_علیه_السلام
گفت ایوان نجف : سلطان حسین
جان ما ای جان سن قربان حسین
مادرم من را به دستش تا گرفت
ماجرای ما همانجا پا گرفت
کربلایت در دلِ ما جا گرفت
کار عشق و عاشقی بالا گرفت
دست ما را حضرت زهرا گرفت
درحرم گفتیم آقا جان حسین
جان ما ای جان سن قربان حسین
ای دل از این زخم پنهانی بخوان
چند بیت عمان سامانی بخوان
یاد زینب از پریشانی بخوان
از وداعی سخت بارانی بخوان
رفت پیراهن ، زِ عریانی بخوان
من کیاَم عمان بی سامان حسین
جان من ای جان سن قربان حسین
"خواهرش بر سینه و بر سر زنان
رفت تا گیرد برادر را عنان
در قفای شاه رفتی هر زمان
بانگِ مَهلاً مَهلَنَش بر آسمان
اهل دل را آتش اندر جان زنان"۴
بی تو ای وای من و طفلان حسین
صبر کن ای جان سن قربان حسین
۱.تضمینی از مولوی
۲.اشاره ای به آیه مبارکه نور
۳.حدیثی از امام مجتبی علیه السلام
۴.ابیاتی از گنجینه ی اسرار عمان سامانی
#حسن_ لطفی
#سرود زیبای ولادت امام حسین (ع)
#تک و شور
#اسفند۱۴۰۱
سوم شعبان شد زمین پُر از نوره
با قدم ارباب شادیِ ما جوره
آمده راه نجات ما
آمده آب حیات ما
زیارت کربلای تو
شد باقی الصالحات ما
حسین زهرا خوش آمدی (۴)
باز دل عاشق ها پَر زده سوی تو
مست وِلا گشته دل از سبوی تو
عشقی نداریم به غیر تو
بمیریم چون زُهیر تو
همیشه هر جا و هر زمان
بر لب ما ذکر خِیر تو
حسین زهرا خوش آمدی (۴)
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
#سرود زیبای ولادت حضرت ابوالفضل (ع)
#تک و شور
#اسفند۱۴۰۱
چارم شعبان شد صفای دل اومد
ساقیِ سرمستان ابوفاضل اومد
دل شده امشب پا بست تو
شد هر دو عالم سرمست تو
با اشک و با خنده مرتضی
بوسه زده بر دو دست تو
یا ابوفاضل خوش آمدی (۴)
ذکر تو یا عباس شفای هر دَرده
عشقت ابوفاضل دل همه رو بُرده
تویی تو تنها ملاک ما
یاد تو خواب و خوراک ما
دعای اِکشِف کُروبَنا
حک شده روی پلاک ما
یا ابوفاضل خوش آمدی (۴)
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
#سرود میلاد امام حسین و حضرت ابوالفضل
و امام سجاد (علیهم السلام)
آی عاشقا ، امشب زهرا
عیدی میده به هممون یک کربلا (۲)
دل و دلبر اومده ، از همه سر اومده
اربابم یعنی حسین ، گل حیدر اومده
نبی شده دلشاد ، به یُمن این میلاد
میزنه فُطرس مَلَک به شوق او فریاد
آی عاشقا ، امشب زهرا
عیدی میده به هممون یک کربلا
بَه که ارباب اومده ، باده ی ناب اومده
به شب تار دلم ، مَه و مهتاب اومده
منم گدای تو ، می شم فدای تو
تموم زندگیِ من وقف ِ برای تو
آی عاشقا ، امشب زهرا
عیدی میده به هممون یک کربلا
عشق دلخواه اومده ، وزیر شاه اومده
بنی هاشم و بگو ، براشون ماه اومده
غرق گل یاسم ، فدای عباسم
مست یل کرببلا خدای احساسم
آی عاشقا ، امشب زهرا
عیدی میده به هممون یک کربلا
مروه و صفا اومد ، مکه و منا اومد
مظهر عبادت و رحمت خدا اومد
امشب شدم آزاد ، رو لب من فریاد
رسیده از راه مولا سیدنا السجاد
آی عاشقا ، امشب زهرا
عیدی میده به هممون یک کربلا
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی