eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.1هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
62 ویدیو
568 فایل
فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 آدرس:شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی سایت فروشگاه↶ 🌐 shop.babolharam.net زیر نظر کانال متن روضه👇 @babolharam_net
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از  سبک وشعر باب الحرم
زمینه خروج قافله از مکه و حرکت به سمت کربلا و ایام مسلمیه کوفه و ظلم و جفا مسلم و ذکر و دعا شوقِ وصالِ خدا آه،میگه با سوزِ آوا،میونِ خِیلِ اَعدا میا کوفه عزیز فاطمه دلبند مولا ((میا کوفه که اکبر نوجوان است علیّ اصغرت شیرین زبان است میا کوفه که از بیداد وکینه یتیم و دربدر گردد سکینه)) حسین جانم حسین جانم... میشه به اِذنِ خدا قافلهٔ صُلَحا عازمِ کرببلا آه،شده دلها پریشان زِ عزا مرثیه خوان نوحه میخونه زهرا با دلی محزون و سوزان ((رَوَد یک کاروان با خَرمَنِ گل پِیِ هر گل یکی شوریده بلبل چه باغی چه گلی چه باغبانی چه طفلی و چه پیری چه جوانی)) حسین جانم حسین جانم... میرسه روزِ بلا موسمِ وَصلِ خدا با سَرِ گشته جدا آه،میشه زینب پریشون زِ مصائب دِلِش خون میخونه روضه بینِ قتلگاه با چشم گریون ((گلی گم کرده ام میجویم او را به هر گل میرسم می بویم او را گل من یه نشانی در بدن داشت یکی پیراهنِ کهنه به تن داشت)) حسین جانم حسین جانم... کانالی پرازسبک،نوحه جدیدبراهمه مناسبتهای مذهبی،باماهمراه باشید. ✧✾═════✾🔶✾════ 🍃🍂🍃🍂🌺🌸🌺🌸🌺🌸 http://eitaa.com/joinchat/2539847682C95ba3d938f
﷽ تو روضه هات تا زندم یه گریه کن میمونم بشنوه گوش عالم منم یه روضه خونم هر چیزیو ندونم یه چیزو خوب میدونم گفته خدا برا تو منم یه روضه خونم روضت مثه یه سفرست که زهرا برا ما میندازه کل شهدا گفتن که روضت آدمو میسازه هنر اینه آدم خرج روضه کنه زندگیشو خدا آفرید عباسو نشون داد هنرمندیشو إنی سلمٌ لمن سالمکم ... إنی حربٌ لمن حاربکم دنیا برای اهلش بنده به روضه جونم سینه زنم ولیکن منم یه روضه خونم امیری یا حسینُ میگم تو هر اذونم میام شلوغ شِه هیئت آخه منم یه روضه خونم ای بر چیزی که هست آقا از نوکری من بوده شهید حججی هم میگن مثل ما سینه زن بوده هنر اینه چشم آدم با یه یا حسین گریون شِه تا که میگی یا رقیه صدقه بلاگردون شِه إنی سلمٌ لمن سالمکم ، إنی حربٌ لمن حاربکم همیشه بعد روضت با همه مهربونم حسین حسین میگم پس منم یه روضه خونم یه کاری کن نیفته اسم تو از زبونم هر کی یه شغلی داره منم یه روضه خونم اصلاً بذار آقا اسم من هم یه متحجر شِه هر کس نمیشه لایق که آقا واسه تو ذاکر شِه هنر اینه با تمثالش بشی تو عجیب احساسی بگن همه خوش به حالت آخه خادم العباسی إنی سلمٌ لمن سالمکم ، إنی حربٌ لمن حاربک ✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼ 🔴بامابه روزباشیدهم سبک،هم شعر👆
كوفه را با تو حسين جان سر و پيماني نيست هرچه گشتم به خدا صحبت مهماني نيست به خدا نامه نوشتم به حضورت نرسيد آن چه مانده ست مرا غيره پشيماني نيست كارم اين است كه تا صبح فقط در بزنم غربتي سخت تر از بي سر و ساماني نيست جگرم تشنه ي آب و لبِ من تشنه ي توست بين كوفه به خدا مثل ِ من عطشاني نيست من از اين وجه ِ شباهت به خودم ميبالم قابل سنگ زدن هر لب و دنداني نيست من رويِ بام چرا؟ تو لبِ گودال چرا؟ دلِ من راضي از اين شيوه يِ قرباني نيست موي من را دم دروازه به ميخي بستند همچو زلفم به خدا زلف پريشاني نيست زرهم رفت ولي پيرهنم دست نخورد روزيِ مسلمت انگار كه عرياني نيست كاش ميشد لبِ گودال نبيند زينب بر بدن پيرُهَن ِ يوسفِ كنعاني نيست سوخت عمامه ام امروز ولي دور و برم دختر ِ سوخته يِ شام غريباني نيست هرچه شد باز زن و بچه كنارم نَبُوَد كه عبور از وسط شهر به آساني نيست دستِ سنگين، دلِ بي رحم، صفات اينهاست كارشان جز زدن سنگ به پيشاني نيست دخترم را بغلش كن به كنيزي نرود چه بگويم كه در اين شهر مسلماني نيست 🔸شاعر: ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
اينجا به غير از شوره‌زاري نيست ، برگرد در اين خزان جاي بهاري نيست برگرد دستم به دامانت مكش دامن ز دستم آرامشم اينجا قراري نيست برگرد ديدي تمام نخلها سر نيزه بودند این باغ جز ابر غباري نيست برگرد اينجا براي سر بريدن دشت در دشت تيغ است امّا هيچ ياري نيست برگرد از تيرهاي حرمله پيداست حتّي رحمي به طفل شير خواري نيست برگرد وقتي زدستت آب مي‌نوشيد دشمن دل گفت اينجا چشمه ساري نيست برگرد بگذار بوسم بوسه‌گاه مادرم را آه اين گلوي ني‌سواري نيست برگرد 🔸شاعر: ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
كوفه را با تو حسين جان سر و پيماني نيست هرچه گشتم به خدا صحبت مهماني نيست به خدا نامه نوشتم به حضورت نرسيد آن چه مانده ست مرا غيره پشيماني نيست كارم اين است كه تا صبح فقط در بزنم غربتي سخت تر از بي سر و ساماني نيست جگرم تشنه ي آب و لبِ من تشنه ي توست بين كوفه به خدا مثل ِ من عطشاني نيست من از اين وجه ِ شباهت به خودم ميبالم قابل سنگ زدن هر لب و دنداني نيست من رويِ بام چرا؟ تو لبِ گودال چرا؟ دلِ من راضي از اين شيوه يِ قرباني نيست موي من را دم دروازه به ميخي بستند همچو زلفم به خدا زلف پريشاني نيست زرهم رفت ولي پيرهنم دست نخورد روزيِ مسلمت انگار كه عرياني نيست كاش ميشد لبِ گودال نبيند زينب بر بدن پيرُهَن ِ يوسفِ كنعاني نيست سوخت عمامه ام امروز ولي دور و برم دختر ِ سوخته يِ شام غريباني نيست هرچه شد باز زن و بچه كنارم نَبُوَد كه عبور از وسط شهر به آساني نيست دستِ سنگين، دلِ بي رحم، صفات اينهاست كارشان جز زدن سنگ به پيشاني نيست دخترم را بغلش كن به كنيزي نرود چه بگويم كه در اين شهر مسلماني نيست 🔸شاعر: ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
در دعای عرفه روح دعا میخواهم من ز دریای کرم کرببلا میخواهم عرفاتی نشدم کرببلایی نشدم من ز ساقی بلی جام بلا میخواهم در دفاع از حرم عمه‌ی سادات امروز روح سربازی در راه خدا میخواهم باز در شام سری بر سر نی جلوه گرست شده تکرار غمی راس جدا میخواهم خون سقا به رگ شیعه بجوشد هر دم سر ناقابلم افتاده ترا میخواهم همه‌ی هستی من باد فدای زینب در دفاع حرمش شور و نوا میخواهم کاش میشد که ذبیح حرمت میگشتم بعد رمی جمره کوی منا میخواهم 🔸شاعر: ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
حج از حجاز عازم دشت بلا شده حاجیّ عشق راهی کرب و بلا شده این حاجیان سلاله ی زهرای اطهرند یک کاروان نور، سفیر خدا شده اینها فدائیان تولّای حیدرند ذبح عظیم، راهی دشت منا شده پنهان کنید از عرفه خیمه گاه را این خیمه گاه بازدِهش نینوا شده نور خدا به ظلمت شب بار بسته است یعنی که وقت هدیه ی خون خدا شده ای محرمان رکاب بگیرید عمّه را زینب پیمبر سفر کربلا شده رؤیت شده ستاره ی دنباله دار عشق از آسمان به سوی زمین راه وا شده اطفالِ خردسالِ زبان بسته را ببین حالا زبانشان به عمو آب وا شده 🔸شاعر: ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
کعبه محروم شد ز دیدارت یابن زهرا خدانگهدارت کربلا می‌روی و یا کوفه؟ یا به شام اوفتد سر و کارت؟ چه شود ای امام جود و کرم یک نگاه دگر کنی به حرم ای ز جام بلا شده سرمست دست و دل شسته از هرآنچه‌که‌هست چه شتابان روی به دیدنِ دوست جای گل سر گرفته‌ای سر دست از حریمت برون شدی مولا عازم حج خون شدی مولا هشتِ ذیحجه مردم عالم همه رو آورند سوی حرم تو دل شب ز بیت امن خدا سر به صحرا نهی قدم به قدم کعبه تا صبح ناله سر می‌کرد پسر فاطمه مرو برگرد کعبه با سوز و اشک و ناله و آه بر نمی‌دارد از تو چشم نگاه سفر تیر و نیزه و عطـش است طفل شش ماهه را مبر همراه از سفیدی حنجرش پیداست این پسر ذبح سیدالشهداست نظری کن به غنچه یاست ثمر سرخ باغ احساست اصغرت را بگیر از مادر بسپارش به دست عباست چون صدایت زند جوابش ده از سرشک دو دیده آبش ده ناله‌ای بر لب سلاله توست که شبیه صدای ناله توست ساربان را بگو که تند مرو آخر این کودک سه ساله توست قدری آرام ای هدی‌خوانان! کمی آهسته ای شتربانان! ناقه‌ها ذکر یا حسین به لب کوه‌ها ناله می‌زنند امشب نخل‌ها خم شدند و می‌گویند السلام علیک یا زینب غم مخور ای فدای چشم ترت! هیجده محرمند دور سرت کاش خورشید واژگون می‌شد از تن کعبه جان برون می‌شد کاش از اشک دیده حجّاج آب زمزم تمام خون می‌شد کعبه ساکت مباش واویلا گریه کن بهر لاله لیلا ای سکینه دگر چه غم داری؟ اشک از دیدگان مکن جاری که محوّل شده است بر عباس مشک سقایی و علمداری بر سماعش دو دست بالا کن هر چه دانی دعا به سقا کن ناله دیگر به‌سر نمی‌گردد این شبِ غم، سحر نمی‌گردد این مسافر که دل به همره اوست می‌رود، لیک برنمی‌گردد عالمی گشته محو اجلالش چشم «میثم» بوَد به دنبالش 🔸شاعر: _______________________
بالای بام از دور می‌بینم از اولین غم تا به آخر را در اشک‌هایم کاش می‌دیدی این صحنه‌های گریه‌آور را از دور می‌بینم که می‌آیی اهل و عیالت حالشان خوب است دارد رباب از ذوق می‌خندد دید اولین دندان اصغر را سجاده‌ات را پهن کرد و گفت «بابا! رقیه دوستت دارد» چادر نمازش را سرش کردی اکبر که گفت الله‌اکبر را دارد سکینه آب می‌نوشد اصحاب و اهل خیمه‌گاهت هم سیراب‌ها بعدش دعا کردند در لشکرت سقای لشکر را دور سرت هر لحظه می‌گردد پروانه‌ی شمع وجود تو می‌بینم اشک شوق زینب را تا سیر می‌بیند برادر را این دلخوشی‌ها را نگیر از خود با آمدن در سرزمینی شوم از خیر کوفه بگذر و برگرد از اهل خیمه دور کن شر را اینجا بهارش هم زمستان است از ساقه می‌بُرّند گل‌ها را برگرد، این مردم تبر دارند بر پیکرِ خود حفظ کن سر را دلشوره می‌آید سراغ من با دیدن چشمِ حرامی‌ها حالا که می‌آیی نیاور پس همراه خود ناموس حیدر را 🔸شاعر: _______________________
