#شام_زمینه
#شام
یابن الحسن بیا به دروازه ساعات
اسیر شامیان شده عمه سادات
راس حسین بر نی ؛ گشته تماشایی
با سنگ کین شد از ؛ زینب پذیرایی
وای از دل زینب ؛ وای از دل زینب
.........
شد دور زینب ازدحام کجایی عباس
کف میزنند زنان شام کجایی عباس
هم هلهله کردند ؛ هم ناسزا گفتند
یک یک همه سرها ؛ از نیزه می افتند
وای از دل زینب ؛ وای از دل زینب
.......
خون شد دل فاطمه و حیدر کرار
عقیله العرب کجا و سرِ بازار
دستانِ زینب را ؛ با ریسمان بستند
زنها همه خوشحال ؛ مردان همه مستند
وای از دل زینب ؛ وای از دل زینب
.....
محله یهودیان ای دادِ بیداد
افتاده آتش بر سرِ امامِ سجاد
آنکه غل و زنجیر ؛ بر دست و پایش زد
در پیش او سیلی ؛ بر عمّه هایش زد
وای از دل زینب ؛ وای از دل زینب
#شام_زمینه
#مجلس_یزید
یابن الحسن خون گریه کن برای زینب
به غربت و بی کسی و غمهای زینب
آقا ببین در شام ؛ عمه گرفتار است
با بازوی بسته ؛ در بزم اغیار است
وای از دل زینب ؛ وای از دل زینب
........
از غم دل ذریه زهرا شکسته
زینب سرِ پا خولی و سنان نشسته
بر عمه سادات ؛ بی حرمتی کردند
در پیش او عمدا ؛ جامِ می آوَردند
وای از دل زینب ؛ وای از دل زینب
........
ای شامیان آخر چه رسمِ میهمانی ست
جای سرِ بریده در طشت طلا نیست
این سر که بینِ طشت ؛ مشغول قرآن است
باور کنید مردم ؛ راسِ مسلمان است
وای از دل زینب ؛ وای از دل زینب
........
سکینه میزند به سر آه و واویلا
خون ریزد از لبِ پدر آه و واویلا
بر این لب پاره ؛ دیگر نزن نامرد
گر میزنی پیشِ ؛ دختر نزن نامرد
وای از دل زینب ؛ وای از دل زینب