#تخریب_بارگاه_ائمه_بقیع
وقتی که استعاره قلم را فرا گرفت..
جای حسن ع نوشت غریب و عزا گرفت..
اشکی لطیف گونه او را که بوسه زد..
با بغض و گریه دست به سوی خدا گرفت..
باز این چه شورش است که در خلق عالم است..
آه این قبور خاکی اولاد خاتم است؟؟
تعبیر میشود بخدا خوابهایمان..
روزی شود شراب عسل آبهایمان..
گردد بقیع و دورو برش یکسره حرم..
جانم فدای گنبد اربابهایمان..
گرچه حریم بهر امامان مکتب است..
اذن دخول گریه به سالار زینب است..
وقتی شکست حرمت صحن و سرای تو..
زهرا س گریست از غم بی انتهای تو..
غربت کشیده ای چقدر حضرت غریب..
جانم بسوخت زین همه درد و بلای تو..
فوج ملایکه ز غمت اشک میفشاند..
جبریل آمدو به مزار تو روضه خواند..
آن روز شوم غم به دل بوتراب ع شد..
تنها بقیع نه، خانه عالم خراب شد..
یک مشت حرمله به دل ما شرر زدند..
آری دعای عایشه ها مستجاب شد..
قلب خدا هم از غم عظمایتان شکست..
تخریب قبرهای ائمه شجاعت است؟؟
تا جان به پای ایل و تبارت گذاشتیم..
مرهم به قلب خسته و زارت گذاشتیم..
آورده ایم پرچم عباس ع را ولی..
گنبد نداشتی به مزارت گذاشتیم..
حالا بگو خدای کرم ای امیر عشق..
گریم به حال قبر شما یا که بر دمشق؟؟
گرچه ثقیل لحظهء سخت وداع بود..
کس غم نداشت، زینب کبری س شجاع بود..
اما چه بود سخت تر از آن وداع تلخ..
اینکه حریم عمه ما بی دفاع بود..
باید که خون گریست ازین غصه شیعیان..
خمپاره میزنند به گنبد حرامیان..
خمپاره ها نشست به جان امام عصر عج..
گریه ربود تاب و توان امام عصر عج..
فرقی میان زینب و زهرا که نیست، باز..
آتش زدند بر در خوان امام عصر عج..
آقا بیا! به جان رقیه س هوا پس است..
دستم به دامنت بخدا شیعه بی کس است..
🔸شاعر:
#عماد_بهرامی
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babolharam
💠 شعر لیلة الرغائب 💠
السَّلامُ علَیْکَ یٰا خَلیفَةَ الرَّحمٰان«عج»
خورشید مهر افروز ، گنجینهء کواکب
ای ماه عرش پیما ، معنای نجم ثاقب
بی بال مانده ام باز ، دارم هوای پرواز
عاجز منم تو إعجاز ، ای مونس مصائب
دریاب خستگان را ، کشتی شکستگان را
ای که به گوشه چشمی ، دادی به دهر غالب
والا مقام خلقت ، ای وارث ولایت
مثل علی(ع) عجیبی ، یا مظهرالعجائب
در موج جستجوها ، خشکیده شد گلوها
ای اوج آرزوها ، یا لیلة الرَّغائب
نام: انتقام! حاضر ، تیغ و نیام! حاضر
عمری امام حاضر ، امّت همیشه غائب
#شعر_ایام_ماه_رجب
#شعر_لیلة_الرغائب
#عماد_بهرامی .
💠 مسمط شعر مبعث
➖➖➖
السَّلامُ علیکَ یٰا رَسولَ اللّٰه(ص)
خرمن غصه ها شرار گرفت
سوز را حملهء بهار گرفت
سینهء سبزه ها قرار گرفت
بلبل از پای غنچه خوار گرفت
شجر وحی برگ و بار گرفت
همهء سنگها قمر شده اند
زیر پایش تمام زر شده اند
باد و باران رفیق تر شده اند
بی پسرهایمان پدر شده اند
تا توسل به زلف یار گرفت
در سماوات بوی گل پیچید
غنچه ای باز شد نسیم وزید
شک ندارم که باغبان خندید
او که خندید آسمان خندید
آسمان عطر نوبهار گرفت
حق بنا داشت سینه خلق کند
بهر خلقت زمینه خلق کند
بعد از آن هم مدینه خلق کند
تا که یک بی قرینه خلق کند
قدرتش را خدا به کار گرفت
غمزهء دل فریب میگیرد
چشم مستش حبیب میگیرید
عطر و بویش عجیب میگیرد
از خدا نصفه سیب میگیرد
دخترش از خدا انار گرفت
جانشین خداست روی زمین
دخترانش تمام پرده نشین
ثقلینش جواز خُلد برین
حب اولاد اوست حصن حصین
دور شیعه نبی حصار گرفت
ما که نه هود و نوح و یحییٰ هم
یوسف و سام و شیث و موسی هم
همه هستند مخلصش باهم
شک ندارم دم مسیحا هم
از نفس هاش حکم کار گرفت
احمد و خاتم و رسول امین
مصطفی و مُزَمِّل و یاسین
سیدالکائنات و هادی دین
اُمّی و أبطحی و شمس مبین
چقدر نام مستعار گرفت
مصطفی کیست؟ گوهر نایاب
مصطفی کیست؟ بهترین ارباب
مصطفی کیست؟ شوکت محراب
در اُحُد قند در دلش شد آب
تا علی(ع) تیغ ذوالفقار گرفت
مصطفی کیست؟ حق پرست خدا
مصطفی کیست؟ مستِ مست خدا
بهترین است.. ناز شصت خدا
عید مبعث که شد ز دست خدا
بیرقش را طلایه دار گرفت
شب معراج مست صهبا رفت
ذکر حیدر شنید هر جا رفت
در غدیر از دلش محن ها رفت
و یدالله تا که بالا رفت
دین جاوید اعتبار گرفت
#شعر__میلاد_مبعث
#عماد_بهرامی
➖➖➖
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم