eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.1هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
49 ویدیو
568 فایل
🔸فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش 👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 👈زیر نظر گروه جهادی باب الحرم و کانال متن روضه 🆔 @babolharam_net آدرس: شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی پلاک 50
مشاهده در ایتا
دانلود
زبانحال حضرت رقیه (س) چشمای من منتظره ببین نگاهم به دره الهی که بابا بیاد تا منو با خود ببره ز تو هستم بی خبر بابا میایی کِی از سفر بابا فغان وآه و واویلا (۳) خسته شدم از زمونه گریه ی من بی اَمونه بمن بگیدبابام کجاست دردمو عمه میدونه از این ویرونه شدم خسته رو صورتم جای یک دسته فغان و آه و واویلا @babollharam
واحد یا سنگین حضرت رقیه(س) بابایی ، دشمنت کرده اسیرم نگاه کن ، غم تو کرده چه پیرم چشم انتظارتم ، عمه چه بیقرار بابا بیا ولی ، تنهای مان نذار آه ، قد خمیده ، دختر شاه ، کس ندیده وای ، یا رقیه ، یا رقیه ، یا رقیه (۲) بابایی ، پاره کردن معجر من نرفته ، چادر اما از سر من نایی نمانده در ، دستان و پای من شد عمه زینبم ، بابا عصای من آه ، دست دشمن ، مانده روی ، صورت من وای ، یا رقیه ، یا رقیه ، یا رقیه (۲) بابایی ، از داغ تو می میرم من توی ، خرابه عزا می گیرم بابا شده کبود ، پلک چشم ترت لبریز گرد و خاک ، شد موهای سرت آه ، شد دل کباب ، رویت شده ، از خون خضاب وای ، یا رقیه ، یا رقیه ، یا رقیه @babollharam
رقیه خاتون زمینه ، سنگین ، واحد ، شور (به همه سبکها خوانده میشود) سلام ای بابا حسین خوش اومدی تو خرابه دل دخترت بابا از دوریِ تو کبابه سلام ای بابا حسین خوش اومدی گُل پرپر تو خرابه اومدی به دیدنم اما با سر تویی نور دو عینم تویی بابا حسینم ‌‌‌حسین بابای خوبم (۴) بذار برات بگم من از خاطراتم ای پدر سیلی و کعب نِی بود سوغات ما از این سفر زجر ملعون ای بابا تا نامت را از من شنید با ضرب تازیانه ناز مرا هم می خرید ببین افسرده حالم شده شکسته بالم حسین بابای خوبم نبودی ببینی که دستای عمه رو بستند بابا کجا بودی که پهلوی من رو شکستند شبیه مادر تو شده همهُ وجودم بدن و دست و بازوم ، صورت و چشم کبودم غم تو کرده پیرم بی تو بابا می میرم حسین بابای خوبم @babollharam
رقیه (س) آیینه ی فاطمه است، بنت الکرم است ویرانه ی شام با وجودش حرم است با اینکه سه سال داشت امّا چه گذشت؟ بر او که قدش چون قد تاریخ خم است @babollharam
دوطفلان حضرت زینب سلام الله علیها این دو کودک همه ی زندگی خواهر توست اذن میدان بده آقا که دلم پر پر توست این روا نیست که سهمیّه نگیرم ز شما من کنیز تو ام و این دو فقط نوکر تو ست آمدم... ملتمسانه بدهی اذنِ جهاد این دو فرزند غلامانِ علی اکبرِ توست رد نکن از در این خیمه که گریان شده ام بپذیر از کرمت.. این دو غبار درِ توست جان زینب.. همه ی ایل تبارش به فدات زینب و‌دار ندارش همه جا یاور‌ِ توست ناگزیرم ...سخن از پهلوی زهرا .. ببرم راه جلب نظرت ..صحبتی از مادر‌ِتوست این دو طفلان مرا دور نکن.. جان به کفند این دو جنگاور رزم ند و نم از لشکر‌توست # راحت حق @babollharam
مدح حضرت زینب سلام الله علیها شکر می گویم خدا را بانوی ما زینب است در میان کل اسما زین الا اسما زینب است قهرمانی بی نظیر و دلربای بی بدیل زینت شاه نجف زین ابیها زینب است پرورشگاهش شده دامان پاک فاطمه ای بنازم که گل لبخند زهرا زینب است نور محض و دشمن تاریکی و ظلمت شکن یک تنه رزم آور اردو ی اعدا زینب است در رگش خون امیرالمؤمنین جاری شده در زبانش ذوالفقار و عین مولا زینب است واهمه از کس ندارد شیر زن باشد دلیر بی صلاح و غالب میدان هیجا زینب است می زند بر هم بسات کفر را با خطبه اش صاحب فن بیان و نطق گویا زینب است او به دین داده حیات دیگری ای شیعیان بی برو برگرد می گویم مسیحا زینب است بعد زهرا انقلابی را رقم زد در جهان بعد زهرا بانوی زن های دنیا زینب است گریه بر او عاقبت خیرت کند ای گریه کن مطمئنم که کفیل گریه کن ها زینب است # راحت حق @babollharam
نوجوانان زینب(س) ۱۴۰۱ دید زینب چون حسین بن علی تنها شده شد بلا گردان ، دوباره یاور مولا شده گفت آقا من نباشم همدم غمها شوی خواهرت زینب نمرده تا که تو تنها شوی ای برادر بهر مظلومیِ تو حیران شدم با غم تنهایی تو دم به دم گریان شدم دسته گلهایم همه قربانیِ یک موی تو دلبر من ، هَستیَم بادا فدای روی تو این دو گل را یا حسین از عشق تو پرورده ام هستی خود را همه نذر نگاهت کرده ام گرد شمعت این دو را پروانه کردم یا حسین جان نثار و خادم این خانه کردم یا حسین هر دو گل را ای حسین آورده ام در محضرت هدیه های من فدای روی ماه اکبرت دل پریشانم نکن آقا به جان مادرت می نمایم هر دو را نذر علیِ اصغرت تا پرستوهای زینب پر زدند در خاک و خون گفته زیر لب حسین اِنّا اِلیهِ راجعون خواهرش زینب نمی آید بُرون از خیمه ها تا نگردد شرمسار مولا از او در کربلا @babollharam
واحد یا سنگین پسران زینب (س) نذر تو ، کرده ام این دو گلم را مبادا ، بشکنی حسین دلم را ای یار و یاورم ، غریب مادرم عُون و محمدم ، تقدیم سرورم آه ، کن تو قبول ، این دوگلم ، جان بتول وای ، ای برادر ، ای برادر ، ای حسین جان (۲) یا حسین ، از هر دو دل بریدم بعد از این ، من مادر شهیدم تو دست رد نزن ، بر سینه ام حسین نذر تو کرده ام ، دو هدیه ام حسین آه ، پریشونه ، خواهر تو ، نوحه خونه وای ، ای برادر ، ای برادر ، ای حسین جان (۲) گل های ، پرپرم سالار زینب فدایت ، ای حسین دلدار زینب دلهای پاکشان ، مست میِ ولی است رمز شروعشان ، یاحیدر و علی است آه ، غم رو ببر ، آبرومو ، از من بخر وای ، ای برادر ، ای برادر ، ای حسین جان (۲) @babollharam
حضرت زینب(س) یا حسین برادرم من بمیرم تنها شدی چرا بی یار و یاور توی کرببلا شدی عزیزِ خواهر حسین ، زینب نمرده یار تو برای غربت تو کاش بمیره خواهر تو ببین دلم میگیره زینبِ تو می میره ‌‌‌ ‌ ‌‌ ‌‌‌ای برادر حسین جان (۴) ای حسین جان الهی شوم بلا گردان تو هم محمد هم عُونم شوند هر دو قربان تو جان زهرا مادرم تو رد احسانم نکن ای برادر بیا وُ تو دل پریشانم نکن افتخار زینبند ذوالفقار زینبند ای برادر حسین جان دسته گلهای زینب پرپر شدن تو قتلگاه با چه حالی آوردن اونها رو توی خیمه گاه مادرشون نیومد اصلاً بیرون از خیمه ها تا خجالت نکشه حسینش توی کربلا به عشق روی جانان شده اند در خون غلطان ای برادر ‌حسین جان @babollharam
واحد یا سنگین حُرریاحی با عشقت ، کربلایی شد دل من غرق حق ، شد دل ناقابل من از باده ی ولا ، لبریز و پُر شدم با یک نگاه تو ، مستانه حُر شدم آه ، رویم سیاه ، کِی می کنی ، من را نگاه وای ، ( آقام حسین ۳ ) ۲ آقاجان ، تو فقط هستی حبیبم نگاه کن ، بر دل محنت نصیبم من‌ بر گیسوی تو ، آقا شدم اسیر افتاده ام ز پا ، دست مرا بگیر آه ، بارم گناه ، دستم بگیر ، ای قرص ماه وای ، ( آقام حسین ۳ ) ۲ من حُرّم ، که شکستم دل طفلان اما تو ، وا نمودی درِ غُفران شرمنده ام‌ حسین ، از روی خواهرت کن توبه ام قبول ، به جان مادرت آه ، کن تو قبول ، عذر مرا ، جان بتول وای ، ( آقام حسین ۳ ) ۲ @babollharam
ریاحی زمینه ، سنگین ، واحد ، شور (به همه سبکها خوانده میشود) حُرم و شرمنده ام که راه تو رُو بسته ام کن حلالم یا حسین دل تو رُو شکسته ام حُرم و سوزانده ام قلب کودکان حرم دل زینب آزردم لطفی نما تو از کرم هستم آقا سر به زیر بیا وُ دستم بگیر ای حسین فاطمه (۴) کن قبولم یا حسین دلم از این غُصه بردار جان زهرا مادرت. ببین هستم من گنهکار بیا وُ اذنم بده روم میدان با شهامت گر نگاهم کنی تو می شوم عبد و غلامت ای پناه عالمِین کن حلالم یا حسین ای حسین فاطمه کسیکه آب و بسته به روی تو منم حسین می کنم هدیه آقا این سر و این تنم حسین شکرُ لِله که دارم می کنم جان خود فدا لحظه ی آخر دارم بر لب خود ذکر زهرا جان من قربان تو من بلاگردان تو ای حسین فاطمه @babollharam
علیه‌السلام دید خود را در کنار نور و نار با خدا و با هوا، در گیر و دار در حدیث نفْس بود و گفت‌وگوی نور و ظلمت می‌کشانْدش از دو سوی دید، بی‌پرواست نفْس و سرکش است در کمین خرمن او، آتش است گفت: از چه زار و دَروا(۱) مانده‌ای؟ کاروان، راهیّ و بر جا مانده‌ای گر چه خاری، رو به سوی باغ کن لاله باش و جست‌وجوی داغ کن.. نیست این در، بسته، راهت می‌دهند دو جهان، با یک نگاهت می‌دهند گوهر خود را بجو تا دُر شوی خالی از خود شو که از او پُر شوی :: در دلش، غوغایی از خوف و رجا خوف، رفت و بر رجا بخشید، جا غرقه خود را دید و از بهر حیات دست و پا زد سوی کشتی نجات حر، سراپا لمعه‌ای از نور شد هم‌چو موسی، ره‌سپار طور شد آب بر رخ داشت، آتش در ضمیر روح او در اوج بود و سر به زیر گفت: ای روح شتاب و صبر من! وی به دستت، اختیار جبر من! ای غبارت، آبروی سلسبیل! خاک پایت، توتیای جبرئیل! من غبار روی دامان تواَم خود میَفشانم که مهمان تواَم.. رَسته‌ام از چاه و رو کرده به راه عذرخواهم، عذرخواهم، عذرخواه کوله‌باری از گناه آورده‌ام وز بساط شرم، آه آورده‌ام هم‌چو موجی گر به ساحل راندی‌ام شکر! ای دریا! سوی خود خواندی‌ام.. اسم، دارم حر، مُسمّایم ببخش لفظ من بِستان و معنایم ببخش بر رخ بلبل، ره گلشن مبند من اگر بستم، تو راه من مبند آب می‌خواهم که من در آتشم سر به زیرم کرده نفْس سرکشم.. پایه‌های عرش اگر لرزانده‌ام آیۀ «لا‌تَقنَطوا» را خوانده‌ام.. :: دید حر، از پای تا سر، حر شده‌ست سنگ، جُسته گوهر خود، دُر شده‌ست حرّ ویران رفته، آباد آمده‌ست نُوسواد عشق، اُستاد آمده‌ست.. گفت: سر بالا کن، ای مهمان ما! وِی به چشمت، سُرمۀ عرفان ما! ما پِی امداد تو برخاستیم گر تو پیوستی به ما، ما خواستیم عذر، کم‌تر جو که در این بارگاه عفو می‌گردد به دنبال گناه آب، از سرچشمۀ دل، گِل نبود جُرم تو از نفْس بود، از دل نبود خوب دادی امتحان، رد نیستی تو، بدی کردی، ولی بد نیستی.. قطره بودی، وصل بر دریا شدی تو دگر «تو» نیستی؛ تو «ما» شدی «هر کسی کاو دور مانْد از اصل خویش بازجوید، روزگار وصل خویش».. :: گفت: ای دُرِّ کرم! دریای جود! در برِ جود تو، جود آرد سجود.. مَحرَمم کن! در حرم، راهم بده روشنی از پرتوِ آهم بده حلقه از این ننگ، در گوشم مخواه سر، گران باری‌ست، بر دوشم مخواه گر نریزی آب رحمت بر سرم آتش خجلت کند خاکسترم بار این عصیان ز بس سنگین بُوَد زندگی زین پس، مرا ننگین بُوَد.. رخصتم دِه، جُرم خود جبران کنم پای تا سر جان شوم، قربان کنم.. :: رود گشت و سوی دریا رفت، حر چون مصلِّی بر مصلّا رفت، حر هم زمین دادَش بشارت، هم زمان رو به قلب خصم، چون تیر از کمان چون ندای «اِرجِعی» بِشْنیده بود پاک، «نفْس مطمئن» گردیده بود :: گفت: مس رفته، طلا برگشته‌ام نی طلا، بل کیمیا برگشته‌ام.. ای به پیشانی کوفی، داغ ننگ! پُشت بر آیینه و در مُشت، سنگ! مردمِ گم کرده راهِ مَردمی! گم شده در وادی سردرگمی! ای گریزان، آبِ رو از جویتان! وی سیه، چون نامه‌هاتان، رویتان!.. ای ز اسلام شما، کافر، خجل! داغ، پیشانی ولی بی‌داغ، دل.. از میان خیمه‌های بوتراب یک صدا می‌آید آن هم: آب‌آب دست و خاک و تیغتان باید به سر آب، مَهر مادر و تشنه، پسر؟ ای شما بهر علی در چشم، خار! از وفا بی‌بهره، هم‌چون روزگار.. ای همه حقّ نمک نشناخته! دین عَلَم کرده، به قرآن تاخته!.. ای فریب از پای تا سر، چون سراب! از چه بر آب‌آفرین بستید آب؟ باغبان و باغ در بی‌آبی‌اند وز عطش، خورشیدها، مهتابی‌اند آن که زو دارد حیات، آب حیات داغ لب‌هایش به دل دارد، فرات بندبندش، پُرنوا هم‌چون نی است صد پرستوی مهاجر با وی است گر نه قرآن است، با قرآن که هست گر نه دل‌بند علی، مهمان که هست دید مست جام غفلت، سربه‌سر غافلانند و سراپا کور و کر راهیِ بی‌راهه، دید آن گم‌رهان تاخت چون شیر ژیان بر روبهان لاجَرَم، جام شهادت، نوش کرد جسم خود از زخم‌ها، گل‌پوش کرد دید چون تاجی به سر، پای امام یافت شعر عمرِ او، حُسن ختام تا سر بشْکسته‌اش در بر گرفت حر، سرافرازی خود از سر گرفت 📝 @babollharam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بن حسن(ع) ۱۴۰۱ لاله ی باغ کرامت ، یادگار مجتبی کودک اما غیرت الله از تبار مرتضی نام او عبدلله است و وارث شیر جَمَل نوجوان اما دلاور ، مرد میدان عمل گفته دیگر طاقت ماندن ندارم اِی عمو ناله های غربتت بُرده قرارم اِی عمو آمدم در کربلا تا جان کنم قربان تو گر چه طفلم اِی عمو هستم بلا گردان تو نغمه ی هَل مِن مُعینَت تا شنیدم اِی عمو از حرم تا قتلگه با سر دویدم اِی عمو چون رسیده جان من از غُصه بر لب یا حسین پس کشیدم دست خود از دست زینب یا حسین از غریبیِ تو دارم سینه ای پر سوز و آه تا شوم یارت ، شتابان آمدم در قتلگاه تا که بالا برده قاتل تیغ خود از روی کین کرده دست خود سپر بر آن امام نازنین دست عبدلله جدا گشت و شد آویزان به پوست دست خود را هدیه داده در مسیر عشق دوست این دَم آخر حسین او را در آغوشش گرفت مثل بابایش حسن سر را به زانویش گرفت چون که غمخوار عمو بود آخرش پرواز کرد با شهادت قتلگه را مَنظَری غمساز کرد @babollharam
واحد یا سنگین عبدالله بن حسن(ع) عبدالله ، یتیم مجتبایم در راهت ، هر لحظه جانفدایم فداییِ توام ، عموی مهربان با رفتن همه ، شد باغ تو خزان آه ، ای سرورم ، بنگر به این ، چشم ترم وای ، ای عموجان،ای عموجان ، ای حسین جان (۲) خون من ، گشته آب وضویم پیش تو ، جان من شد آبرویم دیگر مرا عمو ، از خود مکن جدا در راه تو حسین ، کِی میشوم فدا آه ، مدیونتم ، عمو حسین ، قربونتم وای ، ای عموجان ، ای عموجان ، ای حسین جان از غمِ ، تو با این دل سوزان جدا شد ، دستم از پیکر عمو جان در کربلای عشق ، گشتم فدا عمو گردیده ام دگر ، غرق بلا عمو آه ، مثل اصغر ، پیکر من ، شده پرپر وای ، ای عموجان ، ای عموجان ، ای حسین جان @babollharam
بن حسن زمینه ، سنگین ، واحد ، شور (به همه سبکها خوانده میشود) عمه جانم یا زینب رسیده وقت امتحان دل عمو حسینم از غریبی شد نگران ببین عمویم حسین تنها مانده بین میدان بذار عمه برم من ، عمو شده دل پریشان آمده جانم بر لب کن رهایم یا زینب ای عمو جان یا حسین (۴) من به پایت عمو جان هست خود را می گذارم برای یاری تو ، دست خود را می گذارم تا شنیدم صدای هَل مِن مُعینَت یا حسین لا اُفارق گفتم تا. تنها نمونی نور عین شدی غریب و مضطر بی کس و یار و یاور ای عمو جان یا حسین شُکرُ لِلّه حاجتم در کربلا روا شده با یه تیرِ حرمله دردم اینجا دوا شده مثل قاسم اینجا من به آرزوهام رسیدم توی آغوش عمو ، سوی بابا پر کشیدم داده ام جان برایت سر و دستم فدایت ای عمو جان یا حسین @babollharam
آن لاله که عشق و خون بهارش بودند گل‌های مدینه داغ‌دارش بودند آن‌روز که جای مجتبی خالی بود در کرب‌و‌بلا دو یادگارش بودند @babollharam
تصویری از اشک و آه شد فریادم در کرب‌و‌بلا، مدینه آمد یادم در یاریِ از امام خود در گودال چون مادر خویش، دست بیعت دادم استاد @babollharam