🏴بند (۱ )
#دل سروده های مزینانی🌹
کنج خرابه از غمت.... مُردم... بابا
بجایِ آب هِی غصه... میخوردم ...بابا
تا اسم زیبات رو می یاوردم ....بابا
کتک می خوردم
کتک می خوردم
کتک می خوردم
هی از گوشم خون میومد
کتک میخوردم
عمه پریشون میومد
کتک می خوردم
نمْ نمِ بارون میومد
با گریه گفتم:
صبرم سر اومد؛ عمه جون
بیا... برس... به داد من
دیگه نمی کنه عمو
انگاری دیگه یادِ من
🏴بند (۲)
بارون میومد از چشام...نم نم...بابا
از بس که مومو می کشید...هر دم...بابا
مَعجرمو کشید و من... مُردم...بابا
عموم نبود و...
عموم نبود و...
عموم نبود و...
عموم نبود و،لگد به پیکرم زَدن
عموم نبود و ...،آتیش به معجرم زدن
عموم نبود و...،با نیزه تو سرم زدن
سرش رو نیزه؛
نگام می کرد و با نگاش؛
می گفت فدات بشم عمو
هواتو دارم رویِ نِی
حرفات باز به من بگو
#منصوره_محمدی_مزینان
#سبک_واحد_محمد_مبشری
تکیه گاهم حسنه
پشت و پناهم حسنه
حاضرم گدا باشم
وقتی که شاهم حسنه
ایمان داره
تو معرکه مثل علی میدان داره
ابروی خم و زلف پریشان داره
ایمان داره
احسان داره
خوان کرمش همیشه مهمان داره
یک عالمه نوکر توی #ایران داره
اینه آقا
قربونش برم شاه مدینه آقا
مهرش چقدر به #دل میشینه آقا
اینه آقا
اینه آقا
العزه لله نگینه آقا
یعنی که عزیز روی زمینه آريالا
اینه آقا
تکیه گاهم حسنه
پشت و پناهم حسنه
حاضرم گدا باشم
وقتی که #شاهم حسنه
گوهر داره
چشماش بخدا #جذبه ی حیدر داره
توکلاس درسش علی اکبر داره
گوهر داره
باور داره
ای وای اگه شمشیر غضب برداره
کینه فقط از قاتل #مادر داره....
من غلام حسنم
تشنه ی جام حسنم
من مسلمان شده ی دست امام #حسنم
➖➖➖➖
#دل گویه با امام رضا علیه السلام
بعضی وقتا بدجوری دلم هواتو میکنه
هوای دیدن اون گنبد طلا تو میکنه
حرم بهشت تو ازعالمی دل میبره
خوشبحال اون کبوتری که اونجا میپره
کنار ضریح تو خیلی شلوغه آقاجون
میبینم مریضی که میاد پیشت کشون کشون
سبد دلا پر از حاجتای جور باجوره
سر این سفره ی تو هر کسی روزی میخوره
از خدا میخوام که من حاجت روای تو بشم
تا نفس تو سینمه فقط گدای تو بشم
این دل شکستمو عشق تو آروم میکنه
دعا کن مارو خدا از هم جدامون نکنه
تو حرم وقتی میام لحظه های بهشتمه
دو سه روز برا زیارتت آقا خیلی کمه
صدای نقاره هات همیشه زنگ دلمه
عشق تو روز قیامت سند. محکممه
حرمت دیدنیه وقتی. که بارون میباره
آسمون حاجتشو با دیده ی تر میاره
زایراتو آقاجون سه جا تو یاریشون میدی
تازه وقت جون دادن محبت و نشون میدی
بخدا راسته میگن هر چی بخوای آقا میده
حاجت نگفته رو از کرمش یه جا میده
یادمه مادرمو تو خونمون دعا میکرد
وقتی اون حاجتی داشت همش تو رو صدا میکرد
منو مشهد میاورد همیشه اون با احترام
رو به سمت حرمت میگفت امام رضا سلام
گره بادلش میبست به پنجره فولاد تو
با دعای زیر لب گریه میکرد به یاد تو
لبمو با آب سقاخونه ی تو تر میکرد
گاهی به کبوترای حرمت نظر میکرد
بوسه میزد به در ورودیای حرمت
هی میگفت امام رضا ع قربون لطف و کرمت
با چشای بارونی میگفت که این آقامونه
اون میگفت امام رضا ع صاحب این. دلامونه