#آخرین_لحظه
وصیت حضرت امیرالمؤمنین با امام حسین علیهماالسلام کنار بستر
ای در کنار بستر من محتضر،حسین
با اشک خود مزن به دل من شرر، حسین
این قدر از شهادت من ناله گون نباش
از غصّه ها دگر شده راحت پدر، حسین
سی سال می شود که عزادار کوچه ام
سی سال خسته از غم مسمار در، حسین
یادم نرفته در وسط کوچه می زدند
یاس مرا مقابل من چل نفر ،حسین
با این شکاف آمده بر رأس من ز تیغ
شدشام درد و ماتم کوچه سحر،حسین
شد لحظه های آخر من وقف کربلا
از داغ کربلای تو شد گونه تر حسین
آمد تمام غصّه ی عالم به قلب من
در لحظه ی سپردن تو بر قمر ،حسین
می بینم آن زمان که بیایی به علقمه
با قامت کمانی و درد کمر ،حسین
دست قمر جدا و سرش زخمی از عمود
گوید مرا به سوی خیامت نبر،حسین
بنما تو صبر لحظه ی خواهش برای آب
اصغر شود ذبیح ز تیر سه پَر، حسین
من حاضرم به کرب وبلا و ببینمت
در زیر سنگ وتیر و عصا بی سپر،حسین
من هم شبیه مادر زار تو می شوم
از چکمه روی سینه ی تو خون جگر،حسین
رأست جدا ز تن شود و زینبم شود
با قاتلین کربوبلا هم سفر، حسین
رأست به روی نی رود و در جفای شام
می افتد از جنایت ِسنگ ِگذر حسین
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)