#امام_زمان_عج
#مناجات
تقوا کمیتش بی حضورت لنگ مانده
از این جهان آقا فقط نیرنگ مانده
شوق ظهورت نیست در راس دعاها
اما به ظاهر ندبه ها پر رنگ مانده
خالیست جای بندگان وقت مناجات
ادعیه رفته جای آن آهنگ مانده
بریازده معصوم دنیا ظلم را دید
بر صفحه تاریخ ما این ننگ مانده
امروز هم دعوا سَر نام علی هست
آقا نیا اینجا هنوز این جنگ مانده
ای ریسمان آمده از سمت بالا
چیزی ندارم در بَر اما، چنگ مانده
باید به خود آیم که دیگر می شود دیر
چون تا ظهور یار وقتی تنگ مانده
#حامد_آقایی
#امام_زمان_ارواحنا_فداه
ای از رخت محروم چشمان گنهکار
امیدِ لطفت می برم ای یار بسیار
در لحظهٔ یاری اگر غایب ترینم
در وقت یاری می شوی حاضرترین یار
هر دفعه با عفو تو جرمم روبرو شد
از شرم ، خود را خوانده ام هر بار سَربار
چشمان من در خواب غفلت چون فرو رفت
تا توبه ام چشم رحیمت بود بیدار
زیبا ندیده دیده و سرگرم غیر است
ای مه نظر کن تا شوم از غیر بیزار
بالا ببر دستِ دعایت را طبیبم
بهر شفای عاجل این قلب بیمار
آماده ام کن بهر آن موعود آقا
میثم بساز از من به شوق دیدن دار
تا در میان لشکرت جایی بگیرم
با نفس خود باید روم اول به پیکار
بر کارهای بر زمین مانده تو باید
آیی که اینجا جملگی هستیم کم کار
#حامد_آقایی
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
روضه رضوان پیغمبر زمین افتاده بود
در خیال گندم ری تاختند و باختند
چشمه های آبشان در دشت غم تعبیر شد
کربلا را کوفیان دریاییِ از خون ساختند
در نمک نشناسی از این قوم ، بدتر نیست نیست
مزد دستانِ علی را اینچنین پرداختند
لشگری بر غارتش از اسب پایین آمدند
غیر از آن ده تا سواری که به جسمش تاختند
پیکری که آشنای تیغ و تیر و سنگ بود
بانوانِ خیمه از نزدیک هم نشناختند
نقش پرچمهاي مردان بعد از آن تغییر کرد
با سر آن کشتگان هجده علم افراختند
تا که یک زهرا نماند در میان کاروان
دختران را بارها از ناقه ها انداختند
شاعر: #حامد_آقایی
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
#حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
#ولادت
رکاب کشور ما راتویی نگین بانو
نوشته اند تورا کوثر زمین بانو
گدای صبح حریمت همیشه بهجت بود
تویی خدیجهٔ امروزِ مومنین بانو
علی و فاطمه و زریه که جای خودش
خدا به خلقت تو گفته آفرین بانو
برای دیدن زهرا به قم سفارش شد
برای دیدن زهرا تو بهترین بانو
غریب هستی و بر غربت شب قبرم
امید جان محبی به واپسین بانو
بیا بهشت گدا را فقظ تو ضامن باش
بیا بخوان تو مرا سایلت همین ٬ بانو
فدای عشق حسین است زینب کبری
تویی فدایی آن نور هشتمین بانو
#حامد_آقایی
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
#حضرت_زینب #مصائب_شام
#کاروان_اسرا
دومرتبه گذرِ سنگ بر جبین افتاد
بلند مرتبه سر ، باز بر زمین افتاد
شکافت ، یک سر و دیدند دختران حرم
به روی صورت عمه ، دوباره چین افتاد
به ناله خواهرِ مظلومه رو به مردم گفت
بدا به حال شما که عمودِ دین افتاد
دوباره نیزه شش ماهه ، دستِ مستی رفت
رکاب نیزه تکان خورد ، پس نگین افتاد
و چون عمو که زمین خورد علقمه ، بی دست
به دستِ بسته ، سکینه ز روی زین افتاد
حسین فاتحهٔ کوثرِ حرم را خواند
سه ساله دختر او دست یک لعین افتاد
🔸شاعر:
#حامد_آقایی
_______________
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
#امام_حسن #مرثیه_امام_حسن
ای مرثیه ها اشک بریزید برایش
خون گریه کنید دیده ها بهر عزایش
بر مرد غریبی که به خود یارندیده
ای حنجره ها روضه بخوانید برایش
حتما شده او محترمِ دیدهٔ زهرا
هر کس که حسن گشت به لب شورونوایش
مظلوم ترین زاده زهرا شده مسموم
زهری که بلا گشته ولی گشته دوایش
کشتند ولی دست ز کینه نکشیدند
تیر است که آید عوض دستِ عطایش
در لحظهٔ آخر به برادر نگهش بود
چون نیست عزایی به بزرگیِ عزایش
شاعر:
#حامد_آقایی
بسمالله الرحمن الرحیم
#امیرالمومنین_ع_مدح
#حامد_آقایی
به یک علت ادامه می دهد آفاق راهش را
که قربانی کند در پایت آخر مهر و ماهش را
خدایت آفرینش را به تسخیرت در آورده
و در دست شما داده است افسار سپاهش را
تو را از اول خلقت به روی دست می بردند
بشر می دید در تو آن نگار دلبخواهش را
چه دارد سفره ات ؟ جنت دهانش آب افتاده
سلیمان می دهد بر کاسه لیسیِ تو جاهش را
از آن وقتی که تابیدی ، طوافت می کند عالم
دمی منظومه از تو برنمی دارد نگاهش را
نیازِ موعظه بر بت پرستان نیست وقتی که
کنارت با عصا انداخته کافر اِلٰه ش را
هم اول کس ، هم آخر کس در این دعوی من هستی
تو در کعبه ، کسِ دیگر بیارد زادگاهش را
که مانند تو در نسل مخالف دوست می بیند
به بدخواهش که مانند تو پس داده سلاحش را
به محشر هم به فکر دوستدار بی نوا هستی
به روی دوش خواهی برد کوهی از گناهش را
#امام_زمان #نیمه_شعبان
#مناجات_امام_زمان
آتش گلستان می شود وقتی بیایی
رحمت چو باران می شود وقتی بیایی
دنیا برای جشن موعود تو ای ماه
خورشید باران می شود وقتی بیایی
با اذن حق افلاک در امر تو چون هست
هرذره طوفان می شود وقتی بیایی
ای نسخه پایانیِ دست خداوند
هر درد درمان می شود وقتی بیایی
دلها شده بازار سردی از عواطف
دلها بهاران میشود وقتی بیایی
ای دستگیرِ ضعفا با قدرت تو
موری سلیمان می شود وقتی بیایی
هرشیعه را که چاه غربت کرده محبوس
سلطان کنعان می شود وقتی بیایی
ادیانِ دیگر هم همه یار تو هستند
کافر مسلمان می شود وقتی بیایی
تو توبهٔ ما را پذیرفتی و آخر
شرمنده شیطان می شود وقتی بیایی
در دولتت ثابت قدم ها پای کارند
پاینده ایمان می شود وقتی بیایی
از نام تو هم ، ضربه ها خورده عدویت
حتما هراسان می شود وقتی بیایی
ازغربت زهرا تو قلبت درد دارد
قبرش نمایان می شود وقتی بیایی
درکعبه چون پا مینهی ذکر طوافت
نام علی جان می شود وقتی بیایی
آن دم که بر جد غریبت روضه خوانی
هر دیده گریان می شود وقتی بیایی
🔸شاعر:
#حامد_آقایی
#امام_حسین #شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
نگاهم کردی و دیگر نگاهم را عوض کردم
به نور اشک ، دنیایِ سیاهم را عوض کردم
همینکه اولین بار این گدا نام تو را برده
درونم انقلابی گشت ، شاهم را عوض کردم
نه تنها آرزوها را ، نه تنها خنده هایم را
که حتی پای غمهای تو آهم را عوض کردم
خدایم جهل بود از سنگ ، صدها مرتبه بدتر
به امداد دعای تو اِله م را عوض کردم
به زیر سقفِ ذلت بوده ام یک چند و حالا شکر
به زیر پرچم سرخت ، پناهم را عوض کردم
همه گفتند شغلت چیست ، گفتم خادم روضه
که با این نوکریِ شاه ، جاهم را عوض کردم
در این سختیِ راه کربلا آسایشی محض ست
به گامِ اول راهم ، رفاهم را عوض کردم
میانِ راه اگر گلزار نزدیک نگاهم بود
به عشق دیدن گلدسته راهم را عوض کردم
🔸شاعر:
#حامد_آقایی
__________________
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
می چکد خون تو از یال، بمیریم برات
باز هم رفته ایی از حال بمیریم برات
بوسهٔ جدِّ تو بر روی تو سرمشق نشد
شد ولی روی تو پامال بمیریم برات
این غم انگیز ترین منظرهٔ خواهر توست
لب تشنه تهِ گودال بمیریم برات
به لباس پاره ات رحم نکردند حسین
چه رسد دگر به خلخال بمیریم برات
ازدحام دور تو سخت ولی مشکل تر
دور خیمه شده جنجال بمیریم برات
گر چه ماه غم تو زنده کند دلها را
دوست داریم که هر سال بمیرم برات
🔸شاعر:
#حامد_آقایی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
#غدیر_عیدبزرگ_ولایت #امام_علی
#مدح_امام_علی
.
غلامهای تو ارباب زاده اند همه
به جز شما به کسی دل نداده اند همه
فقیر و تاجر و پیر و جوان ، گداهایت
به عشقتان مَثَل خانواده اند همه
چقدر زائرتان پر بهاست ، ثروتمند
اگر چه مخلص و دلصاف و ساده اند همه
نمای صحن تو زیبا ولی نفس گیر است
سواره ها دم ایوان فتاده اند همه
دهان کنارِ ضریح تو آب می افتد
که سنگ و چوب و طلای تو باده اند همه
مدینه ، کرببلا ، کاظمین ، سامرِّا
به احترامِ نجف ، ایستاده اند همه
مسیرها به شما ختم می شود آخر
کنشت و معبد و محراب جاده اند همه
🔸شاعر :
#حامد_آقایی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم