#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
#حضرت_زینب_س_عصر_عاشورا
غریب و تشنه و افتاده قتلِ صبرش چیست
بریدنِ سر او ماجرا نمی خواهد
حسینِ فاطمه جان دادنش مسجَّل بود
سرش بریده شدن از قفا نمی خواهد
کسی که خون زیادی زِ پیکرش رفته
دگر گرفتن جانش عصا نمی خواهد
به پیکرش ردِ شمشیر و صورتش ردِ سنگ
بس است سینۀ او ردِّ پا نمی خواهد
شما که این همه از روبرو زدید او را
زِ پشتِ سر زدنِ بی هوا نمی خواهد
همین که سر زِ تنش شد جدا دگر کافیست
دگر زدن به سرِ نیزه ها نمی خواهد
حسینِ ما کفنش گرد و خاک صحرا شد
بنی اسد بدنش بوریا نمی خواهد
اسیر کردنِ یک دختری که ترسیده
صدای هلهله و ناسزا نمی خواهد
اسیر کردنِ هشتاد و چار کودک و زن
اهانت و سخن نا بجا نمی خواهد
شاعر: #مهدی_مقیمی
#حضرت_زینب_س_عصر_عاشورا
#حضرت_زینب_س_شام_غریبان
تنها شدی و لشکر خونخوار می رسد
بوی سقیفه و در و دیوار می رسد
از زخم های سوخته ی بی شماره ات
حسی شبیه لحظه ی مسمار می رسد
با مادرم بگو که دختر پرده نشین تو
از کربلا به کوچه و بازار می رسد
**
ای یادگار مادر پهلو شکسته ام
من بی دفاع، خسته کنارت نشسته ام
هستند قاتلان تو همخون دوّمی
ای کشته ی جنایت ملعون دوّمی
گودال سرخ پر شده از عطر سیب تو
رفته به نیزه صورت شیب الخضیب تو
از موی تو نشانه در انگشت شمر بود
دیدم محاسن تو که در مشت شمر بود
این زلف را که خاک بر آن لانه کرده است
یادش به خیر مادرمان شانه کرده است
از تو لب و سر و دهن از داغ سرخ شد
از من تنم به ضربه ی شلاق سرخ شد
از من زمان غارتمان سر شکسته اند
از تو به نعل تازه چه پیکر شکسته اند
بس تیر و نیزه ای که به جسمت شکسته اند
ذبح تو را همه به تماشا نشسته اند
ناچار می شوم که رهایت کنم حسین
فکری برای خیمه و غارت کنم حسین
از من سر تو فاصله دارد چه ها کنم
با کینه ای که حرمله دارد چه ها کنم
آیا به خواهر تو اسیری روا بُود؟
با لشکری که بد دهن و بی حیا بُود
ای وای من زمان خداحافظی شده
ای پاره تن زمان خداحافظی شده
شاعر: #حسن_کردی
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_حسین_ع_مناجات
#حضرت_زینب_س_عصر_عاشورا
#سیدحسن_رستگار
▶️
در ماتم تو خرد و کلان گریه میکند
یعنی برای تو همگان گریه میکنند
اصلا برای تشنگی کودکان توست
این ابرها که فصل خزان گریه میکنند
از طفل شیر خواره در آغوش مادران
تا پیرهای مثل کمان گریه میکنند
حی علی العزا که زمین خورد اکبرت
هفت آسمان به بانگ اذان گریه میکنند
روضه رسیده است به معجر ، به خواهرت
مردان شیعه لطمه زنان گریه میکنند
مردان شیعه موی کنان ضجه میزنند
مثل زنان مرده جوان گریه میکنند
از مادران خود به خدا ارث برده اند
اینگونه در نهان و عیان گریه میکنند
عصر است بچه های حرم دور عمه ها
آرام , آستین به دهان گریه میکنند
ناله کنند پاسخشان تازیانه است
بااین وجود در خفقان گریه میکنند
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam