#تخریب_بقیع
#توصیف_مرثیه
#غزل
اي بقيع اي روز وشب روياي من
اي حريمت قرب او ادناي من
وادي تو از طوي برده سبق
خاک صحنت صحنه سيناي من
صد چو شيرين در رهت فرهاد وش
صدچو مجنون در پي ليلاي من
جان دهم بهر وصال کوي تو
آري آري اين بود سوداي من
اشک وچشم وسينه ودل از غمت
باده و جام و خم و ميناي من
هجر –غربت- بزم بي شمع و چراغ
هر سه يکجا گشته جان فرساي من
روز و شب در حسرت دیدار تو
اشک در چشم و به لب آواي من
نور زهرا آن مه مدفون تو
چلچراغ خلوت شبهاي من
خاک پاي مجتبايت اي بقيع
مرحمي بر اين دل شيداي من
ناله هاي سيد سجاد تو
شد شرر افروخت سر تا پاي من
قبر باقر گر ندارد بقعه اي
ليک باشد جنت الماواي من
گردي از خاک قدوم صادقت
توتياي چشم نابيناي من
گشتم اما عاقبت پیدا نشد
مهبط آن سر ناپيداي من
مانده اندر بغض نايم اين نوا
واي من زهراي من زهراي من
#یاسر_رحمانی