eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.4هزار دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
89 ویدیو
568 فایل
فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 📞09052226697 آدرس:شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی سایت فروشگاه↶ 🌐 shop.babolharam.net زیر نظر کانال متن روضه👇 @babolharam_net
مشاهده در ایتا
دانلود
امسال ما از حضرت کاظم مدد جوییم یاد سلیمانی شبیه لاله می روییم ضمنِ دعا بهرِ پرستاران و بیماران را به هم تبریک می گوییم برادرتان :امیر عباسی
همه جا پیچیده حرف عید نوروز ولی ما منتظر اصل بهاریم خدا میدونه که ما عیدی به غیر از جمعه ی ظهور منتقم نداریم چه بهاری که هزار و چند ساله شده چارتا فصل شیعیان زمستون لحظه لحظه های ما گذشته با درد توی حسرت زیارت آقامون شده هر لحظه ذکر تموم سالم بیا ای مهدی محوّل الاحوالم بدونت دنیا جهنّمه وللهه بیا که سینَم همیشه غرق آهه العجل یا صاحب الزّمان..... 🌸🌸🌸🌸🌸 روی طاقچه ی دلم ببین گذاشتم قاب عکستو ولی نداره تصویر اشتیاق دیدنت گرفته جونم زندگی بدون تو شده نفس گیر من کدوم بیابونو باید بگردم تا ببینم خیمه ی سبزتو آقا قدر یک دقیقه هم اگر که میشد کنارت باشمو تو نباشی تنها نبینم آقا شدی اسیر محنت به دور دستت بسته طناب غیبت طرید از دست ِ جماعت نامردی بمیرم آقا چرا بیابون گردی العجل یا صاحب الزّمان..... 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 تا به کی باید ببینیم دشمناتو که با تزویر به جات شدن خلیفه اینا از نسل همون سه بت پرستند که بریدن سر دین رو تو سقیفه همونا که حقّو زیر پا گذاشتند همونا که دست مرتضی رو بستند چل نفر جلوی چشم غیرت الله پهلوی حضرت زهرا رو شکستند بیا ای مهدی به حقّ روی نیلی به حقّ گوش ِ پاره شده با سیلی بیا ای مهدی به لاله های مضطر به حقّ یاس ِ شکسته با میخ در العجل یا صاحب الزّمان..... @babollharam
گفتم بهار می‌رسد و می‌رسم به یار آمد بهار و سَر نشد ایّامِ انتظار جان بر لبم رسیده و یارم نیامده ای چشمِ تَر به حالِ نَزارم بِبار زار سالِ گذشته توشه‌یِ خوبی نداشتم بر رویِ شانه‌اَم شده تنها گناه... بار از حال و روزِ عاشقِ آلوده‌اَت مَپرس بیچاره کرده است مرا دردِ اِضطرار با یک نگاه دردِ مرا می‌کنی دَوا تنها گُلم تو می‌رسی و می‌رسد بهار آقا دلم شکسته بیا روضه‌ای بخوان سرْ رویِ نیزه شد سرِ بازار سنگسار پیشّ دو چشمِ عمّه‌یِ سادات می‌زدند از رویِ بام سنگ به سرهایِ نِی سوار @babollharam
اینک کـه بهـار در بهـار آمده است امید به قلـب بی قـرار آمده است او می رسد و چشم جهان خواهد دید در دست گرفته ذوالفقار، آمده است بهاری تلخ را با کور سویی نور می بینم زمین را در دگردیسی عالم مور می بینم همین آغاز بسم الله باید کوله را برداشت که دنیا را گرفتار غمی ناجور می بینم @babollharam
