"کانال سبک و شعرِ بابُ الحرم،"
شاعران گرامی جهت ارسال اشعار وسبک های خود را «ویژه شب های قدر و شهادت امیرالمومنین علی علیه السلام» درکانال به این آیدی ارسال بفرمایید 👇
@babolharam_admin
شهادت_امیرالمومنین_حضرت_علی_علیه_السلام
بابا اتاق پر شده از بوی مادرم
وقتش رسیده پر بکشی سوی مادرم
دیگر خجل نباش تو از روی مادرم
فرقت شده شبیه به پهلوی مادرم
از پشت در دوباره تو را می زند صدا
تا که به دست تو بدهد محسن تو را
سی سال در نبودن مادر شکسته ای
پهلو به پهلویش پس آن در شکسته ای
در کوفه های درد مکرر شکسته ای
از مردم و نبودن باور شکسته ای
گر چه شکسته ای و دلت هم شکسته تر
این دل شکسته را هم از این کوفه ها ببر
یادت که هست مادر ما قد خمیده بود
یادت که هست گیسوی مادر سپیده بود
یادت که هست محسن خود را ندیده بود
یادت که هست غنچه خود را نچیده بود
آنروزها که قد تو آنجا خمیده شد
موی منم شبیه تو بابا سپیده شد
مادر رسیده عطرپیمبر بیاورد
تو تشنه ای برای تو کوثر بیاورد
مرهم برای این دل پرپر بیاورد
تا خار را زدیده تو در بیاورد
حرفی بزن که مونس تو مادر آمده
حالا که استخوان زگلویت در آمده
بابا بگو به مادرم از غصه های من
از کوفه های بعد تو و ماجرای من
از بی حسین گشتن من از عزای من
از کوفه گردی من و از کربلای من
بابا بگو که زینب خود را دعا کند
بعد از حسین زود مرا هم صدا کند
مادر رسید و زخم سرت را نگاه کرد
گریه برای گودی یک قتلگاه کرد
پس رو به روسیاهی خیل سپاه کرد
نفرین به رقص خنجر مردی سیاه کرد
وشمر جالس ... نفس مادرم گرفت
سر که به نیزه رفت دل معجرم گرفت
#رحمان _نوازنی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#شهادت_امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
دیگر برایم دلخوشی معنا ندارد
وقتی تو را بابای من دنیا ندارد
رفتی ؛یتیم بی قرار شهر کوفه ...
...حس کرد تازه طفلکی بابا ندارد
رفتی برای زینب تو خستگی ماند
دیگر پرستارت به پیکر نا ندارد
خونت نوشته گوشه محراب مسجد
این کوه طور عاشقی موسی ندارد
دنیا پدر جان تا خود روز قیامت
مانند تو گریه کن زهرا ندارد
رفتی و از این شهر بردی مهربانی
کوفه برای ماندن ما جا ندارد
رفتی خیال دشمن تو گشت راحت
در سر به غیر از فکر عاشورا ندارد
فکری به حال روزگار دخترت کند
در روزهایی که حرم سقا ندارد
#محمد _حسین_ رحیمیان
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#شهادت_امیرالمومنین_حضرت_علی_علیه_السلام
سکوت می وزد و بادها پریشانند
و در به در همه در کوچه های بارانند
شب است و تشنگی نخل ها نمی خوابند
یتیم های خدا هم گرسنه ی نانند
قنوت نافله ها هم ز درد می سوزند
به یاد مسجد و محراب نوحه می خوانند
هزار آدم آواره ی پشیمان گرد
دوباره منتظر سوره های انسانند
تمام کوفه پر از ردّ اشک های علیست
و چاه ها که پر از ناله های پنهانند
شکست فرق نماز خدا به شمشیری
به من نگو که دگر کوفیان مسلمانند!
هنوز خون سرش روی فرق محراب است
و جمع قبله نشینان هنوز گریانند
هنوز کوفه و شهر مدینه می گریند
و بین یک در و دیوار روضه میخوانند
#رحمان_نوازنی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
1_4147010340.mp3
4.16M
#روضه_حضرت_علی
( علیه السلام )
#گریز_روضه_حضرت_زینب
( سلام الله علیها )
حجه الاسلام والمسلمین
#استاد #میرزامحمدی🎤
السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا أَوَّلُ مَظْلُومٍ
وَ یا أَوَّلُ مَنْ غُصِبَ حَقُّهُ
سلام ما به علی و نماز آخر او
به حال راز و نیاز و
به دیده ی تر او
سلام ما به سجودش
که رنگ خون دارد
سلام ما
به رخ غرق خون و اطهر او
سلام ما
به پریشانی حسین و حسن
سلام ما به دل
پُر ز آه دختر او
دیگه نتونست تو محراب طاقت بیاره، بدنشو گذاشتن تو گلیمی ، آوردن نزدیک خونه ..." این بدن سالمه ، فقط فرقش ضربه خورده .... هنوز حیات در این بدن باقی ... گلیم کجا ؟ بوریا کجا ؟ این بدن هنوز زیر سم اسب نرفته .... آخ یه وقت زینب دید یه هاتفی داره صدا می زنه ... زمین داره با این ناله میلرزه، حسنین هم که مسجدن ؛ دقت کرد ببینه هاتف چی می گه شنید داره میگه : "تهدمت و الله ارکان الهدی قًتل علی المرتضی ..." یه جا اینجا دلش خیلی به لرزه افتاد ... بیست و یک سال بعد تو خیمه نشسته بود ، دید هوا تیره و تار شد .... زمین شروع کرد لرزیدن، یادش افتاد، پا برهنه به سمت خیمه ی امام چهارم دوید ، عزیز برادرم چه خبره؟!! کربلا داره میلرزه ؟!! فرمود عمه جان کار بابامو یکسره کردن .... آخ نگاه کن سرشو بالا نیزه زدن .... حسین ....
#شب_قدر #شهادت_امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
.
#شهادت_امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
دنیای بی زهرا همینه
فرقِ سرم وا شد ولی دردم دوا شد
حیدر از این دنیای بی زهرا رها شد
فزت و رب الکعبه رو گفتم بدونن
زخم سرم زخم دلم بوده که وا شد
زخم بدن راحت تر از زخمای نیشه
زخم زبون میزد به من دنیا همیشه
گفتن که: ماهش توی کوچه خورده سیلی
حق داره خب توو کوچه آفتابی نمیشه
یادم میاد گفتی که تا آخر باهاتم
ای یاس من از تو چی مونده غیر ماتم؟
روی در و دیوار، ثبته خاطراتت
پرپرشدی تو بین دفترخاطراتم
گفتم چرا به رفتنت اصرار داری
گفتی باید ثابت کنم تو یار داری
یادم نمیره با سراپای وجودم
گفتم نرو زهرای من! تو بارداری...
توو قبر خوابیدی و بیدار تو هستم
مشتاق مرگ و صبح دیدار تو هستم
با خنده و عطر و حنا بعد از تو قهرم
من بیست و نه ساله عزادار تو هستم
این غصههای کهنه جا کرده تو سینه
آره دیگه... دنیای بی زهرا همینه
این زینبم غصه زیاد داره، بذارید
حداقل دیگه منو اینجور نبینه
روزی همینجا رو سرش سنگا میبارن
سر به سرش توو کوفه شاگرداش میذارن
توی گلیم آوردنم، طاقت نیاورد
میمیره حرف بوریا پیشش بیارن
سنگه خلاصه دشمن اصلی شیشه
شد وقت رفتن دمدمای گرگ و میشه
خون خیلی از من رفته و خشکیده لبهام
آدم که زخمی باشه دائم تشنه میشه
از تشنگی هر آدمی از حال میره
یک ساعتش واسش قد یک سال میره
فکر حسینم، دردمو از یاد بردم
تنها و تشنه لب ته گودال میره
شعر از گروه `یا مظلوم”
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
🏴سبک نوحه سنتی مسجدی شب ضربت خوردن مولا امیرالمومنین علی علیه السلام
#نوحه_شب_نوزدهم
#دهد_منادی_این_ندا
بند اول
دهد منادی این ندا
تهدمت والله ارکان الهدی
قتل ابن عم المصطفی
قتل علی المرتضی
مسجد کوفه غوغا بپا شد
ساقی کوثر حاجت روا شد
در ره دین و قرآن فدا شد
آه و واویلا مظلوم علی جان
بند دوم
مظلوم عالم کشته شد
با ضربِ کاریِ دشمن خدا
در صلات صبحه نوزدهم
فرق سرش شد دوتا
قتلگاهش محراب دعا شد
رستگار از شمشیر جفا شد
قاتل او اشقی الاشقیا شد
آه و واویلا مظلوم علی جان
بند سوم
خدا کند که زینبت
نیاید و نبیند آن زخم سرت
حال دگرگونت نبیند آن
دختر غم پرورت
پیش رو دارد او کربلا را
قتلگاه و شمر بی حیا را
آن جدا راسه بر نیزه ها را
آه و واویلا مظلوم حسین جان
#امیرحسین_سلطانی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#شهادت_امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
چشم های به رنگ خون ات را
بر پرستار خود کمی وا کن
دلِ من شور می زند بابا
گریه های مرا تماشا کن
گر چه بستم شکاف زخمت را
خونِ تازه دوباره می ریزد
گر چه بر معجرم گره زده ام
لخته خون، پاره پاره می ریزد
بعد لبخند قاتلت بر من
تو چرا خنده می کنی بابا
شب بی مادریِ ما را باز
این چنین زنده می کنی بابا
واژه هایی که خاطرات من است
باز تکرار می کنی هر بار
کوچه ی تنگ، خنده و هیزم
میخ در، دود، آتش و دیوار
مُردم از روضه خوانی ات امشب
سوختم پایِ هر وصیت تو
سرِ شب از شکاف در دیدم
حال عباس را ز نیت تو
دست او را گرفتی و گفتی
رو سپیدم کن ای رشید علی
پیش زهرا کن آبرو داری
آبرویم بخر، امید علی
جان تو، جان خواهرت زینب
ای علمدار کاروان حسین
حیدر بی مثال عاشورا
جان تو، جان دخترانِ حسین
نکند کودکی شود تشنه
نکند دختری زمین بخورد
نشود با تو خیمه ای بی تاب
نکند مادری زمین بخورد
دست هایت اگر زمین افتاد
نام زهرا به لب ببر، جان گیر
بدنت را سپر کن و بشتاب
خم شو و مشک را به دندان گیر
تشنه لب مشک آب را به لبِ
کودک بی زبان بگیر عباس
تیر وقتی به چشم هایت خورد
مدد از زانوان بگیر عباس
دست وقتی که نیست با صورت
از سرِ زین به خاک می افتی
غرق در تیر، ای کمان ابرو
به زمین چاک چاک می افتی
مادری می رسد به بالینت
دست دارد به روی پهلویش
کاش چشمت نبیندش وقتی
جای یک دست مانده بر رویش
#حسن_لطفی
برگرفته از وبلاگ حسینیه
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#شب_قدر
#شهادت_امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
از لطف و دستگیری تو حرف می زنم
از شیوهٔ امیری تو حرف می زنم
از وصله وصله هاي رداي خلافتت
مولا ز بي نظيري تو حرف می زنم
از سفره های نیمه شبت در خرابه ها
از کهکشان شیری تو حرف می زنم
بر شانهٔ تو جای یتیمان کوفه بود
از اوج سر به زیری تو حرف می زنم
از چاه اشک و آه فراق و حکايتِ
شبهاي گوشه گيري تو حرف مي زنم
از بیست سال خانه نشینی و بی کسی
از غربت غدیری تو حرف می زنم
ديگر نفس به سينهٔ من حبس مي شود
وقتی که از اسیری تو حرف می زنم
داغ تو بیشتر به دلم چنگ می زند
هر چه که از دلیری تو حرف می زنم
از کوچه ها و روضهٔ يار جوان تو
از ماجراي پیری تو حرف می زنم
دستان حيدري تو را صبر بسته بود
آنروز اگر که پهلوي مادر شکسته بود
#یوسف_رحیمی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam