هدایت شده از سبک وشعر باب الحرم
#شهادت_امام_صادق_ع
آتش به جان دلبر جانانه می زنند
با شعله ای که بر در این خانه می زنند
پیر و جوان که فرق ندارد برایشان
در میزنند و بعد چه جانانه می زنند
اینجا به هر روش که شده میزنند خلق
ضربه جدا و طعنه جداگانه می زنند
آتش نکرد افاقه و شمع غریب را
در پیش چشم مضطر پروانه می زنند
باشد بزن ولی نه سر کوچه بین خلق
یک سرشناس را که به هرجا نمی زنند
اینجا مدینه است طبیعی است هر کسی
تا زد برای حق علی چانه می زنند
افتاد یاد داغ عمویش که عده ای
دارند غنچه را دم گلخانه می زنند
جایی که بار شیشه پناهنده شد به سنگ
از دست مردمی که وقیحانه می زنند
مسمار هم حساب علی را نکرد پاک
اینجا فقط به نیت بیعانه می زنند....
#علی_اکبر_نازک_کار
🎼🎼🎼🎼🎼 🎼🎼🎼🎼🎼
✅کانال سبک وشعرباب الحرم👇🍂🍃🍂🍃
http://eitaa.com/joinchat/2539847682C95ba3d938f
🔴بامابه روزباشیدهم سبک هم شعر👆🌺☘🌺
#زمینه #شور #فاطمیه
#بستر #هجوم_به_خانه_وحی #شهادت
#حضرت_فاطمه سلام الله علیها
#علی_اکبر_نازک_کار
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
افتاده دست خزون - هستی این باغبون
ورد زبونش شده - جون حیدر بمون
تازه میشه زخمای - قلب علی دم به دم
هیچکی نشد همدمِ - بی کسیش غیر غم
● بی زهرا ، این دنیا زندونه
با آهِ ، حسرت کنج خونه
میخونه غریبونه
(■ غریبونه / میخوای سفر کنی از خونه
دیگه سر اومده پیمونه
حال منو خدا میدونه)
مرو زهرا ۴
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
شیشه عمر علی - خورده ترک پشت در
هم شده بی همسر و - هم شده بی پسر
دنیا گذاشت رو دلش - داغ گل پر پرو
کی میدونه جز خدا - غصه حیدرو
● میخونه ، از رسم این دنیا
هستیشو ، می زدن نامردا
در بین کوچه ها
(■ در وسط کوچه تو را میزدن واویلا ۲
کاش به جای تو مرا میزدن واویلا ۲
وای من و وای من و وای من ۲
میخ در و سینه زهرای من وای من۲)
مرو زهرا
#وفات
ام المومنین #حضرت_خدیجه سلام الله علیها
#علی_اکبر_نازک_کار #امیر_حسین_فاضلی
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
ثروتش گشت نذر دین خدا
همه جا یاور محمد بود
ثروتش در دفاع از اسلام
مثل تیغ علی سرآمد بود
همه سرمایه اش محبت شد
تاجر عشق ناب احمدی است
خانه ی او دل نبی خداست
مهر او هم گل محمدی است
کاشف الکرب مصطفی میشد
هر زمانی که دیدهی تر داشت
خانه ی مصطفی به گفتهی خویش
با خدیجه صفای دیگر داشت
درک دنیا به شان او نرسد
بسکه حدّ و مقام او بالا است
چه نیازی به مدح ما دارد
فخرش این بس که دخترش زهراست
بر لب بچه های زهرا بود
ذکر نام شریف او همه جا
همه هنگام خطبه می گفتند
که "انا بن خدیجة الکبری"
دم آخر نگاه گریانش
بی قرار و شبیه دریا بود
در کنار غریبی احمد
فکر بی مادری زهرا بود
در ازای تمام ثروت خود
عطری از جنس مصطفی می خواست
از خجالت به دختر خود گفت
حاجتش را، که یک عبا می خواست
این عبا گرچه شد کفن اما
خود او خواست اینچنین باشد
کفنی نیز جبرئیل آورد
تا که اینگونه بی قرین باشد
بی کسی، غم، کفن، عبا، غربت
شیعه از داغ واژه ها مبهوت
یک عبا گاه می شود کفن و
یک عبا گاه می شود تابوت
تا جوانان هاشمی برسند
حل این مسئله معما بود
پدر آورد عبا که جمع کند
بدنی را که ارباً اربا بود
سر نعش جوان خود جان داد
هفت دفعه به پیش چشم حرم ...
وسط خندهها و هلهلهها
ناله زد هفت مرتبه "پسرم"
ناله، پیکر، مقطع الاعضا
پیکر واژه ها پر از خون است
وَلَدی شد بُنَیَّ در گودال
ناله مادری که محزون است
پیکر شاه، پیرهن، غارت
بین گودال باز دعوا شد
اینطرف اضطراب، خواهر، آه
شمر از روی سینه اش پا شد
نیزه، شمشیر، خنجر و حنجر
قامت خواهری که گشت هلال
نعل تازه، صدای اسب، بدن
مادر از حال رفت در گودال
کاش مثل خدیجه و اکبر
تن او در عبا کفن می شد
یا اگر که عبا نشد جایش
کفنش پاره پیرهن می شد
ماند بر خاکها سه روز تنش
کفن او حصیر شد آخر ...
سر او نیز رفت بر نیزه
خواهرش هم اسیر شد آخر ...
.