آمد بهار و خرّم و شاداب شد چمن عالم به عیش و نوش و طرب گشته مقترن نوباوه ی شکوفه به گهواره ی درخت چون طفل شیرخواره که لب شسته از لبن فرش زمرّدینِ چمن گشته با صفا از نقش‌های زنبق و نسرین و نسترن سوری فراز شاخه ی فیروزه فام بین چون گلرخی که کرده به‌ تن سبز پیرهن نرگس ز خواب ناز ، برآورده سر خمار سوسن به ده زبان شده آماده ی سخن سرو سهی به ناز بُوَد در چمن، چمان گاهی سوی یسار و گهی جانب یمن بر طرْفِ جو بنفشه چو گیسوی دلبران از ژاله شسته کاکل مشکین خویشتن مشّاطه ی صبا همه دم شانه می‌زند بر زلف مُشک ‌پرور دوشیزه ی چمن سوری به عشوه بر زبر شاخ چون وثن بلبل برابرش ز سرِ عشق چون سمن نسرین و یاس و سوسن و سیسنبر از فرح بر گِرد هم به باغ و چمن کرده انجمن قُمری به طرْف دشت زند قهقهِ نشاط کبک دری به ناز ، خرامنده بر دمن ژاله به چهر لاله و گل‌های گلسِتان غلتد چو جوی، بر رخ گلفام یار من آب حیاتِ خضر، روان گشته گوئیا از چشمه‌ سار ، بر اثر ریزش وشن در پای بید، آبِ روان همچنان مسیح دلمرده را ز لطف، روان می‌دهد به تن گر نیک بنگریم به چشم بصیر دل بر محفل ربیع و ریاحین هر چمن هر یک به حالتی و زبان و کنایتی گویند ذکر و حمد خداوند ذوالمنن هر سو که بنگری اثرِ ذات وحدت‌اند گل‌های نیک ‌منظره ، چون سنبل و سمن از برگِ سبز ، دفتر توحید گشته باز وین نکته ثابت است به هر مذهب و سُنن نقاش دهر ، زیرِ زمین نقش می‌زند بر هر گلی نقوش مناسب به علم و فن ای دل! ز باغبان طبیعت عجب مدار این صنعت محیّر و این دانش و فنن او برتر از تصور و وهم و گمان ماست گر بخردی؟ گمان وی از سر به در فکن فهم مقام او ـ نتوان کرد تا ابد چون گوهری بوَد که نباشد روا ثمن مصنوع صنع و قدرت او گشته عرش و فرش مبهوت لطف و رأفت او گشته مرد و زن زین بحث، درگذر که بهار است و وقت عیش باید ز گنج رحمت حق بهره ‌ور شدن فصل بهار می‌گذرد جام مِی بگیر از دست ساقیان خوش اندام سیمتن خواهم درین میان رسد از لطف کردگار یاری خجسته سیرت، با وجهه ی حسن تا در لوای میمنت روی انورش از دل زدایم انده و بیماری از بدن فرمان دهم به مطرب و رامشگران عشق تا عندلیب‌ سان همه گردند نغمه زن مطرب! بزن به چنگ کز آهنگ نغز آن آهنگ باربد ، بشود ناله ی حَزَن ساقی! به پاکبازی اهل نظر بیار از آن زمین که پاک و مبرّاست از فتن آن مِی که بُرد از سر عشاقِ حق خمار آن مِی که داد نشئه به سلمان مؤتمن تک جرعه‌‌ای به کام من دُردنوش ریز کز یمن آن ، رموز دو عالم کنم علن پیر مغان ز جام ولایم حواله کرد ای ساقی فرشته رخ ای ماه انجمن! ای ابروان شوخ تو شمشیر ذوالفقار ای نرگس دو چشم تو شد معجز زَمن انفاس جانفزای تو اعجاز صد مسیح خاکِ ره تو رشکِ دل نافه ی ختن یوسف کجاست تا که بخواند حدیث ما کافتاده‌ ام به عشق رخت در چَهِ ذقن شاها به غیر وصف تو نبوَد سخن مرا هستم گدای درگهت ای شاه بوالحسن طبع خموش من به ولای تو شد روان ای برخیِ تو عمر من و طبع و روح و تن بر (شمس قم) ز لطف، نظر کن درین بهار چندان ‌که تا بهارِ ابد ، نبودَش مِحَن شد شایگان چکامه‌ی من در مدیح تو چون عشق تو گرفته مرا مُهر از دهن فروردین_1338 @babollharam
سین اول سلام بر مهدی سین دوم سُرور هم عهدی سین سوم فقط به نام خدا سرخیِ خونِ جمله‌ی شهدا سین چارم سیاهیِ چادر که شده چون صدف برای دُر سین پنجم به لحظه‌ی دیدار سرِ ما و قدوم حضرت یار سر ما بند نام دلبند است ششمین سین به نام سربند است هفتمین سین اگر که خواست خدا شده سربازِ سر به دارِ شما @babollharam