eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.1هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
48 ویدیو
568 فایل
🔸فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش 👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 👈زیر نظر گروه جهادی باب الحرم و کانال متن روضه 🆔 @babolharam_net آدرس: شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی پلاک 50
مشاهده در ایتا
دانلود
🌿🌿🌿🌿🌿 جگری شعله شد و سوخت و خاکستر شد شمع خاموش شد از باد و گُلی پرپر شد باز هم زهر نشست و بدنی گشت کبود باز یاسی به زمین ریخت و نیلوفر شد مو سفیدی به زمین خورد و به او خندیدند پیرمردی زِ نَفَس ماند و کمانی تر شد خانه ی سوخته را بار دگر سوزاندند باز تکرارِ غمِ آتش و دود و دَر شد همه بر مرکب و من در پِیِ شان رویِ زمین پشتشان آه فقط ناله یِ من مادر شد دست من بسته و از داغِ غمت اُفتادم یادِ دستت که به دنبالِ علی پرپر شد یادِ دستان یتیمی که به اُمید پدر بین زنجیر تَرَک خورد و کمی لاغر شد گوشواره، گُلِ سر رفت زِ یادش اما در عوض روضه ی او غارت انگشتر شد
هدایت شده از  سبک وشعر باب الحرم
◼️ در هجره ام مقابل چشمان مادرم در سجده بودم و لگدی بر سرم نشست این غم کجا برم، به که گویم که بی حیا با ناسزا به فاطمه، بال و پرم شکست یک تازیانه سجده ی طولانیِ مرا عمداً مقابل پسر ارشدم شکست وقتی که خواند مادر من را به ناسزا دندان من ز بسکه خودم را زدم شکست آتش کشید بیت مرا، وای از دلم یاد مدینه کردم و آن کوچه های تنگ وقتی که بست دست مرا بینِ خانه ام خوردم به دربِ خانه و دیوارهای سنگ پای برهنه، با دلِ پر زخم، نیمه شب در بینِ سینه ام نفسم بارها برید اِبْنُ الرَّبیعْ بغضِ علی را بروز داد در پشت ناقه، شیره ی جان مرا کشید موی سفید من به دلش رحم جا نکرد جسم مرا به روی زمین می کشاند و رفت تنها به خاطر پسرِ فاطمه شدن چندین لگد به پهلو و کتفم نشاند و رفت وقتی نگاه من به کفِ پایم اوفتاد انگار چشم من هوسِ قیل و قال داشت با تازیانه ها بدن من کبود شد ای وای بر رقیه که تنها سه سال داشت 🎼🎼🎼🎼🎼 🎼🎼🎼🎼🎼 ✅کانال سبک وشعرباب الحرم👇🍂🍃🍂🍃 http://eitaa.com/joinchat/2539847682C95ba3d938f 🔴بامابه روزباشیدهم سبک هم شعر👆🌺☘🌺
هدایت شده از  سبک وشعر باب الحرم
☑️ جگری شعله شد و سوخت و خاکستر شد شمع خاموش شد از باد و گُلی پرپر شد باز هم زهر نشست و بدنی گشت کبود باز یاسی به زمین ریخت و نیلوفر شد مو سفیدی به زمین خورد و به او خندیدند پیرمردی زِ نَفَس ماند و کمانی تر شد خانه ی سوخته را بار دگر سوزاندند باز تکرارِ غمِ آتش و دود و دَر شد همه بر مرکب و من در پِیِ شان رویِ زمین پشتشان آه فقط ناله یِ من مادر شد دست من بسته و از داغِ غمت اُفتادم یادِ دستت که به دنبالِ علی پرپر شد یادِ دستان یتیمی که به اُمید پدر بین زنجیر تَرَک خورد و کمی لاغر شد گوشواره، گُلِ سر رفت زِ یادش اما در عوض روضه ی او غارت انگشتر شد 🎼🎼🎼🎼🎼 🎼🎼🎼🎼🎼 ✅کانال سبک وشعرباب الحرم👇🍂🍃🍂🍃 http://eitaa.com/joinchat/2539847682C95ba3d938f 🔴بامابه روزباشیدهم سبک هم شعر👆🌺☘🌺
☑️ جگری شعله شد و سوخت و خاکستر شد شمع خاموش شد از باد و گُلی پرپر شد باز هم زهر نشست و بدنی گشت کبود باز یاسی به زمین ریخت و نیلوفر شد مو سفیدی به زمین خورد و به او خندیدند پیرمردی زِ نَفَس ماند و کمانی تر شد خانه ی سوخته را بار دگر سوزاندند باز تکرارِ غمِ آتش و دود و دَر شد همه بر مرکب و من در پِیِ شان رویِ زمین پشتشان آه فقط ناله یِ من مادر شد دست من بسته و از داغِ غمت اُفتادم یادِ دستت که به دنبالِ علی پرپر شد یادِ دستان یتیمی که به اُمید پدر بین زنجیر تَرَک خورد و کمی لاغر شد گوشواره، گُلِ سر رفت زِ یادش اما در عوض روضه ی او غارت انگشتر شد 🎼🎼🎼🎼🎼 🎼🎼🎼🎼🎼 ✅کانال سبک وشعرباب الحرم👇🍂🍃🍂🍃 http://eitaa.com/joinchat/2539847682C95ba3d938f 🔴بامابه روزباشیدهم سبک هم شعر👆🌺☘🌺
هدایت شده از  سبک وشعر باب الحرم
💕🌿🌿💕🌿💕🌿💕🌿💕🌿 در هجره ام مقابل چشمان مادرم در سجده بودم و لگدی بر سرم نشست این غم کجا برم، به که گویم که بی حیا با ناسزا به فاطمه، بال و پرم شکست یک تازیانه سجده ی طولانیِ مرا عمداً مقابل پسر ارشدم شکست وقتی که خواند مادر من را به ناسزا دندان من ز بسکه خودم را زدم شکست آتش کشید بیت مرا، وای از دلم یاد مدینه کردم و آن کوچه های تنگ وقتی که بست دست مرا بینِ خانه ام خوردم به دربِ خانه و دیوارهای سنگ پای برهنه، با دلِ پر زخم، نیمه شب در بینِ سینه ام نفسم بارها برید اِبْنُ الرَّبیعْ بغضِ علی را بروز داد در پشت ناقه، شیره ی جان مرا کشید موی سفید من به دلش رحم جا نکرد جسم مرا به روی زمین می کشاند و رفت تنها به خاطر پسرِ فاطمه شدن چندین لگد به پهلو و کتفم نشاند و رفت وقتی نگاه من به کفِ پایم اوفتاد انگار چشم من هوسِ قیل و قال داشت با تازیانه ها بدن من کبود شد ای وای بر رقیه که تنها سه سال داشت 🎼🎼🎼🎼🎼 🎼🎼🎼🎼🎼 ✅کانال سبک وشعرباب الحرم👇🍂🍃🍂🍃 http://eitaa.com/joinchat/2539847682C95ba3d938f 🔴بامابه روزباشیدهم سبک هم شعر👆🌺☘🌺
هدایت شده از منبع سبک
جگری شعله شد و سوخت و خاکستر شد شمع خاموش شد از باد و گُلی پرپر شد باز هم زهر نشست و بدنی گشت کبود باز یاسی به زمین ریخت و نیلوفر شد مو سفیدی به زمین خورد و به او خندیدند پیرمردی زِ نَفَس ماند و کمانی تر شد خانه ی سوخته را بار دگر سوزاندند باز تکرارِ غمِ آتش و دود و دَر شد همه بر مرکب و من در پِیِ شان رویِ زمین پشتشان آه فقط ناله یِ من مادر شد دست من بسته و از داغِ غمت اُفتادم یادِ دستت که به دنبالِ علی پرپر شد یادِ دستان یتیمی که به اُمید پدر بین زنجیر تَرَک خورد و کمی لاغر شد گوشواره، گُلِ سر رفت زِ یادش اما در عوض روضه ی او غارت انگشتر شد