eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.1هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
49 ویدیو
568 فایل
🔸فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش 👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 👈زیر نظر گروه جهادی باب الحرم و کانال متن روضه 🆔 @babolharam_net آدرس: شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی پلاک 50
مشاهده در ایتا
دانلود
بر عفو بی‌حسابت این نکته‌ام گواه است گفتی که یأس از من بالاترین گناه است من غرق در گناهم مسکین و رو سیاهم تنها تویی پناهم «لا تَقنَطُوا» گواه است هرگز نمی‌پسندی در بر رویم ببندی آخر کجا گریزد عبدی که بی‌پناه است در دیده اشک سُرخم بر چهره رنگ زردم مویم شده سفید و پرونده‌ام سیاه است بازآمدم به سویت برگشته‌ام به کویت این بندۀ فراری محتاج یک نگاه است من عهد خود شکستم من راه خویش بستم ور نه به جانب تو هر سو هزار راه است یک جمله با تو گفتن ذکر هزار سال است یک لحظه بی‌تو بودن یک‌عمر اشتباه است یک یا اِلهی اَلْعَفو جبرانِ جُرمِ یک عمر یک شام قدر با تو بِهْ از هزار ماه است @babolharam @babolharam_net
بیتی های شب ضربت خوردن حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام همین که تیغ بَر سر  بر جبین خورد میانِ خانه‌اش زینب زمین خورد نه  تیغ اینقدر‌ها زوری ندارد غلط گفتم که میخی آتشین خورد علی را عاقبت از پا درآورد که با خود تیغ یادِ مادر آورد چنان زد تیغ هم نالید از درد چنان زد دادِ زهرا را درآورد سرِسفره دلِ دختر تَرَک خورد فقط سه لقمه امشب با نمک خورد علی امشب هوایِ روضه‌ها داشت فقط میگفت بودم او کتک خورد همان‌هایی که بانو را شکستند خدایا بِینِ اَبرو را شکستند چنان زد فاطمه اُفتاد از پا گمانم باز پهلو را شکستند چه با این مَرد این شمشیر کرده چه با این فرق این تقدیر کرده چنان بد زد نشد بیرون کشانَد گمانم تیغ در سر گیر کرده حسن با داغِ خود درگیرتر شد  تمامِ مسجد از شمشیر تر شد علی اُفتاد رویِ دامنِ او حسن پیر است حالا پیرتر شد نه مرحم نه دوا آورده بودند فقط آه و نوا آورده بودند فقط یک ضربه خورده بود اما برای او عبا آورده بودند زمین اُفتاد و می‌نالید بابا که هر گوشه علی می‌دید بابا عبا آورده بودند و کمش بود علی را روی هم میچید بابا علی جانش علی جانش زمین ریخت که حتی آه مژگانش زمین ریخت کشیدش در بغل این بارِ آخر ولی از بین دستانش زمین ریخت صدا زد آتشِ دل را نشانید مرا بر شانه‌های خود کشانید جوانان بنی هاشم بیایید علی را بر درِ خیمه رسانید لطفی 🥀🥀🥀🥀
✅زمزمه شهادت حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام 🔻حسین نوری 1⃣بنداول حاجتمو کرده روا شمشیر آلوده به زهر شکر خدا راحت شدم از دست این مردم‌شهر بی وفایی رو بلدن این از خدابی خبرا یه روزی هم تو کوچه ها خوب حقمو کردن ادا روضه میخونم زیر لبم آروم زهرا کجایی دلتنگتم خانوم 2⃣ بنددوم سی سال آزگاره که به یادتم هر شب وروز اون خاطرات خوبمون تو خاطرم مونده هنوز یادت میاد فاطمه جان زندگیمون‌ خدایی ‌بود کنار مسجد خونمون چه‌ برو و بیایی بود تا اینکه روزی زندگیمون چشم خورد یه دست سنگین چی به سرت آورد 3⃣بندسوم دیدی چجوری آخرش خوشیمونو بهم‌زدن چقد بلاسرت اومد درست جلو چشای من عقده هاشون از علی بود درد کشیدی بجای من تا بشکنن غرورمو پیش چشام تو رو زدن یارجوونم شدم‌ تو داغت پیر قاتل من بود غلاف اون‌شمشیر علیه السلام
✅روضه شهادت حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام 🔻 محمدحسین رحیمیان دلت هوای اجل کرده نیمه جانی تو در انتظار و هوایی آسمانی تو بیا بگیر ز اسم خودت مدد ، برخیز هنوز هم که هنوز است ، پهلوانی تو امان ازین همه غربت به تازگی مَردم شده است باورشان که نمازخوانی تو چه قدر دل نگرانی برای قاتل خود فدای این همه لطفت ، چه مهربانی تو گرفته صبر مرا ، رنگ چهره زردت بهار من چه شده زخمی ِ خزانی تو دوباره فاطمه یا فاطمه است روی لبت به یاد محسن و مادر چه بی امانی تو سر شکسته نکرده است رو به قبله تو را شهید روضه زهرای قد کمانی تو شبیه مادرمان فاطمه دم رفتن برای پیکر صد پاره روضه خوانی تو امان از آن سر بر نیزه ، وای از گودال امان ز کوفه و زینب ، اگر نمانی تو علیه السلام
✅مدح و مرثیه حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام 🔻محمد حسین رحیمیان نام ما را بنویسید پریشان علی شیعه مملکت و خطه ی سلمان علی همه شب سفره ما پر شده با نان علی کار زهراست که هستیم مسلمان علی سالیانی است که مسکین و فقیر نجفیم پادشاهیم ,غلامان امیر نجفیم شاه ما صاحب لوح و قلم است ای مردم مهربان است خدای کرم است ای مردم مونس لحظه ی شادی و غم است ای مردم از علی هر چه بگوییم کم است ای مردم ما کجا مدح علی,هرچه بگوییم خطاست مدح او کار خداوند و نبی و زهراست اوهمان است که مانند خدایش یکتاست مثل او نیست نگردید علی بی همتاست ذکر خیرش همه دم بر لب اهل بالاست یک تنه صاحب هر معجز پیغمبر هاست  عالمی حسرت یک لقمه نانش دارد آسمان تکیه به دست پسرانش دارد  از همان روز ازل تا ابد آقاست علی شاه خاکی همه مردم دنیاست علی بین صاحب نفسان محشر کبراست علی همه ی زندگی حضرت زهراست علی ایها الناس ستون همه عالم اوست پدر فاطمیون همه عالم اوست حیف این شاه که هم درد دلش غم ها شد رفت پیغمبر و در شهر علی تنها شد یک مدینه به خدا دشمن این آقا شد فاطمه داد پسر تا که دو دستش وا شد ناگهان پشت در خانه او محشر شد دید با چشم خودش فاطمه اش مضطر شد بعد زهرا همه شب کار علی زاری بود دوره بی کسی و غربت و بی یاری بود زخم روی دل مولا چه قدر کاری بود تا نفس داشت فقط گرم عزاداری بود روزگار از غم تنهایی او می کشد آه همه شب گفت فقط درد دلش را با چاه  کوفه کردند فزون درد سر مولا را نگرفتند دمی دور و بر مولا را خون نمودند دمادم جگر مولا را بین محراب شکستند سر مولا را رفت و محراب شد از غصه او جان برلب نقشه ها در سر کوفه است برای زینب علیه السلام
✅مدح و مرثیه حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام 🔻محمد حسین رحیمیان ای ولی نعمت من، دلبر و دلدار علی می زند هر نفسم نام تو را جار علی هیچ کس جز تو مرا نیست خریدار علی کمکم کن بشوم میثم تمار علی آمدم کار مرا باز تو راه اندازی وقت آن است به این بنده نگاه اندازی از تو یک عمر فقط لطف و محبت دیدم یا علی گفتم و یک عالمه رحمت دیدم دم به دم بر سر این سفره عنایت دیدم از غلامان تو آن قدر کرامت دیدم معجزه می کند آنکه به تو وابسته شود به محب تو محال است دری بسته شود وای از غصه جانسوز جدایی نجف نرود از دل من میل گدایی نجف منم آقا همه ایام هوایی نجف مردم از دوری ایوان ِطلایی نجف کاش من صحن تو را با مژه جارو بکشم سحری در حرمت از ته دل هو بکشم آمدم سوی تو ای شاه به قصد یاری اشک چشمم شده از بی کسی تو جاری ای که بوده روی دوش تو غم بسیاری کمرت تا شده بود از غم بی عمّاری چون تو مظلوم در این ارض و سما نیست علی حق تو این همه غربت به خدا نیست علی از چه بستند ید بت شکنت را ای وای دیده ای سوختن یاسمنت را ای وای پیر کردند تو را و حسنت را ای وای شرم از فاطمه لرزاند تنت را ای وای بین دیوار و دری زندگی ات ریخت بهم زخم شد بال و پری زندگی ات ریخت بهم آسمان ها همه از داغ تو گریان آقا کوفه آورد به روی لب تو جان آقا گفت کافر به شما بنده شیطان آقا وای من کشت تو را حافظ قرآن آقا عرش لرزید به خود تا که شکستند سرت شد همین ضربه ولی مرهم زخم جگرت رفتی و زینب و کلثوم تو دلگیر شدند حسنین تو علی زخمی تقدیر شدند «آن یتیمان که سر سفره تو سیر شدند لب گودال رسیدند، همه شیر شدند» کوفه این بار غلام طمع گندم شد زیر نیزه تن زخمی حسینت گم شد علیه السلام
✅روضه شهادت حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام از زبان حضرت زینب سلام‌الله 🔻حسن لطفی خانه ویران شده‌ام غُصه‌ی بابا سخت است حرفِ دیگر بزن امشب غمِ فردا سخت است دیدنِ رویِ تو و لَخته‌یِ خونها سخت است سوختم از نَفَسَت سوختن اما سخت است باز هم روضه نخوان روضه‌یِ زهرا سخت است شعله‌هایِ نَفَسِ شعله‌وَرَت جمع نشد زهرِ این تیغ چه کرده جگرت جمع نشد لکه خونهای رویِ بال و پَرَت جمع نشد بسته‌ام روسری‌ام را به سَرَت جمع نشد زخمِ پیشانیِ تو وقتِ تماشا سخت است آه ای چشمِ به خون خسته تو بیدار بمان حرفِ ناگفته بگو پیشِ پرستار بمان پشتِ در بودم و گُفتی به علمدار بمان گرچه بی دست ولی آب نگهدار بمان از سرِ رو به زمین خوردن سقا سخت است شبِ آخر شده ‌اِی کوکبِ اِقبال مَرو روضه‌ی باز مخوان این همه از حال مَرو سَرِ آن پیکرِ اُفتاده‌ی پامال مَرو جانِ بابا جگرم سوخت به گودال مَرو بینِ گودال مَیا دیدنم آنجا سخت است کاش میشُد که بگویی بدنش را نکشید پنجه‌ها از همه سو پیرهنش را نکشید تیر در کتف فرو کرده تنش را نکشید نیزه‌ها شرم کنید و دهنش را نکشید پیشِ مادر زدنِ سنگ به لبها سخت است منم و دیدنِ او لحظه‌ی اُفتادنِ او منم و ضربه‌ی سرنیزه به روی تنِ او وقتِ ضربه زدن و خَم شدنِ دشمن او منم و کُندی خنجر به رویِ گردنِ او زدن ضربه به سینه ولی با پا سخت است علیه السلام
✅روضه شهادت حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام 🔻حسن لطفی به گردِ بسترِ تو دادِ بیداد نشسته دخترِ تو دادِ بیداد چه سازم با دلِ خود وای ای وای چه سازم با سرِ تو دادِ بیداد یتیمی گفت  مادر مرکبم کو فقیری گفت که شمعِ شبم کو دوچشمانت چرا تار است امشب مرا کشتی نگو که  زینبم کو طبیب آمد سرش را هِی تکان داد مرا دستِ بلایی بی امان داد طبیب امشب چه در گوشِ حسن گفت؟ زمین خورد و کفنها را نشان داد زمانِ سوختن‌ها مانده باقی غمِ عریان بدنها مانده باقی به من حق میدهی حالا بسوزم دوتا از این کفنها مانده باقی نگاهم را به این رفتن بدوزم لباسِ مجلسِ شیون بدوزم خیالم نیست راحت با حسینم نشستم چند پیراهن بدوزم مرا با دردهای کوفه مگذار که با نامردهای کوفه مگذار مرا حتی تو با شاگردهایم و با ولگردهای کوفه مگذار علیه السلام