در این دیار آمده ام تا ببینمت آیا نصیب می شود آقا ببینمت بهر وصال توست حضورم درین دیار باور کنید آمده ام تا ببینمت دلخسته تر ز عاشق بیچاره ات منم لطفی ز توست گر من شیدا ببینمت احرام عشق بر تن رنجور من ببین دارم امید بهر مداوا ببینمت وقتی شناخت از تو ندارم ، چه دم زنم ای آشناتر از همه بازآ ببینمت رسوای عشق این دل بیچاره ی من است باشد بعید با دل رسوا ببینمت با یک نگاه کسب معارف کنم ز تو مولا بیا بیا که در اینجا ببینمت مولا بیا بجان سفیری که شد شهید در بین اشک و ناله و نجوا ببینمت مسلم گریست لحظه ی آخر بروی بام یعنی حسین می شود آیا ببینمت در کوفه نیست یاور و یاری برای من ماندم غریب ، با دل تنها ببینمت اینجا برای کشتنت آماده می شوند آخر چگونه کشته به صحرا ببینمت "یاسر" سرود مصرع آخر ، که می شود در مصر عشق ، یوسف زهرا ببینمت 🔸شاعر: _______________________
سفرت بی خطر مسافر عشق دست حق باد یار و یاور تو سایه ات هیچ وقت کم نشود از سر کاروان و خواهر تو سفرت بی خطر مواظب باش شب غم حمله بر سحر نکند بین این راه پر فراز و نشیب پسرت را کسی نظر نکند خواهرت را سوار محمل کن دور از چشم شهر در شب تار عصمت الله اعظم است این زن دور تا دورش آفتاب بکار آفتابی ز هیبت عباس آفتابی ز غیرت قاسم آفتابی ز جذبه ی اکبر جان فدای شما بنی هاشم دخترت را به عمه اش بسپار هر دو مثل ستاره و ماهند تا کنار هم اند آرامند باعث روشنایی راهند چشم های سکینه خیره شده به شکوه و جلال ناب عمو هیچکس تشنه لب نمی ماند از کرامات مشک آب عمو اوج زیبایی سفر اما کهکشانی ست که زحل دارد بین محمل نشسته ست رباب و گل یاس در بغل دارد همه آسوده اند غیر حسین که به فکر غروب عاشوراست فکر آتش گرفتن خیمه غارت و هتک حرمت زنهاست 🔸شاعر: _______________________
🏴نوحه زمینه یا شور ایام مسلمیه شهادت امام محمد باقر علیه السلام و حضرت مسلم بن عقیل علیه السلام 🏴بند اول داره تنم میسوزه غریب و بی پناهم این دم آخری من به یاد قتلگاهم خودم دیدم رو سینه نشسته بود با خنجر جلو چشام می برید از قفا از حسین سر دیدم ته گودال یه مادر و زیر مرکب یه پیکر و کاش نمیدیدم ای کاش نمیدیدم این صحنه رو۳ 🏴بند دوم آقا نیا به کوفه کوفی حیا نداره حرف وفای به عهد اینجا معنا نداره نیا که کوفه جایی برای تو نداره برای اصغر تو سه شعبه تیر میاره برگرد نگرانم برای تو برای بچه های تو برای خواهرت برگرد نگرانم پسر عمو۳ 🏴بند سوم اینجا همه نامردن واسه تو نقشه دارن از قفا سر میبرن رو نیزه ها میذارن نیا که واسه قلبت نیزه ها تیزن آقا دختر تو نیار که پی کنیزن اینا برگرد کسی اینجا که با تو نیست جای امنی برا تو نیست نیا کوفه نیا برگرد نگرانم پسر عمو۳ 🙏التماس دعای خیر ✍♩کربلایی امیرحسین سلطانی